کد خبر: 441123
|
۱۳۹۹/۰۸/۰۵ ۱۰:۰۶:۴۲
| |

نگاهی به نقش و جایگاه درویشیان در ادبیات داستانی ایران به بهانه سومین سالمرگش

نویسنده‌ای که از رادیکالیسم به مدنیت عبور کرد

نگرش مطالبه‌گرایانه و مدنی علی اشرف درویشیان به روح و جوهره آزادی است که در مقایسه با گذشته به‌شدت تقویت و از این منظر او را از جایگاه یک داستان‌نویس صرف ایدئولوژیک به عنصر آزادیخواه ارتقا می‌دهد.

نویسنده‌ای که از رادیکالیسم به مدنیت عبور کرد
کد خبر: 441123
|
۱۳۹۹/۰۸/۰۵ ۱۰:۰۶:۴۲

اعتمادآنلاین| ابوالفضل نجیب- نسل من با درویشیان و آثار او از سال‌های اول و دوم راهنمایی و از طریق کانون پرورشی آشنا شد. دوره‌ای در گذار از شرارت‌های کودکی و هیجان‌های نوجوانی؛ که البته برای نسل من با نوعی کنجکاوی و وسواس و ماجراجویی درباره پرسش‌هایی به زعم بسیاری در آن زمان‌ها به حرف‌های گنده‌تر از دهان تعبیر می‌شد، چندان مسبوق به سابقه نبود.

در اولین روزهای عضویت در کانون داستان «روزنامه دیواری مدرسه ما» را خواندم. البته به پیشنهاد کتابداری که همسر مشاور راهنمایی مدرسه بود و هر دو به حزب دموکرات سمپاتی سیاسی و ایدئولوژیک داشتند.

اولین تاثیر داستان اشتیاق وصف‌ناپذیر برای تهیه یک روزنامه دیواری در کانون بود. موضوع روزنامه برخلاف سنت روزنامه دیواری، به سرگذشت تخته سیاه مدرسه محدود بود. روایتی سوبژه از دوران نهالگی تا کهنسالگی و قطع شدن و بریده‌بریده شدن تا سرخوشی حاصل از تبدیل شدن به تخته سیاه؛ و این‌گونه داستان «روزنامه دیواری مدرسه ما» تاثیر خود را بر ذهن و ضمیر جا گذاشت. تبعات تخته سیاه در ادامه به تهیه انواع روزنامه‌های دیواری در مدرسه و به مرور درگیر شدن با مسائل اجتماعی و سیاسی از اولین سال‌های دبیرستان و تبعات ناگزیر آن کشیده شد. این خاطره شاید به نوعی ادای دین به نویسنده‌ای باشد که وقتی برای اولین‌بار در مراسم بزرگداشت او در سال 70 و در همان ساختمان کانون کاشان برای او تعریف کردم، چشمان خسته و راضی او پر از اشک رضایتمندی یا شاید هم افسوس شد.

تاثیرگذاری «روزنامه دیواری مدرسه ما» آنچنان بود که «آبشوران» و «از این ولایت» و... را با شوق و شعف وصف‌ناپذیر بخوانم. این شوق بیش از هر چیز از سرشت ساده‌نویسی درویشیان و القای همذات‌پنداری و نوع دوستی نشأت می‌گرفت.


آنچه در آن زمان چندان اهمیت نداشت، نسبت و رابطه واقعیت جاری از دریچه ذهن و نگاه نویسنده با واقعیت زیست محیطی و اجتماعی بود. این شکاف و فاصله واقعی در ارجاع به حافظه تاریخی هم نویسنده داستان و هم مخاطبان آن -و اغلب دانش‌آ‌موزانی در ردیف سنی و حال و هوای طبقاتی من- بودند اما امروز و در مقایسه با وضعیت همان جنس دانش‌آموزان می‌تواند به همان حاکمیت رمانتیسم انقلابی تعبیر شود که مانع از واقع‌بینی به واقعیت زندگی بود.

واقعیت این است که ایستادن بر پله امروز و قضاوت کردن درباره نسل داستان‌نویسانی مثل درویشیان و بهرنگی و عباداللهی و... آن‌هم نه به عنوان صرف داستان‌نویس بلکه به عنوان کسانی که شاید به نوعی تقدیر و سرنوشت و منش ما را رقم زدند، کار سخت و دشواری است. نسلی که دورادور دست ما را گرفتند و به ناکجاآباد امروز کشاندند. احساس امروز نسل من به درویشیان و نسل او در مقایسه با آن سال‌ها اگر نگویم متفاوت، اما تامل برانگیز است. این احساس از یک‌سو وامدار رنج و آوارگی و فداکاری‌ها و درنهایت متاثر از تتمه تعلقات رمانتیسم انقلابی آن دوران و از سویی برآیند زمانه‌ای است که مدام در کلنجار و پرسشگری هم از خود و مهم‌تر درباره بلوغ و بضاعت فکری و سیاسی نسل آرمانگرایانی است که قرار بود دنیا را نه تنها تفسیر که تغییر دهند. قضاوت نسل من درباره آن نسل داستان‌نویس با نحله‌های مدعی روشنفکری و نواندیش البته که متفاوت است؛ اما به معنی یکسره نادیده انگاری نقش و تاثیرات عاطفی، فکری و حتی سیاسی نیست.


شاید روا نباشد این مختصر درباره درویشیان داستان‌نویس را به فرصت پرسشگری این‌گونه بی‌رحمانه درباره او و نسل او معطوف کنیم. به علاوه انصاف هم نباشد درباره رفتگانی داوری کنیم که تردیدی در نیت بهروزی بچه‌های آبشوران و از این و آن ولایت و مردمان این سرزمین و سعادت بشر نمی‌توان متصور شد. هر چند از آن نسل هنوز هستند اما از سویی هم نه جرات و جسارتی برای طرح چنان پرسش‌هایی مانده، نه برای آن تتمه نسل آنچنان دل و دماغ و حوصله و لابد ضرورتی تا آن گذشته نقد شود.


درویشیان در کلیت و با تفاوت‌هایی متعلق به همان نسل است. این تفاوت‌ها چه‌بسا فراتر از منزلت و منش اخلاقی، بخشی به گذار او از داستان و اهتمام به موضوع فرهنگ و به‌خصوص حول ادبیات بومی معطوف است و البته بخش عمده این تفاوت به شخصیت و روح و منش آزاده او مربوط می‌شود.

اهدای جایزه ادبی هوشنگ گلشیری به درویشیان به دلیل آنچه تعهد بی‌چون و چرا به آزادی بیان و در امان نگه داشتن حریم قلم از دستبرد قدرت و تصویر صادقانه‌ای که از گذر دردناک جامعه‌ای روستایی به جامعه‌ای شهری عنوان می‌شود، جز با همین انگیزه‌ها و شاید به نوعی ادای دین و وامداری تعلقات نوستالژیک نمی‌توان تعبیر کرد. این احساس و نگاه کم و بیش درباره تمامی آن نسل داستان‌نویس که به نوعی وامدار یا تحت‌تاثیر ادبیات رئال سوسیالیستی می‌نوشتند و اغلب چندان التفاتی به داستان‌نویسی به مفهوم و معنای هنری آن نداشتند، صدق می‌کند. آنچه درباره داستان‌های درویشیان می‌توان نوشت و گفت جز در این دایره بسته و البته آسیب‌شناسانه آن نوع داستان‌نویسی که رسالت آن اغلب تبدیل کلمات به گلوله بود و در معتدل‌ترین حالت کاشتن بذر نفرت و حقارت فراتر نمی‌رود. گیرم در این مسیر یکی مثل بهرنگی از طریق همین داستان‌ها به تلویح و اشاره و نشانه راه‌حل استراتژیکی مبارزه مسلحانه را القا می‌کرد و یکی مثل درویشیان به اگزجره کردن واقعیت اکتفا و نهایت بغض و تنفر خود از حاکمیت را با این جمله «دروزن. دروزنیل داله خیز. داله خیزیل دروزن» در دهان نصرت جوانک داستان ظلم آباد خالی نشان می‌داد. با این حال نباید و نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که درویشیان و بهرنگی به هر حال بخشی از واقعیت جاری اطراف خود را داستان می‌کردند.


در این راستا و آنچه می‌باید درباره داستان‌های درویشیان اشاره کرد، تاثیرپذیری او از آل‌احمد و بهرنگی و بالمال فضای غالب بر داستان‌نویسی این دوران است. این تاثیرات گذشته از فضای غالب بخشی هم معطوف به تاثیرات ناشی از تعاملات عاطفی است. درویشیان درباره این تعلقات عاطفی می‌گوید: «سال 48 وقتی که مرگ صمد بهرنگی پیش آمد، مرگ او من را وادار کرد که راه او را ادامه دهم.»


به همین دلیل قضاوت درباره داستان‌های آن نسل و از زاویه هنر داستان‌نویسی صرف‌نظر از جنبه‌های خیال‌پردازانه، تا آنجا که به واقعیت مربوط می‌شود، اگزجره شده از واقعیت و گاه حتی آزاردهنده هستند. نمونه این داستان‌ها در آثار درویشیان فراوان هستند. آنچه در این داستان‌ها غالب است فقر و نکبت و عقب‌ماندگی فرهنگی و به نوعی سیاه‌نمایی و سیاه‌بینی به کلیت مناسبات روستایی و شهری است. و اغلب تکرار اتفاقات و آدم‌های بالکل سیاه و سفیدی که رغبتی به نزدیک شدن و نگاه انسانی به آنها نمی‌بینیم. در نمونه مورد اشاره روزنامه دیواری مدرسه ما شاهدآدم‌های کلیشه‌ای مثل مدیر و ناظم و فراش و استاندار و وزنه‌بردار و آقای پریشان معلم و اتفاقات باورناپذیری و سورئالی مثل فلک کردن مرغابی توسط مدیر مدرسه هستیم. در واقع تجمیع این آدم‌ها همه بهانه‌ای است برای افشای ماهیت الیگارشی و استبدادی حاکم بر جامعه.


این رویکرد حتی در به چالش کشیدن و نقد باورهای رایج و کارکرد چندگانه و فریبکارانه توسط قدرت سیاسی و همزمان قشریون، بر همسویی تمام‌قد با نوشته‌های آل‌احمد تاکید دارد. از این حیث مقایسه تیپ مدیر مدرسه در داستان «روزنامه دیواری مدرسه ما» با تیپ جوان مذهبی عطرفروش در ورودی مسجد شاه در داستان «سه تار» آل‌احمد به صورت نمونه‌ای بر این همسویی و تاثیرات خودآگاه کفایت کند. مثال دیگر در این خصوص مقایسه داستان «انار» درویشیان با داستان «بچه مردم» آل‌احمد است. آنچه در مجموعه همراه آهنگ‌های بابام شاهد هستیم، بخشی از این تعلق به گذشته و همچنین وامداری تکرار شونده در اغلب داستان‌های او به بومی‌گرایی و اشاعه دایره واژگانی را تداعی و نمایندگی می‌کند.


آنچه در داستان‌های درویشیان غالب است، همان رویکرد سیاه‌نما و نفرت‌پراکن است. از اولین مجموعه داستانی «با آهنگ‌های بابام» تا داستان‌هایی مثل «سلول 18» و «وقتی دژخیمان مهربان می‌شوند» است. در داستان آخری، یعنی «وقتی دژخیمان مهربان می‌شوند» نویسنده سرنوشت دو زندانی شکنجه شده در آستانه دیدار صلیب سرخ از زندانیان سیاسی را روایت می‌کند که توسط تهرانی با قرص مسکن به قتل می‌رسند. این روایت در واقعیت امر به همان اندازه اغراق آمیز و سیاه است که در اولین داستان‌های درویشیان. مثل« انار» و «ظلم آباد» و... که اغلب در همان دایره بسته تکرار و اغراق باقی می‌مانند. پیام همه این داستان‌ها به نوعی ترجیع‌بند این بخش پایانی داستان ظلم‌آباد است:


«از ظلم‌آباد جز خانه -باغی که در کنار موستان بالای تپه‌ها قرار داشت و خانه اربابی و انبار گندم جهانگیزخان که از سنگ و سیمان ساخته شده بودند دیگر چیزی نمانده بود.» از این حیث نوشته‌های داستان‌های دوره اول درویشیان تحت تاثیر این وضعیت و شبیه‌ترین به برخی آثار آل‌احمد و دراین مورد به‌خصوص از حیث زاویه دید راوی و اصرار به آنچه واقع‌گرایی تعبیر می‌شود، به مدیر مدرسه و به همان نسبت به آثار کودکانه صمد بهرنگی بسیار نزدیک و شبیه است.

در اغلب داستان‌های درویشیان اعتقادات و باورها، اگرچه بر زمینه‌های زیست‌محیطی درویشیان تاکید دارد، اما در نوع رویکرد و نتایج حاصل از آن در وضعیت اقتصادی و فرهنگی و کارکرد آن همسویانه و به تعبیری الگوبردارانه است.


این رویکرد سوای از جنبه‌های رئال و واقع نگارانه در این دست داستان‌ها، اهمیت خود را از حیث سلبی و رویکرد ایجابی به گریز از ساختارهای فرهنگی و بالمال دین به مثابه شاکله فرهنگی جامعه بنا می‌کند. این نگاه به مناسبات دینی بسا از حیث رجعت آل‌احمد در تنظیم رابطه پسامارکسیستی و ضرورت بازتعریف همان مناسبات فرهنگی و دینی قابل تامل است.

التزامی که اما در آثار و اندیشه‌های درویشیان تا واپسین حیات او ادامه می‌یابد و چه بسا همین پافشاری باعث ممنوعیت آثار او و انتشار آن در خارج از کشور می‌شود. آنچه در این میان تغییر می‌کند، نگرش مطالبه‌گرایانه و مدنی درویشیان به روح و جوهره آزادی است که در مقایسه با گذشته به‌شدت تقویت و از این منظر او را از جایگاه یک داستان‌نویس صرف ایدئولوژیک به عنصر آزادیخواه ارتقا می‌دهد. داد و ستد او با نسل جوان و امروزین و چه بسا استقبال نسبی از آثار او از این حیث می‌تواند معنی‌دار و حائز اهمیت باشد.


آنچه درباره درویشیان و داستان‌نویسان آن نسل می‌توان به عنوان یکی از مولفه‌های تکرار شونده تکرار اشاره و تاکید کرد، نگاه تخت و تک بعدی و کلیشه‌ای به شرایط اجتماعی و اقتصادی و زیست‌محیطی است. این نگاه همان اندازه که در پردازش معطوف و محدود به تحلیل طبقاتی است، در ریشه‌یابی هم محدود به نظام و حاکمیت سیاسی است و یعنی همان اندازه نگاه نویسنده به فردیت انسانی تک بعدی و متاثر از تحلیل مارکسیستی از فردیت انسانی است. به این معنی که تحلیل فردیت شخصیت‌های داستانی به نوعیت طبقاتی تنزل می‌یابد و کنش‌های ناهنجار شخصیت‌ها صرف‌نظر از فردیت و منش‌های اخلاقی یکسره به وضعیت طبقاتی و فرودستی آنها تسری داده می‌شود.

از این منظر کنش‌های داستانی و دراماتیکی همان اندازه ساده‌انگارانه که کنش‌های فردی. در اینکه وجهی از این نگاه سیاه‌نمایانه متاثر از شرایط واقعی بوده، تردیدی نیست. اما مشکل در این است که آن نگاه مانع از نفوذ و رسوخ نویسندگان به لایه‌های پنهان شخصیت‌ها و بالمال مناسبات اجتماعی می‌شود. این قبول که در داستان‌هایی به این کوتاهی چندان فرصت و مجالی برای طرح پیچیدگی شخصیت‌ها نیست. اما فراموش نکنیم مولفه‌های اصلی رویکرد و نگاه طبقاتی به جامعه و آدم‌ها جز این دو سویگی کلیشه‌ای را بر نمی‌تابید و هنوز هم بر نمی‌تابد. فراموش نکنیم در این داستان‌ها حتی بچه‌ها از چنین نگاه باسمه‌ای و تنگ‌نظرانه مصونیت ندارند. تفاوت دو پسرک فرودست و مرفه در داستان بیست و چهار ساعت در خواب و بیداری بهرنگی بر این نگاه تنگ‌نظرانه تاکید دارد.


از این زاویه و با معیارهای آن زمانی چه‌بسا بتوان درویشیان را در مقایسه با بهرنگی که به تلویح و اشاره راه‌حل‌های برون رفت از وضع موجود را در بطن داستان‌های خود جانمایی می‌کرد. در نگاه نقادانه تاریخی به او معتدل‌تر توصیف کرد.


از این زاویه و سوای ارزش‌های فرضی که بتوان به لحاظ زیباشناختی در داستان‌ها قائل شد، اغلب این آثار در چنبره تکرار و کلیشه درنهایت به تولیدات تاریخ مصرف‌دار تنزل می‌یابند. شاید در حافظه آن نسل این داستان‌ها به دلایلی از جمله مهم‌ترین آن جزمیت‌های رمانتیستی همچنان ارزشمند تلقی شوند. اما برای نسلی که طی چندین دهه گذشته پوست انداخته و نگاه و مطالبات نوعی و اجتماعی خود را از دایره بسته تحلیل طبقاتی ارتقا داده و با چالش‌ها و معضلات پیچیده‌تری مواجه شده، بدیهی است آثاری از این‌گونه جز تداعی‌گری دورانی که چه‌بسا برای بسیاری حتی به برانگیخته شدن حس ندامت منجر می‌شود، چندان حائز اهمیت نباشد. کم و بیش به همین دلایل و زمینه‌ها شاید نسل داستان‌نویسانی چون درویشیان و بهرنگی به تدریج از چرخه نیازهای فرهنگی جامعه محو شوند.


در این میان آنچه درویشیان را در حافظه فرهنگی نسل‌های بعدی ماندگار و حفظ خواهد کرد به پژوهش‌های او در زمینه فرهنگ عامه محدود می‌شود. این واقعیت قبول که آثار او در وضعیت گذار جامعه از سنت‌های رمانتیسم انقلابی به جامعه مدنی مطالبه‌گر، همچنان مورد عنایت و توجه طیفی از نسل جوان است. اما فراموش نکنیم بازخوردهای این تعامل در ذهنیت این نسل در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر نگویم به دافعه یکسره که به نگاه انتقادی به نسل داستان‌نویسان مثل او منجر خواهد شد. آنچه بر نام درویشیان سنگینی و شاید به مهم‌ترین مانع برای بررسی واقع‌گرایانه و منصفانه شخصیت اجتماعی و فرهنگی او تبدیل شده، همچنان همین عارضه‌های رمانتیسم انقلابی بر تاروپود داستان‌های او باشد.

به همین دلیل نقد و داوری داستان‌های درویشیان تا آنجا که معطوف به هنر داستان‌نویسی می‌شود، حاوی و حامل ارزش‌های دندان‌گیری نباشد. اما فارغ از آن داستان‌ها و تا جایی که به روح آزادی‌خواهانه و آرمانگرایی درویشیان مربوط می‌شود، باید انصاف به خرج داد. به یک دلیل ساده وآن پایبندی درویشیان به روح آزادگی تا آخرین دم حیات است.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها