گنجینه آوازهای ایرانی
محمدرضا شجریان بار دیگر راهی بیمارستان شد. 25 مردادماه بود که محمدرضا شجریان به دلیل آنچه از سوی پزشک معالجش شوک عفونی عنوان شد، به بیمارستان جم منتقل و همان زمان در بخش آیسییو (مراقبتهای ویژه) بستری شد.
اعتمادآنلاین| محمدرضا شجریان بار دیگر راهی بیمارستان شد. 25 مردادماه بود که محمدرضا شجریان به دلیل آنچه از سوی پزشک معالجش شوک عفونی عنوان شد، به بیمارستان جم منتقل و همان زمان در بخش آیسییو (مراقبتهای ویژه) بستری شد.
بستریشدن مجدد خسرو آواز ایران از ابتدای سال خبر نگرانکنندهای بود. خبری که در همان ساعات ابتدایی بهسرعت در رسانهها بازتاب پیدا کرد.
فروردینماه سال جاری بود که استاد شجریان مدتی را در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان جم سپری کرد و بعد از مدتی مرخص شد و اینبار بعد از حدود چهار ماه طبق اطلاعیه بیمارستان جم، محمدرضا شجریان به دلیل افت سطح هوشیاری، افت فشار خون و شوک سپتیک در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان جم بستری شد و تحت نظر تیم پزشکی قرار گرفت.
خبری که در روزهای گذشته دوستداران بیشمار استاد شجریان را در تبوتاب اخباری که از بیمارستان جم مخابره میشد، نگه داشت. بازار شایعات طبق روال داغ شد و تنها اخبار روزانه بیمارستان جم از احوالات استاد و وصف بهبودی او در روزهای بستریشدن در بیمارستان امیدواری بزرگی بود.
بعد از گذشت چند روز اخبار خوشایندی مبنی بر ترخیص استاد شجریان از بیمارستان به گوش میرسد و بابک حیدریاقدم، مدیرعامل بیمارستان جم شامگاه شنبه اول شهریورماه در یک پیام ویدئویی که در صفحه اینستاگرام این بیمارستان منتشر شد، توضیحاتی را درباره آخرین وضعیت جسمانی محمدرضا شجریان ارائه داد. حیدریاقدم درباره آخرین وضعیت جسمانی محمدرضا شجریان گفت: استاد امروز نسبت به روزهای قبل خیلی بهتر شدهاند و شرایط ایشان از لحاظ بالینی، قلبی عروقی و تنفسی خیلی بهتر شده است. کنترل عفونت ایشان تقریبا بهطورکامل انجام شده است و دیگر علائمی از عفونت را ندارند. سطح هوشیاری ایشان مانند قبل از بستریشدنشان در بیمارستان است و شرایط کاملا پایداری دارند. امیدواریم اگر روند به همین صورت پیش برود، در روزهای آتی بتوانیم ایشان را از بیمارستان ترخیص کنیم.
محمدرضا شجریان بدون شک یکی از محبوبترین هنرمندان این سرزمین است که علاقهمندان بیشمارش، متصل پیگیر اخبار سلامتی و شرایط روحی او هستند. حسین علیزاده سالها پیش درباره شرایط جسمانی استاد شجریان گفت: «موضعی که در قبال شجریان اتخاذ شد، باعث افسردگی او شد. شجریان بلد بود با این بیماری مقابله کند؛ کمااینکه سالهای سال مقابله کرد و کسی از بیماریاش خبر نداشت، همیشه قدش را افراشته دیدیم و لبش را خندان و آوازش را شنیدیم و نمیدانستیم چنین مریضیای هست و او میتوانست تا آخر عمرش هم بهخوبی با بیماری مقابله کند ولی وقتی گرما، قدرت و انرژی مردم از او گرفته شد، بیماری شجریان عمیق شد و این اتفاق افتاد». در ادامه دلنوشته هنرمندان و چهرههای مطرح هنر ایران را درباره استاد پرآوازه هنر ایران میخوانید:
صدای مردم
کیوان ساکت
سخن از نادره مردی است آنچنان، که اسطوره موسیقی ملی ایران شد و پیر و جوان از هر طایفهای و با هر ذوقی که باشند، دانسته یا نادانسته، در قلب و روحشان، برایش احترامی بیاندازه قائلاند. در روزگار ما برای بسیاری از جوانان استاد شجریان سمبل موسیقی و الگویی برای آواز ایرانی است. البته کم نبودند و نیستند آوازخوانانی که بسیار خوش درخشیدند اما در این میان استاد شجریان با آشنایی عمیق با مکتبهای آوازی قدیم و نیز هنرهای دیگر ایرانی مانند خوشنویسی، ادبیات، سازسازی و... و حشرونشر با استادان بزرگ هر رشته، علاوه بر تسلط بر آواز و ردیفهای مکتبهای گوناگون با ساختمان برخی از سازها آشنا بود و چند ساز جدید را ابداع کرده بود. این از این نگاه مهم بود که استاد ضرورت ایجاد صداهای بم را حس کرده بود. چیزی که بسیاری از سازندگان و نوازندگان به آن نپرداختهاند. تنها استادی که به ضرورت بازنگری و تکامل سازهای ایرانی بهطور جدی پرداخت، تنها و تنها استاد ابراهیم قنبریمهر بود که استاد شجریان از محضر این استاد بزرگ نیز بهرهها برد. در کنار همه اینها استاد شجریان صدای مردمش بود. در غمها، دردها و شادیها همواره در کنار مردم بود.
هرچند جفاها دید و کشید اما عشق به ایران و فرهنگ کهن و دیرپای آن و موسیقی شریف و زیبای ایرانی و عشق به مردم وطنش، از وی چهرهای ملی ساخته که هرگز از یاد و حافظه تاریخی و عاطفی مردم این سرزمین فراموش نخواهد شد. بیگمان شجریان در روح و جان همه مردم تا ایران و ایرانی هست، زنده است.
ملکوت معنا
بهروز گرانپایه
صدای شُرشُر آب
زمزمه رود
صدای هوهوی باد
دغدغه دوست
صدای نمنم باران
روی شاخه بید
نغمههای قناری، هَزار، قوی سپید
صدای بال شاپرک و جرعهجرعه سبو
صدای تو ملکوت معناست
صدای موج فرازی تو در شبِ دیجور
صدای بیم و امید، شور و غرور
صدای نرم نوازش
صدای گرم خیال
صدای آبی ریحان و ربّنای حیات
با صدای تو زیستهایم
با صدای تو شوریدهایم
با صدای تو هوای آزاد چشیدهایم
با صدای تو عشق ورزیدهایم
صدای تو قیامت رؤیاست
سرو برمیخیزد
همه برمیخیزند
همه قامت میبندند
و شفای حنجره قدسی را
به هزاران گل سرخی پرتاب میکنند
آن که دلش زنده شد...
احمد طالبینژاد
آنچه باعث ارج و قرب استاد نزد ایرانیان و فارسیزبانان شده، نهفقط صدای گرم و ملکوتی ایشان، بلکه منش و شخصیت هنری کمیابی است که از همان آغاز ورودش به عرصه خوانندگی حرفهای شاهدش بودهایم. آن وقتها در برنامه رادیویی مشاعره با نام سیاوش هفتهای یک بار ما را غرق در لذت میکرد. هنوز به مقام استادی نرسیده، همگان را مبهوت خود کرده بود. تنها ترانه شادمانه و کمی عامیانه او «یره جان» بود، با شعری از عماد خراسانی. با گویش غلیظ مشهدی که در یک برنامه صبح جمعه خواند و بلافاصله به قول امروزیها وایرال شد. نمیدانم در جشن هنرِ چندم بود که با خواندن تصنیف «گر به تو افتدم نظر» ناگهان بمبی در فضای افسرده و مملو از خمودگی موسیقی اصیل ایران ترکانده شد؛ اما چنانکه اشاره کردم، همه ارزش وجودی این بزرگمرد عرصه هنر ایرانزمین در صدای بیهمتا و سلیقه نخبهگرایانهاش در انتخاب شعر و موسیقی نیست. شجریان به مرور زمان و در نیمقرن گذشته در اذهان مردم ایران به نمادی از فرهنگ غنی ایران، عشق و تعالیبخشیدن به روح انسان شرقی تبدیل شد.
او هرگز مقام موسیقایی خود را ارزانی قدرت و سرمایه نکرد. برخی از همآوازان او پس از رسیدن به شهرت یا سر از کابارهها درآوردند یا زینتبخش فیلمفارسی شدند یا سر به درگاه قدرت فرود آوردند. شجریان تنها یک بار و آن هم در اثری از زندهیاد علی حاتمی که جایگاهی همانند خودش در سینمای ایران داشت و دارد، به نام دلشدگان که فیلمی بود درباره تاریخ موسیقی ایران، آواز خواند و با صدای جادوییاش بر غنای فیلم افزود. همراهی او با مردم در کوران حوادث چنان جایگاهی برایش ایجاد کرد که میتوان او را بهراحتی در کنار موسیقیدانان دوران مشروطه قرار داد.
اکنون استاد در بستر بیماری است و کسی بهدرستی نمیداند چه پیش خواهد آمد؛ اما هر اتفاقی بیفتد، باید به یاد داشته باشیم که «هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما».
نماینده بحق فرهنگ ایران در دنیا
علی نصیریان
شجریان در موسیقی سنتی آوازی ایران، منحصربهفرد است؛ همانطور که غلامحسین بنان بود و هست. شجریان در عمر پربرکت خود، در زمینه موسیقی آوازی ایران، تحقیق و تفحص کرد و با استادان این رشته کار کرد، آموخت و آموزاند.
شجریان گوشههای مهجور موسیقی سنتی را خواند؛ با صدایی کمنظیر و جاودیی و گنجینهای از آوازهای ایرانی را از خود به یادگار گذاشت. شجریان توده مردم را با مفاهیم شعر حافظ آشنا کرد. شجریان حافظ را به مردم شناساند. شجریان برای مردم وطنش خواند و چه زیبا خواند. او همواره با مردم بوده و هست. او نماینده بهحق فرهنگ ایران در دنیاست.
جاودانگى خود را به چشم دیده است
لوریس چکناواریان
شجریان یکى از قلههاى بلند آواز موسیقى اصیل ایران است و در روزگار ما، بلندترین قله. جایگاه او در آواز ایرانى، همیشه باقى و برقرار خواهد ماند. او جاى خود را در قلب تمام ایرانیان اهل آواز و موسیقى اصیل، باز کرده و جاودانگى خود را به چشم دیده است.
من بهعنوان آهنگساز در موسیقى کلاسیک، آشنایى چندانى با آواز و موسیقى اصیل ایرانى ندارم و در این امر صاحبنظر نیستم؛ اما به مقام والاى شجریان در آواز آگاهم. این خواننده بزرگ، سالهاى سال با صداى زیباى خود، شعر شاعران بزرگ و جاودان ایران را به گوش مردم رسانده است و آینهاى شده که ایرانیان خود را در او دیدهاند. عمر پربار هنرمند، هرچه قدر که زیاد باشد، باز کم است.
منبع: روزنامه شرق
دیدگاه تان را بنویسید