کد خبر: 490990
|
۱۴۰۰/۰۳/۰۹ ۰۹:۵۵:۴۳
| |

مریم بحرالعلومی؛ کارگردان «شهربانو»:

بی‌رحمانه در مسیر انصاف

مریم بحرالعلومی گفت: «شهربانو» بخش عمده‌ای از دغدغه‌هایی را که به‌ لحاظ اجتماعی در ذهن داشتم، تضمین می‌کرد. نگاهی آسیب شناسانه داشت و روی سوژه بسیار حساسی دست گذاشته بود. در پرداخت هم همین روند ادامه یافت؛ ماحصل آن برای من فیلمساز و پژمان تیمورتاش به‌عنوان نویسنده رضایت بخش بود.

بی‌رحمانه در مسیر انصاف
کد خبر: 490990
|
۱۴۰۰/۰۳/۰۹ ۰۹:۵۵:۴۳

اعتمادآنلاین| در سی‌وهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر که از پنجم خرداد آغاز شده و تا دوازدهم ادامه دارد از 6 فیلم بلند سینمای ایران در دو بخش رقابتی اصلی رونمایی می‌شود.

به گزارش روزنامه ایران، در بخش سینمای سعادت (مسابقه بین‌الملل) «شهربانو» مریم بحرالعلومی، در کنار «میجر» احسان عبدی‌پور و«گیسوم» نوید به‌تویی سینمای ایران را نمایندگی می‌کنند.

در بخش رقابتی جلوه‌گاه شرق (سینمای کشورهای آسیایی و اسلامی) نیز «سیارک» مهدی حسینی‌وند، «صحنه‌زنی» علیرضا صمدی و «افسانه بناسان، غول چراغ جادو» حبیب احمدزاده سه نماینده سینمای ایران هستند.

با مریم بحرالعلومی که امسال برای دومین بار حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر را تجربه می‌کند، درباره «شهربانو» گفت‌وگو کرده‌ایم.

*«شهربانو» دومین حضور شما در جشنواره جهانی فیلم فجر است و پیش از این سیمرغ بهترین کارگردانی بخش جلوه گاه شرق سی‌وششمین جشنواره جهانی فجر را دریافت کردید. دریافت این جایزه چه فضایی برای «پاسیو» ایجاد کرد؟ تأثیری در دیده شدن فیلم یا مسیر فیلمسازی‌تان داشت؟


طبیعتاً جایزه‌ جشنواره جهانی فیلم فجر در دیده شدن «پاسیو» در چند ماهی که در گروه هنر و تجربه اکران شد و همین‌طور شناخته شدن من به‌عنوان کارگردان فیلم اولی میان علاقه‌مندان سینما بخصوص سینمای هنر و تجربه که مخاطب خاص‌تری دارد مؤثر بود؛ اما اینکه در مسیر فیلمسازی تأثیری داشته باشد و مثلاً راه جذب سرمایه‌گذار را هموار کند یا اتفاقاتی از این دست، اثربخش نبود.

در حالی که در همان ایام تصور دوستان و همکاران این بود که با تشویق و تحسین در جشنواره جهانی فیلم فجر، جذب سرمایه‌گذار برای فیلم دوم‌ راحت‌تر خواهد بود و همچون فیلم اول لازم نیست از سرمایه شخصی استفاده کنم یا در تکاپوی جذب سرمایه‌گذار باشم. در عین حال از حضور در جشنواره انگیزه و امید گرفتم.

بالاخره فیلم اول جنبه شخصی‌تری دارد و اینکه به چه درجه و سطح کیفی رسیده و حتی سنجش درستی مسیر، همگی دغدغه‌هایی است که با حضور در جشنواره پاسخ گرفتم و با انگیزه بیشتری مسیر را پی گرفتم.


*گویا فیلم به‌دلیل مشکلات مالی به جشنواره فیلم فجر نرسید. فکر می‌کنید جشنواره جهانی فیلم فجر بتواند این بدشانسی نبود در جشنواره ملی را جبران کند؟


البته «شهربانو» به‌دلیل مشکلات پس تولید به دوره پیشین (سی‌وهشتم) جشنواره فیلم فجر نرسید، برای بهمن 99 آماده بود و مشکلی برای حضور در سی‌ونهمین دوره جشنواره نداشت اما خب سلیقه داوران را تأمین نکرد. به همین خاطر نبودن در جشنواره ملی را بدشانسی نمی‌دانم اما قطعاً حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر را شانس می‌دانم چرا که برای هر فیلم و فیلمسازی دیده شدن اثرش اتفاقی امیدبخش محسوب می‌شود.

طبیعتاً من و «شهربانو» هم از این قاعده مستثنی نیستیم. امیدوارم انرژی‌های مثبت و بازخوردها و نظرات خوبی دریافت کنیم و با رونمایی فیلم در جشنواره، مسیر روشنی برای «شهربانو» رقم بخورد.


*از ایده شکل‌گیری فیلم «شهربانو» و همکاری با پژمان تیمورتاش بگویید؟ فیلمنامه‌نویسی که در اولین تجربه کارگردانی‌اش (مفت آباد) درخشان ظاهر شده و در آثار مکتوب و سینمایی‌اش ثابت کرده شناخت خوبی از زبان و ادبیات و فضای اجتماعی بخصوص طبقه خاص دارد.


بله موافقم پژمان تیمورتاش ادبیات و فضای اجتماعی بخصوص طبقه متوسط رو به پایین را بسیار خوب می‌شناسد. همکاری و همراهی خوبی شکل گرفت.

از یک طرح سه صفحه‌ای پله پله و گام‌ به‌ گام پیش آمدیم تا به نسخه اولیه فیلمنامه رسیدیم. حدود 9 الی 10 ماه روی طرح و سیناپس و نسخه اولیه کار کردیم. بازنویسی‌های پی‌در‌پی انجام شد.

«شهربانو» بخش عمده‌ای از دغدغه‌هایی را که به‌ لحاظ اجتماعی در ذهن داشتم، تضمین می‌کرد. نگاهی آسیب شناسانه داشت و روی سوژه بسیار حساسی دست گذاشته بود. در پرداخت هم همین روند ادامه یافت؛ ماحصل آن برای من فیلمساز و پژمان تیمورتاش به‌عنوان نویسنده رضایت بخش بود.


*در فیلم «پاسیو» زنانگی مطرح بود اما در «شهربانو» سراغ مادرانگی رفته‌اید. گویا شخصیت یک مادر را در خانواده به چالش کشیده‌اید. چه چیز سبب شد در دومین تجربه بلند سینمایی‌تان سراغ چنین مفاهیمی بروید؟


بعد از «پاسیو» طرح‌های فیلمنامه‌های مختلف را مطالعه کردم، پیگیر بودم که قلاب ذهنم جایی در یکی از قصه‌ها به یکی از کاراکترهای اصلی و پیش برنده قصه گیر کند و از دل قصه رها نشوم.

طرح سه صفحه‌ای «افسانه دختر آفاق» به قلم پژمان تیمورتاش را که خواندم این قلاب گیر کرد. چالش مادرانگی در این طرح خیلی موجز اشاره شده بود اما ذهنم را درگیر کرد، برایم جذاب بود.

احساس کردم جسارت در پرداخت این قصه همان نقطه‌ای است که من برای فیلم دوم در پی‌اش هستم. مسیری که با «پاسیو» شروع شده بود باید به نوعی در ادامه این دغدغه اجتماعی و شخصی را جوابگو می‌بود.


*جلب رضایت فارابی برای سرمایه‌گذاری در این فیلم سخت نبود؟ اینکه فارابی سرمایه‌گذار چنین قصه‌ای شود عجیب است.


بله طبیعتاً به‌خاطر جنس قصه و نگاه منتقدانه فیلم، در مرحله فیلمنامه نتوانستیم رضایت بنیاد سینمایی فارابی را برای حمایت جلب کنیم.

با وجود اینکه مراحل مختلف را طی کردیم، چند ماه وقت گذاشتیم، با کارشناسان بنیاد سینمایی فارابی بازنویسی‌های متعددی انجام دادیم - باید محدودیت‌های این بنیاد را به لحاظ ممیزی مراعات می‌کردیم- اما در نهایت پی بردیم اینکه هم ما راضی باشیم و هم آنها، شدنی نیست.

فیلم تا مرحله تولید پیش آمد و در نهایت فارابی پس از تولید به‌عنوان شریک اضافه شد البته در این مرحله هم جلب رضایتشان آسان نبود. در مرحله راف کات و پیش از مراحل نهایی تدوین فیلم را دیدند، مورد توجه‌شان قرار گرفت اما باز هم قوانین و محدودیت‌ها وجود داشت.

از درایت آقای حبیب ایل بیگی و همین‌طور معاونت فرهنگی وقت قوه قضائیه جناب آقای حجت الاسلام هادی صادقی تشکر می‌کنم، چون جنبه‌های قضایی در فیلم مطرح بود و محتوا و مضمون باید به تأیید نهاد قوه قضائیه می‌رسید. با این تأییدیه مشارکت فارابی در مرحله پس تولید تسهیل شد.


*مادر همیشه قداست و جایگاه ویژه‌ای دارد. چطور بین این نگاه که باعث مخدوش شدن چهره مادر نشوید، در عین حال با توجه به دغدغه‌مندی‌تان در حوزه زنان درگیر احساسات نشوید، بدون قضاوت، تصویری درست از این کاراکتر ارائه کنید، تعادل ایجاد کردید؟


چه در متن و چه در اجرا تلاش کردیم که احساسات کامل کننده باشد و ما را از مسیری که باید، منحرف نکند. تلاش کردیم بی‌رحمانه با این مادر مواجه شویم و اجازه ندهیم احساسات، ما را از مسیر واقع بینانه و وجه جامعه‌شناسی قصه خارج کند؛ بخصوص که در مراحل تحقیق به سوژه‌های عینی مختلفی برخوردیم.

وجه مقدس شخصیت مادر کمی کار را سخت می‌کرد اما به‌نظرم هم در متن و هم در اجرا موفق بودیم. از مرحله متن تا لباس و تصویر و گریم و بازی باید این تعادل را برقرار می‌کردیم. کار سختی بود. دقت در جزئیات را می‌طلبید.

امیدوارم همان‌طور که خودمان احساس می‌کنیم و معتقدیم تعادل را برقرار کردیم مخاطب هم همین نظر را داشته باشد و به نوعی نگاه بی‌طرف ما به مخاطب منتقل شود. نهایت تلاش‌مان این بود که این قصه در واقعی‌ترین شکل واگویه شود.


*انتخاب فرشته صدرعرفایی که وقار و منش مادرانه در قامت او دیده می‌شود چقدر مسیر را برای شما هموار کرد؟


از همان زمان آماده شدن نسخه اولیه فیلمنامه خانم صدرعرفایی اولین انتخاب برای شهربانو بود. بواسطه همین وقار منش و مادرانگی که در او دیده می‌شود مصرانه به حضور ایشان تأکید داشتم.

از همان ابتدا در مرحله تمرین و پیش تولید، در هر دیدار و صحبت با ایشان بیشتر به شهربانو نزدیک می‌شدم و این شخصیت برایم ملموس‌تر می‌شد. فرشته صدرعرفایی واقعاً یک موهبت برای فیلم دوم من بود. حضورشان کمک کننده بود و مسیر پیشبرد قصه را هموار کرد.


*با ترکیبی تلفیقی از بازیگران رو به‌رو هستیم. یکسو فرشته صدرعرفایی و بهناز جعفری و گلاره عباسی که در این سال‌ها شاهد نقش‌آفرینی‌های تحسین شده از آنها هستیم و از سوی دیگر سامان صفاری که بازیگر جوان و البته شناخته شده‌ای در تلویزیون است و یوسف تیموری که بیشتر در عرصه طنز و کمدی حضور داشته است. چطور به این ترکیب رسیدید؟


وقتی با یک فیلم اجتماعی مواجه هستیم طبیعتاً انتخاب‌ها حساسیت بیشتری پیدا می‌کند. باید با کاراکترها و همین‌طور جامعه‌ای که قصه از دل آن بیرون آمده همخوان باشد.

تصمیم به تلفیق بازیگران برای جلب نظر و به نوعی مورد وثوق قرار گرفتن قصه در گستره بیشتری از جامعه بود. امیدوار بودم بازیگرانی که از سلایق مختلف می‌آیند رضایت سلایق مختلف را تأمین کنند. هم از تلفیق بازیگران با تجربه در کنار تازه نفس‌ها و هم انتخاب یوسف تیموری که در قالب کمدی و سامان صفاری که در قالب تلویزیون جا افتاده راضی هستم. البته من مخالف دسته‌بندی و برچسب زدن به بازیگران هستم. هنر بازیگری در هدایت صحیح و جاگذاری درست متبلور می‌شود.

حتی انتخاب مه لقا باقری که صدای افتخاری‌شان را روی فیلم داریم برای من بسیار مهم بود. با بررسی و تأمل زیادی به این انتخاب رسیدم. اگر چه فقط صدای ایشان را به‌عنوان یک کاراکتر - که اتفاقاً برای من خیلی مهم است- در فیلم داریم اما این حضور هم به نوعی نقش‌آفرینی است به خاطر لحن بیان و جنس صدا باید با دقت انتخاب می‌شد. همه انتخاب‌ها برای من راضی کننده است امیدوارم برای مخاطب هم همین طور باشد.


*پیش از تجربه فیلمسازی، سال‌ها در عرصه سینما فعال بوده‌اید و شناخت کاملی از فضای سینما و آثار فیلمسازان زن در این حوزه دارید. خودتان را وامدار نگاه کدام یک از فیلمسازان زن ایرانی می‌دانید یا به لحاظ حسی با آثار کدام یک احساس قرابت دارید؟


در میان فیلمسازان زن تنها افتخار دستیاری خانم مرجان اشرفی‌زاده را داشتم و بسیار از ایشان آموختم. سینمای خانم بنی اعتماد از همان سنین نوجوانی به‌نظرم سینمای کامل و بسیار تأثیرگذاری بود. پس از آنکه وارد سینمای حرفه‌ای شدم و تحصیلات این رشته را پی گرفتم همچنان سینمای با گویش سلیس ایشان برایم دلنشین بود.

نگاهشان را همیشه دوست داشتم و امروز هم که تجربه ساخت دو سه فیلم بلند را در کارنامه دارم برای سینمای ایشان احترام قائلم. با دغدغه‌مندی‌های او که از سن نوجوانی در کارهایش می‌دیدم و بعدها برای خودم پررنگ تر شد احساس نزدیکی بیشتری دارم. امیدوارم بزودی فیلم تازه‌ای از ایشان ببینیم و باز هم لذت ببریم.


*علاوه بر «شهربانو» فیلم «قطع فوری» را هم آماده اکران دارید؛ فیلمی که از آخرین تجربه‌های بازیگری علی انصاریان است. از برنامه‌تان برای اکران این دو فیلم بگویید.


«قطع فوری» فعلاً در مراحل پس تولید است. برای رسیدن به اکران نیاز به زمان ندارد. این فیلم آخرین فیلم علی انصاریان است. اساساً به خاطر اتفاق ناگواری که برای ایشان افتاد و سوگواری گروه «قطع فوری» حدود یک ماه و نیم مرحله پس تولید را متوقف کردیم. در مورد «شهربانو» به هیچ وجه دوست ندارم فیلم در اکران آنلاین دیده شود.

به همراه خانم پگاه احمدی تهیه کننده فیلم تلاش‌مان این است که با کمک فارابی بعد از اینکه سیر اکران فیلم‌ها روی غلتک افتاد و رکود و رخوت سینماها کم رنگ تر شد «شهربانو» را روانه اکران عمومی کنیم. قطعاً بعد از جشنواره رایزنی با پخش‌کننده‌های داخلی شروع خواهد شد.

هر فیلمی که برای پرده عریض سینما ساخته شده، دیده شدنش فقط روی پرده نقره‌ای برای سازنده اثر دلچسب است. امیدوارم این اتفاق میسر شود و «شهربانو» مسیر اکران عمومی را در فضایی امن و سلامت در سرزمین‌مان تجربه کند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها