جشنوارهای که شور سینما را زنده نکرد
سیونهمین جشنواره فیلم فجر هم با تمام حواشی و بحثها و جنجالهایش به پایان رسید. رویدادی که تحت تاثیر بیماری کرونا یکی از متفاوتترین دورههای خود را تجربه کرد.
اعتمادآنلاین| سیونهمین جشنواره فیلم فجر هم با تمام حواشی و بحثها و جنجالهایش به پایان رسید. رویدادی که تحت تاثیر بیماری کرونا یکی از متفاوتترین دورههای خود را تجربه کرد.
قطعا سالها بعد تداعی سیونهمین جشنواره فیلم فجر بحثها و نکاتی را به ذهن متبادر میکند که در حالت طبیعی عجیب به نظر میرسد. اینکه تا رسیدن به روزهای نهایی برگزاری ممکن بود شیوع پیک چهارم بیماری کرونا باعث شود اصلا جشنواره برگزار نشود، اینکه امسال جشنواره فیلم فجر هیات انتخابی نداشت، اینکه بهرغم تاکید فیلمسازان و اهالی رسانه فیلم قاتل و وحشی از نمایش در این رویداد باز ماند و... اما پرسشی که وجود دارد برگزاری این رویداد در همین اندازه و قالب تا چه میزان موفقیتآمیز بود و فیلمهای راه یافته به بخش مسابقه از چه سطح کیفی برخوردار بودند و چه مضمونی داشتند؟
ضعیف مثل بقیه دنیا!
آرش خوشخو از منتقدان و کارشناسان مباحث سینمایی در ابتدای صحبتش در این باره با تاکید میگوید که «مطمئنا جشنواره فیلم فجر امسال جشنواره باکیفیتی نبود.
به هر حال شرایط کرونایی بر کیفیت فیلمها تاثیر گذاشته بود و همین موضوع ساخت بسیاری از پروژههای مهم را به تعویق انداخت، این مشکلی است که بسیاری از جشنوارههای بزرگ دنیا هم با آن دست و پنجه نرم میکنند از کن و برلین تا ونیز مطمئنا کیفیت فیلمهای امسال در داوری اسکار هم به نسبت هرسال افت کرده است. بهطور کل امسال سال سختی برای سینما بود.»
با این حال این منتقد نفس برگزاری جشنواره امسال را خوب و مناسب ارزیابی میکند و توضیح میدهدکه: «برگزاری جشنواره باعث شده سینما فرصتی پیدا کند تا از حالت کما و ورشکستگی کامل بیرون بیاید و برای شروع دوباره حرکتی کند. حالا نمیدانم که این اتفاق پیامدهای مثبتی دارد یا ندارد ولی به هرحال برگزاری جشنواره تلاشی بوده که سینما بعد از یک رخوت طولانی تکانی بخورد.» او ادامه میدهد: «از نظر رعایت قوانین پروتکلهای بهداشتی من مشکلی حس نکردم. وضعیت نکات بهداشتی در سالنهای نمایش فیلمهای جشنواره بهتر از بازار تهران یا برگزاری مسابقات فوتبال یا میدان تجریش و یا وزارتخانههای دولتی و شهرداری و مکانهایی که مراجعهکننده زیادی دارد، رعایت میشد و من مسالهای ندیدم که بخواهم به آن معترض شوم .»
خوشخو میگوید که اگر بخواهم جشنواره امسال را با جشنوارههای پانزده سال گذشته مقایسه کنم قطعا امسال یکی از ضعیفترین دوران این جشنواره بوده؛ تعداد فیلمهای انتخاب شده به شکل نامعقولی کم بود، در میان 50 فیلم دیگری که معرفی شده بودند میتوانستیم دو تا چهار فیلم دیگر انتخاب کنیم تا دو روز آخر جشنواره، آنقدر خلوت و سوت و کور نباشد. من فکر نمیکنم کیفیت فیلمهای بیرون مانده از جشنواره با فیلمهای ارائه شده اختلاف خیلی زیادی داشته باشد.
خوشخو در بخش دیگری از صحبت خود درباره سطح کیفی مجموع فیلمها توضیح میدهد: «فیلمهایی که امسال در جشنواره فجر نمایش داده شد چند مولفه شبیه به هم داشتند؛ نکته اول اینکه نمای معاصر شهری یا تهران معاصر در فیلمها بسیار کم دیده شد. فقط در فیلم «روشن» تهران امروز را دیدیم. در بقیه فیلمها لوکیشنها در حاشیه شهرها، روستاها یا شهرهای شمال کشور بودند.
یا اینکه داستان در گذر تاریخ روایت میشد. مثلا قصه تهران دهه هفتاد بود یا آبادان دهه شصت. البته نفس پرداخت به تاریخ معاصر ایران اتفاق خوشایندی است.
از فیلم یدو گرفته تا گیجگاه و روزی روزگاری آبادان و مصلحت و منصور. نکته دیگر مندرج در فیلمها، بیاعتمادی به مردم بود در فیلمهایی مثل «شیشلیک»، «ابلق» «روشن» «بیهمهچیز» نگاه خوشایندی به مردم وجود ندارد و مردم را گروههای طماع یا ترسو یا منفعل ترسیم میکنند.
مولفه مهم دیگر در فیلمهای امسال نگاه تیرهای بود که به آینده وجود داشت و در فیلمهایی مثل «شیشلیک» و «روشن» قابل لمس بود.
داوران جشنواره قدرتمند نبودند
از نظر خوشخو کیفیت بازی بازیگران زن و مرد در حد کیفیت فیلمهای سینمای ایران بود: «ولی برایم عجیب بود خانم شاکردوست چطور برنده سیمرغ نشد و اینکه معیار هیات داوران چه بوده نمیدانم ولی آنچه مسلم است اینکه هیات داوران جشنواره فجر هیات داوران قدرتمندی نبودند. فقدان نویسنده متخصص و منتقد فیلم یا چهرهای که خارج از فضای صنفی سینما حضور داشته باشد کاملا حس میشد و حتما باید در هیات داوران چنین چهرهای وجود میداشت.
کسی که بتواند خارج از ملاحظات صنفی در رایگیری شرکت کند. نتایج جشنواره و داوریها هم تقریبا هیچ کدام باب سلیقه شخصی من نبود وطبیعتا برگزیدگان با یکسری ملاحظات و محاسبات خاص هیات داوران و معاونت سینمایی انتخاب شده بودند.
ویترین فقیرانهای از فیلمهای پرهزینه
شاهین شجریکهن معتقد است امسال جشنواره فیلم فجر از هر سال دیگری کیفیت عمومی پایینتری داشت و فیلمها هیچ کدام بینقص و واجد اثرگذاری چشمگیری نبودند.
از نظر او هیچ فیلمی جشنواره امسال را تحت تاثیر قرار نداد و مورد اجماع منتقدان و مخاطبان قرار نگرفت و هیچ فیلمی نتوانست شور و هیجان را به میان مخاطبان بیاورد و بحثبرانگیز شود: «به نظر من جشنواره امسال ویترین فقیری از فیلمهای پرهزینه با تهیهکنندگان دولتی و با موضوعاتی عموما در چند مجموعه معنایی مشخص را به نمایش گذاشت. فیلمهایی که از «امروز» و «اینجا» گریزان هستند و از جامعه و زمانه خود فرار میکنند.»
این منتقد سینما در ادامه توضیح میدهد: «یا قصه فیلمها در گذشته اتفاق میافتد یا داستانها در روستا برای مخاطب تعریف میشود یا شخصیتها در امریکا هستند یا اینکه سازندگان زمان و مکان را به نمونه کوچک تقلیل میدهند مثل اردوگاه یا جامعه فرضی. هیچ فیلمی امسال حرف جامعه امروز ما و مسائلی که در آن جاری است را بیان نمیکند از جمله فقر عمومی و فشار شدید اختلاف طبقاتی یا حتی بحث بیماری کرونا که باعث به هم خوردن معادلات زندگی آدمها و فقیرتر شدن سطح عمومی زندگی آدمها میشود.»
شجریکهن همچنین توضیح میدهد که در فیلمها نکات و مسائلی مطرح میشود که با بدنه و زمانه امروز نسبت مستقیمی ندارد. فیلمها یا فرد را محور قرار میدهند که او تصمیم غلطی گرفته و با کرده خود دست به گریبان است یا مثل فیلمهای «بیهمهچیز، زالاوا و ابلق» که آدمهایش در روستا زندگی میکنند. یا در گتو یا کمپ آوارگان هستند. یا مثل فیلم «ستاره بازی» که داستانش در امریکا مطرح میشود و آنجا هم مساله فردیت است. «روزی روزگاری آبادان» در ابتدای قصه میگوید که داستان در سال 1381 روایت میشود و قصه به 20 سال پیش برمیگردد و شهر مشخصی که قصه در آنجا هم روایت نمیشود. یا فیلم «تیتی» که دانشمندی به دنبال کاغذش میگردد و این فیلم هم هیچ طبقه اجتماعی را نمایندگی نمیکند یا فیلم «خط فرضی» که یکسری آدمها تصمیم غلطی گرفتند که بیشتر این تصمیمات فردی است و ربطی به جامعه و زمانه ما ندارد. داستانها در یک زمان فرضی روایت میشوند یا مکان و زمان جعلی دارند. در فیلمها نشانی از مسائل امروز جامعه نمیبینیم.
منتقد مجله فیلم در بخش دیگری از صحبتش به نکته مهمی اشاره میکند که در فیلمهای جشنواره امسال کاملا مشهود بود: «اینکه توده مردم متهم میشوند که هر بلایی سرتان بیاید حقتان است، چون منفعل و بیعرضه هستید، این نکته در فیلم «بیهمهچیز» کاملا مشهود است تمام مردم را توده بیفکر و فاقد فضیلت ترسیم میکند، در ابلق که آدمها درهم میلولند و در شیشلیک شخصیت کارگر توسری خور که هر چه تبلیغات میگوید انجام میدهد و فیلم یک جور نگاه تحقیرآمیز به مردم دارد. بهطور کلی در فیلمها انگشت اتهام به طرف توده مردم و جماعت است که اگر بدبختی، خودت مقصری و سیستم مقصر نیست. این از مجموعه فیلمهای امسال کاملا استنباط میشود.» از نظر او در فیلمهای امسال جشنواره اصلا قصه وجود ندارد. درام، موقعیتسازی و شخصیتسازی دیده نمیشود و در داستانها روایت متوازنی نمیبینیم.
تقسیم غنایم جوایز جشنواره
او در انتهای صحبتش میگوید: «میتوانم بگویم یکی از بدترین سالهای جشنواره را پشت سر گذاشتیم. حتی جوایز هم یکجور تقسیم غنایم بود و بهترین فیلمهایی که امسال انتخاب شدند از لحاظ کیفی متوسط بودند. فیلمها موجی در مردم ایجاد نکرد و شور سینما بین مردم زنده نشد. این از دستاوردهای جشنواره محفلی سیونهم بود از نظر من.»
پاسخ انتقادها از زبان داور جشنواره
با سیدجمال ساداتیان یکی از اعضای هیات داوری جشنواره امسال گفتوگو کردیم و نظرش را درباره سطح کیفی فیلمهای تولیدی امسال جویا شدیم. او میگوید: «از مزایا و حسنی که جشنواره امسال داشت اینکه تنوع ژانر در میان فیلمها دیده میشد.
بهرغم محدودیتهایی که شیوع کرونا در کشور به وجود آورده بود شاهد تنوع ژانر در میان فیلمهای سینما بودیم. اما آنچه از نظر محتوایی در فیلمها اهمیت زیادی دارد اینکه موضوع فیلمها به شدت تحت تاثیر فضای عمومی کشور شناخته شده و ملهم از اتفاقاتی است که در متن جامعه شاهد آن هستیم.»
داستان مردمان فرودست
ساداتیان با بیان اینکه تقریبا داستان بیشتر فیلمهای امسال از نظر طبقاتی در مناطق جنوب شهر روایت میشود، توضیح میدهد که «نکته عجیب ماجرا اینجاست که امسال موضوع و سوژهای که به اتفاقات بالای شهر مربوط شود اصلا نداشتیم و حتی پرداختن به مشکلات طبقه متوسط هم در میان قصهها بسیار اندک بود. از این حیث همه قصه الهام گرفته از فقر و مشکلاتی است که تنگدستی در جامعه ما به وجود آورده و فیلمها تحت تاثیر فقر جامعه بود.»
این تهیهکننده همچنین میگوید: «وقتی قصهای وارد بحث فقر و نداری میشوید طبیعتا کارگردان و نویسنده مصیبتهای آن را هم باید به تصویر بکشند. عوارض اجتماعی هم که فقر در جامعه دارد در پرداخت داستانی افزایش پیدا میکند به همین جهت میتوانم بگویم اکثر فیلمهای امسال چه فیلمهایی خارج از بخش مسابقه و چه فیلمهایی که در جشنواره حاضر بودند به لحاظ مضمونی تلخ و گزنده هستند و این برای سینمای ایران و حتی کشورمان بسیار بد است.»
داور سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به صحبتهایش اضافه میکند که به نظر من در جمعبندی کلی باید فیلمهای امسال سینما را به مسوولان نشان داد و از آنها پرسید که چرا وضعیت کشور به اینجا رسیده که فقر به این غلظت در رفتار مردم تاثیر میگذارد و بازتاب آن در فیلمها به وضوح دیده میشود؟ شهروندانی که از سر فقر و تهیدستی به کارهای خلاف کشیده میشوند.
بهعنوان مثال عدهای صحنه تصادف میسازند تا با مشکلی که برای اعضای بدن خود به وجود میآورند، بتوانند از بیمه پول بگیرند و اصلا دلال این حرفه میشوند مثلا کسی حاضر است یک عمر از ناحیه پا فلج شود و این مصیبت را تا آخر زندگی خود تحمل کند تا 150 میلیون تومان به او داده شود. این نشان میدهد که فقر و نداری به شکل وحشتناکی تا عمق و استخوان جامعه تاثیر گذاشته و از آن بدتر دستمایه موضوع فیلمها شده است.
به جوانها توجه کردیم
از ساداتیان درباره ساختار فیلمهای امسال که با انتقادات زیادی مواجه بود، میپرسیم که او میگوید: «به نظر من سطح ساختار فیلمها به غلظت انتقاداتی که مطرح میشود، نیست ولی باید هر ساله فیلمهای سینمای ایران به لحاظ کیفی ارتقا پیدا کند و به سطح استانداردی برسد. به این نکته توجه کنیم که امسال نسبت به سال گذشته تولیدات سینما نصف شده بود، اما معتقدم 16 فیلمی که به مرحله نهایی راه پیدا کردند واجد ویژگیهای ساختاری و محتوایی بودند. ما امسال فیلمهایی را برای جشنواره انتخاب کردیم که وقتی در سینماها نمایش داده میشود تقریبا همه طیفهای مخاطب با هر سلیقهای را با خود همراه کند و راضی نگه دارد بهطوری که وقتی تماشاگر از سالن بیرون میآید، نگوید که فیلم بدی تماشا کردم.»
ساداتیان درباره انتقادهایی که از سوی بعضی منتقدان به شیوه داوری امسال و عدم انتخاب بعضی بازیگران برای کسب سیمرغ مطرح میشود، توضیح میدهد که «منتقدان حق دارند راجع به این نکات اظهارنظر کنند اما از نظر من داوری امسال به هیچ عنوان گلدرشت نبود.
توجه ما در مقوله بازیگری به نسل جدید و جوان بود اگر از میان قدیمیترها باید انتخاب میکردیم نمیتوانستیم به نسل جدیدتر بها دهیم به همین جهت با کمی ارفاق تلاش کردیم بازیگران نسل جدید بیشتر مورد قضاوت قرار بگیرند. چه عوامل پشت دوربین و چه مقابل دوربین نسل جوان مورد توجه بیشتری قرار گرفتند. دلیل هم داشتیم؛ برای اینکه جوانان در آینده قرار است سینمای ایران را در دست بگیرند و چرخه این سینما را بچرخانند. بحث کیفیت کاری بسیار برایمان اهمیت داشت حتی به این توجه نکردیم که چه کسی از قبل سیمرغ دریافت کرده، به عنوان نمونه فیلمبرداری که امسال سیمرغ بهترین فیلمبرداری را دریافت کرد (مرتضی نجفی) سال گذشته هم سیمرغ بهترین فیلمبرداری را دریافت کرده بود.»
تهیهکننده فیلم «چهارشنبه سوری» همچنین درباره انتخاب ستاره پسیانی و رضا عطاران در بخش بازیگران هم به این نکته اشاره میکند که ستاره پسیانی در فیلم «یدو» متفاوتتر ظاهر شد و او از تمام ظرفیت بازیگری خود برای ارائه نقش مطلوب استفاده کرد و روایت بخش اعظم فیلم بر دوشش بود.
به این نکته هم اشاره کنم که رضا عطاران را تا به حال هم در قالب طنز دیده بودیم و او در فیلم روشن توانست متفاوت ظاهر شود.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید