جشنوارهای در تنگنا
سیوهشتمین جشنواره جهانی فجر در یکی از بحرانیترین شرایط اجتماعی در طول ادوار خود برگزار شد
اعتمادآنلاین| سیوهشتمین جشنواره جهانی فجر در یکی از بحرانیترین شرایط اجتماعی در طول ادوار خود برگزار شد.
به گزارش روزنامه شرق، شرایط کرونایی و مخاطراتی که برای برگزاری آن احتمال داده میشد از یک طرف و شرایط بد و نابسامانی مالی و اقتصادی سینما و اهالی سینما از سوی دیگر که ضرورت برگزاری آن را به پرسش و چالش میگرفت، موجب شد تا جشنواره سیوهشتم در بستر یک شرایط بحرانی برگزار شود.
در واقع جشنواره امسال هم تحت فشار پاندمی کرونا قرار داشت که علاوه بر اینکه بر نحوه اجرای آن تأثیر گذاشت و با تعداد محدودتری از شرکتکنندگان همراه شد و هم مجبور شد به کمترین میزان مشارکت میهمانان خارجی به دلیل شرایط کرونایی تن دهد که بالطبع این مسئله یک فقدان مهم برای این جشنواره بود که میتوانست از اعتبار یا دستکم شور و حال جهانیبودن جشنواره بکاهد.
به این موارد باید تأخیر یکساله برگزاری جشنواره را هم اضافه کرد که اگر امسال هم برگزار نمیشد، به تأخیری دوساله تبدیل میشد. براساساین به نظر میرسید چارهای جز برگزاری جشنواره ولو به شکل محدودتر نبود.
ضمن اینکه اوضاع کرونا هم نسبت به قبل در شرایط بهتری قرار داشت و البته مهمتر از همه اینکه نمیتوان تمام مناسبات حرفهای و آیینی و بینالمللی را به دلیل حضور کرونا تعطیل کرد و کرکره سینما را پایین کشید.
برگزاری جشنواره در شرایطی که جو یأس و ناامیدی متأثر از یک افسردگی جمعی بر فضای سینمایی کشور حاکم بود، میتوانست روزنه امیدی ایجاد کند و امکان تعامل دوباره و پویایی در زیستجهان سینمایی و سینماگران ایجاد کند و از این نظر میتوان گفت جشنواره سیوهشتم تا حدود زیادی موفق بود و دستکم توانست بار دیگر خیلیها را زیر چتر سینمای ایران جمع کند و یاد سینما را زنده نگه دارد. گرچه روح جشنواره شادابی و نشاط قبل را نداشت و بحران کرونا و پیامدهای روحی و روانیاش سایه خود را بر آن گسترانده بود.
جالب اینکه حتی ردپای آن را در فیلمها و آثار به نمایش درآمده هم میشد ردیابی کرد. جشنوارهای کمرمق با ریتم و ضرباهنگی کُند که این ویژگیها در متن آثار هم ملموس بود. مثلا مفاهیم و مضامینی مثل مرگ و فقدان و جدایی و آشوب در روابط خانوادگی، محتوای اغلب فیلمها را شکل میداد.
بااینحال خود سینما و فیلم دیدن در این شرایط بهعنوان راه گریز و پناهبردن به رؤیا و خیال برای رهایی از تجربههای دردناک یأس و افسردگی اجتماعی یک کارکرد ویژه بود.
به عبارت دیگر برگزاری جشنواره امسال مهمترین کارکردش یک کارکرد اجتماعی و روانشناختی بود تا خود سینما را بهمثابه یک راهحل و کنش انسانی برای تحمل یا عبور از تنشهای اجتماعی و انسانی برجسته کند و نشان دهد در شرایط بحرانی نهتنها سینما به محاق میرود بلکه باید به آن پناه برد تا رؤیاهای خود را فراموش نکرد.
واقعیت این است که جشنواره سیوهشتم در یک تنگنای سینمایی و اجتماعی برگزار شد و نمیتوانست توقع و انتظار علاقهمندان سینما را برآورده کند؛ اما دستاوردهای ارزشمندی هم داشت که نباید بیانصافانه از کنار آن گذشت.
مثلا یکی از بخشهای خوب جشنواره امسال فیلمهای مرمتشده سینمای کلاسیک جهان و فیلمهای کالت قدیمی ایرانی بود که این امکان را فراهم میکرد تا آنها را هم روی پرده و هم با نسخه باکیفیت و ترمیمشده تماشا کرد.
نمایش نسخههای مرمتشده فیلمهایی مثل «دختر لر» و «سفر سنگ» از سینمای ایران یا فیلمی مثل «چهارصد ضربه» تروفو یکی از بهترین بخشهای جشنواره بود که بسیاری از منتقدان و علاقهمندان سینما را به وجد آورد و لذت تماشای فیلم خوب روی پرده را برای آنها فراهم کرد.
همچنین برخی از فیلمهای به نمایش درآمده از سینمای جهان مثل فیلم «هلن» ازجمله اتفاقات خوب جشنواره بود؛ اما مسئله این است که قرار است در جشنواره جهانی فجر که حالا به عضویت «فیاپف» هم درآمده و سطح و اعتبار بیشتری پیدا کرده، شاهد نمایش فیلمهای درجه الفتری در آن باشیم و جشنواره صرفا به سینمای اروپای شرقی محدود نشود.
وقتی از جشنواره جهانی حرف میزنیم، باید امکان نمایش فیلم از کشورهای مختلف جهان در آن فراهم باشد و سینمای کشورهای گوناگون در آن نماینده داشته باشد؛ در غیراینصورت به یک نمایش منطقهای یا قارهای بدل میشود و شأن و منزلت جهانی خود را از دست میدهد.
درباره سینمای ایران هم این فرصت فراهم شد تا برخی از فیلمهایی که در جشنواره ملی امکان راهیابی و حضور در جشنواره را پیدا نکردند، اینجا بتوانند به رقابت بپردازند و امکان نمایش آنها فراهم شود.
جالب اینکه اغلب سالنهای شلوغ برای تماشای فیلمهای ایرانی بود مثلا فیلم «میجر» احسان عبدیپور مورد استقبال قرار گرفت و خیلی زود بلیتهای آن به فروش رفت و حتی نمایش بعدی آن هم با جمعیت زیادی در سالن همراه بود.
این البته جای خوشحالی دارد که هنوز انگیزه و شوق برای تماشای فیلم ایرانی در این شرایط بحرانی وجود دارد؛ اما آنچه در جشنواره جهانی حائز اهمیت است، فیلمهای خارجی است.
اگر قرار باشد مخاطب برای تماشای فیلم ایرانی در جشنواره جهانی فجر مشتاقتر باشد، این یعنی یک جای کار میلنگد. این یعنی فیلمهایی که از کشورهای دنیا در این جشنواره به نمایش درمیآید، قدرت یا جذابیت لازم برای برانگیختن انگیزه و اشتیاق مخاطب برای تماشای آنها را ندارد.
درحالیکه در جشنواره جهانی فیلم فجر این بخش سینمای بینالملل است که باید شلوعتر از بخشهای دیگر باشد و بتواند به نیاز و خواسته مخاطب پاسخ دهد یا قرار است فیلمهای مستند و انیمیشن هم در این جشنواره حضور داشته باشد، باید به یک حضور رقابتی بدل شود، نه اینکه صرفا بخشی در حاشیه برای نمایش برخی فیلمهای مستند و کوتاه یا انیمیشن در نظر گرفته شود.
در پایان باید گفت که این جشنواره با وجود ضعفها و کاستیها در محتوا و فرم، یک اتفاق خوب در شرایط کنونی بود که به احیای سینما دستکم در ذهن ما کمک میکرد.
ازاینرو جشنواره جهانی فیلم فجر را نباید به یک دورهمی سینمایی تحریف کرد. به همان اندازه که این جشنواره، مردمی است، صنفی و حرفهای هم هست و سرنوشت فیلمها و فیلمسازان به آن گره خورده است.
حالا که کرونا بهمثابه یک بحران جسمانی و اجتماعی به گرهی کور برای فعالیتهای انسانی در حوزههای مختلف تبدیل شده، نمیتوان با تعطیلی و پایینکشیدن کرکره جشنواره به مقابله با این بحران پرداخت و گره دیگری بر سینمای ایران زد.
تعطیلی جشنواره پاککردن صورتمسئله است، نه حل مسئله. راهگشایی نیازمند اراده معطوف به انجام است، نه بیارادگی معطوف به انکار!
در فیلم جدایی نادر از سیمین در یکی از سکانسها نادر به سیمین میگوید «هر وقت یک بحرانی سر راهت قرار گرفت یا فرار کردی یا دستهاتو بالا آوردی و تسلیم شدی!». تعطیلی جشنواره فیلم فجر به خاطر کرونا هم یا فرار از بحران است یا تسلیمشدن در برابر آن، اما عقلانیت حکم میکند که به عبور از بحرانها بیندیشیم، نه مرور بحرانها.
دیدگاه تان را بنویسید