مهرداد شیخان، کارگردان مستند «انیمیشن ایرانی»، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
مستند «انیمیشن ایرانی» میتواند آغازگر پژوهشهای دیگر درباره انیمیشن ایران باشد
مهرداد شیخان که با «انیمیشن ایرانی» در چهاردهمین جشنواره سینماحقیقت شرکت کرده میگوید برای روایت تاریخچه انیمیشن در ایران هرچه کار پیش رفته با موارد تازه و دست اولی مواجه شده است. هرچند موارد بسیار تاریخی و ارزشمندی بودهاند که تاکنون مفقودند و به همان اندازه که احتمال نابودیشان میرود، احتمال جا خوش کردنشان در مجموعههای خصوصی و پنهان هم وجود دارد.
اعتمادآنلاین| مهرداد شیخان با فیلمی درباره تاریخچه انیمیشن ایران تحت همین عنوان در بخش مستندهای بلند (بخش ملی) چهاردهمین جشنواره سینماحقیقت حضور دارد. او البته پیش از این آثار دیگری نیز همچون «سیاه سبز سفید»، «از پس پردهی هیچ»، «در جستجوی صبح»، «پهلوانان»، «تنهایی»، «توکا در قفس»، «زندگی مورچهها» و... ساخته است.
او در «انیمیشن ایرانی» 70 سال تاریخچه و روند شکلگیری و گسترش انیمیشن ایران از نخستین سالهای ابتدایی تا سالهای اخیر را مورد بررسی قرار داده و ساخت آن را یک ضرورت میداند. این فیلم همچنین در بخش بهترین پژوهش و بهترین فیلم (تهیه کننده) نامزد جشنواره شده شده است. با شیخان درباره این اثر و این دوره جشنواره صحبت کردیم:
***
*شما پیش از این مستندهایی درباره عبدالرحیم جعفری یا نصرت کریمی ساخته بودید. چطور شد این بار به سراغ ساخت فیلمی درباره انیمیشن رفتید؟
این تصمیم از روی یک نیاز و حتی میتوانم بگویم ضرورت برآمد. از حدود 20 سالگیام بیشتر از سه دهه است که در انیمیشن ایران فعالیت دارم. در این سالها فقدان یک تعریف جامع از انیمیشن ایران برای بسیاری از فعالان آن محسوس بود.
این ضرورت به ویژه زمانی بیشتر احساس میشود که بدانیم طی 10، 15 سال اخیر انیمیشن ایران به مدد رشد بیسابقه نیروهای تازهاش، ورود ابزار دیجیتالی و دگرگونیها در انواع تولیدات شتاب چشمگیری گرفته و برای سالهای آینده این ساختار به ناچار باید حرفهایتر و کاراتر باشد.
این در حالی است که انیمیشن ایران در تعریف ساختارهای تفکر و تولید دچار نوعی سردرگمی در نگاه و عملکرد است. در همین راستا تلاش این فیلم نمایش و تعریفی مشخص از هویت انیمیشن ایرانی است؛ تعریفی که امیدوارم یکی از سنگ بناهای تحلیل و در نهایت نقد شرایط انیمیشن برای فعالان آن باشد. در این صورت این نقد راهبردی به سوی هموارتر کردن مسیر رشد انیمیشن ایران است.
از سوی دیگر این فیلم میتواند کاربردهای پژوهشی مختلفی برای افراد فعال در هنر، رسانه و حتی علوم اجتماعی داشته باشد، به ویژه در بخشهای آموزشی و آکادمیک رشته انیمیشن. این مستند همچنین میتواند معرف انیمیشن ایران برای سایر کشورها باشد.
در این مورد به طور حتم میتوانم بگویم که هیچ تصور مشخص یا لااقل منسجمی از انیمیشن ایران و دورههایش نه تنها برای سایر کشورها که حتی برای اکثریت ایرانیان و فعالان کنونی انیمیشن ایران نیز وجود ندارد. از این بابت این فیلم میتواند با نمایش و ارائه بخش مهمی از فرهنگ ما، نگاه متفاوتی نسبت به انیمیشن ایران به دست دهد که با قبل از آن قابل قیاس نیست.
*عنوان فیلم شما «انیمیشن ایرانی» است. آیا پیش از ساخت این فیلم، فکر میکردید انیمیشن ایران دارای هویت یا ویژگی ایرانی است یا حین تحقیقهایتان به این نتیجه رسیدید؟
در نهاد اغلب انیمیشنهای ایران به ویژه آثار کوتاه و تجربی یک روح واحد نهفته است که مثل هر هنر و مدیوم دیگری منشاء تاریخی دارد. نگاه و خصلتهای انیمیشنی در ایران بسیار پیشتر از پدیداری فن و تکنیک آن، در نهاد هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی و همچنین ادبیات داستانی ایران وجود داشته است. نگاه کنید به داستانهایی نظیر «موش و گربه» عبید. نگاه کنید به پردهخوانی، خیمهشببازی و نمایش سایه و نگاه کنید به نمایش حرکت بر سطح سفال شهر سوخته.
این رویکرد تاریخی به خصلتهای انیمیشن ایران در همان آغاز برای ساخت این مستند وجود داشته و از اصلیترین ویژگیها برای ساخت آن بوده است. اعتقاد دارم انیمیشن ایران به طور بالقوه دارای نوعی نگاه خاص و ویژه است که به جز مقاطع زمانی معدود و محدودی فرصت رخنمایی و بروز نداشته است. امیدوارم با دیده شدن این فیلم مخاطبها هم به این نتیجه مهم برسند و برای احیای بیشتر آن بکوشند.
*با توجه به اینکه شما در این اثر به سراغ تاریخچه انیمیشن ایران رفتهاید و به نظر میرسد اولین فیلمی است که چنین پژوهشی درباره تاریخچه انیمیشن انجام داده، به نظرتان چرا تاکنون این خلأ حس نشده بود که فیلمی در این زمینه ساخته شود؟
این فیلم پاسخ به بخشی از یک ضرورت بود. به هر حال برای تولید هر فیلم و اثری باید شرایطی مهیا باشد که نخستین و مهمترین آنها انگیزه فرد است. به نظرم تولید این فیلم میتواند آغازگر یکسری پژوهشهای دیگر درباره انیمیشن ایران باشد؛ پژوهشهایی شامل فعالان، آثار، جریانها و خاستگاههای انیمیشن که از نگاهی دیگربه زوایای پنهان و مغفولمانده هنر انیمیشن ایران بپردازند.
*از آنجا که موضوع فیلم شما گستره زیادی از وزارت فرهنگ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تلویزیون و... را در برمیگرفت، چقدر کارتان در این زمینه سخت بود و آیا رسیدن به منابع اطلاعاتی راحت بود یا با موانعی روبهرو شدید؟
با یک دامنه وسیع از حوزههای متفاوت مواجه بودم که هر یک به تنهایی پژوهش مجزا و متفاوتی نیاز داشت. این اولین تحقیق و پژوهش جامع در انیمیشن ایران بود که انجام میشد و به همین دلیل در ابتدا منابع پراکنده، دور از دسترس، گاهی غیرموثق و حتی مفقود بودند؛ مثلاً در بخش پژوهش شفاهی بسیاری از اطلاعات- به ویژه سالهای نخست- با مرور زمان فراموش یا مستهلک شده بودند، مواردی مثل نقلقولها و خاطرات افرادی که دیگر نبودند.
به هر روی کار با این شرایط آغاز شد، اما به مرور وضعیت عوض شد. چون هرچه پیش میرفت با موارد تازه و دست اولی مواجه میشدم. این اتفاقها عین کشف هیجانانگیز و مثل موتور محرکهای پروسه تحقیق و پژوهش را از سطحی معمولی به سطوح بالاتری منتقل کردند.
آرشیوهای فیلمخانه ملی ایران، موزه سینمای ایران، تلویزیون، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ارتش و افراد مختلف امکانات خوبی را برای جستوجوها فراهم کردند. با وجود این، متاسفانه موارد بسیار تاریخی و ارزشمندی بودهاند که تا الان مفقودند. مواردی که به همان اندازه که احتمال نابودیشان میرود، احتمال جا خوش کردنشان در مجموعههای خصوصی و پنهان هم وجود دارد.
انیمیشنهای «ملانصرالدین» اسفندیار احمدیه، «قمر مصنوعی» پرویز اصانلو، بسیاری از انیمیشنهای تبلیغاتی دهه 20 تا 50 و همچنین نخستین انیمیشن سینمایی ایران «موش و گربه» به تهیهکنندگی شادروان آشتیانی از این جملهاند.
*کار ساخت این فیلم چقدر طول کشید و پیش از آنکه فیلم را بسازید همین شیوه روایت را در نظر داشتید یا حین کار به این شیوه رسیدید؟
پژوهش، پیشتولید و تولید آن حدود چهار سال زمان برد. از ابتدا قرار بود مجموعهای از آرشیوها در محور فیلم قرار بگیرند و روایت آن با گفتار پیش برود. گفتاری که برای سندیت بیشتر، در نقاطی مشخص تقاطعهای کوتاهی با گفتوگوی افراد داشته باشیم که چنین هم شد. اما در ابتدا بر اساس فیلمنامه اولیه قرار بود توالی سکانسها شکل دیگری باشد که در نهایت با نظر و نگاه دقیق آرش زاهدیاصل در تدوین به ساختار فعلی رسیدیم.
*این دوره جشنواره، به خصوص که به صورت آنلاین برگزار شد، به نظرتان چطور است؟
مسلماً به دلیل حذف فاصله فیزیکی مخاطبان دسترسی بیشتری به پخشهای آنلاین خواهند داشت و تمام علاقهمندان در هر مسافتی که باشند از یک امتیاز برابر برخوردارند. از این بابت توفیقی اجباری و راهحل خوب و هوشمندانهای برای تداوم و ادامه جشنواره حقیقت انتخاب شد. اما به نظرم تفاوتهای کیفی در نمایش آثار به وجود آمد.
در دورههای قبل، بینندهها در محیط متمرکز یک سالن با نمایشی واحد در زمان و مکانی واحد مواجه میشدند و به دریافتی مشابه و مشترک از اثر میرسیدند. اما در این دوره گذشته از عدم تمرکز نسبی در محیط، فیلمها به تعداد دستگاههای نمایش اعم از تبلتها، تلویزیونها و انواع مانیتورها و حتی گاهی گوشیهای هوشمند فیلمها دیده میشوند. به عبارتی یک اثر به تعداد و اشکال گوناگونی دیده و شنیده میشود که در نهایت برداشتهای متفاوتی از آن میشود.
دیدگاه تان را بنویسید