«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
چه کسانی میبرند، چه کسانی باید ببرند؟/ پیشبینی برندگان اسکار 2021 از نگاه نیویورکر
اسکار امسال همچون زندگی ما تفاوتهای زیادی با سالهای گذشته دارد. جدا از آنکه به دلیل همهگیری ویروس کرونا زمان برگزاریاش از اسفند به اردیبهشت موکول شده، دیگر مثل سابق آن نابرابری آزاردهنده در میان نامزدها بر آن حاکم نیست.
اعتمادآنلاین| آزاده اتحاد- اسکار امسال همچون زندگی ما تفاوتهای زیادی با سالهای گذشته دارد. جدا از آنکه به دلیل همهگیری ویروس کرونا، زمان برگزاریاش از اسفند به اردیبهشت موکول شده، دیگر مثل سابق آن نابرابری آزاردهنده در میان نامزدها بر آن حاکم نیست.
اینطور که پیداست تلاشهای کمپین #اسکار_خیلی_سفید_است آپریل رین، که در سال 2015 آغاز و در سال گذشته پررنگتر شد، نتیجه داده و آکادمی اسکار امسال سهم و فضای بیشتری به زنان و رنگینپوستان داده است. البته این به آن معنا نیست که فیلمهای نامزدشده امسال از پارسال بهتر است. آکادمی هشت فیلم محترم را نامزد بهترین فیلم سال کرده که هیچ یک نه هیجانانگیزند و نه جسورانه. البته این بیشتر نتیجه شرایط متاثر از همهگیری ویروس کروناست تا سلیقه رأیدهندگان؛ چراکه هم بسیاری از کمپانیهای فیلمسازی ترجیح دادند محصولاتشان را نمایش ندهند و هم خیلیهای دیگر به حاشیه رانده شدند.
این شرایط به هر حال روی پیشبینی منتقدان هم تاثیر میگذارد. جای تعجب ندارد که فیلم خوب اما به لحاظ فرم عجیبوغریبی چون «کجیلیونر» (Kajillionaire) از چشم آکادمی پنهان بماند. اما غیبت «پنج همخون» (Da 5 Bloods) فیلم قدرتمند، منحصربهفرد و صریح اسپایک لی در دسته بهترین فیلم شوکهکننده است. البته شاید این تصمیم آکادمی بیارتباط با حضور آن کاراکتر طرفدار ترامپ نباشد که دلروی لیندو نقشش را ایفا کرده و او هم باید برای بهترین بازیگر نقش اول مرد نامزد میشد که نشد.
آکادمی همیشه فیلمها را به شرط اکران عمومی میپذیرد. امسال به طور موقت در قوانینش تجدید نظر کرد و فیلمهایی را که در نوبت اکران عمومی بودند، اما به خاطر همهگیری از پلتفرمهای پخش آنلاین منتشر شدند، پذیرفت. اما آکادمی باید به فکر تغییرات دائمیتر باشد چراکه، چه همهگیری باشد چه نه، پخش آنلاین و همینطور میل به تماشای فیلم از خانه در مخاطبان سینما به قوت خود باقی میماند. چه بسیار تولیدات هنری بلندپروازی که پلتفرمهای پخش آنلاین آنها را زیر پر و بال خود میگیرند. بنابراین آکادمی اگر نخواهد کمی منعطفتر رفتار کند، در واقع خطر محرومیت از برخی از بهترین محصولات سینمایی را در سالهای پیش رو و نیز از آینده هنر به جان میخرد.
بهترین فیلم
در «سفرهای سالیوان» (Sullivan's Travels)، کمدی پرستون استرجیس که در سال 1941 پخش شد، یک کارگردان موفق فیلمهای کمدی در هالیوود میخواهد یک فیلم مهم اجتماعی درباره فقرا بسازد. از آنجا که خودش از فقر هیچ نمیداند، در قالب یک دورهگرد میزند به جاده و دستاندرکاران فیلم هم در اتوبوسی مجهز به دنبالش راه میافتند.
«نومد لند» یا «سرزمین آوارهها» (Nomadland) هم که فرانسیس مکدورمند، با یک کامیون گروه تولید پشتش، نقش آوارهای را در میان آوارههای واقعی بازی میکند همین کار را انجام میدهد. تلاش این فیلم برای ترکیب مستند و داستان ستودنی است، اما این نگاه سانتیمانتالش به نابازیگران است که جان میدهد برای اسکار. به همین خاطر به احتمال زیاد جایزه بهترین فیلم را از آن خود میکند. اگر هم رقیبی داشته باشد، «دادگاه شیکاگو هفت» (The Trial of the Chicago 7) خواهد بود که بازآفرینیهای دقیق و قابل استناد تاریخی، ژانر نزدیک به پارودی اما فارغ از هزل آن، احتمالاً برای بسیاری از رأیدهندگان یادآور هالیوودی است که حسرتش را میخورند. اگر «منک» (Mank) دیرتر پخش میشد (در نوامبر از نتفلیکس پخش شد) یا اسکار مثل همیشه در فوریه برگزار میشد، این آخرین ساخته دیوید فینچر هم، در رده حامیان نوستالژیک هالیوود سابق، احتمال برد را داشت، اما باد خودبزرگپنداریاش به سرعت خالی شد. «زنان جوان خوشآتیه» (Promising Young Woman) هم اگر قهرمانش روانشناسی درستتری شده بود و به درام غنای بیشتری میداد، به دلیل خشم بجا که نقطه قوت فیلم است و پایان دیوانهوارش، رقیب بالقوهتری میبود.
فیلم «سرزمین آوارهها» (Nomadland)
بهترین کارگردان
به نظر میرسد توماس وینتربرگ تنها به این خاطر برای «یک دور دیگر» (Another Round) کممایه، بدبین و گزافهگویش نامزد جایزه بهترین کارگردانی شده که اعضای آکادمی داشتند در دوران همهگیری رأی میدادند؛ زندگی اجتماعی پرسروصدا و سرزندگی جسورانه فیلم، به خصوص در رقص پایانی مس میکلسن در مقابل یک جمعیت سرگردان بیهدف دقیقاً همان چیزی است که دل بسیاریها در این روزهای قرنطینه برایش لک زده. کارگردانی فینچر در «منک» زیادی کلافهکننده است. امرالد فنل در «زنان جوان خوشآتیه» زیادی نمایشی است، و کارگردانی لی ایزاک چانگ در «میناری» (Minari) برای برنده بودن، زیادی کنترلشده است (این تفسیری بر هنر کارگردانی ایشان نیست، بیشتر به سلیقه آکادمی اشاره دارد). کار کلوئی ژائو در «سرزمین آوارهها» (با تصویرگرایی سانتیمانتالش) هم تو ذوق میزند و هم (با ترکیب بازیگران حرفهای و غیرحرفهای) سخت است؛ جایزه را او میبرد.
کلوئی ژائو، کارگردان فیلم «سرزمین آوارهها»
بهترین بازیگر نقش اول مرد
چادویک بوزمن که سال گذشته از دنیا رفت یکی از بهترین نقشآفرینیهای سال را در نقش مکمل در «پنج همخون» ارائه کرد. نقشآفرینی او در «ریشه سیاه مارینی» (Ma Rainey's Black Bottom) به کارگردانی جورج سی وولف که از کارگردانهای بزرگ تئاتر است البته که اگر روی صحنه میبود، هیچ ایرادی به آن وارد نبود، اما در فیلم هم هرچه هست نتیجه عشق و استعداد اوست؛ استعدادی اعجابانگیز که حیف از دست رفت، اما نقشآفرینی او در این فیلم حتی نزدیک به نقطه اوج میراثی که برای ما به یادگار گذاشته نیست. او جایزه را میبرد.
چادویک بوزمن، بازیگر فیلم «ریشه سیاه مارینی»
بهترین بازیگر نقش اول زن
این از آن انتخابهای دشوار است چراکه بازی پرشور کری مولیگان در «زنان جوان خوشآتیه» هم جذابیت فیلم را زیاد کرده و هم حفرههایش را پر میکند، و نقشآفرینی تئاتری باشکوه وایولا دیویس در «ریشه سیاه مارینی» به جوهر کاراکتر نزدیک میشود (و ناگفته نماند که با اینکه او یکی از بزرگترین بازیگران زمانه ماست، هنوز اسکار بهترین نقش اول زن را نبرده است). اما احتمالاً همه میدانند خانم مکدورمند که از ابتدای پروژه «سرزمین آوارهها» حضور داشته است (او ژائو را وارد پروژه کرد) این جایزه را از آن خود میکند. البته به علاوه اسکار دیگری که به عنوان یکی از تهیهکنندگان فیلم برای جایزه بهترین فیلم با خود به خانه میبرد.
فرانسیس مکدورمند بازیگر فیلم «سرزمین آوارهها»
بهترین بازیگر نقش مکمل زن
کاراکتر ماریا باکالوا در «بورات 2» (Borat Subsequent Moviefilm) نسخه اغراقشده کاراکتر ایوان ریچل وود در «کجیلیونر» است و ذوق هنری سرخوشانه باکالوا در مقام بازیگر در کنار بازیگران غیرحرفهای (و رودی جیلیانی) نقطه مقابل سرگردانیهای مکدورمند در «سرزمین آوارهها» است. اما یون یو-جانگ کهنهکار که در «میناری» نقش مادربزرگ را ایفا میکند- و البته برای اعضای آکادمی چهرهای تازه است- به خاطر شخصیت قوی و زبان تند و تیزِ از سر مهربانیاش جایزه را میبرد.
یون یو-جانگ بازیگر فیلم «میناری»
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
امسال انتخاب نامزدهای این بخش برای اعضای آکادمی دشوار بود چراکه تکلیف بازیگر نقش مکمل در بعضی از فیلمها از جمله «پنج همخون» و «یهودا و مسیح سیاه» (Judas and the Black Messiah) مشخص نیست. کمپانی برادران وارنر در زمان پخش «یهودا و مسیح سیاه» کمپینی راه انداخت و کیت استنفیلد (بازیگر نقش خائن) را بازیگر نقش اول معرفی کرد و دنیل کالویا (آن که به او خیانت میشود) را نقش مکمل. اما آکادمی مجبور نیست از این تصمیم کمپانی تبعیت کند، خودش درباره دستهبندی نقشها تصمیم میگیرد. مشکل ولی اینجا نیست؛ خود فیلم در شخصیتپردازی این 2 کاراکتر ضعف دارد که هیچ یک را نمیتوان قهرمان تلقی کرد. در هر صورت، این پل ریسی است که جایزه را میبرد، تقریباً به همان دلایل که بازیگر نقش مکمل زن؛ او هم کهنهکار است و هم برای آکادمی چهرهای تازه و حضور پرقدرتش در «صدای متال» (Sound of Metal) نتیجه تجربه و یک سر و گردن از خود فیلم بالاتر است.
پل ریسی، بازیگر فیلم «صدای متال»
بهترین فیلمنامه اقتباسی
این هم یکی دیگر از دستههای سخت است چراکه اهدای جایزه به «سرزمین آوارهها»، از آنجا که در واقع فیلم مجموعهای است از داستانهای زندگی واقعی نابازیگران نقش مکمل، میتواند جنبه عاطفی داشته باشد. از سویی «پدر» (The Father) هم به دلیل هوشمندی نمایشیاش میتواند رقیب بالقوهای باشد. فیلمنامه «یک شب در میامی» (One Night in Miami) به خاطر مشاجرههای پیچیده و بدیعش که (برعکس «پدر» که آن هم اقتباسی از یک نمایش است) به بازیگران فضای کافی میدهد باید ببرد. اما «بورات 2» به خاطر صراحت جسورانهاش برنده این دسته است.
فیلم «بورات 2»
بهترین فیلمنامه اوریجینال
این دسته هم از آن دستههای سخت و حساس است. از سویی، «دادگاه شیکاگو هفت» به خاطر شیوه روایی و حساسیت تاریخی شانس برنده شدن دارد و از سوی دیگر، «یهودا مسیح سیاه» به خاطر لحظات قدرتمندی که خلق میکند (به خصوص لحظاتی که خبرچین تحت فشار است). اما احتمال برد «میناری» به دلیل ریزهکاریهای ظریفی که دارد بیشتر است. در نهایت، «زنان جوان خوشآتیه» به دلیل هوشمندی درنده و شور و هیجان بجایش جایزه را از آن خود میکند.
فیلم «زنان جوان خوشآتیه»
بهترین فیلم مستند
نامزدی مستند «زمان» (Time) اتفاق خجستهای است. موضوع آن، شکنجه مداوم آمریکاییهای سیاهپوست با به زندان انداختن آنها و فرم منحصربهفردش که از طریق ویدئوهای خصوصی افراد روایت میشود، هم مهم است و هم احساسات را برمیانگیزاند. اما فیلم پژوهشی سنتیتری مثل «کالکتیو» (Collective) اگر زبانش انگلیسی بود، شانس بیشتری در این دسته میداشت. اما فیلم رومانیایی است که احتمالاً به مذاق بعضی از اعضای کمطاقتتر آکادمی خوش نمیآید. «کریپ کمپ» (Crip Camp) هم مستند جذاب و تکاندهندهای است که یک کمپ تابستانی برای نوجوانان دارای معلولیتهای ذهنی و جسمی را در اواخر دهه 60 میلادی در آمریکا به تصویر میکشد. اما احتمالاً هر سه مستند سیاسی به یک اندازه از اعضای آکادمی رأی کسب میکنند و به همین خاطر، در نهایت فیلم کند اما دوستداشتنی «معلم اختاپوس من» (My Octopus Teacher) جایزه این بخش را میبرد.
مستند «معلم اختاپوس من»
بهترین انیمیشن
از یک سو «وولف واکرز» (Wolfwalkers) نظر منتقدان را به خود جلب کرده و از سوی دیگر انتقاداتی که به «روح» (Soul) وارد شده درست و بجاست. اما بعید است آکادمی ریسک کند و جایزه را به محصول پیکسار ندهد. بنابراین «روح» جایزه را میبرد.
انیمیشن «روح»
بهترین فیلم بینالمللی
«یک دور دیگر» میبرد، به همان دلایلی که برای بخش کارگردانی نامزد شده، جایزه بهترین فیلم بینالملل را میبرد.
فیلم «یک دور دیگر»
بهترین ترانه فیلم
«زادگاه من» (Husavik) هم به این خاطر که در «مسابقه آواز یورو ویژن: داستان حماسه آتش» اجرا شده و هم ستارگانی که آن را اجرا کردهاند (ریچل مکآدامز و ویل فرل و مولی ساندن، خواننده سوئدی) برنده میشود.
زادگاه من
بهترین موسیقی متن فیلم
سمفونیای که ترنس بلنچرد برای «پنج همخون» نوشته بسیار زیباست، اما احتمالاً «روح» این جایزه را به دلیل درهمتنیدگی موسیقی متن با موضوع و قصه فیلم به خود اختصاص میدهد.
انیمیشن «روح»
بهترین مستند کوتاه
بدون شک «ترانهای عاشقانه برای لاتاشا» (A Love Song for Latasha)، یکی از بهترین نامزدهای اسکار امسال، این جایزه را میبرد.
مستند «ترانهای عاشقانه برای لاتاشا»
بهترین فیلم کوتاه
«2 غریبه دور» (Two Distant Strangers) به دلیل هوشمندی دردآورش و البته این نکته که به فاجعه کشتار سیاهپوستان به دست پلیس آمریکا میپردازد برنده این بخش است.
فیلم «دو غریبه دور»
بهترین انیمیشن کوتاه
«هر اتفاقی بیفتد تو را دوست دارم» (If Anything Happens I Love You) به دلیل نگاه بهروزی که به مفهوم اندوه دارد میبرد.
انیمشین «هر اتفاقی بیفتد تو را دوست دارم»
بهترین صدا
احتمالاً «صدای متال» به خاطر طراحی صدایش که مشکل شنوایی قهرمان را به خوبی بازتاب میدهد و بر بار احساسی فیلم میافزاید جایزه را میبرد.
فیلم «صدای متال»
بهترین طراحی لباس
برای طراحی لباس خیالانگیز «اما» زحمت زیادی کشیده شده و برای «منک» هم پیداست که مطالعه زیادی صورت گرفته، اما به احتمال زیاد طراحی درست و دقیقی که برای لباسهای وایولا دیویس در «ریشه سیاه مارینی» شده موجب برنده شدن این فیلم میشود.
فیلم «ریشه سیاه مارینی»
بهترین فیلمبرداری
اگرچه فیلمبرداری مستندگونه «سرزمین آوارهها» ستودنی و متقاعدکننده است، اما احتمالاً «منک» به دلیل پیچیدگی و در عین حال عظمتی که در بازآفرینیهای تاریخی خود به نمایش میگذارد، با اینکه تا حد زیادی این را مدیون افکهای دیجیتالی است، جایزه را میبرد.
فیلم «منک»
بهترین تدوین
از آنجا که «دادگاه شیکاگو هفت»- که ترکیبی است از دیالوگهای طویل و چند فلاشبک پراکنده- برای آنکه تبدیل به سینما شود به تدوین اساسی و زحمت فراوان نیاز داشت، به احتمال زیاد جایزه را میبرد.
فیلم «دادگاه شیکاگو هفت»
بهترین چهرهپردازی و آرایش مو
احتمالاً «اِما» (Emma) به دلیل ایجاد سبک.
فیلم «اما»
بهترین طراحی صحنه
«منک» به دلیل بازسازی آن دوره.
فیلم «منک»
بهترین جلوههای بصری
«تنت» به خاطر تلاش و زحمت فراوانی که صرف کار شده جایزه را میبرد.
فیلم «تنت»
دیدگاه تان را بنویسید