معروف ترین شاعران کهن و معاصر ایران زمین
عجیب نیست و نباید باشد این همه به اوج رسیدن ها زیرا که این مرز و بوم بر خاک عشق استوار شده و خون ها به پایش ریخته و آبیاری اش کرده اند. کم نبودند بزرگ مردانی که برای ایران عزیز ما از همه چیز خود گذشته اند، آن هایی که خواندند و سرودند و دمیدند و گاه رفتند تا ایران در هزاران عصر بعد از آن ها ماندنی باشد.
اعتمادآنلاین| تاریخ ایران تماشایی ترین صحنه های احساسی را به تصویر کشیده است، تصاویری از اوج های بی نشیب غرور و غیرت و مردانگی ها، هنر و شعر و احساس، تمدن و فرهنگ و ادب و ...
عجیب نیست و نباید باشد این همه به اوج رسیدن ها زیرا که این مرز و بوم بر خاک عشق استوار شده و خون ها به پایش ریخته و آبیاری اش کرده اند. کم نبودند بزرگ مردانی که برای ایران عزیز ما از همه چیز خود گذشته اند، آن هایی که خواندند و سرودند و دمیدند و گاه رفتند تا ایران در هزاران عصر بعد از آن ها ماندنی باشد.
در این میان بی شک مردان و زنان فرهیخته عرصه شعر و ادب جایگاهی بس بلند مرتبه دارند، شاعرانی که با قلم احساس خود توانستند نا ممکن ها را بیافرینند و آوازه عشق آن ها تا امروز در میان مردم ایران چه در قالب کتاب شاهنامه یا حتی دیوان و فال حافظ که زینت بخش مراسم معنوی است ادامه دارد.
هر چه از آنان بگوییم گفتنی ها همچنان زیاد است و کم می آوریم در توصیف آن چه باید گفت.
برای هر یک از شاعران ایران زمین از فردوسی بزرگ و مولانا و حضرت حافظ گرفته تا سعدی خوش سخن و رودکی و خیام ریاضی دان هزاران صفحه می توان نوشت و نوشت تا جایی که کلمات به ته برسند و حکایت همچنان باقی بماند!
همه ما ایرانی ها ریشه در یک خاک داریم و بر و برگ یک درخت تنومند هستیم. خون عشق در رگ و ریشه همه ما جاریست و ادب و هنر در عمق دل های ما جا خوش کرده است.
همه ما یک فردوسی در خود داریم که دلش جان می دهد برای این مرز و بوم و زبان پارسی، بزرگ مردی که 35 سال از عمر گران مایه خود را برای سرودن شاهنامه گذاشت و نتیجه آن چیزی نیست جز فارسی زبان بودن ما که اگرچه امروزه بدیهی به نظر برسد اما اگر فردوسی و کتاب سراسر ادب او نبود شاید این بدیهی ترین های امروز ما تنها یک آرزوی دست نیافتی بود و بس!
مولانایی در درون تک تک ما آرام گرفته که روزگاری در طلب شمس درونش در تب و تاب بود. شاعر بلند مرتبه ای که به حق عرفانی ترین سروده های اعصار را از آن خود کرده و نامش در شرق و غرب عالم گیر شده است. کسی که امروز مظهر روشنی و عشق و ادب نه در ایران که در سرزمین های دور می باشد و با نام رومی آثار متعددی از او در میان مردم جهان منتشر شده است.
به حضرت حافظ که می رسیم قلم نیز مکث می کند، شاید چون نفسی عمیق باید کشید تا بتوان این همه زیبایی و مهر و عشق را در چند کلمه خلاصه کرد. از حافظ نباید گفت ... از حافظ باید شنید و خواند و حظ ها برد.
قدر و منزلت اشعار حافظ به قدری بالا است که هر ایرانی در حد و اندازه کتابی مقدس از آن یاد می کند و در مشکلات و چه کنم های زندگی به اشعارش پناه می برد تا شاید کلمات بر جان نشین این شاعر بزرگ آلامش را تسکین و تردیدهایش را به باد بدهد.
و صحبت از سعدی شیرازی می شود تا ادب را یک جا به تماشا بنشینی. استاد سخن که از کلامش فرهیختگی می ریزد و قند دلت آب می شود از خواندن اشعاری که از هر نقطه و حرفش نکته ای عمیق و نصیحتی گهربار تراوش می کند.
مانده ام چگونه می توان تنها با وزن کلمات، سخنان چنین شیرین و شنیدنی و عمیق آفرید که بی شک سعدی در ادب هر ایرانی که شهره عام و خاص است زنده مانده است.
هر چه پیش می رویم و از شاعران بیشتری نام می بریم وجدان ما بیشتر و بیشتر می گیرد که مبادا نام بزرگی در این میان از قلم بیفتد که هر یک از آن ها ستاره ای هستند در آسمان پهناور ادب ایرانی. که اگرچه یکی پر نورتر و دیگری دورتر و کم نورتر به نظر برسد اما همه آن ها دست به دست هم داده اند تا تاریکی هایی که بر ایران و ایرانیان گذشته درخشان و پر از زیبایی و شگفتی باشد و لذت تماشایش همه مرارت ها را به یک باره به باد فراموشی بسپرد.
مردم ما در طول دوران ها از خواندن اشعار شاعرانی همچون عطار، نظامی، خیام و ابوسعید ابوالخیر لذت ها برده اند و سروده های عبید زاکانی، بیدل دهلوی، بابا طاهر و خاقانی دل شان را گرم و با نشاط کرده است.
و البته کم نیستند شاعرانی که نه در اعصار دور و هزاران سال پیش که در همین حول و حوالی ما زندگی کرده و نام شان بر صفحه قلب ما حک شده است. فرهیختگانی همچون پروین اعتصامی، بهار، قیصر امین پور، نیما و هوشنگ ابتهاج همگی مشاهیر ماندگاری هستند که بی شک آثارشان تا سال های سال در صفحه تاریخ آینده این مرز و بوم خواهد درخشید.
هر یک از ما به عنوان یک ایرانی غیور و میهن پرست شاید باید کمی بیشتر در جهت شناخت همه بزرگ مردان و بزرگ زنان ایران عزیزمان در هر عرصه ای گام برداریم، کمی بیشتر ستارگان آسمان مان را به تماشا بنشینیم و کمی بیشتر بخواهیم خود نیز به ستاره ای چشمک زن در این پهنه وسیع تبدیل شویم.
دیدگاه تان را بنویسید