گزارش ویدئویی «اعتمادآنلاین» به بهانه درگذشت محمدرضا شجریان، استاد آواز ایران:
آن حنجره داوودی
مهرماه با نام محمدرضا شجریان گره خورد. خسرو آواز ایران که به تازگی تولد 80 سالگیاش را پشت سر گذاشته بود، درگذشت.محمدرضا شجریان فراتر از یک نام برای جامعه ایران است، با شناختهشدهترین لقبش «خسرو آواز ایران». او از معدود چهرهها در موسیقی ایران است که علاوه بر تاثیرگذاری بر نسل پیشین و همنسلان خود، نسلهای بعدی موسیقی ایران را هم با خود همراه کرد.
اعتمادآنلاین| سحر آزاد- مهرماه با نام محمدرضا شجریان گره خورد. خسرو آواز ایران که به تازگی تولد 80 سالگیاش را پشت سر گذاشته بود، درگذشت.
محمدرضا شجریان فراتر از یک نام برای جامعه ایران است، با شناختهشدهترین لقبش «خسرو آواز ایران». او از معدود چهرهها در موسیقی ایران است که علاوه بر تاثیرگذاری بر نسل پیشین و همنسلان خود، نسلهای بعدی موسیقی ایران را هم با خود همراه کرد.
یکی از خاطرهانگیزترین نواهای او که برای بیشتر ایرانیان در ماه مبارک رمضان یادآوری میشود، دعای «ربنا»ست که به عنوان میراث ناملموس فرهنگی کشور هم ثبت شده، هر چند سالی است که همین مناجات هم محل کشمکش میان صداوسیما و شجریان شده و دیگر پخش نمیشود.
شجریان اول مهر 1319 در مشهد متولد شد و تحت تعلیم پدرش که قاری قرآن بود، قرار گرفت. در سال 1331 برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش شد. او حدود 2 دهه بعد در سال 1350 با فرامرز پایور آشنا شد و سنتور و ردیفهای آوازی را نزد او دنبال کرد و در ادامه مسیری که در موسیقی ایران طی کرد، با دیگر بزرگان موسیقی ایران همراه شد. شجریان در سال 1352 به همراه گروهی از هنرمندان همچون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجهای به عضویت مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به سرپرستی داریوش صَفوَت درآمد. شجریان تصنیف «داروَگ» را که مربوط به آهنگی از محمدرضا لطفی و شعری از نیما یوشیج بود، در همان زمان اجرا کرد. «داروگ» از اولین تصنیفهایی است که در آن شعر نو به کار گرفته شد.
یکی از تصنیفهای معروفی که استاد آواز ایران خواند، «سپیده» یا «ایران ای سرای امید» با شعر سایه و آهنگ محمدرضا لطفی است که در سال 58 در دانشگاه ملی اجرا شد.
هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه در یکی از گفتوگوهایش درباره شجریان گفته است: «حافظ اگر زنده بود شجریان را غرق در بوسه میکرد».
خواندن تصنیفی از سایه از سوی شجریان در دانشگاه ملی حواشیای برای خسرو آواز ایران به دنبال داشت. شجریان در چندین گفتوگو بر این مساله تاکید کرده که بعدها میفهمد تودهایها از قبل برای این برنامه تبلیغ کرده بودند و به همین دلیل این کنسرت پایان همکاری او با گروه «چاووش» بود تا همانطور که خودش گفته از سال 59 تا 61 ارتباطش را با همه قطع کند و در خانه بماند.
شجریان بعد از شروع مجدد کارش در دهه 60 با پرویز مشکاتیان همکاری کرد و کنسرتهایی را با گروه «عارف» به سرپرستی این آهنگساز و نوازنده سنتور در خارج از کشور برگزار کرد. نتیجه این همکاری در دهه 70 آثاری چون بیداد، آستان جانان، سِرّ عشق، نوا، دستان، گنبد مینا، دود عود، جان عشاق و قاصدک بود.
شاید همین شناخت پرویز مشکاتیان از شجریان در طول این همکاریها باعث شد تا او در گفتوگویی در مورد استاد آواز ایران بگوید: «شجریان اشعار حافظ، سعدی و مولانا را در بغل مخاطبانش قرار میدهد».
یکی از دیگر کارهای ماندگار شجریان یک دهه بعد در سال 1377 با آلبوم «شب، سکوت، کویر» با آهنگسازی کیهان کلهر رقم خورد. او در این آلبوم به سراغ موسیقی زادگاهش خراسان رفت. «شب، سکوت، کویر» در آواز دشتی و موسیقی مقامی شمال خراسان است که حاج قربان سلیمانی از خوانندگان و دوتارنوازان معروف خراسان هم در آن حاضر است.
یکی از قطعات آلبوم «شب، سکوت، کویر» در دهه 80 ماندنیتر شد. قطعه «بارون» در سال 1382، زمانی که تمام ایران یکباره در عزای قربانیان زلزله بم به سوگ نشست، بارها از تلویزیون پخش شد و همدلی مردم را با خانوادههای داغدار این حادثه برانگیخت.
همراهی شجریان با بازماندگان زلزله بم محدود به این قطعه نشد و او به مدت سه شب کنسرتی را هم در تالار وزارت کشور اجرا کرد تا عواید حاصل از آن به مردم بم تعلق بگیرد. حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان در این کنسرت حضور داشتند که بعدها این کنسرت به صورت یک آلبوم با همان عنوان اجرایش یعنی «همنوا با بم» منتشر شد.
در کنار آلبومهای بیشماری که از شجریان به یادگار مانده است باید به 2 بار نامزد شدن او در جایزه گرمی که به نوعی به اسکار موسیقی نیز معروف است، اشاره کرد. یکی از این نامزدیها به خاطر آلبوم «بی تو بسر نمیشود» با آهنگسازی حسین علیزاده است که در سال 1381 منتشر شد. دیگر آلبوم او که نامزد جایزه گرمی شد، «فریاد» با تار حسین علیزاده و کمانچه کیهان کلهر است که در سال 1381 در لسآنجلس اجرا و در سال 1382 منتشر شد.
یکی دیگر از همکاریهای حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده تار و سه تار با محمدرضا شجریان در آلبوم «دلشدگان» بود که آوازها و تصنیفهای آن بعداً در فیلمی با همین نام ساخته علی حاتمی استفاده شد.
علیزاده در یکی از کنسرتهایش درباره حاصل این همکاری گفته است: «نمیشود گفت شبیه شجریان زیاد اتفاق میافتد».
استاد آواز ایران که در سال 93 نشان شوالیه ملی از سوی سفارت فرانسه دریافت کرد، از جمله هنرمندانی است که به سراغ ابداع ساز نیز رفت و در سال 1390 در نمایشگاهی در خانه هنرمندان، سازهایش را شامل صُراحی، شهر آشوب، ساغر، کرشمه، سبو و…به نمایش درآورد.
تجربههای شجریان در دیگر شاخههای هنری شامل خوشنویسی هم بود. او در سال 1389 آثار خطاطی خود را در نمایشگاهی در تالار وحدت به همراه منتخبی از خوشنویسان معاصر به نمایش گذاشت.
اگر چه نام و آواز شجریان در میان مردم و در مناسبتهای مختلف طنینانداز میشد، اما حضور او در دهه 90 به خصوص بعد از اتفاقات 88 با چالشهایی روبهرو شد. بخش عمدهای از این چالشها وضعیت جسمی شجریان بود که گویا یک دهه قبل آغاز شده بود. استاد آواز ایران در بهار 1380 در کنسرتی که در آمریکا داشت دچار بیماری و مجبور به عمل جراحی برای برداشتن یکی از کلیههایش شد. در آن سال روزنامه همشهری در نوشتهای به قلم اسرافیل شیرچی، خوشنویس شناخته شده که در همان روزها به آمریکا سفر کرده بود، به شکلی بسیار سربسته خبر را منتشر کرد.
شجریان بعدها در پیام ویدئویی که برای تبریک نوروز 1395 منتشر شد، با موهای بسیار کوتاه حاضر شد و برخی سایتها از ابتلایش به سرطان خبر دادند. شجریان در این ویدئو گفت: «سالهاست با یک مهمان پانزده سالهای آشنا هستم و دیگر با همدیگر دوست شدهایم و الان هم من به خاطر او اینجا ایستادهام و طبق دستور پزشکم موهای سرم را هم کوتاه کردهام».
بعد از آن گاه و بیگاه خبرهایی درباره وضعیت جسمی استاد منتشر میشد تا دوم اسفند 1398 که از نیمههای شب خبری مبنی بر درگذشت او منتشر شد و بسیاری از علاقهمندان این هنرمند را برای پیگیری از صحت این خبر به جلوی در بیمارستان جم کشاند. در نهایت هم همایون شجریان، فرزند او در میان مردم حاضر شد و ضمن ارائه توضیحاتی درباره وضعیت جسمانی پدرش از مردم خواست برای اطلاع از این حال استاد تنها به صفحه اینستاگرامی او مراجعه کنند.
او در مردادماه امسال و با فاصلهای اندک در شهریورماه 99 باز هم به دلیل وخامت حالش در بیمارستان بستری شد، اما مرخص شدن او دیری نپایید و از عصر 13 مهر با توجه به شرایط عمومی، قلبی-ریوی ناپایدار و افت سطح هوشیاری و فشار خون به بیمارستان منتقل شد، اما اینبار بیماری چند ساله به او امان نداد.
شجریان نه تنها از سوی اهالی موسیقی و همصنفانش مورد تحسین قرار گرفته بلکه از سوی هنرمندان دیگر رشتهها نیز تحسین شده است.
علی نصیریان، بازیگر تئاتر و سینما، از جمله کسانی است از تاثیر شجریان بر خودش گفته: «2 نفر روی من تأثیر فوقالعادهای گذاشتند، یکی غلامحسین بنان و دیگری محمدرضا شجریان. بدون تردید این 2 به من آموختند که زندگی بدون فرهنگ، بدون هنر، بدون موسیقی، بدون نقش و نمایش، بیرنگ و کسلکننده است».
اصغر فرهادی، کارگردان برنده جایزه اسکار هم شجریان را «فخر هنر ایران» نامیده و عنوان کرده: «استاد شجریان! تاب «ساز خاموش»ات را نداریم و «دل مجنون»مان، از «آسمان عشق»، «بوی باران» مهر را طلب میکند».
اگر چه «مرغ سحر» که شعری از محمدتقی بهار است و خود جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران دارد، اما شجریان با اجرای این تصنیف در پایان کنسرتهایش معنایی را به آن داد که با هویت او پیوند خورده است. شجریان صدایی است که همیشه خواهد ماند!
دیدگاه تان را بنویسید