جمشید ملکپور از زندگی حرفهای پرویز پورحسینی میگوید:
بازیگر ایدهآل هر کارگردان
جمشید ملکپور گفت: پرویز پورحسینی کمترین مزاحمتی برای کارگردان به وجود نمیآورد و برای هر کارگردانی یک بازیگر ایدهآل بود.
اعتمادآنلاین| «اجازه بدهید تا در آغاز بگویم که من و همسرم شهلا میربختیار فقط یک همکار هنرمند را از دست ندادیم، بلکه عضوی از خانواده خود را از دست دادیم. او سالها بود که دیگر عضوی از خانواده ما شده بود و دید و بازدید و نشستی بدون او انجام نمیشد.
در مورد بازیگری پرویز در سینما و تلویزبون من چیز زیادی نمیتوانم بگویم چون زیاد فیلم و تلویزیون نمیبینم. اما میتوانم بگویم که تقریبا تمام کارهای صحنهای او را دیدهام. هر چند از دهه هفتاد به بعد کمتر کار تئاتر کرده است.
اگر بخواهم با یک واژه بازیگری پرویز را توضیح دهم هیچ واژهای بهتر از «خلاق» به نظرم نمیرسد. بازیگر خلاق، بازیگری است که بسیاری از ویژگیهایی را دارد که ما در یک کارگردان میبینیم. پورحسینی با شیوهای که نزدیک به یک آیین مذهبی بود نقش را آماده میکرد. صدا و بدن همانقدر برایش اهمیت داشت که شناخت روح و روان شخصیت.
مطمئن هستم همه از انضباط تئاتری او گفتهاند و باز هم خواهند گفت و من تکرار نمیکنم. آرامش، متانت و صبوری او هنگام تمرین و اجرا کلاس درسی برای بازیگران جوان و امتیازی برای کارگردان بود.
چند ماه قبل بود که مرتب میگفت چرا کار نمیکنی؟ چند سال نبودی و من هم چند سال کار صحنه نکردهام. بالاخره مجاب شدم و متنی را آماده کردم که روزگار سیاه کرونا شروع شد. روزی که قرار بود روخوانی را شروع کنیم، زنگ زد و گفت کار را موقتا تعطیل کنیم. بیشتر نگران من بود و نگرانیاش بیمورد نبود. من کرونا گرفتم و دو ماه درگیر شدم. دو ماهی که نقش یک پزشک حاذق را ایفا کرد و هر روز میگفت چه بخورم و چه نخورم تا این اینکه خودش گرفت.
زیاد نگران نشدم چون میدانستم وضعیت جسمانی عالی دارد، بیهیچ بیماری. گفتم از پسش برمیآید، اما نیامد و رفت و ما را و تئاتر ما را بیپرویز گذاشت.
من با بازیگران بسیاری کار کردهام و از کار کردن با آنها لذت بردهام. اما عشق و انضباط و سختکوشی مهدی فتحی، فیروز بهجتمحمدی و پرویز پورحسینی چیز دیگری بود. همینطور باید یاد کنم از هادی اسلامی، خسرو شجاعزاده، محمدعلی کشاورز، جعفر والی و حسین کسبیان که آنها را نیز مثل پرویز از دست دادم. اگرچه شیپور رفتن همچنان مینوازد اما امیدوارم که دیگر کسی نرود. بس است.»
آنچه از پیش چشم شما گذشت، متن یادداشتی بود که جمشید ملکپور، پژوهشگر، کارگردان و مدرس دانشگاه روز گذشته در سوگ پرویز پورحسینی گرامی در اختیار ما قرار داد.
این دو در نمایش «افسانه اندوه» به کارگردانی آقای ملکپور با یکدیگر همکاری داشتند. نمایشی که سال 1369 در تالار «چهارسو»ی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت.
این همکاری یکسال بعد به نوعی دیگر در نمایش «چراغ گاز» به کارگردانی «شهلا میربختیار»، نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما و البته بعدا مدرس دانشگاه و پژوهشگر در مجموعه تئاترشهر تکرار شد. به همین بهانه سه پرسش هم با آقای ملکپور مطرح کردهایم که در ادامه میآید.
*تمام دوستان و همکاران آقای پورحسینی به روحیه حرفهای ایشان در زندگی خصوصی و کار شهادت میدهند. شما که تجربه به صحنه بردن نمایشی با ایفای نقش آقای پورحسینی داشتید، لطفا از مشاهدات خود بگویید.
در مقدمهای که نوشتم به واژه «آیین» اشاره کردم. آیین یا همان «ritual» که واقعا باید بگویم روش کار پرویز از ویژگیهای آیین پیروی میکرد. از نظم و اعتقاد. او حقیقتا آیین بازیگری مختص به خودش داشت. تاکید میکنم درباره تئاترهای آقای پورحسینی صحبت میکنم.
در زمینه انتخاب نقش یا نمایشها بسیار وقت میگذاشت و هر کارگردان و هر متنی را قبول نمیکرد ولی وقتی میپذیرفت، جستوجوگری، پرسشگری و مطالعه آغاز میشد. سریعتر از هر بازیگر دیگری در تمرینها حاضر میشد و شدیدا به آمادهسازی قبل از تمرین اعتقاد داشت. یعنی فکر میکنم هیچ کارگردان دیگری را هم نمیتوانیم سراغ بگیریم که پرویز پورحسینی را در این حالت - یعنی آمادهسازی صدا و بدن، یکساعت قبل از شروع تمرین - ندیده باشد.
به کیفیت فیزیک بازیگر به همان اندازه اهمیت میداد که برای خود نقش ارزش قائل بود. مناسبات بسیار حرفهای برقرار میکرد، چه با کارگردان و چه با سایر بازیگران و اعضای گروه. نه چنان قاطی میشد و نه آنقدر دور میایستاد.
یک حدفاصل بسیار خوبی را رعایت میکرد. دقیقا به عنوان یک بازیگر در نقش خودش دخالت میکرد و نظر میداد اما هرگز سعی نمیکرد کارگردان را هم تحت تاثیر قرار دهد یا به قولی کار را از آن خودش کند، بلکه خودش را در اختیار کار میگذاشت.
من و خانم میربختیار که با ایشان کار کردیم، حتی یک مورد به یاد نداریم مشکلی پیش آمده باشد و من اطمینان دارم کارگردانهای دیگر هم تجربهای مشابه داشتند. خیلی جدی بود ولی در عین جدی بودن کمک میکرد. به خصوص به بازیگران جوان که به کار میپیوستند، البته نه در جایگاه معلم یا شخصی که بخواهد به دیگران بگوید چطور عمل کنند. به نظرم حضور او در هر کاری برای بازیگران جوان کلاس درس بود.
*زندگی هنری آقای پورحسینی طیف گستردهای از کارگردانان با سلایق و رویکردهای هنری متفاوت را شامل میشود. از آربی اوانسیان تا بهرام بیضایی، علی رفیعی، پری صابری و زندهیاد علی حاتمی. این به ما پیامی میفرستد از بازیگری که گویی جنسی متفاوت از بازیگری و رسیدن به نقش را نشان میدهد. البته چهرههای حاذق دیگری هم بودند که شما در یادداشت به اسامی بعضی از آنها اشاره کردید. اما این بازیگرها که نام آقای پورحسینی هم در میانشان فهرست میشود، چه کیفیتی داشتند؟
در بازیگری تئاتر مقولهای داریم که از آن با عنوان «پلاستیک» نام میبرند. یعنی بازیگر از نظر بدنی و روحی روانی مثل پلاستیک عمل میکند. شما میتوانید به پلاستیک فرم دهید و به شکلهای متفاوت درآورید.
ما بازیگرانی داریم که بسیار خشک و به سختی راه میدهند از یک قالب درآمده و به قالب دیگری بروند. ولی بازیگران خلاق، بازیگران پلاستیکی هستند و به راحتی از قالبی خارج میشوند و خود را به قالب دیگر فرو میبرند. مجدد تاکید میکنم که درباره تجربههای سینمایی آقای پورحسینی نظر نمیدهم، با توجه به اینکه در این زمینه دیالوگی با هم داشتیم.
او کارهای سینمایی و تلویزیونیاش را شدیدا از تئاتر جدا میکرد و به صراحت میگفت تئاتر برایم مقوله دیگری است که به هیچ عنوان حاضر به هیچگونه سازشی دربارهاش نیستم، ولی در مورد سینما و تلویزیون اینطور نیست، چون اعتقاد داشت به عنوان یک بازیگر حرفهای باید شناخته شود و توان درآمدزایی داشته باشد.
همانطور که در صحبتهای شما هم آمد، اگر به تجربههای سینمایی ایشان نگاه کنیم آثار بسیار ماندگاری مشاهده میشود. بنابراین من مهمترین ویژگی بازیگری پرویز را خلاقیت در برخورد با نقش و در انعطاف از یک قالب به قالب دیگر رفتن و حضور در نقشهایی کاملا متفاوت میبینم. در آخر هم باید بگویم تمام این کارها را با انضباط مثالزدنی انجام میداد که کمترین مزاحمتی برای کارگردان به وجود نمیآورد. برای هر کارگردانی یک بازیگر ایدهآل بود.
*کیفیت بازی و حضور ایشان در اجرای «ارگاست» پیتر بروک چگونه بود؟
«ارگاست» تجربه نویی در تئاتر جهان برای برخورد با متنهای غیرتئاتری بود که اما ظرفیت دراماتیک داشتند و با شیوهای غیرمتعارف و با پژوهشی درونگروهی اجرا میشدند. اگرچه این تجربه در میان کارهای بروک آن چنان مورد توجه قرار نگرفت اما اجرای آن با گروهی از بازیگران ایرانی منجمله پورحسینی پنجره نویی به روی دیدگاههای سنتی تئاتر در ایران گشود و بیشترین تاثیر آن در حوزه بازیگری و توجه به بیان و بدن بود که در «کارگاه نمایش» مورد توجه جدی قرار گرفت. البته بعضی از بازیگران هم چیز زیادی از شیوه بروک سر در نیاوردند و بهرهای نبردند. اما پورحسینی به اعتقاد من کسی بود که شیوه را جدی گرفت و سالها روی آن کار کرد.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید