گزارشی درباره پایبندی وزارت ارشاد به وعده شفافیت
فقدان شفافیت. آنچه راه را برای تخلف باز کرده است عدمحمایت وزارت ارشاد از شفافسازی است و این در حالی است که این وزارت خود متولی شفافسازی به حساب میآید.
اعتمادآنلاین| احسان زیورعالم- حمید قبادی، مشاور اجرایی معاونت امور هنری ارشاد در برنامه گیومه رادیو نمایش در پاسخ به پرسش حسین سحرخیز درباره تخلف در کمکهزینههای تئاتر پاسخ مثبت میدهد. این تخلف متمرکز بر یک موضوع است. تخلفی که سحرخیز و قبادی از آن یاد میکردند در قوانین کشور با عنوان «قانون منع مداخله کارمندان در معاملات دولتی» شناخته میشود و در بیشتر دستگاههای دولتی در بخش حقوقی مفاد آن ذکر شده است.
این قانون که در سال 1337 به دستگاههای دولتی ابلاغ میشود یک حرف ساده دارد: «افرادی که به نحوی با دولت همکاری دارند نباید در معاملات مرتبط دخیل باشند. به عبارتی اگر کسی از وزارت ارشاد حقوقی دریافت میکند یا به نحوی ماموریتی در این وزارتخانه دارد، نمیتواند همزمان طرف یکی از قراردادهای مالی وزارتخانه باشد.» با انتشار کمکهزینههای سال 1398 در حوزه تئاتر، آنچه مشهود بود پرداخت پول نقد به شخصیتهای مرتبط با وزارت ارشاد بود.
افرادی که یا کارمند دولت به حساب میآمدند یا آنکه در شوراها و نهادهای جانبی وزارت ارشاد فعالیت میکردند. البته «قانون منع مداخله کارمندان در معاملات دولتی» از این هم فراتر میرود. کارمندهای دولت، در هر بخشی از ورود به معاملات در نهادهای دیگر منع شدهاند. از این منظر ابعاد تخلف کمکهزینههای مالی در حوزه تئاتر بیشتر هم میشود. برای مثال چهرههایی از حوزه هنری یا انجمن هنرهای نمایشی - نهادی که خود پول تئاتر را توزیع میکند - بالاترین رقمها را دریافت کردهاند.
به گفته آقای قبادی در همان برنامه رادیویی این تخلف برای سالیان طولانی در وزارت ارشاد رایج بوده است. هر چند در دوران حمایتهای مالی صددرصدی از تئاتر نیز میتوان دید کارمندان دولت بخش بزرگی از انتفاع دولتی را به خود اختصاص داده بودند. برای مثال در تمام این سالهای اعضای هیاتهای علمی - در مقام نیروهای دولتی - سهم قابل توجهی از حمایتهای مالی اداره کل هنرهای نمایشی را نصیب خود کردهاند. با نگاهی به فهرست شرکتکنندگان در جشنواره تئاتر فجر میتوان دید ابعاد این تخلف به چه میزان بوده است.
معاونت مبهم هنری
اما چه چیزی موجب دیرپا بودن چنین تخلف و بسته بودن چشمها به یک عادت غیرقانونی بوده است؟ برای مثال چرا باید مدیران سابق اداره کل هنرهای نمایشی در مقام هنرمند خود درگیر چنین تخلفی شوند؟ پاسخ ساده است: فقدان شفافیت. آنچه راه را برای تخلف باز کرده است عدمحمایت وزارت ارشاد از شفافسازی است و این در حالی است که این وزارت خود متولی شفافسازی به حساب میآید. سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در سال 1387 در مجلس تصویب و در سال 1388 برای اجرایی شدن به محمود احمدینژاد، رییسجمهور وقت ابلاغ شد. اما تدوین آییننامه اجرایی و ابلاغ آن تا سال 1394 طول کشید. متولی آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و در سالهای اخیر، حسین انتظامی، مدیر کنونی سازمان سینمایی چهره شاخص آن به حساب میآمد. حتی در حرکتی انقلابی اقدام به انتشار هزینههای مالی سینمایی کرد که در زمان خودش با جنجالهای بسیار روبرو بود؛ اما در حوزه معاونت هنری قصه متفاوت بود. از اولین گزارشها ابهامات بیش از شفافسازی به چشم میآمد. برای مثال در زمان مهدی شفیعی در اداره کل هنرهای نمایشی با اینکه محاسبات مالی پنج دوره جشنواره تئاتر فجر منتشر میشود اما تعداد
جاهای خالی در گزارش بیش از نقاط روشنش بود.
درخواستهای خبرنگاران برای شفافسازی در این سامانه نیز راه به جایی نمیبرد. برای روشن شدن این موضوع اقدام به درج چند درخواست در سامانه کردم تا ببینم دستگاههای مختلفی چون معاونت هنری وزارت ارشاد در چه جایگاهی در حوزه شفافسازی قرار دارند و نتیجه بسیار جالب است: ناشفاف.
قرار بود فرهنگ را گسترش دهد و مبهم ماند
موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر یکی از موسسات تابعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که از محل فصل پنجم وزارت ارشاد کمکهای مالی قابل توجهی در سالهای گذشته دریافت کرده است. موسسهای که در یک قلم از حمایتهای مالی، تنها برای هنر نمایش چندین میلیارد تومان دریافت میکند؛ بدون آنکه بدانیم این موسسه پول مذکور را صرف چه کرده است.
در خبر وزارت فرهنگ درباره این موسسه آمده بود ازجمله اهداف این موسسه میتوان به ایجاد و توسعه مراکز فرهنگی، هنری، آموزشی و تربیتی، حمایت از برنامههای فرهنگی، هنری، سینمایی، سمعی و بصری، مطبوعاتی انتشاراتی، آموزشی، علمی، تحقیقاتی و فعالیتهای الکترونیکی در فضاهای مجازی و نمایشی و حمایتهای مادی و معنوی به اهالی فرهنگ و هنر، محققان، نویسندگان، فیلمسازان و خادمان آنان به منظور پیشبرد فرهنگ اسلامی - ایرانی اشاره کرد.
به عبارتی باید این پولهای میلیاردی هزینه ساخت بناهای فرهنگ میشده است؛ همان چیزی که در چند سال اخیر شاهدش نبودهایم. نمونه بارزش کلنگ بر زمین مانده سالنهای تئاتر در آبادان و خرمشهر است یا سازه ناتمام تئاترشهر تبریز. در سامانه درخواست دادم که « در سال 1396 موسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر مبلغ 79 میلیارد ریال و در سال 1397 مبلغ 35 میلیارد ریال برای توسعه در بخشهای مختلف هنری از جمله هنر نمایش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر اساس مستندات ارایه شده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده است.
جزییات مبالغ توزیع شده منتشر نشده است و لذا خواهان انتشار جزییات این کمکهزینههای توزیع شده هستم. خاطرنشان میکنم درخواست مشابهی نزدیک به سه ماه پیش ارایه داده که با گذشته نزدیک به صد روز این درخواست به هیچ عنوان رسیدگی نشده است.» فارغ از اینکه عدمانتشار اسناد پس از 10 روز مشمول تخلف است؛ اما این نهاد پس از درخواست دوم چنین پاسخ جالب توجهی ارسال میکند «حمایت از برگزاری جشنوارههای استانی، تسهیل امکان بهرهبرداری از فضاهای فرهنگی و هنری در اختیار موسسه برای گروههای هنری، ارایه خدمات اقامتی و تفریحی به خادمان فرهنگ و هنر در مجموعههای گردشگری تابعه، ازجمله رئوس خدماتی بوده است که موسسه برای کمک به توسعه فعالیتها انجام داده است.»
پاسخ واجد دو موضوع کاملا روشن است؛ نخست آنکه برخلاف درخواست جزییات هزینههای خود را ارایه نداده و از انتشار فهرست مالی خود طفره رفته است. نکته دوم آن است که پاسخ هیچ ارتباط روشنی با ماموریت موسسه ندارد و به نظر میرسد موسسه خصولتی وزارت ارشاد در حال فعالیتهای نامرتبط است. برای مثال برگزاری جشنواره ماموریت موسسه نیست، هرچند مشخص نیست موسسه در کدام جشنواره فعالیت داشته است.
کمکهزینههای نامعلوم
با انتشار کمکهزینهها در حوزه سینما، آن هم در یک بازه طولانی خبرنگاران تئاتر از وزارت ارشاد خواهان انتشار گزارشی مشابه شدند. نتیجه چنین درخواستی پس از سه سال تنها انتشار کمکهزینههای سال 98 بود. با این حال در سامانه اقدام به درخواستی برای انتشار چند سال از این کمکهزینهها را کردم و نوشتم: «چندی پیش ارقام کمکهزینههای دریافتی هنرمندان تئاتر از اداره کل هنرهای نمایشی در سال 1398 منتشر شد؛ اما آمار سالهای 88 تا 97 که مشمول طرح حمایت بوده، منتشر نشده و این مهم موجب ایجاد شائبههایی در فضای خبری شده است. خواهشمندم آمار کامل کمکهزینههای پرداختی بین سالهای 1388 تا 1398 که تشکل شورای حمایت فعال بوده است در اختیار بنده قرار دهید.»
پاسخ معاونت هنری به این درخواست چنین بود: «اداره کل هنرهای نمایشی به منظور شفافسازی و در راستای سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گزارشهایی را درباره حمایت از تئاتر، جشنوارهها و... منتشر کرده است و این روند تداوم دارد. در زمینه حمایت از تئاتر از سال 98 بندی در قراردادهای حمایت قرار گرفت که اداره کل میتواند ارقام حمایتی را اعلام کند و بر این اساس فهرست حمایتهای تئاتر در سال 98 منتشر شد و در ادامه بر اساس قواعدی که در زمینه شفافسازی از سوی وزارتخانه تعیین شده فهرست حمایتها در آینده نیز منتشر میشود. »
شارمین نوری، وکیل دادگستری در این باره میگوید پاسخ وزارت ارشاد به درخواست با آییننامه شفافسازی در تضاد است؛ چرا که انتشار کمکهزینهها مشمول حریم خصوصی نمیشود و دولت موظف به پاسخدهی بوده است. وی همچنین تاکید میکند کمکهزینههای پرداختی از محل بودجه عمومی کشور و آن چیزی پرداخت شده است که بین عموم به بیتالمال مشهور است. در ماده14 آییننامه اجرایی انتشار اطلاعات آمده است: «چنانچه اطلاعات درخواست شده مربوط به حریم خصوصی اشخاص باشد و یا در زمره اطلاعاتی باشد که با نقض احکام مربوط به حریم خصوصی تحصیل شده است، درخواست دسترسی باید رد شود.» آقای نوری میگوید در حوزه مالی برای مثال دادن صدقه یا کمکهزینه درمانی به یک هنرمند میتواند مشمول حریم خصوصی شود؛ اما کمک برای تولید یک اثر هنری چنین شاخصهای ندارد.
البته معاونت هنری در عدم پاسخدهی به شهروندان وضعیت بغرنجتری پیدا میکند. زمانی که از این معاونت پرسیده میشود «خواهشمند است مصارف بودجه سالهای 1396 تا 1398 تئاتر منتشر شود» پاسخ میدهد «درباره مصارف بودجه تئاتر در سالهای 96 تا 98، گزارش عملکرد مالی معاونت امور هنری در حوزههای تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و مد و لباس و آموزش هنر در سال 1396 در بخش شفافسازی سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است و بودجهای که برای تئاتر به اداره کل هنرهای نمایشی پرداخت شده در این گزارش آمده است. گزارش مالی سال 1397 نیز به کمیته شفافسازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده شده است و به زودی منتشر میشود و گزارش مالی سال 1398 نیز تا یک ماه آینده به کمیته شفافسازی ارایه خواهد شد. گزارش که برای تئاتر به طور مستقیم از وزارتخانه در اختیار موسسات یا گروههایی در تهران یا استانها قرار گرفته، در گزارش اداره کل هنرهای نمایشی معاونت هنری نیامده است.»
این پاسخ در تاریخ 13 مهرماه سال 1399 دریافت میشود و با گذشت نزدیک به 20 روز نهتنها گزارش مالی سال 98 که قرار بود تا یک ماه آینده منتشر شود، که گزارش سال 97 نیز هنوز منتشر نشده است و این در حالی است سال 99 از نیمه گذشته است. گزارشهای منتشرشده معاونت هنری در طی یک سال گذشته نیز مخدوش بوده است. برای مثال در فهرست انتشاری درحوزه کمک به استانها ارقام متعددی وجود دارد که فاقد جزییات است. برای مثال در حوزههای تجسمی یا موسیقی به برخی استانها کمک مالی شده و برخی استانها از کمک مالی محروم ماندهاند و مشخص نیست مصارف کمکها در کجا بوده است. در حوزه تئاتر نیز برخی استانها که فعالیتی جز جشنواره برگزار کردن نداشتهاند به مراتب رقم بیشتری نسبت به استانهای فعال دریافت کردهاند که خود محل ایراد است.
بنیاد خصولتی رودکی
یکی از نقاط مبهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد رودکی است. بنیادی که مدعی خصوصی بودن است؛ اما ساختار اداریاش کامل نشان میدهد وضعیت آن کاملا دولتی است. حتی تشکیل شدنش از مجرای هیات دولت و مجلس گذشته است. با این حال کمکهای مالی به بنیاد رودکی از مجرای فصل پنجم رخ میدهد. با توجه به ادغام این بنیاد در موسسه توسعه هنرهای معاصر - یکی از موسسات مبهم وزارت ارشاد - دامنه مالی این بنیاد به نظر وسیعتر هم شده است.
آمدن مهدی افضلی از موسسه ادغامی به بنیاد رودکی میتواند دلالت بر تغییر در ماموریت این بنیاد باشد. با این حال در درخواست ارسالی برای بنیاد رودکی رفتار این بنیاد جالب توجه بود. در سامانه هم به پرسش پاسخ داده شده و هم پاسخی داده نشده است.
در سامانه پرسیدم: «خواهشمند است همانند آمار رسمی سال 1396 عملکرد مالی بنیاد رودکی در سالهای 1397 و 1398 منتشر و در اختیار اینجانب قرار دهید.» با اینکه پرسش در 24 شهریور 1399 ثبت شده بود و بنیاد رودکی موظف بود پس از 10 روز به پرسش شهروند پاسخ دهد، در تاریخ 23 مهرماه 1399 جدولی حاوی چند عدد و رقم در اختیارم قرار میگیرد. در حالی که تاکید بر آن بود که گزارشی شبیه به گزارش سال 1396 منتشر شود - که در آن جزییات از پرداختیها و دریافتیهای بنیاد رودکی از محل اجراها و برنامهها آمده بود - بنیاد رودکی صرفا به رقم ورودی و خروجی خود اکتفا میکند. طبق این جداول بنیاد رودکی به نوعی نشان میدهد در سال 97 وضعیت مطلوبی در درآمدزایی داشته که در سال 98 با درصد اندکی موفقیت تکرار نشده است. برای مثال در سال 97 پیشبینی درآمد از محل اجراها بیش از 6 میلیارد تومان بوده که در پایان سال به رقم 7 میلیارد رسیده است. یعنی نزدیک به 15 درصد بیشتر از برنامهریزی. البته در جدول مشخص نشده است که منظور از سایر چه چیزی است؛ اما با در نظر گرفتن سایر میتوان دید برخلاف رقم درآمدی، بنیاد رودکی با 15 درصد اختلاف در پیشبینی، نسبت به
برآوردهایش به کسری رسیده است تا در نهایت با کمکهزینه دریافتی از ارشاد، موسسهای زیانده به حساب آید. به عبارتی رقم درآمدی بنیاد از رقم کمکهزینه دریافتی از ارشاد قابل توجه است.
12 میلیارد اختلاف کسری در درآمد است که بدون جزییات نمیتوان به درستی ماجرا را قضاوت کرد. وضعیت در سال 98 بغرنجتر میشود؛ اختلاف درآمد 9 میلیاردی بنیاد رودکی با دریافتی 24 میلیاردی از ارشاد به رقم 15 میلیارد میرسد و آن هم در حالی است که بنیاد رودکی سه ماه بدون فعالیت بوده است و مشخص نیست این افزایش بودجه دریافتی دقیقا در چه بخشی هزینه شده است.
قانون و برخورد با ناشفافها
شارمین نوری درباره قوانین مندرج در آییننامه انتشار اطلاعات به بخش بازدارنده آن اشاره میکند و میگوید در آییننامه برای عدمانتشار اطلاعات قانونگذار مجازات در نظر گرفته است. در ماده 21 این آییننامه به روشنی از مجازات مالی بین 300 هزار ریال تا 100 میلیون ریال با توجه به میزان تاثیر، دفعات ارتکاب جرم سخن به میان آمده است که شامل مواردی چون ممانعت از دسترسی به اطلاعات برخلاف مقررات این قانون، امحای جزیی یا کلی اطلاعات بدون داشتن اختیار قانونی و عدم رعایت مقررات این قانون در خصوص مهلتهای مقرر است که وزارت ارشاد در هر سه مورد ید طولایی دارد.
آقای نوری همچنین تاکید میکند طبق قوانین حقوقی شهروندی که به پاسخ مدنظرش دست نیافته است میتواند با مراجعه به کمیسیون اصل 90 اقدام به شکایت کند و از مجرای مجلس نسبت به عدمشفافیت وزارتخانه اقدام کند. بهخصوص آنکه آییننامه مذکور نیز از مجرای مجلس به تصویب رسیده و توسط رییس مجلس وقت، علی لاریجانی به نهادها و موسسات ابلاغ شده است. حال پرسش مهم این است که چرا متولی شفافیت خود چنین ناشفاف است؟ مهمتر آنکه مرقومه مذکور تنها بخش کوچکی از یک وزارتخانه فرهنگی است. ماجرا در بخشهای تجسمی، موسیقی، سینما یا کتاب بهتر از وضعیت شفافسازی در تئاتر نیست؛ اما در دورانی که وزارت ارشاد یکی از بدترین عملکردهای مدیریتی خود را تجربه میکند شاید شفافسازی میتوانست مرهمی بر زخم فرهنگ تعطیل شده این دیار باشد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید