گزارش «اعتمادآنلاین» از خلق تابلوی «رگهای زمین» ایران درودی به مناسبت روز ملی شدن صنعت نفت:
«ایران» چگونه یک شبه «نفت» را به تصویر کشید؟
نقاش باشی، ساکن خاورمیانه باشی و «ایران» هم باشی؛ بااینکه بیش از پنجاه سال از انتشار تصویر تابلوی «نفت ایران» که بعدها احمد شاملو آن را «رگهای زمین، رگهای ما» نام گذاشت، میگذرد اما اسفند ماه هر سال همزمان با روز ملی شدن صنعت نفت، نام «ایران» باردیگر برای پیوند هنر و نفت تداعی میشود.
اعتمادآنلاین| سحر آزاد- 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت ایران است که برای بیشتر ایرانیان با یادآوری تلاشهای دکتر محمد مصدق در این زمینه همراه است. با این حال آنها که اهل هنر و نقاشی باشند، شاید در این روز نام دیگری نیز برایشان زنده شود: ایران درودی.
ایران درودی متولد شهریور 1315 است. در کودکی به همراه خانواده در اروپا زندگی کرد اما با آغاز جنگ جهانی به مشهد بازگشت و برای دومینبار برای تحصیل نقاشی در دانشکده «بوزار» در پاریس به خارج از کشور رفت. با وجود برگزاری نمایشگاههای متعدد در شهرهای مختلف، باز هم به ایران بازگشت و بعد از آن هیچگاه به قصد مهاجرت از ایران نرفت هرچند گاهی چندینماه از سال را در پاریس زندگی میکند.
او به غیر از نقاشی حرفههای دیگر را نیز همچون کارگردانی، نویسندگی، نقد هنر و استادی دانشگاه تجربه کرده است اما بیشتر از همه به عنوان نقاش شناخته میشود؛ نقاشی که برای خلق تابلوی «نفت ایران» برگزیده شد.
ماجرای تابلوی نفت ایران از سوی ایران درودی به بیش از 50 سال قبل برمیگردد. آن طور که خودش در کتاب «در فاصله دو نقطه...» نوشته در سال 1347 شرکت «آی.تی.تی.» که لولهکشی نفت آبادان به ماهشهر را انجام داد، گروهی را به ایران گسیل داشت تا هنرمندی را برای اجرای تابلویی از این لولهکشیها انتخاب کنند. این گروه پس از دیدن آثاری از چند نفر از نقاشان، به سراغ آتلیه ایران درودی نیز رفتند.
او آن روز در حال اتمام تابلوی «رستاخیر» بود. در همان دیدار سفارش انجام این کار را در ازای دریافت حق مولف با تیراژی بالغ بر 3 میلیون نسخه به درودی واگذار و در همان شب در ضیافت شامی در هتل هیلتون این قرارداد امضا شد.
البته این گروه، وکیل ویژه حقوق مولف خود را به همراه آورده بودند. این وکیل آن شب هنگام امضای قرارداد تاکید کرده بود که طی یک ماه مهلت پایان رساندن اثر، باید عکسهایی از سوی عکاس آنها تهیه و به آمریکا فرستاده شود تا مجریان این برنامه مرحله به مرحله در جریان چگونگی پیشرفت کار قرار بگیرند اما درودی گفته بود: «در این مهلت، بیش از ده اثر درباره نفت ایران خواهم ساخت تا از بین آنها بهترین را انتخاب کنم، بنابراین موردی ندارد که نماینده شما پیش از پایان مهلت، عکسهایی تهیه کند.»
وکیل نیز موضوع هزینه سفر مجدد و پیچیدگی مسائل حقوقی را پیش کشید اما درودی پاسخ داد که حق مولف و داشتن امتیاز از هزینه تیراژ حذف شود و او به فروش اثر اکتفا میکند.
او با اینکه حق مولف و داشتن درصدی از کل هزینه چاپ را واگذار کرد اما تصمیمش برای حق انتخاب اثر را یکی از «مهمترین» و «منطقیترین» تصمیمهای زندگی خود توصیف کرده است.
5 سال قبل زمانی که نمایشگاه گروهی با موضوع نفت در گالری «شیرین» برپا شد، درودی به بهانه خلق اثری با عنوان نفت در سالهای قبل بر اهمیت حق انتخاب اثر تاکید کرد: «در همان روزهایی که به تازگی وارد چهارمین دهه زندگیام شده بودم، تصمیم گرفتم امتیازهای مادی کار را زیر پا گذاشته و روی حق انتخاب اثر پافشاری کنم. اثری که من به عنوان خالق، ترجیحش میدهم و فکر میکنم که بهترین اثری است که میتواند معرف سرزمینم، ثروتش، هنرش و «زن»ش باشد. حالا پس از این سالها که به آن اثر نگاه میکنم، فکر میکنم یکی از مهمترین و درعینحال منطقیترین تصمیمهای زندگی هنریام را گرفتم.»
این حق البته بعدها بدرد درودی خورد چراکه مسئولان این پروژه، تابلوی «طلای سرخ» را برای نمایش نهایی انتخاب کرده بودند اما درودی با توجه به حق انتخاب اثر که در قرارداد قید کرده بود، تابلوی مورد انتخاب خود را به عنوان اثر نهایی معرفی کرد.
درودی همچنین در ذکر خاطرات چگونگی کشیدن این تابلو را در کتابش بیان کرده است. او می گوید همان شب پس از بازگشت از مهمانی، نخستین اتود ساخته شد اما برای دریافت بهتر، چند روز به آبادان رفت و در بازگشت از سفر، به او اطلاع دادند که پرویز مقدسی، همسر ایران درودی که برای ماموریت کاری به بندرعباس رفته بود، به تهران بازمیگردد. وقتی درودی برای استقبال از همسرش به فرودگاه میرود متوجه رنگ پریدگی و بیماری او میشود تاجایی که مقدسی با آمبولانس مستقیما از فرودگاه به بیمارستان منتقل میشود.
درودی درباره خاطرات آن روزها که بخشی از آن در بیمارستان سپری شد، نوشته است: «فقط دو شب به مهلت باقی مانده بود. به محض رسیدن به خانه به سراغ بوم تازه رفتم. صدای زنگ در برخاست. از جا تکان نخوردم. زنگ تکرار شد. ناگهان صدای فریاد صاحبخانه را شنیدم: «بیایید کمک. آقای مقدسی هستند.» دیگر نمیدانستم چگونه پلهها را دو تا یکی کنم و در این هنگام پرویز در آغوشم از درد بیهوش شد.»
درودی روایت کرده است که نیمههای همان شب اثر خلق شده بود و وقتی برای خشک کردن سریعتر کار، آن را روی بخاری نفتی قرار داده، صدای همسرش را شنیده است: «تو فرزند خلف ایران هستی. تو ایران منی.»
او در همان گفتوگو نیز درباره تاثیر همسرش در اتمام این کار گفته است: «پرویز با آمدن غیرمترقبهاش، چنان آرامشى در وجودم ایجاد کرد که سرانجام توانستم در آخرین مهلت اثر قابلقبولم را خلق کنم. به وجد آمده بودم. رنگها را با شعف انتخاب میکردم؛ سرخ، سرخِ آتشین. اثر که تمام شد، وقتی برای اولینبار به آن نگاه کردم، فهمیدم این همانی شده است که باید. این اثر میتواند سرزمینم، اهمیت کشورم را در جهان صنعتىشده امروز، و کار مرا به بهترین شکل، به نمایش بگذارد.»
دو روز بعد، نماینده شرکت برای تحویل تابلو آمد. همسر درودی نیز پس از تحویل کار به بیمارستان بازگشت و پس از چند ماه پزشکان تشخیص دادند که درد از جابه جا شدن سنگهای کلیه بوده است.
اثر «نفت ایران» که بعدها شاملو آن را «رگهای زمین، رگهای ما» نامگذای کرد، در دو صفحه تمام رنگی در مجلاتی همچون «لایف»، «تایم»، «نیوزویک» و... در اکتبر 1969 منتشر و در سال 1970 هم در همین مجلات تجدید جاپ شد. همچنین به صورت پوستری جداگانه به مبلغ 5 دلار به فروش رفت.
درودی در کنار این تابلو در متنی در چند سطر نوشته بود: «ایران، سنگ زیربناى تمدنِ جهانی بوده است و امروز نیز نفتش، نقشی تعیینکننده در اقتصادِ جهان به عهده دارد.»
دیدگاه تان را بنویسید