ادبیات کودک؛ از تصور تا واقعیت
علیاصغر سیدآبادی میگوید در ادبیات کودک نباید بدبین بود به اینکه همهچیز خراب شده و باید از نو آن را ساخت اما حسین شیخالاسلامی با اعتقاد به ضرورت تحول در ادبیات کودک میگوید ادبیات کودک راه را پرت رفته و به صورت کامل در توهم است.
اعتمادآنلاین| به نقل از روابط عمومی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، علیاصغر سیدآبادی - مروج کتابخوانی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان - در نشست مجازی این نهاد با موضوع ادبیات کودک؛ از تصور تا واقعیت (ادبیات کودک ایران برای که تولید میشود؟) که به مناسبت هفته کتاب برگزار شد، گفت: تمام افرادی که دارای فرزند هستند، درگیر ادبیات کودکاند. به این معنی که همه بچهها از کتاب درسی بهرهمندند و بخشی از کتاب درسی شامل ادبیات است، هرچند ممکن است عدهای چیزی را که در آن ارائه میشود نپسندند یا ضعیف بپندارند؛ اما میتوان گفت تمام بچههای ایران به اجبار یا به اختیار درگیر ادبیاتاند.
او حجم بازار کتاب کودک و نوجوان را با حذف کتابهای کمکآموزشی، تقریباً 20 درصد حجم کلی بازار کتاب ایران ذکر کرد و افزود: در حال حاضر برای کتاب کودک، سه بازار دولتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهاد کتابخانهها، نمایشگاههای مدارس و ...)، بازار طبیعی که از دهه 70 با شکلگیری شهر کتابها و سپس با فروشگاههای تخصصی و بزرگ کتاب کودک و نوجوان رشد کرد و بازار کوچک اما مهم دیگری به نام امتیاز کتاب وجود دارد که به زبانهای دیگر، فیلم، بازی یا فضاهای دیجیتال اختصاص داشته و هنوز در کشور ما گسترده نشده است.
سیدآبادی با بیان اینکه ادبیات کودک ایران ترکیبی از تمام ایدهها و پاسخگوی نیاز و سلیقه تمام افراد است و باید به این تنوع تن داد و به آن ایمان آورد، تصریح کرد: از صمد بهرنگی که هنوز کتابهایش در کشورهای خارجی نیز خوانده میشود گرفته تا امثال نوید سیدعلیاکبر و نسل جدیدتری که احتمالاً خواهند آمد و به ایدههای جدید نزدیکتر خواهند شد، همه از ادبیات دوران خود متأثر بودهاند؛ به زبان فارسی و در چارچوب الگوی قصهنویسی ایرانی و با بهرهگیری از تجربههای جهانی نوشته و مینویسند و یکی از مشکلات بازار این است که این تنوع را نادیده میگیرد و سعی دارد آن را به شکلی واحد دربیاورد.
این نویسنده تاکید کرد: اگر بخواهیم ادبیات کودک را در بازار خرید و فروش کتابهای غیردرسی در نظر بگیریم، میبینیم که آمار این داد و ستد از لحاظ رسمی در صدر جدول کتاب است و در حال حاضر کتاب کودک رو به رشدترین بخش اقتصاد نشر ایران محسوب میشود. ما اگر با صدای خودمان وارد گفتوگوی ادبیات کودک و نوجوان جهانی بشویم موفق خواهیم بود که اگر چیزی برای عرضه نداشته باشیم، مصرفکنندهایم. هر نویسندهای وقتی موفق است که صدای خودش و یک صدای متمایز و خوب و شنیدنی باشد. اینها مستلزم این است که وضعیت ما با دنیا عادی شود؛ زیرا ما در تحریم هستیم و فشار اقتصادی دنیای ما را کوچک کرده است.
او با بیان اینکه مفاهیم اصلاح و انقلاب نه با ادبیات کودک بلکه با هیچ حوزه ادبی سازگار نیست، یادآور شد: ما در حاشیه ادبیات کودک جهان و مثل جهان سومِ ادبیات کودک جهانیم که بخشی از آن هم به اقتصاد و ساز و کارهای حقوقی بستگی دارد. در حوزه ادبیات کودک نباید بدبین بود به اینکه همه چیز خراب شده و باید از نو آن را ساخت. میتوان پذیرفت که نوشتن، گفتوگو، نقد رادیکال و حرکت در فضایی که چندان هم قطببندیشده نیست و آدمها در آن رفت و آمد دارند و ذهنیت آنها میتواند تغییر هم داشته باشد، امکانپذیر است.
حسین شیخالاسلامی، منتقد، مترجم و نویسنده نیز در این گفتوگوی مجازی، گفت: هر چند در دهه اخیر به خاطر فعالیت یکی دو ناشر اوضاع نشر بهتر شده، اما دولت یا حاکمیت یا جریانهای اصلی پول یا هر چیزی از این جنس تشخیص میدهد که بهتر است ما نهادی به نام ادبیات کودک داشته باشیم و به عدهای از افراد فرصت میدهد که هر آنچه را میخواهند بنویسند. همین موضوع باعث شده که غیر از استثنائات، در طول سه دهه این کارها عموماً چاپ شده و در چرخهای معیوب خریداری شده و دوباره به فروش برود تا همین عده دوباره همان آثار را بنویسند.
شیخالاسلامی با ذکر این نکته که ما باید ادبیات را با صنایع دیگر پیوند بزنیم، افزود: ما به جای اینکه بگوییم قصهنویس باید کتاب بنویسد باید بگوییم قصهنویس باید بازی و فیلم و اپلیکیشن بنویسد؛ چون نهاد نشر هم دچار وابستگی به پول نفت و ترجیح ایدئولوژیک وجود حیات نهاد ادبیات کودک است. چه پیش از انقلاب و چه اکنون، کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان و شورای کتاب کودک به عنوان دو نهاد اصلی این حوزه، هر دو با تصمیم و حمایتهای دولت ساخته شدهاند و زایش و تولد آنها طبیعی نیست و زمانی که حیات یک مجموعه گلخانهای است، منتقدان و نظریهپردازان نمیتوانند از آن تحلیل درستی داشته باشند.
او در بخش دیگری از این برنامه اظهار کرد: نهاد ادبیات آنقدر مسموم شده و با واقعیت بازار بیربط است که شاید بهتر باشد به جای نقد آنان برویم سراغ یک نسل جدید و کاری به کار آنچه در دهه 60 و 70 بر سر ادبیات کودک آمد نداشته باشیم. در حال حاضر تورم نویسنده و ناشر داریم. این در حالی است که بچههای ما که الان بازار طبیعی کتاب برای آنها شکل گرفته و به طور مثال پدر و مادرهایشان در سال 100 میلیارد کتاب غیرکمکدرسی میخرند، 320 میلیارد فقط برای یک بازی و 950 میلیارد برای یک فیلم خارجی میپردازند و بازار طبیعی کتاب ایران آنقدر کوچک است که در میان این اعداد و ارقام اصلاً دیده نمیشود.
او با اشاره به این موضوع که از هر 30 نفر انگلیسیزبان حداقل یک نفر کتابی از نیل گیمن را خوانده و زمانی که قرار است کتابی از وی چاپ شود، قبل از انتشار کتاب، قرارداد بازی، فیلم و سریال آن بسته شده، اضافه کرد: چیزی که ما به اسم سنت ادبیات کودک ایران داریم و صمد بهرنگی آن را شکل داده و بعد تغییر شکل داده و نسلی دیگر آن را مدرنیزه و تلاش برای اقتصادیکردنِ آن کرده، در مسیری که برای نزدیکشدن به کودک واقعی پیمود، شکست خورده است. این را باید رها کرد و به کودکان ایرانی اندیشید که جزء فرهنگیترین قشر منطقهاند و سرانه آنها در استفاده از محصولات فرهنگی خیلی بالاست. ادبیات کودک ایران راه را پرت رفته است و به صورت کامل در توهم است. پس باید با بیتوجهی مطلق به آنچه رخ داده به جامعه جهانی پیوست، چرا که در ایران هم کتابهای خارجی بیشتر خوانده میشود.
شیخالاسلامی خاطرنشان کرد: با حذف هر جریانی مخالفم، اما به جد معتقدم چیزی که به شکل کلاسیک سنت ادبیات کودک شناخته میشود در ایران به انسداد رسیده و در شکل فعلی قابل اصلاح نیست اما طبیعتاً اقتصاد خود را دارد. ما به یک رنسانس و تحول در ادبیات کودک نیاز داریم و نشانههای آن را هم میبینیم و در این تحول بیش از آنکه سنت نقش داشته باشد، فضای عمومی بینالمللی مؤثر است و این تغییر بیش از آنچه از جنس اصلاح باشد از جنس تحول انقلابی خواهد بود.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید