چالشهای پیش روی سینماهای فرسوده در گفتوگو با کارشناسان
تعطیلی، تغییر کاربری و تخریب سریالی سینماهای قدیمی موضوع نگرانکنندهای است که در دوران کرونا شدت بیشتری به خود گرفته است، به اذعان بسیاری از کارشناسان آن جریان و سیر خزندهای که در دهه هفتاد سینماهای لالهزار را با تعطیلی مواجه کرد الان به سراغ سینماهای محدوده خیابان ولیعصر رسیده و گویا همچنان خطر جدی برای دیگر سینماهای قدیمی تهران به شمار میرود.

اعتمادآنلاین| تعطیلی، تغییر کاربری و تخریب سریالی سینماهای قدیمی موضوع نگرانکنندهای است که در دوران کرونا شدت بیشتری به خود گرفته است، به اذعان بسیاری از کارشناسان آن جریان و سیر خزندهای که در دهه هفتاد سینماهای لالهزار را با تعطیلی مواجه کرد الان به سراغ سینماهای محدوده خیابان ولیعصر رسیده و گویا همچنان خطر جدی برای دیگر سینماهای قدیمی تهران به شمار میرود.
اما بحث ما صرفا بر سر تعطیلی سینماهای قدیمی نظیر «عصر جدید»، «رکس»، «متروپل»، «کریستال»، «رادیو سیتی» و «پارامونت» «شهرقشنگ» «البرز»، «ایران» و... نیست یا صحبت از تغییر کاربری سینما «بلوار» نمی کنیم اینجا حرف از یک عمر خاطره جمعی شهری است که این مکانها برای علاقهمندان پیگیر سینما به وجود آوردند.
سالنهایی که از قدیمالایام مرکز فرهنگی و محلی برای تفریح مردم به شمار میرفتند و به نوعی شکل و شمایل شهر را هویت میبخشیدند، حال تقریبا هر چند ماه خبر میرسد که یک به یک این سینماهای قدیمی با تهدید تعطیلی یا تغییر کاربری مواجه میشوند. آیا چنین سرنوشت تلخی حق این سینماهای قدیمی است؟
سالنهایی که قریب به هشتاد سال برای علاقهمندان سینما خاطرهآفرینی میکردند آیا باید به سادگی آن هم به دلیل کهولت و فرسودگی به تقدیر تخریب و تعطیلی تن بدهند و نباید روزآمد شوند؟ البته با در نظر گرفتن این نکته که در جریان گسترش زندگی مدرنیته ذایقه مردم هم تغییر کرده نظریه دیگری هم میتوان متصور شد که میگوید بیشتر سینماهای قدیمی در مناطقی قرار دارند که بافت شهری آنها کاملا تغییر کرده و به نظر نمیرسد حتی بازسازی و روزآمد کردن آنها نیز مخاطبان را برای رفتن به این سینماها ترغیب کند.
سینمادارانی که مایل به ماندن در این حرفهاند، نه توجیهی برای بازسازی سینمای «نوستالژیک» خود میبینند، نه با مبلغ حاصل از فروش آن امکان احداث سینمای جدید دارند. برای واکاوی چنین موضوع مهمی با تعدادی کارشناس گفتوگو کردیم و نظرشان را درباره این مهم جویا شدیم که ماحصل آن پیش روی شماست.
حفاظت از شهر حال شهروندان را خوب می کند
سیدمحمد بهشتی، مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی و رییس سازمان میراث فرهنگی به پدیده تخریب و تغییر کاربری سینماهای فرسوده از چند منظر نگاه میکند. او توضیح میدهد: «بین همه سالنهای سینما که در شهر وجود دارد شهروندان با چند سینما خاطره مشترک شهری دارند. در مورد تهران سینماهایی نظیر آزادی، فرهنگ و عصر جدید از جمله سینماهایی هستند که جامعه شهری خاطره مشترک خوبی دارند و با این سینماها بخش خوب سینمای ایران را به خاطر میآورند.»
بهشتی به صحبتهای خود ادامه میدهد: «ساختمانهای قدیمی در تهران وجود دارد که این ساختمانها به مرور زمان دچار کهولت و فرسودگی میشوند که اگر این ساختمانها واجد ارزشهایی باشند، میشود این ساختمانها را مرمت و از حالت کهولت خارج کرد. به عنوان نمونه ساختمان سینما فرهنگ که دچار فرسودگی شده بود تعمیر و مشکلات آن مرتفع شد.»
او به صحبتهایش ادامه میدهد: «آنهایی که معتقدند از سالها پیش بافت مرکزی تهران خالی از زندگی جاری شده است و سکونتی در آن جریان ندارد و دچار شبمرگی شده، نگاه کنند ببینند که قسمت مرکزی تهران چگونه دوباره به حالت زندگی برگشته و زندگی در این بخش چگونه پررنگتر شده است، به طوری که غیرقابل تصور نیست اگر بگوییم 10 تا 15 سال آینده بخش مرکزی تهران از جمله سرزندهترین بخشهای تهران خواهد شد.»
عضو هیات موسس خانه سینما میگوید: «به این نکته توجه کنیم که گذشته نزدیک اهمیت فوقالعادهای برای یک کشور دارد.
جامعهای که گذشته نزدیک خود را حفظ و آن را رسیدگی کند آینده نزدیک و دور بهتری دارد. این گذشته نزدیک در بعضی زمینهها مربوط به دوره معاصر از زمان مشروطه میشود، در بعضی زمینهها به دورههای نزدیکتر و از جمله به دهههای اخیر مربوط میشود... در واقع تاریخ مثل درخت تنومندی است که ریشه و تنه آن معرف گذشته دور است و شاخهها و ساقههای آن معرف گذشته نزدیک است. در جریان حیات درخت هر اتفاق محسوسی در این بخش درخت رخ میدهد جوانهها، شکوفهها و برگ و بار درخت در همین بخش ظاهر میشود.»
بهشتی معتقد است: گذشته نزدیک یک جامعه عمدتا از جانب کسانی مورد حمله و تخریب قرار میگیرد که منافعی در آن داشته باشند. این افراد باعث میشوند دخل و تصرف در خاطره مشترک جمعی صورت بگیرد و جامعه دچار نسیان و کدورت در خاطره جمعی شود. اما اگر کمی هوشیاری به خرج دهیم میفهمیم که خاطره جمعی مشترک و گذشته نزدیکی که دلالت تاریخی دارد باید مورد حفاظت قرار گیرد و بدانیم این حفاظت باعث میشود شهر ما و احوال اهل شهر بهتر شود و تصویر واقعبینانهای نسبت به گذشته نزدیک پیدا کنند.»
او با بیان اینکه وظیفه سازمان سینمایی و شهرداری است که سینماهای با خاطره جمعی حفظ و مرمت شوند تا بازگشایی آن برای صاحبان و مالکان آن مقرون به صرفه باشد به این نکته اشاره میکند که این سینماها هم کارکرد خوبی میتوانند داشته باشند و هم ارزش فرهنگی تاریخی دارند لذا زیر چتر حمایت سازمان سینمایی و شهرداری بودنشان موجه است باید به ترتیبی این حمایت انجام شود که مالکین این سالنها دچار عدمالنفع نشوند.»
مشاور عالی شورای عالی خانه هنرمندان میگوید: «در یک چنین چشماندازی ارزش و اهمیت سینما عصر جدید در مقیاس کلانشهری و مثلا سینما گلریز در مقیاس کلان محله یوسفآباد واجد ارزش است و هر کدام در مقیاسی یادآور خاطرات مشترک شهروندان است.
سینما عصر جدید مصادیق مکانهایی است که شهروندان تهرانی با آن خاطره مشترک خوب سینمایی دارند. چند دانشگاه حول این سینما هست که دانشجویان این دانشگاها با این سینما خاطره زیادی دارند. بعد از انقلاب بهترین فیلمهای سینما در عصر جدید نمایش داده میشد و این سینما کانون اهالی فرهنگ و فکر و اندیشه جدی بود.
هرچه آدم فرهیخته بود در این مکان به تماشای فیلم مینشستند. نه تنها سینما عصر جدید که هر سینمایی در هر منطقه تهران نظر اهالی آن منطقه را تامین میکند و باید از آن محافظت کرد و به نظر من سینما عصر جدید هم از آن دست سینماهایی است که واجد ارزشهای زیادی است.»
واگذاری امتیاز ساخت و ساز سالنهای سینمایی از وزارت ارشاد به شهرداری
اما منوچهر محمدی، تهیهکننده سینما و مدیرکل سابق نظارت و ارزشیابی سینما با نگاهی به تاریخچه سالنسازی در ایران میگوید: «اساسا تا قبل از دهه چهل، تعداد سینماهای ایران خیلی اندک بود.
از دهه چهل به بعد وقتی پای کمپانیهای خارجی به تهران باز شد موج سالنسازی در ایران به راه افتاد، فیلم خارجی زیاد وارد ایران میشد و چون تعداد سینماها کم بود سینماهای زیادی در کشور ساخته شد. آن زمان بسیاری از سینماهای امروز نظیر سینما صحرا با نام گذشته ریولی که ساختمان بسیار شیک و شکیل هم داشت اصلا فیلم ایرانی نشان نمیدادند.
خاطرم هست سال 54 به طور استثنا فیلم «طبیعت بیجان» سهراب شهید ثالث در این سینما به نمایش در آمد با تاکید بر اینکه بر نمایش این فیلم استثنا صورت گرفته است. از این روی هم این سینما و هم نزدیک به دویست سالن دیگر بعد از دهه چهل (ظرف چند سال) در کشور ساخته شد.»
محمدی میگوید: «بعد از انقلاب یکسری سینماها طعمه حریق شد، یک تعدادی سالنهای سینما مصادره شد بعضی هم با تعطیلی مواجه شدند.
تا دورهای که آقای قالیباف به شهرداری آمد و در دوره ایشان بود که نهضت سالنسازی در کشور راه افتاد.» او در بخش دیگری از صحبت خود درباره واگذاری امتیاز ساخت و ساز سالنها از وزارت ارشاد به شهرداری توضیح میدهد: «سال 76 با آقای سیفالله داد متوجه بودیم که سینمای ایران با کمبود سالن مواجه است و این کمبود سالن در آیندهای نه چندان دور روی میزان تولید در سینما تاثیر میگذارد، خاطرم هست بعد از بررسیهای زیاد با آقای داد قرار گذاشتیم با هم به سازمان برنامه و بودجه برویم که آن زمان آقای ستاریفرد در دولت آقای خاتمی رییس سامان برنامه بودجه بود؛ این جلسه گذاشته شد با یک تعداد دوستان و من و آقای داد در این جلسه توضیحاتی مفصل ارایه دادیم و گفتیم که اگر تعداد سالنهای سینما در کشور زیاد شود شوق میان سینماگران ایجاد میشود و اشتغالزایی به وجود میآید و در همین راستا گزارشهایی را با اسناد و مدارک ارایه دادیم.» او ادامه میدهد: «در آن جلسه مدیرکلی حضور داشت که پیدا بود به سینما علاقه دارد.
او انتهای این جلسه از ما خواهش کرد که به اتاقش برویم، ایشان از مدیران کل سازمان برنامه و بودجه بود خطاب به من و آقای سیفالله داد گفت که من کاملا حرفهای شما را درک میکنم، میفهمم و خودم به سینما علاقهمندم ولی از شما سوالی دارم.
او از ما پرسید که به نظر شما چرا شهرداری وقتی زمینی در گوشه گوشه شهر تهران گیر میآورد (صاحب ندارد) سریع گل و چمن در این زمینها میکارد و با یک طراحی مختصر آن را به پارک تبدیل میکند؟
به نظر شما آیا ساخت سالن سینما به لحاظ اقتصادی و اشتغال، کارکرد بیشتری برای شهرداری دارد یا احداث پارک؟ ما در جواب گفتیم اگر سالن سینما ساخته شود طبیعتا در این سینما حداقل دوازده نفر مشغول به کار میشوند و حداقل اهل منطقه برای تماشای فیلم به این سینماها جذب میشوند.
پس باعث اشتغالزایی بیشتری میشود. او در جواب به ما گفت: وقتی این فضای سبز به پارک تبدیل شود نهایتا یک یا دو باغبان از این پارک نگهداری میکنند و این برای دولت درآمد زیادی ندارد و ضمنا شهرداری با ساخت این پارکها آمار سالانه خود را بالا میبرد ولی اگر شهرداری سینما بسازد برای ساخت سالن سینما چه آمار کاری میتواند ارایه دهد؟»
محمدی در ادامه تعریف میکند: «این مدیر در همان جلسه به من و آقای داد پیشنهاد کرد: «من به شما پیشنهاد میکنم مدال افتخار سالنسازی که گردن وزارت ارشاد است را از گردن وزارت ارشاد در بیاورید و این مدال افتخار را به گردن شهرداری بیندازید.
من به شما قول میدهم با این واگذاری تعداد زیادی سالن سینما در کشور ساخته میشود» ما حرف این مدیرعامل را گوش کردیم و همان زمان با شهرداری توافق کردیم و کل امتیازات ساخت و ساز سالن سینما را از وزارت ارشاد به شهرداری واگذار کردیم.
از آن به بعد بود که ساخت سالنهای سینما در کشور شروع شد و سینما آزادی، راگا، زندگی و... ساخته شد و دقیقا همان زمان شهرداری نزدیک به پنجاه سالن سینما در کشور ساخت. با این صحبتها میخواهم بگویم ما درد سینما داشتیم از این امتیاز گذشتیم اما الان دیگر شرایط تغییر کرده است.»
به مسوولان هشدار داده بودم
محمدی با بیان اینکه خیلی پیشتر از این صحبتها، بحث تعطیلی و تغییر کاربری بسیاری از سینماها در تهران و شهرستانها را با مسوولان سینمایی در میان گذاشته بودم و به آنها گفتم بیم این میرود که بسیاری از سینماها در شهرستانها و خصوصا سینماهای یک سالنه در معرض تعطیلی قرار بگیرند و بازگشت مجددی برای بازگشایی آنها وجود نداشته باشد ولو این بیماری برطرف شود توضیح میدهد که وقتی ناوگان سینمایی کشورمان (که هیچ تناسبی با سرانه جمعیت درایران و ارقام سینماهای جهان ندارد) از این هم کوچکتر شود آن هم در شرایطی که تورم فزاینده و کاهش ارزش پول ملی، قیمت تولید در سینما را با افزایش همراه میکند (حداقل با 50درصد افزایش قیمت در سال 99 مواجه بودیم) وقتی میل به سینما رفتن کم شود درآمدزایی از سینما پایین میآید و... دیگر طبیعی است که تولید در سینما کم و کمتر میشود. البته به باور این تهیهکننده سینما، تعطیلی یا تغییر کاربری سینما با تغییر بافت شهر ناگزیر اتفاق میافتد و ما باید این واقعیت را بپذیریم.
او میگوید: «بخش قابل توجه از سالنهای سینما در محدوده طرح ترافیک قرار دارد حالا سوال این است محدوده طرح ترافیک برای شهر تهران لازم و ضروری است ؟ پاسخ قطعا بله است در غیر این صورت آلودگی هوا، حجم بالای ماشین و دود و... در تهران بیداد میکند.
شما درنظر بگیرید این محدوده طرح ترافیک در همه شهرهای دنیا وجود دارد اما آن کشورها تعریف مشخصی از محدودههای طرح ترافیک دارند. یعنی اگر اعلام میکنند در منطقه آ یک شهر حمل و نقل ماشین نباید صورت بگیرد برای مردم آن منطقه ایستگاه مترو یا دوچرخههای مجانی و... تعریف میکنند.
آن فضا را به محیط گردشگری تبدیل کردند. فضای سبز و کافهها و استراحتگاه و بیست سالن سینما در این محدوده میسازند اما ماهیت شهر تهران از نظر شهرسازی و معماری اینگونه نیست و در آینده نزدیک هم تغییر نمیکند.» مدیرعامل سابق خانه سینما در بخش دیگری از صحبت خود به نکته عجیبی اشاره میکند: «من میدانم قرار بود از محله عودلاجان تا تالار وحدت به منطقه پیادهروی تبدیل شود و ماشین در این قسمت عبور و مرور نداشته باشد اما پرسش این است که چه کسی قرار است این طرح را اجرا کند؟
میدانم دو شورای قبل شهر تهران میخواستند این طرح را اجرا کنند ولی نکردند. شما درنظر بگیرید نتوانستند فاصله تئاتر شهر تا تالار وحدت را به منطقه پیادهروی و گردشگری فرهنگی تبدیل کنند. دو تالار مهم تئاتری آنجاست قرار بود در آن منطقه خانهها را بخرند، بازار کتاب و سالن سینما راه بیندازند و خیابان را سنگ بگذارند ولی نکردند. چه میشود گفت؟»
او در ادامه بحث درباره چرایی تعطیلیهای سالنهای سینما به این نکته اشاره میکند: «به این نکته توجه کنیم که این اتفاق در دنیا با گسترش تکنولوژی و دیجیتال روی داده است. در حال حاضر هم پلتفرمهای نتفلیکس و آمازون و... همین بحث را دارند، پیشتر بخشی از بدنه سینما در مقابل این تکنولوژی مقاومت میکردند اما در نهایت با آن کنار آمدند. اسپیلبرگ الان برای نتفلیکس فیلم میسازد در حالی که او پیشتر تاکید داشت که فقط سینما و فقط برای پرده عریض سالن سینما فیلم میسازد.»
نظر شخصی منوچهر محمدی این است که در آینده سینما باقی میماند ولی به عنوان یک کالای لوکس توسط مخاطبان استفاده میشود. از نظر او آینده سینما شبیه اتفاقی است که در قرن هجدم برای تئاتر در جهان روی داد.
او میگوید: «در سینما هم فیلمهای بیگ پروداکشن با داستانهای عجیب و غریب که فقط روی پرده سالنها نمایش داده میشود ساخته میشود و با بلیتهای گرانقیمت به مخاطب عرضه میشود.
یعنی اگر معدل بلیت در امریکا ده دلار است در ادامه به سی دلار میرسد ولی از ساخت 1000 فیلم در سال به چهارصد فیلم در امریکا میرسد ولی در ازای چنین تحولی سیستم نمایش خانگی قوت میگیرد در نتیجه در آیندهای نزدیک چنین روشی در سینمای ایران هم پیاده میشود از این جهت تماشای فیلمهای ارزانقیمت روی پرده عریض سینما آن هم برای فیلمهای ساده تصور سختی است مگر فیلمهای تجربی هنری که گروه اندکی از جامعه و علاقهمندان به آرت طالب آن باشند.»
رویاهایمان را که نمیتوانند نابود کنند
اما پرویز نوری کارگردان، نویسنده، منتقد و مترجم نگاهی دیگر به سرنوشت تلخ سینماهای قدیمی دارد. او میگوید: «سینماهای قدیم یکی یکی رفتند؛ «رکس»، «متروپل»، «کریستال»، «رادیوسیتی»، «پارامونت» و... دیگر نه آن سینماهای قدیمی وجود دارند و نه آن فیلمهای خاطرهانگیز. به سادگی با تخریب و تعطیلی آن سینماها و شنیدیم تخت جمشید محبوب دیروز (یا عصر جدید امروز) میخواهند رویاهای گذشته ما را نابود کنند.
او میگوید: «آن قدیمها، سینما حکم معبد آرزوهای ما را داشت. «رکس» در لالهزار «سینما پارادیزو»ی ما بود. دیدن آن فیلمهای قدیمی همراه بود با حس و حال آن دوره سنی با آن پاکی نگاه و طراوت جان و تن با فراغت و شادبینی، روشنبینی رنگین بینی با حس دوستداری آن روزها و فیلمهایی ساده و بیپیرایه که آنقدر درست و قشنگ و بجا امتداد خیال و خواست و خواب ما بود از پس کوچههای خاکستری به راهروی سینما و به روی آن پردههای رنگین...»
این منتقد قدیمی در ادامه صحبتش به این نکته اشاره میکند که خاطرههای گذشته را کسی یا چیزی نمیتواند خراب کند حتی اگر خود سینما را هم نابود کنند: «سینما متروپل مبدل به تلی از خاک و آجر و سنگ شده اما هنوز میتوان خاطره دلانگیز فیلم «گیلدا» را حس کرد.
سینما کریستال به شکل انباری از فضولات در آمده ولی تصویر ابدی فیلم «از اینجا تا ابدیت» به روی پرده نقرهایاش حک شده است و چگونه میشود رادیو سیتی نازنین را با آن آثار درخشان و ماندگار به فراموشی سپرد؟ ما عمری را در تاریکیهای آن سینماها گذراندیم تا توانستیم به روشناییهای زندگی دست پیدا کنیم. رویاها را نمیتوان هرگز نابود کرد.»
حق سینماهای قدیمی تعطیلی نیست
رضا سعیدیپور که سالها مدیریت سینما آزادی را برعهده داشته، معتقد است که در جریان گسترش زندگی مدرنیته ذایقه مردم هم تغییر کرده و در حال حاضر اقبال تماشاگران به پردیسهای سینمایی با کیفیت است. او میگوید: «در گذشته دور مردم در سینماهای سنتی فیلم میدیدند اما از وقتی پردیسهای سینمایی راهاندازی شده با صندلیها و سیستم نمایشی کارآمد و با کیفیت طبیعی است که مخاطب برای تماشای فیلم جذب این سالنها میشود.»
او میگوید: «نکته مهمی که باید به آن توجه کرد بهروز کردن سالنهای سینمایی قدیمی توجیه اقتصادی ندارد برای اینکه ظرفیت سالنهای سینماهای قدیمی نزدیک به 1200 نفر است، شما در نظر بگیرید آیا برای فیلمی 1200 نفر در یک سالن جمع میشوند؟ جز تعداد معدودی فیلم باقی فیلمها تماشاگری ندارند بعضی وقتها فقط صندلیهای عقب در سینماها پر میشد و در مواردی هم شاید پنج یا شش بلیت برای فیلمی فروخته میشد تا چراغ سینما روشن بماند مضاف بر این نگهداری سیستمهای گرمایشی سالنهای قدیمی هزینههای زیادی را بر دوش صاحبان سالن قرار میدهد. او میگوید: «شکل و شمایل سینماها در پردیس سینمای با دو، سه سالن و تعداد صندلیهای مناسب چند فیلم را در کنار هم نمایش میدهند در حالی که ترکیب سینماها ی قدیمی فقط دربرگیرنده یک سالن بود.»
رییس سابق پردیس ایران مال با بیان اینکه در دورهای سینما عصر جدید با رونق بسیار بالایی همراه بود بهطوری که مردم برای تماشای فیلمها صف میبستند و دو ساعت سرپا منتظر میماندند تا فیلم بعدی شروع شود، یادآور میشود که سالهاست در این سینما از شلوغیها و ازدحام جمعیت خبری نیست.
به عقیده سعیدیپور محدوده طرح ترافیک هم بر مشکلات سینماهای قدیم اضافه کرده برای اینکه مردم با ماشین نمیتوانند به محدوده این سینماها وارد شوند. او میگوید: «سینما قدس در حال حاضر دور میدان ولیعصر قرار دارد. آیا کسی میتواند با خودروی شخصی دور این میدان توقف کند. این سینما اصلا پارکینگ ندارد. همه این نکات دست به دست هم میدهد که اقتصاد سالن سینما دچار آسیب شود.
پیشنهاد مدیرعامل پردیس سینمایی زندگی و مگامال این است که اگرچه سازمان سینمایی بودجه رسیدگی به سالنهای سینما را ندارد اما دولت میتواند تعدادی از سینماهای قدیمی ارزشمند که مردم با آنها خاطرات زیادی دارند به موزه سینما تبدیل کند تا برای نسلهای آینده باقی بماند: «به نظر من حیف است و حق سینما قدس یا عصر جدید نیست که با قدمت و پیشینه بالا تعطیل شوند یا تغییر کاربری دهند.»
تصویری هویتمند به شهرها بدهیم
جواد طوسی از منتقدان شناختهشده معتقد است تعطیلی و تغییر کاربری سینما «عصر جدید» داغ دل خیلی از عشق فیلمیها که از این سینما خاطرهها دارند را تازه کرد. قدمت این سینما با نام اولیه «تختجمشید» به 78 سال میرسد.
زمان کمی نیست، یک عمر است که چندین نسل را شامل میشود. خودم شاهد بودم که زندهیاد هوشنگ کاوه یکی از صاحبان قبلی این سینما با چه عشق و علاقهای؛ به ویژه در دوران برگزاری جشنواره فیلم فجر، اِعمال مدیریت میکرد و به مشتریهایش سرویس فرهنگی میداد. چقدر با او در آن اتاق کوچک تهِ سالن انتظار در مورد سینما و دوبله فیلمهای خارجی و ایرانی که برای نمایش در سینمایش مناسب میگی صحبت و بحث کردیم.
از مرحوم صابر رهبر صاحب سینما کریستال لالهزار نه در هیچ یک از همکارانشان این شور زایدالوصف و تلاش برای ایجاد یک پاتوق مناسب را ندیدم. حالا به همین سادگی قرار است همه آن خاطرهها در یکی دیگر از سینماهای تهران دفن و چراغش خاموش شود. در کنار احداث پردیسهای سینمایی در مناطق مختلف تهران و دیگر شهرهای کشور، راهاندازی و احیای درست و فکر شده شماری از سینماهای معتبر قدیمی نیز باید دستور کار مدیران سیاستگذاران فرهنگی و صاحبان سرمایه و اعضای شورای شهر قرار گیرد.
به جای آنکه به شکلی منفعلانه و ناکارآمد بگوییم فرضا بافت جغرافیایی مناطقی چون لالهزار، اسلامبول، جمهوری، خیابان طالقانی و بخشی از خیابان ولیعصر و شماری از میادین پرتردد دیگر جواب نمیدهد و با تخته شدن یک به یک سینماهای این اماکن کنار بیاییم و اصلا به فکر بازسازیشان نیفتیم؟ بهتر است با هوشمندی و زمانهشناسی و دغدغههای زیربنایی فرهنگی و رعایت اصول کارآمد اقتصادی تصویری هویتمند به شهرها بدهیم و در نسلها و طبقات مطرح اجتماعی انگیزه ایجاد کنیم.
قدر مسلم یکی از نکات اصلی در پیشبرد این هدف، فراهم ساختن خوراک مناسب برای عرضه و نمایش در این مکانها و ارایه سرویسدهی صحیح با درنظر گرفتن همه تمهیدات برای ایجاد استرس کمتر و آرامش بیشتر در ذهن و وجود تماشاگر است.
این همه شیون و زاری را نمیفهمم
اما تعطیلی سینما عصر جدید و تغییر کاربری سینما بلوار در فضای مجازی بازتاب گستردهای داشت و کاربران نسبت به تخریب خاطره جمعی مشترک نگرانیهای زیادی ابراز کرده بودند، امیر حسین علمالهدی کارشناس سینما در همین راستا نوشت: «سینما عصر جدید از زمانی تعطیل شد که مالک خلاق آن زندهیاد هوشنگ کاوه سینما را به شریک خود واگذار کرد، سینما سازه معماری خاص نیست تا در ذهن بماند بلکه بستگی به مالک یا مدیر آن دارد تا با برنامهریزی درست خود شرایطی را فراهم آورد تا مخاطب ساعات بهیادماندنی را در سینما سپری کند، سینما در عصرجدید بدون رعایت استانداردهای صدا و تصویر و مبلمان راحت و امکانات رفاهی و پارکینگ، دیگر سینما نیست فقط یک خاطره است، این همه شیون و زاری را در تعطیلی این سینما نمیفهمم به دلایل فوق و البته عصرجدید نیازمند سینماهای نسل جدید است و نه سینماهای نسل قدیم که برای آرامش مخاطب نه سالن را بازسازی میکنند و نه برنامه خاص سینمایی را اجرا میکنند، سینما عصر جدید تهران سینمای عصر قدیم تهران بود و نه سینمای عصر جدید تهران، پس اگر دوست دارید در تهران قدیم زندگی کنیم حداقل در 10 سال گذشته فیلمهای سینمایی را آنجا میدیدیم
و به جای نوستالژی بازیهای این روزگار از مالکان جدید آن درخواست میکردیم دستی به سر و صورت این عصرجدید غبار گرفته بکشند، سینمای عصر جدید همین پردیسهای سینمایی هستند چه خوشمان بیاید و چه بدمان بیاید، سیر خزندهای که سینماهای لالهزار را در دهه هفتاد تعطیل کرد الان به سراغ سینماهای ولیعصر آمده است یا باید این سینماها را مدرن کرد با همان سازه قدیمی یا باید کوبید و ساختشان با سینماهای جدید یا باید تعطیل شوند. هیچ راه دیگری نیست...
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید