کد خبر: 444957
|
۱۳۹۹/۰۸/۲۳ ۱۴:۰۸:۰۰
| |

درباره داود فیرحی، استاد از دست رفته گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران:

مرثیه‌ای برای یک ذهن زیبای زیبا

حمید ملک‌زاده، دانش آموخته دکتری علوم سیاسی در یادداشتی نوشت: بعضی از ما هستیم که به اعتبار رابطه‌ای که با محیط پیرامونی خودمان برقرار می‌کنیم، به بخشی از آن ستون‌های نامرئی‌ای تبدیل می‌شویم که حیات مردمی که به آن تعلق داریم را به یکدیگر متصل کرده، و رابطه میان گذشته، حال و آینده این مردم را ممکن می‌سازیم.

مرثیه‌ای برای یک ذهن زیبای زیبا
کد خبر: 444957
|
۱۳۹۹/۰۸/۲۳ ۱۴:۰۸:۰۰

اعتمادآنلاین| حمید ملک زاده، دانش آموخته دکتری علوم سیاسی- بعضی از ما هستیم که به اعتبار رابطه‌ای که با محیط پیرامونی خودمان برقرار می‌کنیم، به بخشی از آن ستون‌های نامرئی‌ای تبدیل می‌شویم که حیات مردمی که به آن تعلق داریم را به یکدیگر متصل کرده، و رابطه میان گذشته، حال و آینده این مردم را ممکن می‌سازیم.

کمیّت و کیفیت، مشارکت ما در جهان پیرامونمان، ما را به عضوی حیاتی از چیزی که همه ما در آن سهیم هستیم تبدیل کرده، و ما را در وضعیّتی قرار می‌دهد که فقدان ما، به شکل بنیادینی، سرنوشت «ما» را به مخاطره می‌اندازد.

دکتر داود فیرحی، یکی از ما بود، که کار مداوم فکری، تعهد دانشگاهی و اجتماعی عمیقی که در بند بند جملاتی که از او به جا مانده است، و جایگاه ویژه‌ای که مشارکت او در زندگی تأملی انسان ایرانی برایش فراهم آورده بود، او را از چنین حیثیتی برخوردار می‌کرد.

فقدان فیرحی صرفاً فقدان جسمانی یک نفر انسان پیوسته با انسان‌های دیگری که او را عزیز می‌داشتند نیست، بلکه فقدان وجوه پخته تر، دقیق تر، و عالمانه تری از روایتی است که، او برای سالهای بسیار زیادی در جریان کار فکری و دانشگاهی خود، درباره چیزی که«ما» در مقام یک مردم زیسته بودیم فراهم آورده بود.

از این جهت، و در بزرگداشت چنین انسانی کاری جز برجسته ساختن بخشی از آن روایت بنیادینی که او انتظار داشت، ضمن ارائه کردنش، هر کدام از ما به تنهایی، و همه ما به مثابه یک مردم، درون آن خودمان را فهم کرده و امکانات تازه‌ای را برای عمل سیاسی بدست بیاوریم، نباید انجام بدهیم.

برای من، و از نقطه نظری که به طور عام با اندیشه سیاسی مواجه می‌شوم، مبنای روایت فیرحی از سیاست دو پایه اساسی دارد: الف. سیاست دولت-پایه است؛ ب. انسان، از اهلیّت تصمیم گیری درباره سیاست برخوردار است. در نظام فکری فیرحی، اهلیّت به شکل بنیادینی معنایی حقوقی دارد.

روایت فیرحی از رساله تنبیه مرحوم نائینی، شاید عالی ترین دقیقه از صورت بندی چنین فهمی از انسان، و اهلیّت او برای تصمیم گیری درباره سیاست به حساب می‌آید. انسانی که در روایت فیرحی از نائینی برساخته می‌شود، انسان بالغی برخوردار از قسمی عقل محاسبه گر است، که از طرف خداوند متعال، به عنوان موجودی که از شانیّت لازم برای ایکه طرف یک جور رابطه حقوقی مبتنی بر عقد با حضرت باری تعالی قرار بگیرد برخوردار است.

این شاید بزرگترین دستاورد فکر سیاسی فیرحی باشد: نقطه عزیمت سیاست دولت است، دولت ساز و کار تولید حکم است درباره جریان زندگی جمعی یک مردم، و موضوع این حکم انسان، و رابططه با جهان پیرامونش در محدوده دولت به حساب می‌آید. انسانی که در روایت فیرحی از فقه نائینی تولید می‌شود، انسان مالک است.

انسانی که به اعتبار حقی که مالکیّت او بر جهان برای او ایجاد می‌کند، می‌تواند از حیثیّتی سیاسی برخوردار شود. در نظریه سیاسی فیرحی، بهره مندی این انسان مالک از آنچه در مالکیّت او قرار دارد، مستلزم وجود دولت است. پیوستگی عناصر بنیادین هستی شناسی سیاسی فیرحی در اینجا عالی ترین صورت خود را پیدا می‌کند. اجازه بدهید تا درباره این رابطه کمی بیشتر صحبت کنم.

انسان، در صورتنبندی فیرحی از کتاب تنبیه آن موجودیتی است که خداوند جهان را وقف او کرده است؛ یعنی ذات باری بهره‌مندی از جهان را برای انسان مقرر کرده است، امام معصوم را به عنوان ناظر وقف قرار داده تا در محدوده شریعت، احکام خمسه و مباحات بالااصل، بهره مندی انسان از جهان را تضمین کند. نتایج حاصل از چنین روایتی از انسان برای هستی شناسی سیاسی فیرحی، فراتر از آن چیزی است که در این یادداشت کوتاه بشود آن را تنقیح کرد، با این وجود من سعی می‌کنم تا حد امکان و به طور خلاصه بخشی از آنها را ذکر کنم: اولاً جهان موقوفه‌ای است به نفع انسان.

انسان، بدون شرط ایمان مستحق بهره مندی از عواید حاصل از این موقوفه است؛ دوماً، و از آنجایی که جهان در تمامیّت آن، برای انسان وقف شده است، و چون همه انسان‌ها، به تنهایی نمی‌توانند در کار بهره مندی از آنچه از عواید این موقوفه است به یک اندازه کامیاب باشند، ضرورت دارد که عقد وقفی که حق بهره مندی از موقوفه مورد نظر را برای انسان در نظر گرفته است، ناظری داشته باشد.

این ناظر، در غیاب پیامبر خدا(ص) کسی نیست جز امام معصوم(ع) که باید به عنوان جانشین پیامبر اکرم(ص) به حساب بیاید در این مسئله. از این جهت، حکومت، در هستی شناسی سیاسی فیرحی، مبنایی دینی پیدا کرده و از یک طرف به امری تبدیل می‌شود که ضرورتاً با شأن پیامبری پیوند خورده و از طرف دیگر، باید در نهاد امامت تداوم پیدا کند، تداوم حکومت، در غیاب امام معصوم، نیز از همین مبنای هستی شناختی ریشه می‌گیرد.

یکی دیگر از تبعات روایت فیرحی از انسان برساخته شده در کتاب تنبیه، و یکی از قابل توجه ترین آنها، مسئله‌ای است که تحت عنوان شرایط وقف مطرح کرده است: حاکم، پیامبر باشد یا امام معصوم، بر بهره مندی انسان از جهان، که موقوفه خداوند برای اوست، در محدوده مشخصی از قواعد و احکام نظارت می‌کند. بحث درباره شرایط وقف، دو دنباله سیاسی بسیار مهم دارد: اولاً این نه نفس بهره مندی انسان از عواید موقوفه، بلکه عمل ناظر است که مشروط شده است. یعنی، تا جایی که بحث درباره حکومت باشد، این نه رابطه هر فرد انسانی با جهان پیرامونش، بلکه عمل حاکم است که در روایت فیرحی از استعاره وقف در نائینی مشسروط شده است.

دوماً قانون گذاری درباره رابطه انسان با محیط پیرامونش، که شیوه‌های گوناگون از بهره مندی او از عواید موقوفه مورد نظر را ممکن می‌سازد، در غیاب امام معصوم، توجیهی دینی پیدا می‌کند. همین ضرورت اخیر است که بحث درباره علم سیاست، و ساز و کارهای تولید حکم سیاسی را با هستی شناسی سیاسی فیرحی در پیوند قرار می‌دهد: منابع اولیه برای تولید حکم محدوداند؛ نظارت بر وقف، مستلزم تولید حکم درباره عرصه گشوده زندگی واقعی است، بحث درباره ساز و کارهای تولید حکم سیاسی اجتناب ناپذیر است؛ در نتیجه، علم سیاست، به مثابه علم تولید حکم اهمیّتی بنیادین پیدا می‌کند.

ما تا اینجای آنچه فیرحی در سر می‌پرورانده است را می‌دانیم. یا حداقل من، بر اساس داده‌هایی که از سال 1382 تا امروز در کلاس‌های درس، مطالعه نوشته‌ها و گفتگوهای گاه به گاه حضوری و مجازی رو در رو با استاد فقید خودم داشتم، مبانی پروژه فکری او را اینطور فهمیده‌ام.

اگر چه وقتی نوشتن این یادداشت کوتاه را شروع کردم، بغض، سیل بی امان اشک، طنین صدای استاد و سوزش چشم‌ها، می‌خواستند تا کلمه‌هایی را که در ذهنم بودند، به شکل دیگری روی صفحه سازمان بدهند، اگرچه دوست داشتند که درباره چیزی که قلبم را فشار می‌داد بنویسم، اما هنوز هم فکر می‌کنم، در بزرگداشت یک ذهنِ زیبای زیبا، باید کمی صبر کرد و درباره آنچه به آن اندیشیده بود نوشت تا شاید قدمی برای پیش برد چیزی که خودش را وقف آن کرده بود برداشت.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها