یادداشت محمدرضا یزدانپرست، روزنامهنگار و مجری تلویزیون درباره مستند «باتلاق وان»:
«علت» را رها کردهاید، «معلولِ» تکراری را روایت میکنید؟!
مدتی هست که مستند «باتلاق وان» درباره وضع اسفبار مهاجرین ایرانی در ترکیه منتشر شده، اما انگار قسمت بود امروز آن را ببینم؛ فردای روزی که خبر غمبار درگذشت یک مادر و پدر و سه فرزند خردسالشان در کانال مانش و در مسیر مهاجرت به انگلیس در رسانهها منتشر شده است.
اعتمادآنلاین| محمدرضا یزدانپرست، روزنامهنگار و مجری تلویزیون در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار اعتمادآنلاین قرارداده است درباره مستند "باتلاق وان" به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی درباره وضعیت مهاجران ایرانی در ترکیه نوشت: مدتی هست که مستند "باتلاق وان" درباره وضع اسفبار مهاجرین ایرانی در ترکیه منتشر شده، اما انگار قسمت بود امروز آن را ببینم؛ فردای روزی که خبر غمبار درگذشت یک مادر و پدر و سه فرزند خردسالشان در کانال مانش و در مسیر مهاجرت به انگلیس در رسانهها منتشر شده است.
باتلاق وان که در تیتراژ خود نوشته "به روایت رز رضوی"، قرار بوده "مستند" باشد اما به چی استناد کرده، خدا میداند!!
اینکه با چندین نفر گفتوگو کنی و بگویند آی... وای... ما گیر کردهایم... اینجا قفس است... دلمان برای ایران تنگ شده... قاچاقبرها سرمان کلاه گذاشتند... در مسیر آمدن هر لحظه جانمان در خطر بود... اشتباه کردیم آمدیم... بدبخت شدیم و... واقعا اینها استناداتی است که فیلمی را "مستند" کند؟؟
آنچه از سرگردانی قایقهای پناهجویان در دریا، تراکم نفرات در قایقهای کوچک، گرفتاری در چنگال پلیس دریایی ترکیه یا یونان و وضعیت کمپهای بیامکانات و خوفناک پناهجویان و... میبینیم هم که اصلاً و ابداً تازه نیست. صبح تا شب در تلفنهای همراه دست به دست میشود و شبکههای لندننشین، هر روز و هر هفته دارند این تصاویر و اخبار را پوشش میدهند و صدای پناهجویان گرفتار را پخش میکنند. شما چه برگ تازهای رو کردهاید؟!
بعد، روایت خانم رز رضوی کجای ماجراست؟ چی را روایت کرده؟ اگر او نبود و همین صحبتها از پناهجوها شنیده میشد، فیلمتان چه چیزی کم داشت؟ ایشان چه تجربه گزارشگری و گفتوگو داشته که راوی مستند شود؟ اینکه چند سالت است؟ تحصیلاتت چیست؟ به چه هدفی آمدی؟ آیا راضی هستی؟ و... واقعا مجری میخواهد؟!
رز رضوی، آشکارا از داغکردن گفتوگو و بیرون کشیدن روایت جذاب از دل داستانهای هرکدام از این پناهجویان، ناتوان است و انتخاب او، ادامه همان سندروم سلبریتیخواهی تهیهکنندههاست که بیهیچ تجربه اجرا، آنها را به کار میگیرند و حاصل، مشخص است! بود و نبودِ این مصاحبهکننده، یک واو در روایت "باتلاق وان" تغییری ایجاد نمیکند چون اساساً هیچ سوال ویژهای نپرسیده!
مستند در تیتراژ و در پوستر، نام نویسنده یدک میکشد در حالی که این سوالاتی که پرسیده شده و در پاراگراف قبل، بعضی از آنها را نوشتم، واقعا "نویسنده" نمیخواهد. در مهمترین بزنگاه مستند؛ جای متنی برای نریشن خالیست تا نقش نویسنده آشکار شود، اما هیچ!! موسیقیِ بیربطی نشسته روی تصاویر تلخی از اجساد پناهجویان تلفشده در سواحل ترکیه. چقدر جای متنی تاثیرگذار خالیست که حداقل بیننده ببیند مستند، "نویسنده" دارد و جایی مشخص، دستبهقلم شده تا روایت، جان بگیرد وگرنه این تصاویر که همه جا هست، حالا یک موسیقی معمولی هم روی آن!
حالا دیگر اشکالات فنی بماند که باتلاق وان، مثلاً مدیر صدابرداری داشته اما اوتبودن صدا در چندین جای گفتوگوها که اتفاقاً یواشکی هم نبوده، بدجور توی ذوق میزند. انگار فقط یک میکروفن یقهای بیسیم داشتهاند و همان را به رز رضوی وصل کردهاند و گفتهاند صدای مصاحبهشونده را هم از همان میگیریم که نتیجه، فاجعه اوتیِ صدا از آب درآمده است.
سازندگان باتلاق وان، زحمت کشیدهاند، اما دریغ از ذرهای نوآوری و جذابیت و اثرگذاری و استنادات بکر و بدیع. ضمن اینکه رفتهاند سراغ "معلول"!
آقای نوروزبیگی! مستندی هم درباره "علت" بسازید؛ اینکه چه شده و چه میشود که جمع زیادی، اینهمه فلاکت و خطر و بدبختی را به جان میخرند تا به هر قیمت، به وانِ ترکیه برسند و به قول خودشان بروند در باتلاق، فرو یا بین آبهای ترکیه و یونان غرق شوند و خودشان و آرزوهایشان فنا شود؟!
مستندسازی از "علت"، بیشک مسئولانهتر و اثرگذارتر خواهد بود تا چسبیدن به روایتِ تکراریِ "معلول"ِ وضعیتِ سختِ فعلی: "مهاجرت"!
دیدگاه تان را بنویسید