میثم یوسفی:
یک سال آزمون و خطا برای رسیدن به برنامهای مشخص در مدیریت تئاتر کافی بود
میثم یوسفی با تاکید بر اینکه بعد از یک سال آزمون و خطا ضروری است به یک تصمیم قطعی، عاقلانه و منطقی در مدیریت کلان فرهنگی برسیم تا از این سردرگمیها و تصمیمهای آنی رها شویم، گفت: امیدوارم واقعا گوش شنوایی برای این حرفها که از دل پر خون ما میآید، باشد. در این یک سال، وعده زیاد شنیدیم اما امیدوارم فاصله حرف تا عمل کم شود.
اعتمادآنلاین| «جنگ و صلح» ترکیبی است از تئاتر عروسکی، تئاتر فیزیکال و موزیکال؛ اثری به نویسندگی و کارگردانی «میثم یوسفی» که هشتم فروردین ماه اولین شب اجرای خود را سپری کرد و با بالا گرفتن تب کرونا و نارنجی شدن تهران، پس از تنها یک شب تعطیل شد. اما با تغییر جایگاه تئاتر در گروهبندی مشاغل، قرار است به زودی و از 17 فروردین دوباره روی صحنه برود.
به گزارش ایلنا، میثم یوسفی، درباره ترکیب این سه گونه نمایشی در «جنگ و صلح» خاطرنشان کرد: هر کارگردانی در اجرای یک اثر، بر اساس تجربیاتی که در طول سالها کسب کرده، به اثر و متناش نگاه میکند و به شیوههای اجرایی که میتواند به کارش کمک کند، فکر و طراحی و در نمایشاش استفاده میکند.
من از سال 76-75 که تئاتر را با شاگردی شروع کردم تا امروز، گونههای مختلف نمایشی را از سر گذرانده و تجربه کردم، و «جنگ و صلح» بهعنوان آخرین کارم تجمیع همه اینهاست؛ چیزی که الان روی صحنه و پیش روی مخاطبان قرار گرفته اگر هم ترکیبی از تئاتر فیزیکال و تئاتر موزیکال و فضاهای تئاترهای عروسکی است، قطعا بعد از سالها تجربهای است که در کارهای مختلف بهعنوان بازیگر، دستیار و کارگردان داشتم.
او با اشاره به قصه این نمایشنامه که در آن، یکسری ساز تبدیل میشوند به کاراکترهایی نمایشی، گفت: این قصه را چند سال در ذهن داشتم و همینطور پخته میشد، تا اینکه سال گذشته برای فراخوان جشنواره تهران-مبارک، که زندهیاد گلزار محمدی هم دبیرش بود، یک ایده ابتدایی را نوشتم و در ورکشاپی به اسم «تئاتر عروسکی میدانی» در اولین دوره جشنواره بین المللی یزد بهعنوان مدرس ارائه دادم. قرار شد خروجی این کارگاه یک نمایش عروسکی با حضور بازیگران و عوامل و بچههای یزد باشد اما بهخاطر اتفاقهایی که از سال گذشته تا حالا در نتیجه کرونا رخ داد، جشنواره تاتر یزد به تعطیلی رسید تا اینکه ماحصل آن کارگاه تبدیل به نمایش جنگ و صلح شد. البته بهصورت فیلم تئاتر، کار را برای شرکت در 18 دوره جشنواره تهران مبارک آماده کردیم و تنها گروهی بودیم که در اختتامیه جشنواره از ما دعوت شد که بخشهایی از اثر را در تالار وحدت اجرا کنیم.
من از سال گذشته در مجموعه تئاتر شهر نمایش نازگل از آثار برگزیده جشنواره آءینی و سنتی نوبت اجرا داشتم و با اینکه متاسفانه بچههای گروه یزدم را به خاطر مشکلات مالی، اقتصادی و اسکان و پذیرایی، از دست دادم ولی خوشبختانه یک گروه درجه یک و باتجربه، از همکارانی که سالهای سال کنار هم در تهران و در کل ایران تجربه همکاری داشتیم، شکل گرفت و در یک ماراتن شبانهروزی و 10 روزه، این کار را از صبح تا شب در ایام نوروز تمرین و بازتولید کردیم و به اجرا رساندیم.
این نویسنده و کارگردان که نمایشاش تنها بعد از یک شب اجرا به دلیل تغییر وضعیت کرونایی تهران تعطیل شده بود، یادآور شد: این بیبرنامگیها و عدم مدیریت صحیح در برنامهریزیها برای من بسیار آزاردهنده است. برای اتفاقهایی که میافتد نمیخواهیم دنبال مقصر بگردیم، ولی اگر کرونا هست، چرا تبعاتش فقط برای تئاتر است؟ چرا در مترو نیست؟ دستفروشهای تئاترشهر همین الان هم بساطشان پهن است، چرا بساطِ تئاتر پهن نیست؟ چرا بساط تئاتر باید همیشه برچیده شود؟ چرا مسافرتها بساطش پهن است؟ چرا رستورانها بساطشان به راه است؟ این تناقضها این نکته را میرساند که مدیران و حتی وزیر ارشاد ما حتی هیچ بُرشی ندارند، هیچ قدرتی ندارند و این عدم مدیریت بین وزیران و مدیران فرهنگی ما را میرساند که به نظرم تنها آسیبش نصیبِ گروههای تولیدکننده آثار است.
یوسفی ادامه داد: بسیاری از این مسئولان موقع انتخابات و تبلیغاتش که میشود، میآیند و از صدقه سر هنرمندان دارای اعتبار میشوند و تبلیغ میکنند، جشنوارههای فجر که میرسد، انتخابات ریاست جمهوری که میشود، انتخابات مجلس که میشود، همه یاد هنرمندان میافتند که بیایند از آنها برای تبلیغات و برای جایگاهها و موقعیتهای مدیریتی و دولتیشان استفاده کنند. اما وقتی که منِ هنرمند، منِ بازیگر، منِ کارگردان، منِ نویسنده، من دستاندرکار تولید یک کار از صبح تا شب تلاش میکنم و جانمان را کف دستم میگیریم و همین اثری که تولید میکنیم برای مدیران و وزرای فرهنگی - هنری اعتبار میآورد، این مسئولان کجا هستند؟ چرا نمیآیند که حمایتی کنند؟
او با تاکید بر اینکه حمایت نه به حرف که به عمل است، گفت: مدیر باید در زمان بحران مدیریت خود را نشان دهد؛ چه مدیریت در کل هنرهای نمایشی باشد، چه معاون هنری، چه وزیر ارشاد و چه در سطح کلان و ریاستجمهوری.
آنچه که باعث آزار من و بسیاری از همکارانم شده، این است که حالا که تعطیلات نوروز تمام شده و همه مدیران، عیدیها و پاداشهایشان را گرفتهاند و سفرهای نوروزیشان را رفتهاند، یکدفعه در روز جهانی تئاتر آمدهاند و تئاتر را تعطیل کردند. -هرچند که بعد از مدتی با تغییر گروهبندی مشاغل، دوباره تئاتر بازگشایی شد- اما چنین اتفاقهایی بعد از بیش از یک سال از شیوع کرونا، ضعف و عدم قدرت مدیریتی کلان فرهنگی کشورمان را میرساند.
کارگردان تئاتر موزیکال«جنگ و صلح» خاطرنشان کرد: آیا همانطور که به خوراک و پوشاک نیاز داریم، به خوراک فکری نیازی نداریم؟ نتیجه همین اهمیت ندادنها به فرهنگ این میشود که همیشه از نظر فرهنگی دچار عقبماندگی هستیم، که سرانه خواندن کتاب در کشور ما از زیر صفر هم کمی آنطرفتر است. درست است که اول جان و معیشت مردم مهم است، ولی مگر هنرمند باد هوا میخورد؟ مگر ما خانواده و بچه نداریم؟ چرا مواقعی که گرفتاریم، کسی کمکمان نمیکند؟ در اینکه آقای قادر آشنا (مدیرکل هنرهای نمایشی) زحمت میکشند و دارند تلاش میکنند، شکی نداریم، ولی مگر ایشان به تنهایی چقدر در تصمیمهای کلان کشور قدرت دارد؟ چقدر میتواند زور بزند تا ثابت کند مدیران تئاتری باید برای تئاتر کشور تصمیم بگیرند یک سال از شیوع کرونا گذشت، چقدر دیگر باید در بلاتکلیفی بمانیم و هر بار باید برنامهریزی کنیم از همهچیزمان بگذریم و به اجرا برسیم و بعد با یک تغییر حتی کوچک، دوباره کارمان تعطیل شود.
اتفاقا تئاتر به نظر من یکی از امنترین مکانهاست. در رستورانها که نمیآیند تبسنج بگذارند، در مترو که نمیآیند پروتکلهای بهداشتی را به این دقت رعایت کنند، ولی در سالنهای تئاتر مخاطبان با تبسنجی و ماسک و تازه با فاصله یکی در میان حضور دارند.
یوسفی با اشاره به نبود امنیت شغلی بهعنوان معضل اصلی تئاتریها در هر بحرانی، گفت: چه کسی باید از ما حمایت کند؟ چرا باید همه حرف این حمایتها را بزنند اما در عمل اثری از آن نبینیم؟ این فکر که ما همه شدهایم ابزاری برای استفادههای تبلیغاتی یکسری از مدیران کلان کشور، اینکه انگار همه ما بازیچه شدهایم، آزاردهنده است.
همه ما، مردم خوبی هستیم، هر جا کمکی لازم بوده، در سیل و زلزله و بحران، همه مردم در صحنهایم، فرهنگ و هنر هم به اندازه خودش کمک کرده است.
مدیران و مسئولان کلان کشوری ما نباید یادشان برود که از صدقه سر فضاهای هنری ماست که دارای اعتبارند. وقتی من نباشم، گروهم نباشم، تئاتر شهر معنا ندارد، وقتی تئاتر شهر نباشد، ادارهکل هنرهای نمایشی معنا ندارد، وقتی این ادارهکل نباشد، معاونت هنری معنا ندارد، وزارت ارشاد معنا ندارد و همینطور بگیرید و بروید تا سطح کلان کشور... ولی متاسفانه همه چیز در حد حرف و در حد وعده سرخرمن باقی میماند.
این کارگردان و نمایشنامهنویس با تاکید بر اینکه بعد از یک سال آزمون و خطا ضروری است به یک تصمیم قطعی، عاقلانه و منطقی در مدیریت کلان فرهنگی برسیم تا از این سردرگمیها و تصمیمهای آنی رها شویم، گفت: امیدوارم واقعا گوش شنوایی برای این حرفها که از دل پر خون ما میآید، باشد.
در این یک سال، وعده زیاد شنیدیم اما امیدوارم فاصله حرف تا عمل کم شود. مساله هم یک فرد و یک مدیر نیست؛ مشکل در سیستم مدیریت فرهنگی است که باید اصلاح شود و دارای برنامه دقیق شود، اگرنه با تغییر افراد چیزی درست نمیشود.
یوسفی در پایان همچنین به موضوع تاتر موزیکال «جنگ و صلح» اشاره کرد و با بیان اینکه این اثر برداشتی از نمایشنامه «رومئو و ژولیت» شکسپیر است، گفت: داستان نمایش درباره 2 خانواده سازهای ایرانی و سنتی و سازهای کلاسیک است که در یک مهمانی در حال نواختن و خواندن هستند که در این میان کمانچه از خانواده سازهای ایرانی با چنگ از خانواده سازهای کلاسیک رودرروی یکدیگر قرار میگیرند و عاشق هم میشوند.
براساس فضای سازشناسی و تاریخچه سازها و اختلافی که بین سازهای سنتی و کلاسیک وجود دارد جنگی بین 2 خانواده در میگیرد و... از آنجا که موسیقی تنها زبان بینالمللی در دنیا است من نیز از عمد به جای اینکه برای نمایشنامه دیالوگ بنویسم از زبان موسیقی استفاده کردم و سازهایی نیز برای اجرا انتخاب شده که مکمل ماسکها و تن پوشهای بازیگران باشد و از این طریق مفاهیم مورد نظر به مخاطبان ارائه شود.
او تاکید بر مفهوم عشق و دوست داشتن که این روزها به فراموشی سپرده شده، آن را در مقابل جنگ و ستیز، مفهومی خواند که این تئاتر موزیکال در پی انتقال آن به مخاطب است.
دیدگاه تان را بنویسید