کد خبر: 434335
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۱ ۱۰:۱۱:۳۵
| |

فراز و فرودهای سینمای دفاع مقدس

عزیزالله حاجی مشهدی در یادداشتی نوشت: بررسی کارشناسانه فراز و فرودهای سینمای دفاع مقدس نیاز به پژوهشی گسترده و فراگیر دارد. گویی هنوز تا رسیدن به تعریفی واحد و همگون درباره سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس راه درازی در پیش داریم. شاید به این خاطر که به فراخور زمان و مکانی که درآن قرار داریم، این ترکیب‌های واژگانی معنای متفاوتی پیدا می‌کند.

فراز و فرودهای سینمای دفاع مقدس
کد خبر: 434335
|
۱۳۹۹/۰۷/۰۱ ۱۰:۱۱:۳۵

اعتمادآنلاین| عزیزالله حاجی مشهدی در یادداشتی در خصوص سینمای جنگ و دفاع مقدس نوشت: بررسی کارشناسانه فراز و فرودهای سینمای دفاع مقدس نیاز به پژوهشی گسترده و فراگیر دارد. گویی هنوز تا رسیدن به تعریفی واحد و همگون درباره سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس راه درازی در پیش داریم. شاید به این خاطر که به فراخور زمان و مکانی که درآن قرار داریم، این ترکیب‌های واژگانی معنای متفاوتی پیدا می‌کند.

گونه‌شناسی. ساختار فیلم‌های جنگی و کشف نشانه‌های مشترک مضمونی و شکلی در این رده از فیلم‌ها، هنوز در هاله‌ای از ابهام است. دیدگاه‌هایی که در یک رویارویی تلخ و ناخوشایند میان دوگروه، یا دو نژاد، دو قوم و دو قبیله و دو ملت با مرزبندی‌های جغرافیایی یا سیاسی شکل می‌گیرد با نام جنگ شناخته می‌شود که به عنوان پدیده‌ای شوم و خانمانسوز، تنها میان حکومت‌های خودکامه، زیاده‌خواه و سلطه‌جو طرفدار داشته است.


روشن است که در بررسی چنین پدیده‌ای به عنوان یک منتقد فیلم یا یک فیلمساز، ناخواسته، نگاهی جانبدارانه و گاه ملی‌گرایانه و... بر زاویه دید و نوع نگرش ما سایه خواهد افکند و کسی نمی‌تواند مدعی شود که به چنین پدیده‌ای به عنوان یک ناظر بی‌طرف- فارغ از جغرافیا و تاریخ و ملیت و دین و آیین خود‌- نگاه می‌کند. حتی در صورت چنین ادعایی، بازهم در ناخودآگاه ما، با شنیدن واژه جنگ و از جمله جنگ 8 ساله ایران و عراق، با تداعی ناخواسته همه ویرانی‌ها، درد و داغ‌ها و آوارگی‌هایی که بسیاری از ما به چشم خود شاهد بوده‌ایم، طرف مقابل را به عنوان دشمن یا نیروی متجاوز قلمداد می‌کنیم و با این باور که آغازگر حمله و شروع‌کننده درگیری و مسبب اصلی همه ویرانی‌ها و خسارت‌های سنگین جانی و مادی و معنوی، همان نیروی متجاوز بوده است، جنگ را مترادف دفاع و دفاع مقدس تلقی می‌کنیم.

هرچند که به‌طور طبیعی، دشمن متجاوز نیز، در این تقابل و رویارویی آمیخته به آتش و خون، ما و سربازان و رزمندگان ما را با هر درجه‌ای از دین‌باوری، میهن‌دوستی، رشادت و دلاوری و شهادت‌طلبی و... از نگاه خود، دشمن تلقی می‌کند!

بسیاری از فیلمسازان باتوجه به یکی از اصلی‌ترین ویژگی فیلم‌های جنگی یعنی ظرفیت بالای وجه داستان‌پردازانه آنها، به ساخت این‌گونه آثار سینمایی علاقه نشان می‌دهند. در این‌گونه آثار، هیجان‌آفرینی در کنار طرح درونمایه‌های انسانی، حرف اول را می‌زند. اما شک نباید داشت، حتی در حالی که از تماشای یک فیلم بسیار پُرکشش و پرجاذبه سینمای جنگ در میان برترین‌های این‌ گونه سینمایی شگفت زده می‌شویم، درست زمانی که به پیامد‌های ناگوار جنگ‌ها، در همه جای جهان می‌اندیشیم، چیزی جز ویرانی، کشتار گسترده آدم‌های بی‌گناه و بی‌دفاع و آسیب‌هایی که به زیست بوم و منابع آبی و خاکی یک سرزمین وارد می‌شود، در ذهن ما زنده نمی‌شود.


اگر باور داشته باشیم که بسیاری از حکومت‌ها و سیاستمداران در جای جای جهان از سینما به عنوان یکی از پرنفوذترین و موثرترین رسانه‌های تبلیغی سود برده‌اند، ساده‌تر می‌توان درک کرد که هرگاه، در جایی از جهان، فیلمسازی بخواهد به دلیل جاذبه‌های پنهان و آشکار موجود در این‌گونه از فیلم‌ها، اثری خلق کند، تولید اثری دلخواسته، مستقل و مغایر با باور جمعی و نگاه رسمی، شعاری بیش نخواهد بود. اگر حتی گاهی بر پیشانی برخی از فیلم‌ها مُهر و انگِ فیلم «ضدجنگ» زده می‌شود، شاید تنها به این دلیل باشد که از نگاه فیلمساز، اندکی به پیامدهای تلخ جنگ پرداخته می‌شود و با نوعی گلایه و شکایت کم‌رنگ از این پدیده شوم، شِکوه می‌کند. همچنان که از دیرباز بسیاری از شاعران و نویسندگان نیز در شعرها و نوشته‌های‌شان از ویرانی‌ها و آسیب‌های ناشی از جنگ‌های تاریخ ملت ما (حمله مغول‌ها و تاتارها و دیگر همسایگان ایرانی) سخن به میان آورده‌اند. البته نباید چنین پنداشت که همه شاعران، نویسندگان، نمایشنامه‌نویسان و فیلمسازان و هنرمندان رشته‌های مختلف هنری، در همه آثارشان همواره از زشتی‌ها و تلخی‌های جنگ سخن می‌گویند. در سینمای هالیوود در کارنامه برخی بزرگان سینما، بسیاری از فیلم‌های پرجاذبه وجود دارد که با وجود درخشش در بسیاری از جشنواره‌های معروف جهانی از فستیوال کن گرفته تا ونیز و برلین و شانگهای و... چه بسا که در توجیه جنگ و به نوعی با هدف تبلیغ برای جنگ‌افروزان باشد. درحالی که تاریخ هرگز تجاوز یانکی‌ها به ویتنام را فراموش نخواهد کرد، با این همه بسیاری از فیلمسازان مطرح سینمای هالیوود، با نگاهی آرمانگرایانه و گاه در سایه تخیل و توهّم و تخیل غیر‌خلاقانه، از رشادت‌ها و از جان‌گذشتگی‌ها و گاه نجات‌بخش بودن سربازان و نیروهای امریکایی در شرق دور، تصایری به ظاهر پُرجاذبه ارایه داده‌اند!

اگرچه نباید انکار کرد که در این داوری باید انصاف داشت و گفت که از نگاه برخی فیلمسازان از جمله کارگردان‌هایی چون: «استنلی کوبریک»، «الیور استون» و «برایان دیپالما» و... با تولید فیلم‌های «ضد‌جنگ» نسبت به این پدیده شوم، نگاهی واقع‌گرا‌تر داشته‌اند.


واقعیت این است که گاه وجود تناقض آشکار میان حقیقت‌گویی و مصلحت‌اندیشی و گریز از رسالت و تعهد هنرمندانه، به راستی شگفت‌آور است! در سینمای ایران نیز، گاه ساخته شدن فیلم‌هایی چون: باشو، غریبه کوچک (بهرام بیضایی)، آژانس شیشه‌ای و از کرخه تا راین (ابراهیم حاتمی‌کیا)، شیار 143 (نرگس آبیار)، فرزند خاک (محمدعلی باشه آهنگر) و گیلانه (رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب) و...، در نگاه اول، در رده فیلم‌های ضدجنگ جای می‌گیرند، اما وقتی به تحلیل درونمایه اثر می‌پردازیم، درمی‌یابیم که در این‌گونه آثار نارضایتی و گلایه از جنگ و پیامدهایش به شکل معنایی در هم آمیخته، در فیلم مطرح می‌شود. به بیانی دیگر، در این آثار با شکایتی به ظاهر پرخاشگرانه اما درواقع با گلایه‌ای دردمندانه روبه‌رو می‌شویم که ضمن محکوم کردن جنگ و پیامدهای تلخ آن، پایداری و مقاومت رزمندگان را نیز زیر سوال نمی‌برد، به‌ویژه که نمی‌توان انکار کرد که هر فیلمسازی، در‌نهایت، ناگزیر است تا در چارچوب همان نگاه رسمی و پذیرفته‌شده در جغرافیایی که در آن نفس می‌کشد، کار کند و از این جهت کسی نمی‌تواند مدعی ساخته شدن اثری با نگاه مستقل و بر پایه باورهای فردی خود باشد. در واقع، همچنان که در تعریف سینمای جنگ و از نگاه ما به عنوان ملتی که آغازگر جنگ نبوده و خواهان تجاوز به آب و خاک همسایه خویش نیز نبوده‌ایم، در جریان ناخواسته‌ای گرفتار شدیم که چاره‌ای جز دفاع از آب و خاک و سرزمین و حفاظت از جان و مال آدم‌های این سرزمین نداشته‌ایم. به همین روی، اصطلاح «جنگ تحمیلی» یعنی جنگی که ناخواسته و برخلاف میل باطنی ما بر مردمان این سرزمین تحمیل شده است، به چنین رویداد تلخی، معنای دیگرگونه‌ای می‌دهد.


با کندوکاو میان فیلم‌های ساخته‌شده در سینمای ایران، به سادگی می‌توان دریافت که به دلیل همان ماهیت درونی وجه داستان‌پردازانه این رده از فیلم‌ها، بسیاری از فیلمسازان ما به ساخت فیلم با موضوع جنگ تحمیلی و صدالبته به‌طور طبیعی با مضامین و درونمایه‌های متفاوت، علاقه‌مندی نشان داده‌اند و کم و بیش آثاری پدید آورده‌اند که بسیاری از ما به عنوان منتقد فیلم، درباره برخی از آنها نقد و نظرهای مکتوبی را در روزنامه‌ها، مجلات یا در برخی فضاهای مجازی بازتاب داده‌ایم. اما داشتن یک پژوهش پُردامنه و جامع‌نگر که به ساختارشناسی مجموعه فیلم‌های این‌‌گونه سینمایی در ایران بپردازد، هنوز جای کار دارد. تنها در سایه یک پژوهش پردامنه است که می‌توان به ویژگی‌های مثبت و منفی آثار پدیدآمده و کم و کاستی‌های آنها واقع‌بینانه اشاره کرد.


با این امید که این یادداشت مقدمه‌ای برای بررسی‌های جدی‌تر و پردامنه، در حوزه سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس باشد، در بررسی فراز و فرودهای سینمای دفاع مقدس، با نگاهی اجمالی می‌توان به این ویژگی‌ها و درعین حال به برخی کم‌داشت‌ها و ضعف‌های آشکار اشاره کرد که در یک پژوهش جدی و کارشناسانه و علمی نباید از نظر دور بماند:


سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس نیاز به بازتعریف و بازنگری جدی دارد.


کارنامه سینماگرانی که با موضوع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس آثاری پدید آورده‌اند، باید جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گیرد و در صورت لزوم، گزیده نقد‌ها و بررسی‌های مربوط به هریک از فیلم‌های شاخص یا بررسی کارنامه هر فیلمساز، با حمایت مراکز رسمی فرهنگی هنری، به‌طور جداگانه، چاپ و منتشر شود.

آثار ساخته‌شده با تاثیر‌پذیری از سینمای جنگی «سینمای هالیوود» (به ویژه فیلم‌های حادثه‌پرداز و موسوم به سینمای حماسی سینمای هالیوود) در میان فیلم‌های موسوم به سینمای دفاع مقدس شناسایی و تفکیک شود.

در بسیاری از فیلم‌های موسوم به سینمای دفاع مقدس، بر مضمون پایداری برابر با نهادهای معناشناختی مختلفی چون: مقاومت، ایستادگی و پایداری تاکید می‌شود که در نهایت همگون به نظر می‌رسند.


ساخته شدن آثاری در ستایش صلح و آشتی و همزیستی مسالمت‌آمیز نیز می‌تواند به نوعی در تقبیح و در زشت‌انگاری جنگ تلقی شود و همواره سایه‌های ترس‌انگیز جنگ را به رخ‌مان بکشد و تلخی‌های این پدیده ویرانگر را به ما یادآوری کند.

فیلم جنگی به ویژه فیلمی که به سینمای مقاومت می‌پردازد، تنها با کاربُرد سخت‌افزارهای جنگی (مثل توپ و تانک و بالگرد و شناور و بمب و موشک) شناخته نمی‌شود.


فیلم‌هایی که از نگاه بسیاری از منتقدان در رده فیلم‌های ضد‌جنگ جای گرفته‌اند، با واکاوی دوباره، کالبدشافی شوند و بررسی شود که آیا در همه این‌گونه فیلم‌ها، به راستی، چنین نگاهی غلبه داشته است یا تنها به دلیل نوشته شدن یک یا دو نقد و نظر از سوی یک یا دو منتقد در برخی نشریات یا درگاه‌های خبری و فضاهای مجازی، بر پیشانی این‌گونه آثار انگ فیلم‌های ضدجنگ زده‌اند؟


جداسازی غیرمنصفانه فیلمسازان «خودی» و «غیرخودی» در دوره‌های گذشته و نزدیکی و دوری برخی فیلمسازان به بعضی نهاد‌ها و پایگاه‌های رسمی و دولتی، باعث شده است که بعضی فیلمسازان هرگز فرصت کار و تولید در این رده سینمایی را پیدا نکنند و به جای آنها، برخی نیز تنها با ساختن یک یا دو نمونه به نسبت موفق، این فرصت را داشته باشند که برای همیشه - حتی با ساخت فیلم‌هایی ضعیف‌تر و کم‌جاذبه‌تر - دراین عرصه فیلمسازی کارکنند!

در میان آثار موسوم به سینمای تجربی و کارهایی که به فیلمسازان جوان و مستقلی تعلق دارد که با کمترین پشتیبانی‌ها فیلم می‌سازند گاه با نمونه‌های درخشانی می‌توان روبه‌رو شد که از بسیاری فیلم‌های پُرهزینه، تاثیرگذارتر بوده‌اند.

به‌ طور طبیعی در بسیاری از فیلم‌های دهه 60، در کنار برخی کارهای قابل اعتنا، با کار‌هایی رو‌به‌رو می‌شویم که تنها به جنبه‌های شورآفرینی و نمایش سلحشوری رزمندگان ما در برابر نیروی متجاوز عراقی، اشاره‌هایی گذرا داشته و در آنها با تصاویری اغراق‌آمیز از پیشروی رزمندگان ما از یک سو و به خاک و خون کشیده شدن نیروی دشمن از سوی دیگر، روبه‌رو می‌شویم که صد البته، کمی بعد‌تر این نگاه‌ها تا حدود زیادی تعدیل می‌شود.


حتی از نگاه یک فیلمساز شناخته‌شده و مورد حمایت دستگاه‌های رسمی و دولتی نیز، از جنگ تحمیلی، تصویری ثابت و یکسان ارایه داده نمی‌شود. مقایسه کار ابراهیم حاتمی‌کیا در «دیده‌بان» و «مهاجر» با آژانس شیشه‌ای و «از کرخه تا راین» یا کار رسول ملاقلی‌پور در فیلم «پرواز در شب» با «هیوا» می‌تواند نمونه‌های روشنی برای اثبات چنین ادعایی باشد.

نشانه‌های آشکار تولید بسیاری از فیلم‌های، حادثه‌پرداز و پر‌تعقیب و گریز (اکشن)، تجاری و گیشه‌پسند (نه به معنای جذاب، پُرفروش و پُرمخاطب) بر سینمای جنگ و دفاع مقدس نیز سایه افکنده است.

آشنا نبودن برخی فیلمسازان یا فیلمنامه‌نویسان با فضا و فرهنگ جبهه و جنگ، باعث شده است تا آثار پدیدآمده، برای کسانی که با فضای جبهه و جنگ آشنایی نزدیکی داشته‌اند، فضای این فیلم‌ها بسیار بیگانه و خیال‌پردازانه و غیرواقعی به نظر برسد. از قضا در آثار همین دسته از فیلمسازان است که با تناقض‌گویی‌های فراوانی روبه‌رو می‌شویم.


جای خالی فیلم‌های متعلق به سینمای دفاع مقدس در عرصه‌های جهانی به راستی خالی است. برای چنین حضوری باید نسبت به ارتقای کیفی و فنی این‌گونه آثار نیز بی‌تفاوت نباشیم.


به نظر می‌رسد که در این‌ گونه خاص سینمایی، هنوز مضامین و درونمایه‌های ناگفته بسیاری وجود دارد که نیاز به پژوهش جدی‌تری دارد. به ویژه که می‌دانیم، بخش عمده‌ای از حضور و نقش زنان و کودکان در سال‌های سخت جنگ، در فیلم‌های سینمای دفاع مقدس، همچنان ناگفته مانده است!

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها