گفتوگو با مجید رجبیمعمار، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران
مهمترین مشکل ما مالی است
مجید رجبیمعمار، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران گفت: درحال حاضر اصلیترین مشکل خانه هنرمندان فقط مشکل مالی است.
اعتمادآنلاین| فرانک آرتا- خانه هنرمندان یکی از مراکز معتبر هنری ایران است که سالها فعالیت فراگیر فرهنگی - هنری داشته. این روزها باخبر شدیم که این خانه با مشکلاتی دستوپنجه نرم میکند که نگرانکننده است. بههمیندلیل سراغ مدیرعامل آن - آقای مجید رجبیمعمار- رفتیم تا از جزئیات ماجرا باخبر شویم.
*اخیرا خبری رسانهای شده که «خانه هنرمندان» رو به موت است. چرا باید مکان فرهنگیای که سالها فعال بوده به این سرنوشت دچار شود؟
شاید نتیجه چهار ماه تعطیلی اول سال به دلیل کرونا باشد اما به مفهوم موتش نخواهد بود! چون اینجا اصالت دارد. بزرگانی از اهل فرهنگ و هنر ایران همت کرده و هدفمند نهالی را کاشتهاند. پس خانه هنرمندان تصادفی رشد نکرده.
*چطور؟
خانه هنرمندان به تعبیری از بطن جامعه هنری برآمده. البته دولت وقت هم در دهه 70 کمک کرده، وزیر وقت ارشاد و معاون هنری آن زمان که آقای مهندس کاظمی بودند، برای راهاندازی آن خیلی کمک کردند. حتما میدانید برای راهاندازی هر بنیاد به مکان و محل مناسب نیازمند است.
در زمان شهرداری آقای کرباسچی تصمیم بر این شد برخی از پادگانها از تهران بیرون بروند و جایشان را به محیطهای شهری و فرهنگی هنری بدهند. کمااینکه «کشتارگاه تهران» که محلی کثیف و نامناسب برای بافت جنوب تهران بود در کمتر از یک سال به یکی از بزرگترین پارکها و فرهنگسراهای تهران تبدیل شد. آن زمان «پادگان ایرانشهر» به بخش لجستیک و مهندسی ارتش تعلق داشت. شهرداری آن را معاوضه و بخش بزرگی از این پادگان را گرفت و به پارک هنرمندان تبدیل کرد. ساختمانی قدیمی را که اوایل دهه 20 ساخته شده بود تجدید بنا کردند و بزرگان اهل هنر مثل مرتضی ممیز، غلامحسین امیرخانی، ایرج راد، یدالله صمدی، غلامحسین نامی، عزتالله انتظامی، محمدرضا عبدالملکیان، ایرج کلانتری، کامبیز روشنروان و بهروز غریبپور همت کرده و هسته اولیه خانه هنرمندان را پایهگذاری کردند و اساسنامه 20، 30 صفحهای مفصلی با همه تجربیاتی که در کارهای علمی و هنری داشتند، نوشتند. مسئولان ارشاد وقت هم کمک کردند. چون اینجا یک مجموعه غیردولتی است و باید ثبت رسمی میشد، تحت عنوان «کانون فرهنگی هنری خانه هنرمندان ایران»، اساسنامهای مفصل نوشتند که خانه هنرمندان ایران یک مرکز فرهنگی هنری مستقل، غیردولتی، غیرسیاسی و غیرانتفاعی است.
*طبق اساسنامه منابع مالی چگونه است؟
از اول قرار نبود اینجا یک بنگاه اقتصادی و درآمدزا باشد بلکه قرار بود اعضای اصلی خانه که انجمنهای هنری کشور هستند، حق عضویت بدهند که به دلیل مشکلات فراوان خودشان هیچگاه این موضوع عملی نشد اما در یک توافق بین شهرداری و وزارت ارشاد قرار شد شهرداری این ساختمان و امکانات را در اختیار خانه قرار داده و وزارت ارشاد هم مجوزهای لازم را بدهد و از همان موقع متعهد میشوند به خانه هنرمندان ایران کمک کند.
این رویه ادامه داشته. آقای غریبپور از جانب شهردار وقت مسئولیت نوسازی ساختمان خانه و گردآوری بزرگان را داشته، تلاش زیادی در جمعکردن این مجموعه و مدیریتش به خرج داده است و بهعنوان اولین مدیرعامل بعد از تصویب اساسنامه به مدت هفت سال در این مسئولیت تلاش کرد. در خانه هنرمندان اولیه به تعبیر من زیربنا و خشتاول را سنگین گذاشتند اما از سادگی بیشتری نسبت به امروز برخوردار بود.
*چطور؟
مثلا آن زمان تقریبا تمام فعالیتهای نمایشگاهی فقط در گالری استاد ممیز که نامش در آن زمان نگارخانه خانه هنرمندان بود انجام میشد. ولی بعد از آن در زمان شهرداری آقای قالیباف و مدیریت آقای جوزانی چهار گالری جدید به این مجموعه اضافه شد؛ یعنی ظرفیت نمایشگاهی دو برابر شده. یا سالن نمایش استاد عزتالله انتظامی اواخر دهه 80 راهاندازی میشود که یکی از سالنهای خوب و خوشنام تئاتر کشور است.
در سالهای اولیه فضاهای موجود خانه بیشتر در اختیار نمایندگان خانه تئاتر و انجمنهای تجسمی بود؛ درحالیکه بعدا تمام این فضاها به گالری تبدیل شد. سالن بزرگی که تبدیل به سالن استاد ناصری شد، سالهاست روزانه در آن چهار، پنج سانس فیلمهای مهم هنری نمایش داده میشود و الان پایگاه اصلی گروه «هنر و تجربه» است و همهساله چند رخداد مهم سینمایی داخلی و بینالمللی نیز در این سالن برگزار میشود. تفاوت خانه هنرمندان ایران با دیگر مجموعههای فرهنگی و هنری در این است که خانه هنرمندان مجتمع همه هنرهاست. یعنی همزمان سالن سینما، سالن تئاتر و هشت گالری داریم که در چند سال اخیر هرساله بین 85 تا 100 نمایشگاه در این گالریها برگزار شده است، شاید به اندازه نصف ظرفیت دیگر گالریهای تهران و بسیاری از این نمایشگاهها نیز در قدوقواره ملی است. برای مثال سه نمایشگاه سالانه انجمن هنرمندان نقاش ایران، نمایشگاههای سالانه انجمنهای هنرمندان مجسمهسازان، تصویرگران، عکاسان، سفال و سرامیک و... تعدادی دیگر از بیینالهای ملی هنری اینجا برگزار میشود.
*با این نگاه مشکل کی آغاز شد؟
مشکلی که پیش آمده این است که در این سالها خصوصا از سال 91 به بعد بهتدریج توجه به خانه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مجموعه دولت کمتر شد! اما گمان جامعه هنری این بود که بسط وگسترش ظرفیتهای قانونی و حقوقی و حمایتهایی که دولت جدید از کل مجموعه هنر و فرهنگ، مطبوعات و رسانهها ادعا میکرد بیشتر خواهد شد، در سال 96 هم مسائلی در انتخابات ریاستجمهوری پیش آمد و بخش مهمی از هنرمندان کشور به صحنه آمده و از آقای روحانی و در حقیقت از شعارهای ایشان حمایت کردند و گمان میکردند وعدههای دولت خصوصا به اهالی فرهنگ و هنر واقعی است. ولی حمایت جدیای صورت نگرفت؛ درحالیکه در سال 90 کمک ارشاد به خانه هنرمندان 200 میلیون تومان بوده اما سالبهسال میزان این کمکها کاهش یافته بهنحویکه در سال 98 کل کمک ارشاد به خانه هنرمندان 50 میلیون تومان شد.
*در این مدت چگونه تأمین اعتبار کردهاید؟
بخشی از درآمد، از محل فعالیتهای فرهنگی و هنری است. بعضی از نمایشگاهها فروش آثار دارند و درصدی از فروش به خانه میرسد؛ البته میزان درصد ما نسبت به گالریهای بخش خصوصی کمتر است. از انجمنهای اصلی هنری کشور معمولا درصد و اجارهای دریافت نمیکنیم. بلیتفروشی سالنهای تئاتر و سینما یکی از منابع درآمدی ماست همچنین برخی از مؤسسات فرهنگی و نهادها و هنرمندان مراسم و برنامههای خودشان را در خانه هنرمندان برگزار میکنند که ورودی پرداخت میکردند. سه رستوران در این مجموعه داریم؛ از جمله رستوران گیاهی که معروف است و فروشگاه فرهنگی باسمه، اینها را به بخش خصوصی اجاره دادهایم و از محل درآمد آنها حدود یکسوم هزینههای خانه تأمین شده است.
بدیهی است در سالهای اولیه با توجه به فعالیت محدود و ظرفیتهای پایینتر خانه هزینهها هم کمتر بوده است و با کمک ارشاد هزینهها سربهسر میشده، محل جدی کمک دیگر در این سالها که خوشبختانه ادامه داشته، شهرداری تهران بوده است.
*مبالغ ثابت بوده یا به نظر مدیران بستگی داشت؟
بسته به شهرداران و مصوبات شورای شهر این مبلغ در طول سالهای گذشته متغیر بود. واقعیت این است که میزان حمایتها از خانه هنرمندان بهصورت کمک مالی، تجهیزات یا فعالیتهای جانبی خانه، در دوره 12ساله آقای قالیباف چشمگیرتر بوده است. آن زمان چهار گالری جدید به اینجا اضافه شده است و در سال 1387 تماشاخانه ایرانشهر از انباری مخروبه به یکی از جدیترین و اصلیترین سالنهای تئاتری ایران تبدیل شد که دو سالن معروف سمندریان و ناظرزادهکرمانی آن برای همه شناخته شده است؛ ضمنا ساختمان شماره 2 خانه را در سال 94 شهرداری خرید و در اختیارمان قرار داد که هماکنون هشت انجمن هنری کشور در آن مستقرند و فعالیت میکنند. هرسال هم تا حدودی کمک مالی میکردند.
یکسالونیم اول ورود من به خانه هنرمندان مصادف با دوره شهرداری آقای قالیباف بود و واقعا هرجا به مشکلی برمیخوردیم، کمک میکردند ولی فقط یک بار برای افطاری به مدت یک ساعت به خانه آمدند و همواره اصرار داشتند که وظیفه شهرداری حمایت از خانه است و هیچ چشمداشتی هم نباید داشته باشد. نمیدانم آقای غریبپور چرا در مصاحبه اخیر خود با روزنامه اعتماد اینقدر تأکید میکنند که شرایط بهگونهای دیگر بوده است و همه شهرداران از ابتدا تاکنون خصوصا دوره آقای قالیباف میخواستهاند خانه هنرمندان را تحت سیطره خود داشته باشند؟ بعد از تصمیمگیری شورای عالی در سال 1396 برای انتخاب من بهعنوان مدیرعامل چهار ماه طول کشید و از بین 10 گزینه بنده را با رأی کامل تمام اعضا انتخاب کردند که یک رأی هم متعلق به شهرداری تهران بود.
آقای غریبپور شاید ناخواسته به شورای عالی خانه اهانت کرده باشند که با نظر صرف شهرداران تصمیم به عزلونصب مدیران میگرفتهاند. بنده در نوبت دیگر در سال 96 و 98 هم توسط شورای عالی با رأی قاطع بهعنوان مدیرعامل برگزیده شدم که دیگر نه خبری از آقای قالیباف بود و تازه برخی از به ظاهر دوستان شبههنرمند تا توانستند بودند، تلاش کردند ذهن شورای شهر جدید و شهرداران جدید از جمله آقایان نجفی و حناچی را تخریب کنند ولی هر دو نفرشان بزرگواری کردند و رأی قاطع شورای عالی را تأیید و یک رأی خودشان را هم به بنده دادند.
بعد از آقای قالیباف در سه سال گذشته سه شهردار عوض شده. تا خواستیم آقای نجفی را توجیه کنیم (که البته کمک هم کرد) رفت. آقای افشانی اصلا در فضای فرهنگ و هنر نبود و بیشتر همتش به کارهای ساختوساز و مهندسی بود و ظاهرا حتی فرصتی نکرد با مسئولان فرهنگی شهرداری هم جلسه بگذارد.
بعد هم که آقای حناچی آمد. آقای حناچی فرصتی برای اهل فرهنگ است چون مهندس معمار و تحصیلکرده دانشکده هنرهای زیبا هستند و با خیلی از بزرگان اهل هنر مثل استاد ممیز آشنایی داشته و مدتی شاگرد ممیز بوده، ایشان خودش صبغه فرهنگی هنری دارد. به همین دلیل ما هم از ایشان انتظارات زیادی داریم و در جلساتی که داشتیم قولهایی هم دادهاند و روال تقریبا ثابتی که از قبل بوده را ادامه دادند.
در سال 98 هم مبالغی مصوب کرده بودند که قرار است سال 99 کمک کنند و دیر یا زود همه را پرداخت خواهند کرد. درک میکنم که شرایط شهرداری هم بسیار سخت است، بدهی دارند، منابع درآمدیشان بهشدت کاهش پیدا کرده، ساختوساز بهشدت کم شده است. امسال وارد شرایط بحرانی شدهایم. کرونا خیلی جاها را به تعطیلی کشانده. گمانم این است مجموعه مشاغل فرهنگی هنری و مراکز و پایگاههای فرهنگی و هنری جزء جاهایی هستند که بیشترین ضرر را از کرونا متحمل شدهاند. الان تئاتر کشور تقریبا تعطیل است. در خانه تئاتر حداقل 17تا 18 کانون تخصصی وجود دارد و بازیگران یکی از این کانونها هستند و همگی در شرایط بحران مالی قرار دارند. علاوه بر بازیگران، طراح صحنه و دکور، نویسنده، تهیهکننده، عکاس و عوامل دیگر هم در تئاتر هستند که با مشکلات جدی و بعضا بیکاری مطلق مواجهاند. در مجموعه این 12، 13 انجمن تخصصی و خانههای هنری کشور چنددههزار نفر عضو هستند. فقط انجمن خوشنویسان ایران بالغ بر 12، 13 هزار عضو دارد.
انجمن عکاسان چندهزار عضو، خانه سینما بیش از هفتهزار و خانه موسیقی بیش از 10هزار عضو دارند. الان شاید بیشترین بیکاری در بین این افراد است. الان سالنهای تئاتر، موسیقی، سینما و گالریها غالبا تعطیل است و با فروش اندک از پس هزینه انشعابات برق و آب و... هم برنمیآیند. از سوی دیگر هم که دولت محترم بدون اعلام قبلی همه انشعابات را گران کرده، فیش تلفن و آب و برق خودتان را با ششماه قبل مقایسه کنید. بنابراین فشار جدی بر دوش همه مردم و همچنین بر هنرمندان و انجمنها و از جمله خانه هنرمندان ایران است. درآمدهایی که از محل اجاره، فروش آثار و فعالیتهای فرهنگی داشتیم، از بین رفته است. شهرداری هم با مشکلات جدی خود مواجه است. مشکلات کرونا هم مزید بر وضعیت بسیار نامطلوب اقتصادی ناشی از تحریمها و انبوه معضلات داخلی شده و در ماههای گذشته نتوانسته بود کمکی کند.
*وزارت ارشاد چطور؟
وزارت ارشاد هم از سال 91 کمک ثابت به خانه هنرمندان را کلا منتفی کرد که دلیلش را هم نمیدانیم. قبل از من آقای سرسنگی بودند و ایشان هم تلاش کردند، اما آب رفته به جوی بازنگشت. سال 97 با سختی و مشقت توانستم کمکی 200 میلیون تومانی از آقای دکتر صالحی بگیریم. سال 98 بعد از یک سال پیگیری، اواخر سال 50 میلیون تومان از ارشاد کمک گرفتیم که به شوخی گفتم به اندازه اسناد اختلافات ایران و عثمانی به ما کاغذ دادند تا پر کنیم برای تسویهحساب آن. درحالیکه چندیپیش فهرست حمایتها از گروههای تئاتری بیرون آمد. به خیلی از گروههای تئاتری از 5 تا صد میلیون کمک کردهاند که کلا هم اقدام خوبی است، ولی به خانه هنرمندان ایران که محل اتصال و فعالیت جمعی کل انجمنها و خانههای هنری کشور و پارلمان غیردولتی هنر است، کلا سال گذشته 50 میلیون تومان کمک کردند که هزینه تعمیر و نگهداری چند دستگاه اینجا هم نمیشود!
*وضعیت اقتصادی مملکت به خاطر تحریمها به هم ریخته، خود ارشاد خیلی جاها دچار کماعتباری است؛ توقع شما از ارشاد چیست؟
از ارشاد انتظار داشتیم که بر عهد قدیم خودش بماند.
*دقیقا چه عهدی؟
در این چند سال با ارشاد جلسات متعددی داشتیم. معتقدم اگر آقای جنتی میماندند، این مشکل را حل میکردند. با آمدن آقای صالحیامیری و رفتن یکباره ایشان بعد از چند ماه و آمدن آقای دکتر صالحی، وضعیت تغییر کرد. با آقای صالحیامیری فرصتی پیدا نکردیم که صحبت کنیم، اما با دکتر صالحی در جلسه شورای عالی خانه صحبت کردیم، حتی نامهای برای آقای روحانی در سال 97 نوشتیم و ایشان هم ارجاع دادند تا رسیدگی شود. چند جلسه با رئیس و اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم و در شورای عالی خانه هم شرکت کردند و قولهای زیادی دادند. معاون سازمان برنامهوبودجه در جمع شورای عالی حاضر شد و قرار بود اقدام جدی برای وضع بودجه کمکی برای خانه هنرمندان و انجمنها صورت بگیرد که هیچ خبری از آنها نیست و لاجرم وزارت ارشاد باید پیگیر و پیشنهاددهنده این موضوع در بودجه سالانه کشور باشد.
*آیا مشکلات خانه هنرمندان فقط مالی است؟
درحالحاضر اصلیترین مشکل خانه هنرمندان فقط مشکل مالی است؛ والا خانه هنرمندان بهترین و برجستهترین هنرمندان کشور را در شورای عالی و گروه مشاورانش دارد. چه کسی بهتر از اینها با تدابیر و اقتضائات هنری و بایدها و نبایدهای فرهنگ آشنا هستند؟ حقیقت ماجرا این است که ما نیازمند رهنمود و ارائه طریق هیچ بزرگواری نیستیم؛ به اندازه کافی تجربه مدیریت در فعالیتهای برجسته فرهنگی و هنری در خانه هنرمندان ایران وجود دارد. باید امکانات و بودجه فراهم باشد تا بهراحتی اقدام و تلاش هنرمندانه داشته باشیم. آقایان امیرخانی و ایرج راد از مؤسسان اولیه خانه، بیش از 23 سال است که تمامعیار در شورای عالی خانه حاضر هستند.
آقایان دکتر سریر، ابراهیم حقیقی، سیدمحمد بهشتی، مرتضی کاظمی، سیفاله صمدیان و بسیاری از بزرگان فرهنگ و هنر همکار، مشاور و عضو شورای عالی بوده و هستند. جای تعجب دارد آقای غریبپور بهجای یادآوری از بزرگانی که دیگر در میان ما نیستند، به نسل دوم پیشکسوتان هنری توجهی نکرده و گفتهاند الا یکی، دو نفر فرد دیگری را در شورای عالی خانه نمیشناسند؛ از ایشان انتظار است که از آن بالا نگاهی به واقعیات هم داشته باشند. ما میگوییم اداره چنین مجموعهای نیاز به کمک دارد و این کمک هم وظیفه دولت است نه لطف. همه کشورهایی که داعیه فرهنگ دارند، این کار را با افتخار انجام میدهند.
ایران که داعیه فرهنگ چندهزارساله دارد و هر جا لازم باشد بزرگان کشور درباره پیشینه فرهنگی کشور داد سخن سرمیدهند، وقتی جای حمایت میشود، ببینید وضعیت رسیدگی به میراث فرهنگی و ابینه تاریخی ما چطور است؟ یعنی وقت عملکردن، مشکلات جدی وجود دارد. به قول یکی از دوستان، ما هنرمندان خیلی گنجشکروزی هستیم؛ یعنی اصلا قابل مقایسه نیست که بخش هنر را با حوزه صنعت و امثال آن مقایسه کنند. عرصه فرهنگ و هنر با توجه واقعی و کمک مالی بسیار اندک نسبت به کلیات بودجه کشور قابل احیا و ارتقاست. درباره خانه هنرمندان ایران چند سال است که جلسات متعدد با وزیر ارشاد و معاونان ایشان داشتیم و نتیجه همه اینها این بود که سال 97 با تأکید رئیسجمهور محترم به ارشاد و سازمان برنامهوبودجه، 200 میلیون تومان به خانه هنرمندان کمک کردند. ارزش 200 میلیون تومان سال 91 کجا و 50 میلیون تومان زمستان 98 کجا؟ جالب است خیلی از رخدادهای هنری ازجمله بخشهایی از جشنواره تجسمی فجر، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره تئاتر عروسکی که متعلق به ارشاد هستند و جشنواره تئاتر دانشجویی وزارت علوم در خانه هنرمندان برگزار میشود و ما هم استقبال میکنیم که با این جشنوارهها پیوند داشته باشیم، اما چند ماه است با سختی روبهرو هستیم. حقوق پرسنل محدود و 62نفری خانه، هزینه تعمیر و نگهداری و خدمات و تأسیسات، فعالیتهای روابطعمومی و امور بینالملل، انتشار مجله شیوه، هزینه برگزاری نمایشگاههای متعدد و بیش از 300 مراسم و رخداد هنری بر دوش خانه سنگینی میکند و کرونا هم شرایطی خطیر و کمرشکن را موجب شده است.
*در صحبتهایتان چند بار به مصاحبه اخیر آقای غریبپور اشاره کردید، چرا؟
بله، از ایشان که هنرمندی مجرب و از بنیانگذاران خانه هستند، انتظار داشتم که در این شرایط خطیر مطالب حاشیهای و گاهی اشتباه را مطرح نکند که موجب سوءاستفاده دیگران شود؛ مثلا اینکه گفتهاند معاونتهای خانه هنرمندان اندازه یک وزارتخانه است و پرسنل خیلی زیاد است، باید عرض کنم خانه هنرمندان از زمان آقای سرسنگی که سازماندهی جدید پیدا کرد، آنهم با مصوبه شورایعالی، تنها داری سه معاونت است: معاونت هنری با هشت نفر، معاونت آموزشی و پژوهشی با 10 نفر و مدیریت روابطعمومی پنج نفر پرسنل دارند و بقیه همکاران نیز در دبیرخانه و معاونت اداری و مالی شاغلاند که همه امور دو ساختمان بزرگ را به طور کامل انجام میدهند. همانگونه که قبلا گفتم، تمام کارهای اجرائی و هنری و خدماتی و مدیریتی خانه را خودمان انجام میدهیم.
حجم وسیع فعالیتهای سالانه خانه را با این پرسنل محدود مقایسه کنید، آنگاه متوجه میشوید. دوستان احتمالا نمیدانند وضعیت وزارتخانهها و دستگاههای فرهنگی و هنری دیگر چیست؟ بههرحال شرایط فعلی ما مانند کشتی توفانزده است؛ آنهم توفانی که تاکنون در دنیا و ایران سابقه نداشته و ناخدای یک کشتی کمک اضطراری درخواست میکند و دوستانی مانند آقای غریبپور به گیرندگان پیام اعم از مردم، هنرمندان و مسئولان تأکید میکنند ببینید قبلا که ما کشتی را ساختیم و به آب انداختیم، چنین بود و چنان. بله، بنده هم مصمم هستم با کمک شورای عالی و همکارانم و حمایت جامعه هنری با هر سختی که شده، از این شرایط سخت عبور کنیم و اگر درخواست حمایت و توجه نمیکردیم، حتما در آینده عذری نداشتیم.
*نکته مهم این است که خانه هنرمندان اعتبار بینالمللی دارد.
بله، در غرب آسیا تنها کشوری که خانه هنرمندان دارد، فقط و فقط ایران است. در شرق آسیا، کره جنوبی و ژاپن هستند. در اروپا اتریش 160 سال است خانه هنرمندان دارد. آلمان و فرانسه هم همینطور. این مجموعه برای هنر ایران جای افتخار است. همه باید طبق شعارهایشان هنر و هنرمند را «بر صدر بنشانند»؛ ولی واقعیت این نیست.
*بالاخره نتیجه پیگیریهای امسال چه شد؟
فعلا از جانب دولتمردان نتیجهای نداشته! سؤال ما این است که چطور میشود با وجود همه تلاشها و صحبتهایی که با وزیر محترم ارشاد شده، مکاتباتی که با رئیسجمهور شده و دستوراتی که دادهاند، تذکراتی که به آقای نوبخت داده شده، سهم خانه هنرمندان از بودجه کمک به فعالیتهای دولتی فرهنگ و هنر که بیش از هزار میلیارد تومان در سال است، حتی یک ریال هم نباشد! سهم انجمنهای تجسمی هم صفر است. بااینهمه تلاشها در بیستوچند سال گذشته خانه موسیقی، خانه تئاتر و خانه سینما توانستهاند مبلغ اندکی در حد یک میلیارد تومان در سال ردیف بودجه کمکی بگیرند که نمیدانم چقدر آن محقق شده؛ اما سهم خانه هنرمندان صفر است. وقتی فلان بنیاد و بهمان مؤسسه فرهنگی سالانه چند میلیارد تومان کمک دریافت میکند و در طول سال اغلب عملکرد برجسته و مؤثری از ایشان ملاحظه نمیشود و حتما کارهای بزرگی میکنند که اصحاب فرهنگ خبر ندارند؛ اما کار خانه هنرمندان که معلوم است دستکم سالی 80 تا صد نمایشگاه اصلی کشور در اینجا برگزار میشود. ببینید بعضی نهادهای فرهنگی بودجههای چنددهمیلیاردی دارند، عملکردشان چیست؟
*شاید یکی از دلایل بیتوجهی به خانه هنرمندان این است که برخی فکر میکنند خانه فقط به یک نوع تفکر خاص توجه دارد؟
در خانه هنرمندان تلاش شده فضا دولتی نباشد و امکان حضور و بروز ظرفیتها و توانمندیهای واقعی هنری برای هنرمندان واقعی فراهم شود. برخی دوستان که خودشان را در جبهه اصولگرایی طبقهبندی میکنند، میگویند اینجا فضای روشنفکری و افراد خاص است؛ اما اصلا اینطور نیست.
خانه هنرمندان ایران یک مجموعه کاملا غیرسیاسی است. اینجا چند سال است که به مناسبت ایام اربعین که رخدادی ملی و جهانی شده است، نمایشگاه عکس داریم که حتما باید ویژگی اصلی آن وجه هنریاش باشد. همینطور مراسم تعزیه و تئاترهای دفاع مقدس هم داریم و بسیاری از اقدامات دیگر که متناسب با نیازهای دینی و ملی است. کسی که نگاهش منفی و تلخ باشد، آن کارها را هم که بکنید، میگویند بله، دو تا کار مذهبی هم میکنند. گزارش فعالیتهای مذهبی و ارزشی خانه از زمان آقای غریبپور و مدیران بعدی هم وجود دارد.
دفاع مقدس، مقاومت ملت ایران در برابر تجاوز بسیار ناجوانمردانه و خشن بود. آیا میشود درباره این قضیه بیتفاوت بود؟ ضمن اینکه اصولا میانه هنرمندان با بحث جنگ خوب نیست. هنرمند همیشه طرفدار صلح است؛ اما قضیه دفاع مقدس بحث مظلومیت ملتی است که جنگی همهجانبه به آنها تحمیل شده و یک عده نازنین جلوی دشمن ایستادهاند که یک وجب از خاک این سرزمین جدا نشود. آیا در هفته دفاع مقدس یاد مقاومت و پایداری مردم خرمشهر، سوسنگرد و کرمانشاه را نباید داشته باشیم؟ ما هم داریم؛ اما به شکل کاملا هنرمندانه. بزرگداشت شهدا را هم به شیوههای هنرمندانه داریم. در بدو ورودم به خانه، نمایشگاهی بزرگ و برنامههایی ویژه و هنری با حضور و سخنرانی استادان طراز اول هنرهای تجسمی و موسیقی کشور برای بزرگداشت 820 شهید تجسمی کشور برگزار شد که بارها مورد تقدیر قرار گرفت و البته تمام اینها برحسب وظیفه و باورمان بوده و نه خوشایند این و آن!!
*منظورتان این است که برخی افراد فرهنگ را قطبیسازی میکنند؟
درباره بعضی از برنامهها و هنرمندانی که در خانه اجرا شده و حضور پیدا میکنند، اغلب اظهارنظر کرده و تهمتهای غالبا ناروایی میزنند که اینها چنین و چنان هستند؛ اما اگر سمت خودشان با هزار اشتباه غش کنند، حلواحلوایش میکنند. خانه هنرمندان ایران وظیفه خودش را در مقابل مناسبتها و موضوعات دینی و فرهنگی و تاریخی میشناسد و ایفا میکند و تلاش میکند اصالت و تشخص فرهنگی و هنری خودش را حفظ کند.
شاخصه اصلی خانه هنرمندان ایران وجه هنری اقدامات و آثار و غلبه فرهنگ ملی است. خانه به دور از شائبههای سیاسی سعی کرده به موضوعات مذهبی و ارزشی هم در حد خودش بپردازد؛ اما به دوستان عزیز بهشدت انقلابی هم بارها عرض کردهام خانه هنرمندان ایران با جاهایی نظیر حوزه هنری، مؤسسه اوج، روایت فتح و... تفاوت جدی دارد. آنها بودجههای دولتی و نهادی دارند و تعریف و جهتگیریشان هم تنها در غالب مباحث دینی، انقلابی و دفاع مقدس است؛ ولی خانه هنرمندان ایران اساس کارش انواع و اقسام هنر است، با وجوه مختلف آن.
*امسال با چه بودجهای این مشکل میتواند حل شود؟
شهرداری از ابتدای امسال نگفته کمک نمیکند، خودشان هم مشکل دارند. خواهشمان این بود که ما را هم در نظر بگیرید. خوشبختانه با پیگیریهایی که داشتیم و با آقای حناچی هم که چند روز قبل برای مراسم استاد ممیز به خانه آمده بودند، مجددا گفتوگو کردم و آقای دکتر حقشناس هم جدا پیگیری کردند و بهتازگی 500 میلیون تومان پرداخت کردند.
*در سال چقدر بودجه لازم دارید؟
در سالهای اخیر خیلی از طرحها و برنامههایی را که داشتیم، به دلیل نبود بودجه عملا کنار گذاشتهایم. دوماهنامه شیوه که یکی از مجلات تخصصی و فوقتخصصی هنری است، الان شش ماه یک بار چاپ میشود. بسیاری از فعالیتها فعلا به صورت لایوهای هنری عرضه میشود.
گمان من این است که با تمام افزایش هزینهها، اگر سالانه بتوانیم از منابع درآمدی خودمان و منابع دیگر 10 میلیارد تومان بودجه داشته باشیم، یک سال خانه هنرمندان با شکوفایی فوقالعاده با همین رفتوآمد انبوه هنرمندان و هنردوستان اداره خواهد شد.
البته با توجه به شیوع کرونا وضعیت یک تا دو سال آینده با سختی و ابهام روبهروست.
*یعنی رستورانها تعطیل است؟
بهتازگی رستورانها باز شدهاند؛ ولی وقتی خانه فعالیتهای دیگرش تعطیل یا کمرمق باشد، آنها هم نمیتوانند رونق داشته باشند؛ چون اینها با هم تعامل دارند. این رستورانها گذری نیستند و غالبا اهل فرهنگ و هنر در حاشیه سالن سینما و تئاتر و نمایشگاه از این فضاها استفاده میکردند.
برخی دوستان اطلاع ندارند و میگویند فلان رستورانهای معروف باز شدهاند و شلوغ هم هستند. اولا آن رستورانها معروف و برِ خیابان اصلی هستند و مشتریان بیرونی خودشان را دارند. درصد جدی از مراجعان رستورانهای خانه توریست خارجی بودند. غالب توریستهایی که وارد ایران میشدند، یکی از اماکنی که میخواستند ببینند، خانه هنرمندان بود. از اول امسال توریستهایی که وارد ایران شدهاند، به 150 نفر هم نمیرسند.
*البته این مشکل مربوط به همه دنیاست.
بله، پس نیاز به کمک تعجیلی و خاصی از طرف دولت داریم. چند ماه اخیر نتوانستهایم حتی نیمی از حقوق پرسنل را بپردازیم. همه هزینههایمان از تعمیر و نگهداری و نگهبانی با خودمان است. شهرداری موظف است اگر فرهنگسرایی هیچ برنامهای هم نداشته باشد، هزینههای اجرائی و تعمیر و نگهداری و دستمزد و حقوق پرسنل و بیمهشان را پرداخت کند. همان کاری که وزارت ارشاد باید برای تئاتر شهر، سنگلج، فرهنگسرای نیاوران و بنیاد رودکی بکند. این مراکز اگر هیچ کاری هم نداشته باشند، پرسنل حقوقشان را میگیرند؛ اما وضع خانه اینگونه نیست و همه انجمنهای هنری دیگر هم با همین مشکلات روبهرو هستند.
*به نظر شما خانه هنرمندان چگونه تقویت میشود؟
دو، سه سال قبل به دعوت خانه هنرمندان و وزارت فرهنگ، ورزش و جهانگردی کره جنوبی، برای بازدید به آن کشور رفتم و یک هفته میهمان دولت کره بودم. حقیقتا شیوه عملی آنها برای ما الگو است. آنها یک خانه هنرمندان مثل ما دارند. اغلب انجمنهای هنری و مجموعهای که ما داریم؛ مثل خانه سینما و تئاتر و انجمن خوشنویسان دارند. آنقدر برای کرهایها خوشنویسی مهم است که یک موزه بزرگ و باشکوه برای آن ساختهاند.
شهرداری سئول و دولتشان برای کمک به خانه هنرمندان کره یک ساختمان بیستوچند طبقه بسیار مجلل در «خیابان تهران» که از زیباترین و گرانترین خیابانهای سئول است، به آنها اختصاص داده. در کره اجاره مسکن بسیار بالاست. انجمنهای هنری و خانه هنرمندان کره آنجا مستقر هستند. تعداد زیادی از واحدها را هم به مؤسسات فرهنگی و اقتصادی اجاره دادهاند. این درآمد هنگفتی برای آنها است. دولت کره گفته خودتان اینجا را اداره کنید و درآمد آن را خرج فرهنگ و هنر کنید. البته کنترل و نظارت بر عملکردشان هم امری دائمی و پذیرفته است.
*باری هم از دوش دولت برداشته میشود؟
خانه هنرمندان و انجمنهای هنری یک ضرورت ملی و تاریخی است که اتفاقا با تدبیر نظام که دولت باید سبک شود، همخوان است و بخش عمدهای از بار دولت را به دوش گرفتهاند.
اگر دو فعالیت درخشان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از اقدامات مهم صورتگرفته در رژیم گذشته است، جمهوری اسلامی هم میتواند افتخار کند که خانه هنرمندان را ایجاد کرده، به شرط آنکه در حمایت و تقویت آن کوتاهی نشود.
عملا برخورد دولت محترم اینگونه است که این کانون هنری خیلی به ما ربطی ندارد؛ درحالیکه جای افتخار دارد در دهه 70 عقلی به خرج داده شد و اشتراک ذهنی و عملکردی بین شهرداری و وزارت ارشاد آن زمان ایجاد شد و انجمنهای هنری را تقویت کردند. الان به جای افتخار و کمک به این قضیه، آنهم بهعنوان یک وظیفه، دولت که سلب مسئولیت کرده و از دور تماشا میکند.
با توجه به این وضعیت و شرایط بود که بنده، جناب آقای ایرج راد، آقای گیلآبادی و آقای نوربخش مصاحبهای کردیم و گفتیم تا اگر فردا بهناچار اینجا تعطیل شد، نگویند چرا این اتفاق افتاد. متأسفانه من در جایی گفتم بعضی از سر حسادت دلشان میخواهد چنین جایی نباشد؛ جایی با کمترین هزینه بهشدت مؤثر و پرکار. به شما میگویم سال گذشته کل دخل و خرج خانه هنرمندان با حدود شش میلیارد تومان جمع شد که از این مبلغ چهارمیلیاردو 700 میلیون تومان آن حقوق حداقلی پرسنل بود. باید حقوق و بیمه و حق سنوات را بپردازیم. متوسط حقوق و مزایای همکاران ما در حد 3.5میلیون تومان است.
در حداقلهای تأمین اجتماعی حدود 250 میلیون هزینه جاری برای تعمیر و نگهداری و انشعابات داشتیم و تنها 900 میلیون تومان مستقیما خرج کارهای هنری در یک سال شده است که پول برگزاری یک مراسم کوچک در گوشه و کنار این کشور است.
درحالیکه در کشور جشنوارههایی با چند میلیارد هزینه برگزار میشود. در این شرایط اگر کسی فکری نکند، متأسفانه کاری از دست ما برنمیآید. حساب دودوتا چهارتاست. در چند ماه گذشته با قرضگرفتن توانستهایم حق بیمه بچهها و بخشی از حقوق را بپردازیم؛ اما اگر حمایتی صورت نگیرد، نفس خانه هنرمندان به شماره افتاده و لاجرم رو به تعطیلی خواهد رفت؛ مگر اینکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
منبع: روزنامه شرق
دیدگاه تان را بنویسید