یادداشت امیرحسین تیکنی بر کتاب «دریای ازلی» نوشته صدیقه سالاری؛
سینهی آدمها، ابرهای ساحلی
امیرحسین تیکنی در یادداشتی نوشت: «دریای ازلی» اثری است منثور از صدیقه سالاری، کتابی که گفتگویی است میان ذات ابدی انسان پیش از شکلگیری جسم فانی با وجود ازلی ویشنو از خدایان هندو.
اعتمادآنلاین| امیرحسین تیکنی- «دریای ازلی» اثری است منثور از صدیقه سالاری شاعر خوب کشور که پیشتر او را با شعرهای سپیدش میشناختیم.
به گزارش اعتمادآنلاین، «دریای ازلی» گفتگویی است میان ذات ابدی انسان پیش از شکل گیری جسم فانی با وجود ازلی ویشنو از خدایان هندو.
ویشنو به عنوان نگاهدارندهی کیهان در کنار برهما به عنوان آفرینندهی کیهان و شیوا نابودگر آن یکی از خدایان ثلاثهی هندو به حساب میآید. مهمترین ویژگی ویشنو این است که او را دارای ده آواتار میدانند. ماتیسا تجسم ماهیگون ویشنو، وجودی اساطیری است، آواتاری که ویشنو را به مقام ناجی جهان مبدل میکند.
در یکی از داستانهای اساطیری کهن هندی آمده است مانو ماهی کوچکی را نگه میدارد و به او هشدار می دهد که توفانی در راه است و قول میدهد او را نجات دهد.
مانو نوحوار نمونههایی از مخلوقهای زنده را به درون قایق میبرد. توفان در میگیرد، ماهی بزرگ و بزرگتر میشود و قایق را از نابودی نجات میدهد در حالی که مابقی مخلوقها همگی نابود میگردند. مانو پس از این اتفاق میفهمد که این ماهی همان ماتیسا آواتار منجی ویشنو است.
نویسنده «دریای ازلی» در این کتاب که میتوان آن را در زمره متنهای شاعرانه اساطیری، دستهبندی کرد، خدایگان هندی، یونانی، رومی و ایرانی را در یک طبق قرار داده است، مفاهیمی که همگی ریشه در جهانبینی و انسانشناسی دارند را تبدیل به گفتگویی کنکاشگونه میان ذات انسانی و ویشنو کرده است، گفتگویی پیش از ازل، در جهانی که سراسر آب است و ماتیسا بر آن سیطرهای ایزدی دارد.
ویشنو، خدا بودن، قسمتی از رنج بردن بود. تو پوزئیدون بودی، و آن هنگام که از «سرزمین سه گانه» عبور می کردی، آیا طلسم بود؟ آیا «سه چشم شیوا» برای اغماض بودند؟ می خواستم پیدایش اولیهی جهان باشم، تا عبور کنی از من و غرق شوی در من. آنچه در من متلاطم بود، خون بود. ( از رگها، دریاها شد) (ص26)
آنچه موجب اهمیت دو چندان این اثر می شود رشتههایی است که متن را از یک جهان ادراکی به جهان سیاسی اجتماعی امروز پیوند میزند و هویتی مشترک را متبلور میسازد.
نگرش هستی شناسانهای که به دنبال تطبیق تاریخی اُبژههای خود است. به طور مثال دریای مرده را می بینیم که خود به عنوان یک المان استعاری در طول زمان، پیشینهای را در بر دارد که هنوز از بند آن رهایی نیافته است و بستر آن همچون گذشته، آبستن حوادثی تلخ در بطن جریانهای اجتماعی بشر است.
اگر اولین بندرگاه، جان آدمی باشد؛ اینگونه تصور میکنم، آدم از این نیستی، قدم به جانِ خود بگذارد، و وارد شهرِ (جانِ) خود شود، آیا باز به سراغ همان سرگردانی میرود؟ (ص 35)
راوی نثر با مخاطب از مفاهیم الوهی و انسی جهان سخن می گوید، راههای نجات را تصور میکند، چگونگی رهیابی، به معنای رسیدن را میجوید و از زندگانی پلی میان دو نقطه ازل و ابدیت تجسم میکند که جز این فاقد هرگونه ارزشی است. مکان از دریا که خاستگاه ماتیسا است پدید میآید و سر انجام خشکیها سر برمیآورند.
زمان اما بصورت ازلی پیش و بعد از آفتاب تعریف میگردد. بدین ترتیب متن به بی زمانی نمیرود و در فضای غیرجسمانی خود واقعهای تاریخی قلمداد میشود هرچند همچنان ماهیتی متافیزیکی دارد. اما مفهوم مکان، ورای زمان است و پیدایش آن به پیدایش اولیه جهان آنگونه که متون مقدس و اساطیری میگویند بر میگردد.
لحظه ای احساس کردم که هم انسانم و هم گور یک انسان. باید تو را در خود داشته باشم، مثل مادری که گور فرزند مردهیِ خویش است.
پیشاپیش مرده است. پیش از رنج کشیدن مرده است. پیش از جهان مرده است. آن کس که زاده شدن را پس از مرگ تجربه کرده است. مرگی برای عشق، برای عشق زندهیِ خود. لایتناهی آن کسیست که تکرار میشود در وجود؟ (ص11)
«دریای ازلی» نثری شاعرانه است که مطالعه اش به تجربه مطالعاتی خواننده میافزاید، او را وادار به مطالعه یا بازخوانی ارجاعات میکند، متنِ موجز در خود نکتههای فراوانی دارد و برای کشف و درک درست آنها میبایست اندیشید.
راهکارهایی برای فطرت بشری و به زبان گفتگو با خدایگان نه به شیوه مناجاتهای الهی بلکه به کلامی که دانته با ویرژیلَش سخن میگوید، سخنی نزدیک به متنهای کهن و مقدس.
به روز ازل نزدیک میشویم و آب بیشتر و بیشتر میشود. خدا میگوید: «فلکی باشد در میان آبها، و آبها را از آبها جدا کند. خدا فلک را میسازد، و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا میکند،» و باز میگوید: «آبهای زیر آسمان در یکجا جمع شوند، و خشکی ظاهر گردد.» آه یک انسان در روز ازل، جز سخن آغاز شدهی خداوند چه میتواند باشد؟! آن هنگام که سرانجام به نقطهی آغازین میرسد، که «نه مرگ هست و نه بیمرگی؛» لاجرم زندگی را بر میگزیند، و میگوید یکی از روزهای آفرینش برای زندگانی کافیست، مابقی برای مردن است، که تنها رفتار اشتباه جانوران و انسانها زندگی است. (ص 88)
«دریای ازلی» نوشته صدیقه سالاری در رستهیِ متنهای پارسی است که در هشتاد و هشت صفحه توسط نشر سوسا منتشر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید