جلالالدین دری، نویسنده و کارگردان فیلم «نرگس مست»، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
توقع ندارم هر قُلیدونی فیلم من را دید آن را بفهمد، درک کند و بگوید فیلم خوبی است! / چرا منتقد فکر میکند که من در هالیوودم و هرچه که دوست دارم میتوانم بگویم؟
جلالالدین دری گفت: چرا منتقد فکر میکند که من در هالیوودم و هرچه که دوست دارم میتوانم بگویم؟ چرا سینمای ما باید با جایی مثل هالیوود مقایسه شود؟ ما نه مخاطبمان مخاطب هالیوود است نه آدمهایی که به ما اجازه کار میدهند مدیران استودیوهای هالیوودیاند و نه منتقدانمان. در آخر خود من هم کارگردان هالیوودی نیستم.
اعتمادآنلاین| تبسم کشاورز - داستان «نرگس مست» در خانه موسیو خاچیک اتفاق میافتد. خانهای کوچک که فرازونشیب هنر و موسیقی معاصر ایران را با با بازی سعید پورصمیمی به تصویر میکشد. موسیو خاچیک یک سازنده قدیمی تار است و با گروه جوانی که تمرین موسیقی میکنند مراوده دارد، و گاه در فضای ذهنی خودش استادان موسیقی ایران را به جای آنها تصور میکند و پل اتصالی بین هنرمندان پیشین و هنرمندان جویای نام امروز میشود.
این فیلم که مضمونی اجتماعی دارد تاریخچه موسیقی ایرانی را در قالبی عاشقانه و شاعرانه به تصویر میکشد و با نشان دادن چهار شخصیت برجسته حوزه ادبیات و موسیقی اصیل کشور همچون «علیاکبر شیدا»، «عارف قزوینی»، «محمد فرخی یزدی» و «بانو قمرالملوک وزیری» حس نوستالژی را در مخاطب برمیانگیزد.
«نرگس مست» اولین تجربه بلند سینمایی جلالالدین دری است. او پیش از این سابقه کارگردانی سریال «کپی برابر اصل» را داشته و بیشتر به عنوان فیلمنامهنویس فعالیت میکرده است.
آهنگساز این فیلم مجید درخشانی است و در آن اشکان کمانگیری، عباس حبیبیان و فائزه کامیاب به خوانندگی پرداختهاند.
در این فیلم چهرههای مطرحی چون سعید پورصمیمی، میترا حجار، مهدی پاکدل، هومن برقنورد، نگار عابدی و... ایفای نقش کردهاند.
پس از گذشت سه سال از تولید «نرگس مست»، این فیلم در 23 بهمن به مدت یک هفته روی پرده سینماها رفت و با توجه به شیوع ویروس کرونا و تعطیلیها به اکران خود در سینما پایان داد. سپس مجدداً از 25 تیرماه 1399 بر بستر شبکههای VOD به اکران آنلاین درآمد.
در ادامه گفتوگوی اعتمادآنلاین را با جلالالدین دری در خصوص اکران «نرگس مست»، انتقادهای واردشده به فیلمش، دلیل ساخته نشدن سریالهای باکیفیت و... میخوانید.
***
*همانطور که میدانیم، این روزها گفتمان تمام دنیا در مورد کروناست. این موضوع بر تمام مشاغل تاثیر گذاشته و سینما هم از آن بینصیب نمانده است. کمی از کار کردن در این شرایط بگویید؟
در کشور ما کار کردن کار راحتی نیست چه برسد به اینکه کرونا باشد و دوستان نصفهنیمه سرکار بیایند. بهانه کرونا بساطش پهن است. برای پیگیری نامهای در یک اداره میگویند این خانم یا آن آقا نیست شما بروید بعداً بیایید. نمیدانم این چه برنامهریزیای است که یک نفر را سه مرتبه در وزارتخانهای میبرند و میآورند بعد فکر میکنند کرونا اینگونه کمتر میشود؛ یعنی کارهایی که میکنند مثل همیشه بدون فکر است. من برنامه و قصدهای زیادی دارم اما با این وضعیت تا به مرحله اجرا برسد خیلی طول میکشد. از نگاه من در این ایام نمیتوان کاری انجام داد مگر اینکه کارهای اداریاش از قبل انجام شده باشد.
*نام جلالالدین دری را بیشتر در قامت یک نویسنده و در سریالهای تلویزیونی شنیدهایم. خودتان بیشتر به کارگردانی علاقه دارید یا قصد دارید به طور موازی آن را با فیلمنامهنویسی و ساخت سریالهای تلویزیونی پیش ببرید؟
حرفه اصلی من نویسندگی است. برای افراد مختلف کارهای نگارشی بسیاری انجام دادهام و هر سال در این حوزه کاری دارم. بنابراین در مرحله اول خودم را نویسنده میدانم. البته به کارگردانی هم علاقه بسیاری دارم اما برای ساخت کارهای خاصی که خودم انجام میدهم. مثل فیلم «نرگس مست» که میدانم اگر من آن را نساخته بودم تا 20 سال دیگر کسی روی این موضوع دست نمیگذاشت.
*شما در تلویزیون فعالیتهای زیادی داشتهاید. از نگاه شما چرا دیگر در تلویزیون سریالهای موفق ساخته نمیشود؟
متاسفانه این نگاه مدیران است که مدام تغییر میکند. در چند سال گذشته مدیرانی جدید با نگاهی ناپخته سر کار آمدهاند. این ناپختگی در تمام ارکان تلویزیون دیده میشود. من کموبیش با تلویزیون کار میکنم. ممکن است دوستان گلهمند شوند اما واقعیتش این است که ما هر جا میرویم باید بعد از 20 سال کار کردن مجدداً رزومه خودمان را به آنها بگوییم. من از توی کوچه نیامدهام که حالا قلم به دست بگیرم. پای نوشتههای من میلیاردها تومان از این مملکت خرج شده. دلیل نمیشود اگر شما حالا مدیر شدهاید، مدیر قبلی هیچ شعور و درکی از فیلمسازی نداشته باشد. این متاسفانه در رسانه ما اتفاق میافتد و مدام سر خانه اولمان برمیگردیم. اگر بخواهم یک تهیهکننده واقعی در تلویزیون ایران نام ببرم قطعاً آن یک نفر «محمدعلی اسلامی» است. او تهیهکننده صاحب سبکی است که امضایش پای آثارش وجود دارد، اما متاسفانه دیگر نمیتواند کار کند و دارای ارج و قرب نیست. با این اوصاف حساب کار بقیه مشخص است.
*با توجه به اینکه شما هم نویسنده و هم کارگردان «نرگس مست» هستید، بگویید ایده این فیلم از کجا آمد؟
ایده و ساخت فیلم «نرگس مست» به سال 93 برمیگردد. بعد از سریال «کپی برابر اصل» قصد داشتم یک کار سینمایی شروع کنم. به سراغ موضوعات مختلف رفتم. روزی با رضا درمیشیان راجع به کارهایمان حرف میزدیم و برای هم فیلمنامه تعریف میکردیم. من ایدهام درباره «نرگس مست» را به او گفتم، رضا درمیشیان اصرار داشت که این کار را بسازم. به او گفتم چرا این کار؟ گفت: چون اگر تو این را نسازی هیچ شخص دیگری نمیسازد ولی آن یکی ایدههایت را ممکن است یک روز من بسازم و اگر بسازم ممکن است از تو هم بهتر بسازم. همین شد که در عرض چند هفته فیلمنامه «نرگس مست» را نوشتم. که همچنان دارم از ترکشهایش لذت میبرم.
*چنانکه خودتان اشاره کردید، همچنان ترکشهای «نرگس مست» به شما اصابت میکند. بازخوردهایی که بعد از ساخت این فیلم گرفتید، چگونه بود؟
وقتی یک نفر فیلمی را میسازد قطعاً باید آماده این باشد که عدهای فیلم را بپسندند و عدهای نه. ممکن است عدهای اثر مرا دوست نداشته باشند. قطعاً من این فیلم را برای آنها نساختهام. من هم از خیلی فیلمها خوشم نمیآید و نمیتوانم حتی تحملشان کنم با وجود اینکه ممکن است جزو فیلمهای پرفروش باشند. بنابراین سینما همه جور خوراکی میخواهد. من از ابتدا انتخاب کردم که مخاطب من مخاطبی باشد در سطح یک سواد و یک دانش خاص. توقع ندارم اگر هر قُلیدونی فیلم من را دید آن را بفهمد، درک کند و بگوید فیلم خوبی است. من دوست دارم اگر کسی حتی نیم ساعت از فیلم مرا دید، با وجود تمام نارضایتیها چیزی از آن یاد گرفته باشد و دیگر نگوید «از خون جوانان وطنِ» استاد شجریان، بگوید «از خون جوانان وطنِ» عارف قزوینی.
*نقدهای بسیاری به فیلم شما وارد شده مانند تدوین نامنظم و پراکنده، ریتم کند فیلم، گریم نامناسب بازیگران و... . نظر خودتان درباره این انتقادها چیست؟
فیلم من در اصل 130 دقیقه بوده که چندین بار اصلاحیه خورده و 98 دقیقه از آن باقی مانده است، مثلاً عدهای میگویند فیلم پرش دارد؛ یعنی خانم نازنین مفخم با آن همه تجربه متوجه نمیشود کات درست یعنی چه؟ اگر چنین اتفاقی افتاده، چرا به نظر منتقد نمیرسد که ما مجبور شدیم دانهدانه اصلاحیهها را از لابهلای فیلم درآوریم و مجدداً به خودش کات بزنیم به این دلیل که نمیخواستیم کل آن صحنه را از دست بدهیم؟ و سعی داشتیم تا جای ممکن آنچه را که میتوانیم از آن سکانس حفظ کنیم.
چرا منتقد فکر میکند که من در هالیوودم و هرچه که دوست دارم میتوانم بگویم؟ چرا سینمای ما باید با جایی مثل هالیوود مقایسه شود؟ ما نه مخاطبمان مخاطب هالیوود است نه آدمهایی که به ما اجازه کار میدهند مدیران استودیوهای هالیوودیاند نه منتقدانمان. در آخر خود من هم کارگردان هالیوودی نیستم. این مقایسه از کجا میآید؟
اگر مشکلی برای تدوین یا فیلمنامه پیش آمده، شما به سوابق آن افراد نگاه کنید. من فیلمنامههای بسیاری در کارنامهام دارم که اکثراً سریالهای پرمخاطبی بودهاند و هیچ کسی هم نیامده چیز بدی بگوید. اگر این قصه یک جاهایی گنگ و گم میشود، به این دلیل است که چیزهایی از این لابهلا درآمده است. آن چیزی که مانده همین بوده. ما باید تصمیم میگرفتیم کل فیلم را بریزیم دور یا بگذاریم مخاطبمان ببیند.
در این میان یک عده هم وکیل و وصی فرخی یزدی و قمرالملوک وزیری شده بودند؛ مثلاً میگفتند، ای کاش یک فیلمی در شأن اینها ساخته میشد. خب مگر ما در این صد سال جلوی کسی را گرفتهایم؟ ای کاش یکی جلوتر از من ساخته بود یا ای کاش یکی بعد از من بهترش را بسازد. چرا کار و تلاشی را که انجام شده نمیبینیم؟ من فکر میکنم بعضی از این افراد هدایتشده میآیند کاری کنند که کسی از این فیلمها نسازد.
مثلاً من در تیتراژ فیلمم نوشتهام این آهنگ از «مُردُخای نیداوود». یک موزیسن آمده کامنت گذاشته، آقای دری، مرتضی خان نیداوود! من گفتم، نه عزیز، اصلش مُردُخای است چون نمیتوانستند بگویند، مرتضی صدایش میکردند. یا مثلاً منتقدی آمده فیلم مرا در 40 خط نقد کرده. اول کار نوشته فیلم سید جمالالدین دری، نام مرا اشتباه نوشته. بعد نوشته شخصیت مرتضی. ما اصلاً چنین شخصی در فیلم نداریم. من متعجبم که چگونه ندیده فیلم را نقد میکنند. شمای منتقد 40 خط با 10 غلط نوشتهای، شاید من هم 100 صفحه با 10 اشتباه داشته باشم.
بعضیها ممکن است آرمانگرایانه نگاه کنند و بگویند پول نداری فیلم نساز. پول دست عدهای است که یا کارهای کمدی میسازند یا کارهای دولتی. پس راجع به مسائل فرهنگی کشور چه کسی فیلم بسازد؟ بله فیلم من از نظر بعضی از مسائل فقیر است. ضعف فیلم من فقر فیلم من است. عدهای روی یک صندلی مینشینند و میگویند خب امروز فیلمبرداری نمیکنیم چون من یک لکه ابر توی آسمان میخواهم. این مدل فیلم ساختن خیلی قشنگ است، من هم آنقدر دوست دارم اینگونه کار بسازم و یک گوشه کادرم لکه ابری باشد. ولی من اگر یک روز فیلم نگیرم فردایش پول ندارم پس مجبورم سر گریمم کوتاه بیایم. چون آن بازیگر از من پول نگرفته و فردا ممکن است دیگر نیاید سر صحنه. فقر فیلم مرا نباید در سرم بزنند. طراحی صحنه و گریم و اصولاً هر آنچه را مربوط به پروداکشن میشود پول انجام میدهد. شاید شما یک نفر را در خیابان ببینید که لباسهای خوبی بر تن ندارد و سر و وضعش نامرتب است، اما ممکن است اگر با همین آدم صحبت کنید فرد خاص و با خردی باشد. ضمن اینکه موضوع اصلی این است که بعضی از این نقدها نقد نیست. اتفاقاً من دربهدر دنبال کسی هستم تا نقد سازندهای از کارم به من بدهد.
علتش این است که فضای مجازی همه را منتقد کرده است. اینکه هر کسی نظرش را بگوید اشکالی ندارد ولی اینکه با برچسب منتقد حرفش را بزند مشکل است. قبول دارم فیلم من برای عدهای کمی گنگ است و شاید کار ایراداتی دارد. اما بخشی از ایرادها بعد از ممیزیها پیدا شد.
*همانطور که خودتان گفتید، فیلمتان مخصوصاً در بخش نوازندگی و خوانندگی زنان ممیزیهای زیادی خورده است. با این تفاصیل چگونه مجوز گرفتید؟
به سختی مجوز گرفتم. در فیلمنامه تکتک تصنیفها و شعرهایی را که در فیلم خوانده میشد نوشتم؛ مثلاً نوشتم تصنیف «امشب شب مهتابه». و تصنیفها را از ابتدا تا انتها آوردم که بعداً شائبهای در آن به وجود نیاید.
حدود 10 ماهی فیلمنامه ما در ارشاد بالا و پایین شد. نمیدانم مشکل چه بود، به ما گفتند در پایان فیلم هنگام مرگ «موسیو خاچیک» بالای سرش موسیقی ننوازند. ما به کل صحنه پایانی را عوض کردیم. به جز این به ما چیزی نگفتند، اما وقتی فیلممان را دیدند حدود 2 سه برگه برایمان نوشتند که مثلاً این صحنه، این سکانس و آن دیالوگ را حذف کنید.
به عنوان نمونه، هنگام مرگ فرخی یزدی بازیگر نقش افتخارالسلطنه «میترا حجار» را 2 آجان به اتاق میبرند و به او تجاوز میکنند. البته چیز خاصی نمیبینیم. صدها برابر بدتر از آن را در فیلمهای دیگر دیدهایم اما به این صحنه گیر دادند و آن را دور انداختند. در کل میخواهم بگویم مجبور شدیم کل فیلم را وصلهپینه کنیم.
در بخش موسیقی هم حساسیتها بالا بود. گفتند اصلاً این موسیقیها و زنان نباشند و کل تصنیفها را دربیاورید. اگر دقت کنید، کل تصنیفها رنگش در فیلم عوض میشود. من که دمانس و جنون ندارم فیلم خودم را خراب کنم. مجبور بودم یا کل موسیقیها را دور بریزم یا رنگ فیلم را کم کنم. همینطور کج دار مریز جلو آمدیم تا بتوانیم فیلم را بسازیم.
*پس از گذشت سه سال از تولید «نرگس مست»، این فیلم 23 بهمن 98 به مدت یک هفته روی پرده سینماها رفت و با توجه به شیوع ویروس کرونا به اکران خود در سینما پایان داد. چه شد که تصمیم گرفتید فیلمتان اکران آنلاین شود؟
من هم مثل بقیه مجبور شدم به اکران آنلاین تن دهم. قبل از کرونا برای اکران «نرگس مست» به ما سالن نمیدادند و میگفتند فیلم شما فروش نمیرود. خلاصه فیلم ما بعد از مدتی پیگیری و از طریق فارابی در سینماها اکران شد که متاسفانه آن هم به ویروس کرونا و تعطیلیها خورد. سپس به ما پیشنهاد دادند اگر فیلمتان را اکران آنلاین کنید، امتیازاتی به آن تعلق میگیرد. ما آن کار را کردیم اما کوچکترین مزایایی تا به حال به فیلممان تعلق نگرفته و در حقمان اجحاف شده است.
حتی یک بیلبورد و پلاکارد هم از طریق پلتفرمهایی که فیلم را پخش میکردند برایمان پخش نشد. تیزر فیلم ما را در سایتهای رایگان خودشان هم نگذاشتند. خودمان برای تبلیغات خرج کردیم و هرچه اعتراض کردیم به جایی نرسید. شهرداری 15 بیلبورد رایگان به هر فیلم میدهد، همان زمان که فیلممان در سینما اکران شد ما برای گرفتن بیلبورد به شهرداری رفتیم، اما روزی که بنا بود قرارداد امضا کنیم گفتند چون این فیلم ترویج موسیقی است نمیتوانیم به شما بیلبورد بدهیم. کاش به ما میگفتند که مشکل کارمان چه بود. با وجود تمام این بیمهریها، بعد از اکران آنلاین فیلم در پلتفرم نماوا و فیلیمو کامنتهای مخاطبان را خواندم که خوشبختانه اکثراً مثبت بود.
دیدگاه تان را بنویسید