یکی بر سر شاخ و بن میبرید
شبکه نمایش خانگی که سالهاست طبق قانون با نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند این روزها محل مجادله است.
اعتمادآنلاین| شبکه نمایش خانگی که سالهاست طبق قانون با نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند این روزها محل مجادله است. مدیران سینمایی طبق قانون مسئولیت صدور مجوز محتوا در شبکه نمایش خانگی، اعم از فیزیکی و مجازی را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میدانند و جامعه سینمایی هم اعتراضش را نسبت به واگذاری این مسئولیت به صداوسیما اعلام کرده اما سازمان صدا وسیما چند وقتی است مصرانه عزمش را جزم کرده تا عهدهدار مسئولیت شبکه نمایش خانگی شود. در حالی که 26 نماینده مجلس شورای اسلامی طرحی را به رئیس مجلس شورای اسلامی ارائه کردهاند تا صدور هر گونه مجوز نظارت بر این حوزه برعهده سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد، صدا و سیما هم با پخش گزارشهایی در صدد القای این نگاه بر افکار عمومی است که متولیان این شبکه نمایشی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صلاحیت لازم را برای مدیریت و نظارت بر این بخش ندارند. با محمد طباطبایینژاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی درباره فضای شکل گرفته در این منازعه و تبعات آن گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
تلاش نمایندگان مجلس برای واگذاری مدیریت و نظارت شبکه نمایش خانگی به صدا و سیما با القای این نگاه که این محصولات بدون نظارت کافی در جامعه عرضه میشود از کجا میآید. پیش از این تذکراتی در این باره به سازمان سینمایی داده شده بود؟
اینکه با هجمه گستردهای از اعتراضات مواجه باشیم نه! هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاده؛ در چند وقت اخیر اما به دلایلی که خیلی هم بر ما پنهان نیست جوی عجیب علیه نظارت سازمان سینمایی ایجاد شده است؛ از مجموع هزاران دقیقه تولید سریال داخلی و هزاران ساعت مجوز برای آثار داخلی و خارجی جهت عرضه در پلتفرمهای نمایش ممکن است بر چند دقیقهای هم نقد وجود داشته باشد نقد خوب است به شرط این که جانب انصاف را رعایت کنیم. این که با قرار دادن چندین دیالوگ کنار هم- که برخی از آنها مربوط به محصولات شبکه نمایش خانگی نیست-کلیپی تخریبی ساخته و بهطور گسترده از تلویزیون پخش شود و معنایی خاص از آن استخراج شود، دور از اخلاق نقد است. اگر جانب انصاف را رعایت کنیم در مجموعهای با این حجم از نظارت بر محتوا قبل از تولید و پس از تولید، حق میدهیم که درصد کوچکی هم ضریب خطا وجود داشته باشد. نمیخواهم بگویم اشکالاتی وجود ندارد در عین حال اطمینان میدهم که خط اصلی و مراقبتهای لازم رعایت شده است. اگر لازم باشد در حوزه نظارت پیشینی و پسینی مراقبتهای جدی تر صورت بگیرد حتماً این اتفاق میافتاد.
یکی از ابهامات این است که چرا تولیداتی که در جذب مخاطب موفق بودند و توانستند بهعنوان رقیب شبکههای ماهوارهای قد علم کنند به جای حمایت، تهدید میشوند.
طبق اظهارات اهل فن این شبکه نمایشی خانگی بود که توانست مخاطب سریالهای هنجارشکن و خانوادهستیز شبکههای ماهوارهای را از پای برنامههای مبتذل این شبکهها به پای سریالهای داخلی بکشاند. این مهم که به مدد تلویزیون اتفاق نیفتاده است. سال 89 که اولین سریال شبکه نمایش خانگی یعنی «قلب یخی» تولید شد وقت خانوادههای ایرانی بهطور نگرانکنندهای در اختیار شبکههای ماهوارهای بود و تلویزیون توان رقابت نداشت؛ در چنین موقعیتی اهل فرهنگ به این نتیجه رسید که در خارج از صداوسیما توان رقابتیمان را با شبکههای بیگانه بالا ببریم.
این سریالها متفاوت از ساختههای صدا و سیماست. آیا این تفاوت به مفهوم تخطی از قانون است؟
در جمهوری اسلامی دو گفتمان داریم. یک گفتمان حداکثری که مخاطب با رعایت موازین حداکثری هدف رسانه و تولید محتوا قرار میگیرد. تلویزیون این مسئولیت را به عهده دارد که یک وقت هایی موفق است مثل چند ماه قبل که «زیرخاکی»، «نون خ» و «پایتخت» را روی آنتن برد و یک وقت هایی هم ناموفق. لازم است در کنار این گفتمان، گفتمان دیگری که در آن هم تمام موازین شرعی و اسلامی رعایت میشود اما مبتنی بر گفتمان عرفی است ایجاد شود؛ با یک مثال منظورم را شفافتر بیان کنم. در صداوسیما نشان دادن ساز مجاز نیست، در حالی که در کشور ما کنسرت برگزار میشود و ساز و ادوات موسیقی روی سن قرار میگیرد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داعیهدار این گفتمان دوم است که بازهم تأکید میکنم مبتنی بر رعایت موازین شرعی و ملی ولی عرفی است. در فیلمهای ما ادوات موسیقی نمایش داده میشود، رعایت حجاب همان حجابی است که عموم مردم جامعه رعایت میکنند، البته تلاش ما این بوده که این گفتمان را به سمت رعایت هر چه بهتر ارزشهای ملی و اسلامی سوق بدهیم، نه این که آنها را تقلیل یا تخفیف بدهیم. اگر جایی از مثلث عشقی صحبت شده در نهایت فیلم به صلاح و رستگاری رسیده است؛هر جایی امر
غیراخلاقی دیده شده، نتیجه و عارضه و جزای امر غیراخلاقی هم بدرستی به تصویر کشیده شده است.
صاحبنظران بر این باورند که اساساً ضرورت تنظیم و تقدیم طرح نمایندگان مجلس مبهم است؛ چه نقد یا ایرادی به مقررات موجود نمایش خانگی وجود دارد که خواستهاند با چنین طرحی آن را جبران کنند؟
خیلی عجیب است که به واسطه دو سکانس یا بخشی از یک سریال بخواهیم قانونی را نادیده بگیریم یا این که گمان کنیم نیاز به اصلاح دارد. در طرح پیشنهادی نمایندگان محترم مجلس آنقدر تعارض قانونی وجود دارد که عملاً اجرایی نیست. ضمن این که در حوزه توسعه فرهنگی باید به دنبال دوری از انحصار باشیم نه این که به انحصار پناه ببریم. اگر جایی به دقت بیشتر نیاز دارد تلاش کنیم تقویتش کنیم، تحکیم ببخشیم و کمک کنیم کار را بهتر انجام بدهد، نه این که قانون را به نفع انحصار تغییر بدهیم و مسئولیت قانونی یک مجموعه را نادیده بگیریم. اگر جایی نیاز به تذکر دارد، متذکر شویم. جانب انصاف را هم رعایت کنیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از بدو پیروزی انقلاب مسئولیت نظارت بر کلیه محتواهای سمعی و بصری منتشر شده در فضای جامعه غیر از رسانه ملی را بر عهده داشته است.
یک دوره در قالب VHS، دورهای در قالب DVD و این روزها هم در قالب VOD که همان ویدئو کلوپ دیجیتال شده است. جالب این که در همان سالها تلویزیون اگر میخواست سریالهای خودش را در قالب DVD عرضه کند طبق قانون باید از ارشاد مجوز میگرفت. سریالهای تلویزیون با هولوگرام ارشاد و مؤسسه رسانههای تصویری اجازه انتشار داشت. دامنه این نظارت البته گستردهتر از سریالهای شبکه نمایش خانگی است. الان بیش از 700 مؤسسه و شرکت برای تولید برنامههای ویدئویی مستند، آموزشی، ترکیبی و... از وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز دارند. حالا میگویند مجوزش باید برود دست تلویزیون یعنی مؤسسه از جای دیگری مجوز فعالیت بگیرد و مجوز تولیداتش را به تلویزیون بسپارد؛ خیلی از روزنامهها امروز دیجیتال هستند و بخشهای تصویریشان بهصورت ویدئو منتشر میشود. باید برای روزنامه از ارشاد مجوز بگیرد و برای نسخه تصویری و محتوایی و بصری از تلویزیون؛ برای پادکست ها هم همینطور. با این طرح به تشتت دامن میزنیم در حالی که بر این انسجام در قانون تأکید شده است.
قانون به صراحت تعریف کرده تولید و عرضه هر گونه محتوای سینمایی و سمعی و بصری در حوزه اختیارات فرهنگ و ارشاد اسلامی است. صداوسیما برای پخش آثار از سیمای جمهوری اسلامی از این قانون مستثنی است. بدیهی است که تصمیمگیری بشدت غلط فضای مشوش و نگرانکنندهای را هم برای مجموعه وزارت ارشاد و هم مجموعه تولیدکنندگان به وجود آورده که تبعات آن خسارت بزرگی را در پی خواهد داشت. این روزها حدود 27 تا 30 سریال نمایش خانگی در مراحل مختلف تولید در حال فعالیت است. با احتساب فعالیت 50 نفر در هر کدام از سریالها، مجموعه حداقل دو هزار نفری از جامعه فرهنگی در حوزه نمایش خانگی و سریالسازی فعال است. در شرایط نیمهتعطیل تولید و نمایش آثار سینمایی نمایش خانگی مشغله جدی و جریانساز در جامعه سینمایی ایجاد کرده است؛ بیش از دو هزار نفر در حوزه انیمیشن و فیلم کوتاه مشغول فعالیت هستند. این تصمیمات همه آنها را آشفته میکند و تولیدات بلاتکلیف میمانند.
فارغ از موضوع قانونی یک بحث عقلانی هم وجود دارد که از جمله نگرانیهای تأکید شده در اظهارات اصناف سینمایی است؛ شائبههایی مبنی بر تلاش صدا وسیما برای حذف رقیب.
ارشاد رقیب رسانه و تولیدکننده نیست، تنظیمگر واقعی است. مثل تلویزیون تولید کننده نیست که بخواهد به رقیب مجوز بدهد. چطور ممکن است سریالسازی که با بودجه خودش سریال میسازد، برای دریافت مجوز به جایی مراجعه کند که خودش مجموعه سریالساز است؛یکی از شکستهای حقوق انسانی همین است که تنظیمگری حقوق من را به رقیب واگذار کنید.
و این اتفاق باعث یکسانسازی تولیدات دو بخش متفاوت و کمرنگ شدن جذابیتهای تولید و در نهایت از دست رفتن مخاطب رسانههای داخلی میشود.
شبکه نمایش خانگی هرگز در تقابل با صداوسیما نبوده بلکه مکمل صداوسیماست. تلویزیون امکانات گستردهای دارد و لازم نیست مهار رفیق و همراه خودش را در اختیار بگیرد و تنظیمگری کند، رسانهای است که 80 میلیون کاربر بالقوه دارد؛در دسترس است و بدون نیاز به اینترنت امکان دریافت برنامه آن وجود دارد. رایگان است در حالی که تماشای فیلم در پلتفرم هزینه میخواهد. تلویزیون با چنین قابلیتهایی هر وقت کار باارزشی انجام داده مخاطب جذب کرده است. نمودار پلتفرمهای فیلیمو و نماوا گویاست که در زمان پخش همین سریالهای پرطرفدار مثل «پایتخت» و «نون خ» مخاطب تلویزیون را انتخاب کرده و به سمت تلویزیون رفته است و برنامه ذخیره شده در پلتفرمها را ساعتی دیگر تماشا کرده است؛ در واقع تلویزیون با رسانهای رقابت میکند که باعث سوزاندن فرصت او نمیشود.
بیش از 60 هزار نیرو در صداوسیما فعالیت میکنند که درصدی از آنها هنرمندان قابلی هم هستند؛ با چنین دارایی گستردهای که دارایی ملت ایران است به دارایی دیگری که در حوزه ارشاد و شبکه نمایش خانگی شکل گرفته و هنرمندان برای بخش دیگری از مخاطب تولید فرهنگی میکند احترام بگذاریم. ما کنار هم و جاهایی در رقابت با هم تکمیل میشویم. من 22 سال از بهترین روزهای عمرم را در تلویزیون گذراندم. خاستگاهم تلویزیون است و الان هم کارمند تلویزیون هستم. به خانه خودم وفادارم و برایم مهم است که تلویزیون هر روز قویتر باشد، اما این قویتر شدن را در اجبارهای فراقانونی و غیر قانونی برای کنترلهای نظارتی نمیبینم. من این قدرت را در تلویزیون با تولیدات قوی مثل سریال «سلمان فارسی» و برنامههای «دورهمی»، «عصر جدید» و «نود» میخواهم؛ برایمان مهم است که رسانهای مقتدر و توانا داشته باشیم. از آن سو برایمان مهم است که مجموعه نمایش خانگی مقتدر و توانا مبتنی بر سرمایههای بخش خصوصی وارد عرصه تولید شود و ساحت فرهنگ را از تک صدایی جدا کند. جامعهای که از آن صداهای متعدد و البته با رنگ و بوی ملی و اسلامی شنیده میشود جامعهای پیشرو است. این که همه صداها را متمرکز و به یک میکروفن و بلندگو محدود کنیم خدمت به فرهنگ نیست.
به اعتقاد شما در این ماجرا برنامهسازانی که قبل از تصویب شدن طرح 26 نماینده برای دریافت مجوز به «ساترا »مراجعه میکنند چقدر در به رسمیت شناختن این رسانه بهعنوان مرجع نظارت مؤثر هستند.
وقتی پلتفرم را مجبور میکنی که مجوزش را از ساترا بگیرد هنرمند ناچار است به آن سمت برود.این که به واسطه قدرت قوه محترم قضائیه و ضابطان محترم این قوه به پلتفرمهای عرضه شبکه نمایش خانگی فشار بیاوریم و آنها را تهدید و مجبور کنیم که برای مجوزهایشان به صداوسیما و ساترا مراجعه کنند یا به تهیهکنندگان و هنرمندانمان الزام کنیم که به صداوسیما مراجعه کنند در واقع یک امر غیرقانونی را با زور قانون اجرا میکنیم.
در نهایت حرف ناگفتهای اگر باقی مانده.
باز هم تأکید میکنم که مراقب باشیم تصمیم غلط نگیریم. اولاً این تصمیم غیرقانونی است ،ثانیاً این تصمیم غیرقانونی دارد به اجبار مجموعههای صاحب قدرت به هنرمند تحمیل میشود. جاهایی که باید حافظ رفتار قانونی باشند خودشان مجری رفتار غیرقانونی نشوند، اگر چه یقین دارم حتی اگر این طرح اجرایی شود عقلای قوم پی خواهند برد که نهایت این ره به ترکستان است اما نگرانیم چرا که هر وقت بموقع عمل نکردیم و جلوی تصمیمات غلط را نگرفتیم جامعه فرهنگی خسارات سنگینی داد. به همین دلیل امروز نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و بگوییم روزی خواهند فهمید این تصمیم غلط بوده است. «سرچشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل.» این جنس از تصمیمگیریها حوزه فرهنگ نظام مقدس جمهوری اسلامی را تحقیر و خفیف میکند.« بر سر شاخ و بن بریدن »به سقوط خود ما منجر میشود و همه را با خسارت مواجه میکند.
منبع: ایران
دیدگاه تان را بنویسید