پاسخ محمدرضا یزدانپرست به جواب «محسن چاوشی»؛
شما از تلویزیون ارتزاق نمیکنید؟ نکند از آسمانها فتوسنتز میکنید؟
بعد از انتشار یادداشت محمدرضا یزدانپرست درباره متن آهنگ حسین(ع) «محسن چاوشی»، این خواننده نوشتهای در پاسخ به او منتشر کرد و حالا این روزنامهنگار و مجری تلویزیون، به او جواب داده است.
اعتمادآنلاین| شما از تلویزیون ارتزاق نمیکنید؟ نکند از آسمانها فتوسنتز میکنید؟ متن آهنگ عباس شما، وهن شعر است و وهن زبان فارسی است! جواب نقد ادبی، زدن به صحرای کربلا نیست!
به گزارش اعتمادآنلاین، بعد از انتشار یادداشت محمدرضا یزدانپرست درباره متن آهنگ حسین(ع) محسن چاوشی، این خواننده نوشتهای در پاسخ به او منتشر کرد و حالا این روزنامهنگار و مجری تلویزیون، به او جواب داده است.
جناب محسن چاوشی ! کوتاه فرمودهاید، کوتاه عرض میکنم.
نوشتهاید بنده از تلویزیون ارتزاق میکنم. شما که در تیتراژخوانی، برای خودتان صاحب رکوردی هستید، از تلویزیون ارتزاق نمیکنید؟ نکند از آسمانها فتوسنتز میکنید؟!
تازه بماند که بخش خبری 20:30، برای شما رپرتاژآگهی میرود و لقب «چاوشیخوان حسین» به شما میدهد. انگار نه انگار، «چاوشیخوانی» صبغه و سابقه و حساب و کتابی دارد!
دوم اینکه بنده هر سه بار، نقد ادبی نوشتم و درباره متن آهنگهای شرح الف، او و حسین(ع) نظر دادم. دریغ از یک خط پاسخ ادبی! ایکاش درباره مثلا شعرهاتان پاسخ دهید! جواب نقد ادبی، زدن به صحرای کربلا نیست.
فرمودهاید «میدانم چه میکنم، بدان چه میگویی.» من میدانم چه میگویم. او که نمیداند دارد با خود چه میکند، شمایید. بدتر از آن، کاریست که با شعر میکنید و لجبازی متوهّمانه در «مثلا شاعری»، نگذاشته بدانید که نمیدانید.
نوشتهاید «قاعده و قانون میشکنید»! کسی که میخواهد هنجار بشکند، اول باید نشان دهد که هنجار را میشناسد و بعد به قاعدهای تازه و خوانا که اهلش میبینند و تشخیص میدهند، چنین میکند. قاعده و قانون شکستن، خیلی هم شایسته است، اما نه طرز «متن آهنگ نوشتن» شما که روی هرچه هنجارگریزی نابخردانه و ناآگاهانه را سفید کرده! چنانکه متن آهنگ عباس(ع) شما، وهن شعر است، وهن ادبیات است و وهن زبان فارسی است؛ از بس مصراع بیمعنی با نحو پریشان و حشو قبیح دارد!
به من پیشنهاد دادهاید که به شکستن چارچوبم بیندیشم. اندیشیدهام که ملاحظه را کنار گذاشتهام، سیلابِ فحاشی هواداران سینهچاکتان را به جان خریدهام و به جای تمجید کورکورانه، دارم از سرِ دغدغهمندی نسبت به شعر و ادبیات و از سرِ دوستی و دوستداری شما، از سیر قهقراییِ کلماتی که به اسم شعر، مینویسید و میخوانید، مینویسم.
و تلویحا نوشتهاید من «تیشه به ریشه مردم» میزنم!
زیاده عرضی نیست، «قضاوت با همان مردم»!
دیدگاه تان را بنویسید