کد خبر: 500653
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۰ ۱۰:۰۲:۰۰
| |

اصغر فرهادی و دومین نخل طلای کن / یک منتقد سینما: فرهادی تحلیلگر زمانه خویش بود

یک منتقد سینما گفت: در جشنواره فیلم کن سال 2021 فیلمسازان بزرگی با آثارشان حضور دارند و برنده شدن جایزه اصلی کار بسیار سختی است ولی با این حال می‌توان به موفقیت «قهرمان» امیدوار بود چرا که فرهادی ثابت کرده که طی سال‌های اخیر توانسته در رقابت با فیلمسازان بزرگی موفق باشد.

اصغر فرهادی و دومین نخل طلای کن / یک منتقد سینما: فرهادی تحلیلگر زمانه خویش بود
کد خبر: 500653
|
۱۴۰۰/۰۴/۱۰ ۱۰:۰۲:۰۰

اعتمادآنلاین| فیلم سینمایی «قهرمان» جدیدترین اثر سینمایی اصغر فرهادی به تازگی به بخش رقابتی جایزه اصلی جشنواره فیلم کن راه پیدا کرده و نام او را امروز در کنار فیلمسازان بزرگ حال حاضر دنیا در رقابت برای کسب نخل طلای کن می‌بینیم.

به گزارش برنا، مسیری که فرهادی برای رسیدن به این جایگاه طی کرده قطعاً می‌تواند برای دیگر فیلمسازان مسیری مشخص و قطعی در جهت دستیابی به موفقیت باشد اما قطعاً لازم است عوامل دستیابی به این موفقیت‌ها مورد بررسی قرار بگیرد تا در کنار شناخت کامل‌تر از سینمای او به این نکته برسیم که چرا امروز اصغر فرهادی می‌تواند با ادامه مسیر موفقیت‌هایش الگویی برای دیگر فیلمسازان، به خصوص فیلمسازان جوان باشد.

به همین بهانه با چند منتقد سینما گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

آرش خوشخو: اصغر فرهادی در دهه 1380 تحلیلگیر روح زمانه خودش بود / فیلم‌های ایرانی می‌توانند در کشورهایی با اشتراکات دینی و فرهنگی اکران موفقی داشته باشند

آرش خوشخو منتقد سینما اظهار کرد: اصغر فرهادی را در دو وجهه داخلی و بین‌المللی باید مورد توجه قرار دهیم. او در دهه 1380 در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد که طبقه متوسط در ایران طبقه ملتهب جامعه به حساب می‌آمد و همه اتفاقات اجتماعی و سیاسی از این طبقه بروز می‌کرد و در واقع بیشترین تناقضات را شاهد بود و مشکل حاکمیت هم بیش از همه متوجه طبقه متوسط بود با آثاری روایتگر انسان‌هایی از طبقه متوسط جامعه ایران توانست نظرات را به خود جلب کند.

خوشخو خاطرنشان کرد: او با فیلم‌های سینمایی «چهارشنبه سوری»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» تحلیلگر و تفسیرگر روح زمانه خودش بود و ماجراهای مختلفی از طبقه متوسط که با حاکمیت نیز تنش داشت و یک زیست چندگانه پیدا کرده بود را با درکی درست روایت کرد. پس از دهه 1390 طبقه فرودست بود که جایگاه مهم‌تری پیدا کرد و بانی مسائل مهمی شد و همانطور که می‌بینیم حتی امروز کاندیداهای ریاست جمهوری روی صحبتشان بیش از همه با این طبقه است. با تغییر این جایگاه و مهم‌تر شدن طبقه فرودست جایگاه فرهادی نیز در داخل کشور سست شد. این مسئله ممکن است باعث شده باشد که اصغر فرهادی در فیلم جدیدش «قهرمان» تغییر موضع داده باشد.

او افزود: اصغر فرهادی در خارج از کشور فیلمسازی شناخته می‌شود که در کارش بسیار سخت‌گیر است و وسواسی دارد که مدیریت کارهایش را خودش بر عهده می‌گیرد و با دقت بر کیفیت فنی اثرش نظارتی جدی دارد که حاصل آن اثری با کیفیت فنی بسیاری بالا است.

این منتقد در ادامه گفت: یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت اصغر فرهادی این است که او هنرهای نمایشی خوانده و روی نوشتن متون دراماتیک تسلط بالایی دارد و این باعث شده تا او فیلم‌نامه‌های باکیفیت و بسیار خوبی بنویسد. اصغر فرهادی در یافتن سوژه‌های روز جامعه تبحر دارد و از طرفی سوژه‌هایش را با معماهای هیچکاکی مخلوط می‌کند و جدا از حرف‌هایی که آثارش دارند جذابیتی در فیلم‌های او می‌بینیم که مخاطبانی از هر قشر را با خود درگیر می‌کند. این خصوصیات در فیلم‌های فرهادی نشان از تسلط او بر فیلمنامه‌نویسی است که باعث شد برای فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» کاندیدای اسکار بهترین فیلمنامه شود که به نظر من این کاندیدا شدن از کاندیدا شدنش برای اسکار بین‌المللی مهم‌تر است. تمام این ویژگی‌ها باعث شده تا فرهادی فیلمساز موفقی باشد اما در آثار او آن لحظه‌های نبوغ‌آمیزی که در آثار مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی می‌بینیم را شاهد نباشیم چرا که او بسیار کنترل‌کننده است.

خوشخو درباره استقبال مخاطبان عام از فیلم‌های اصغر فرهادی خاطرنشان کرد: فیلم‌های داریوش مهرجویی نیز این ویژگی را داشتند و او هم از فیلمسازان روشنفکر ما است که توانست استقبال مخاطبان را هم برای آثارش داشته باشد. فیلم‌هایی چون «هامون»، «سارا»، «پری»، «لیلا» و حتی «مهمان مامان» آثار پرفروشی بودند و اصغر فرهادی هم چنین ویژگی دارد و فیلم‌هایش علاوه بر موفقیت در جلب نظر مخاطبان خاص، نظر مخاطبان عام را هم به خود جلب می‌کنند.

او درباره تأثیر سیاه‌نمایی و پرداختن به مسائل سیاسی در موفقیت فیلم‌های ایرانی اظهار داشت: در فیلم‌های اصغر فرهادی هیچگونه سیاه‌نمایی نمی‌بینیم و او با معیارهای خودش حتی شخصیت‌های مهم و شاید قهرمان خلق می‌کند. شاید نگاه رسمی حاکم نگاه اصغر فرهادی را تأیید نکند. با این حال نمی‌توان گفت که اصغر فرهادی با باج دادن به جشنواره‌ها راه موفقیت را طی می‌کند؛ او به هیچ‌وجه این ویژگی را ندارد و آنچه که او را به فیلمساز موفقی تبدیل کرده مدیریت فوق‌العاده‌اش در کار فیلمسازی و تلاش بی‌وقفه‌اش است که باعث شده همه کارهایش موفقیتی حداقلی داشته باشد.

این منتقد تأکید کرد: قطعاً با سیاه‌نمایی یا همان باج دادن به جشنواره‌ها می‌توان به موفقیت رسید، طی سال‌های اخیر فیلم‌های سینمایی بسیاری بوده‌اند که به لحاظ کیفی در سطح بالایی نبوده‌اند اما به دلیل گفتن مسائلی خاص توانسته‌اند به موفقیت برسند. این موفقیت‌ها بعضاً با لابی‌گری و حمایت کانون‌های مختلفی مثل کانون‌های حقوق بشری کسب می‌شود که جنبه‌های هنری‌اش چندان به چشم نمی‌آید.

خوشخو درباره پخش و اکران فیلم‌های سینمای ایران در دنیا گفت: فیلم‌های ایرانی پتانسیل دیده شدن و فروش در گیشه‌های جهانی را دارند. فروش فیلم‌های ایرانی در شبکه‌های خارجی می‌تواند پول زیادی را به سینمای ایران تزریق کند. اکران فیلم‌های اصغر فرهادی در کشورهایی مثل فرانسه و اسپانیا که در این کشورها فیلم هم ساخته‌اند موفقیت‌آمیز بوده است. البته ما نباید فقط به اروپا و آمریکا نگاه کنیم، بازار بزرگی برای سینمای ایران در افغانستان، تاجیکستان، هنگ‌کنگ و چین می‌تواند وجود داشته باشد یا کشورهایی که گرایشات دینی مشترکی با ما دارند مثل الجزایر، مراکش و... می‌توانند بازارهای خوبی برای فروش فیلم‌های ایرانی باشند. کشورهایی که حس‌های نزدیک یا اشتراکات فرهنگی با ما دارند هم باید در نظر بگیریم و به نظر من با توجه به کیفیت آثار ایرانی این امکان وجود دارد.

او در پایان اظهار کرد: در جشنواره فیلم کن سال 2021 فیلمسازان بزرگی با آثارشان حضور دارند و برنده شدن جایزه اصلی کار بسیار سختی است ولی با این حال می‌توان به موفقیت «قهرمان» امیدوار بود چرا که فرهادی ثابت کرده که طی سال‌های اخیر توانسته در رقابت با فیلمسازان بزرگی موفق باشد.

رضا درستکار: اصغر فرهادی به هیچ جشنواره‌ای برای موفقیت باج نداده است / سینمای او همواره مسیر رو به رشدی داشته

رضا درستکار منتقد سینما اظهار کرد: از آنجا که اصغر فرهادی کار خود را از درجات پایین آغاز کرده و مسیر رشد و ترقی را پله پله طی کرده است آموختگی‌هایی را کسب کرده که با هوش بسیار بالای خود توانسته در نگاه هنری‌اش به رشدی معقول و استاندارد برسد به طوری که تمام فیلم‌های او هر کدام از اثر قبلی بهتر بوده و این رشد را به وضوح می‌توان در سینمای او دید.

درستکار خاطرنشان کرد: به عنوان مثال فیلم سینمایی «چهارشنبه‌سوری» وقتی ساخته شد خیلی‌ها به تحسین این فیلم پرداختند اما فرهادی با ساخت فیلم بعدی‌اش «درباره الی» سینمای خود را به کیفیت بالاتری رساند و بعد با فیلم «جدایی نادر از سیمین» دیدیم که توانست توجه جهانیان را به خود جلب کند و جوایز بسیاری را بدست آورد. این روند رو به رشد قطعاً یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت اصغر فرهادی است که هیچ‌گاه با افت و نزول کیفی شدیدی مواجه نشد.

او افزود: نکته بعدی درباره موفقیت اصغر فرهادی به این مسئله مربوط می‌شود که سینما برای او بسیار جدی است و او به خوبی به این درک رسیده که این مدیوم ارزش تأمل و تمرکز کردن دارد. این یک ویژگی مهم در اصغر فرهادی است چرا که بسیاری از سینماگران راه‌های دیگری برای فیلمسازی طی کرده‌اند و سینما به خودی خود مدیومی جدی نیست. خوشبختانه فرهادی در این دسته قرار نمی‌گیرد و فیلمسازی است که با جدیت سعی داشته سینمای خود را ارتقا دهد و با حساسیت دیدگاه و زیبایی‌شناسی خود را تقویت کند و از روندی که در پیش گرفته کاملاً مشخص است که در حوزه‌های مختلف مطالعه جدی دارد.

این منتقد در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: اصغر فرهادی از حضور سینماگران ایرانی در عرصه‌های جهانی طی سال‌های گذشته درس گرفته و می‌داند که پیگیری سینمای کیارستمی برای موفقیت کفایت نمی‌کند و او جنبه‌های اصلی سینما را هم در آثار خود حفظ کرده و چون آثارش در جریان اصلی سینما قرار می‌گیرد او از حضور هنرپیشه‌های مطرح و طراز اول نیز استفاده می‌کند اما این کار باعث نشده که او تصور کند بازیگران کارکشته و مطرح خودشان کار را پیش می‌برند. او بازیگران را به درستی انتخاب کرده و به درستی با وسواس رهبری و هدایت بازیگر را انجام داده به طوری که بازی‌هایی که در آثار او می‌بینیم را از بازیگران در دیگر فیلم‌ها شاهد نیستیم. به عنوان مثال می‌توان ساره بیات را مثال زد که در «جدایی نادر از سیمین» بازی بسیار خوبی داشت اما این درخشش را در ادامه راه از او کمتر دیده‌ایم.

درستکار خاطرنشان کرد: اصغر فرهادی بر خلاف بسیاری از فیلمسازان جریان اصلی که تصور می‌کنند با حضور چند بازیگر مطرح می‌توان با خیال راحت کار را تمام شده دانست وسواس‌های منطقی فیلمسازی‌اش را دنبال می‌کند و به جذابیت دراماتیک فیلم برای تماشاگر، منطق روایی و زیبایی‌شناسی و... توجه دارد. این خصوصیات فردی فرهادی است که منجر به رشد فنی، هنری و شخصیتی او شده است. دیگر فیلمسازان ملاک‌ها و معیارهای لازم را قطعاً به اندازه فرهادی رعایت نکرده‌اند که به این درجه نرسیده‌اند و او در حال حاضر از سایر سینماگران ما موفق‌تر است.

او تأکید کرد: فرهادی طی سال‌های اخیر مسیر درستی را در پیش گرفته و اندازه‌ای که او طی سال‌های اخیر رشد کرده، سینمای بدنه ما رشد نداشته و برتری کیفی آثارش کاملاً محسوس است. اصغر فرهادی امروز در جایگاهی قرار گرفته که به نظر من پس از عباس کیارستمی دومین فیلمساز معتبر سینمای ایران در عرصه جهانی به حساب می‌آید.

این منتقد درباره موفقیت فیلم‌های ایرانی با رویکردهای سیاسی گفت: هر جشنواره‌ای که در دنیا برگزار می‌شود سیاست‌هایی را دنبال می‌کند و جشنواره فیلم فجر هم همین ویژگی را دارد. شاید فیلمسازانی را بتوان نام برد که در خدمت سیاست‌های جشنواره‌ها قرار می‌گیرند و به نوعی به این رویدادها باج می‌دهند تا جایزه‌ای به دست آورند اما اصغر فرهادی از نظر من هیچ باجی به جشنواره‌ها نداده و برای جایزه دادن دست به هیچ کار غیر قابل قبولی خارج از دنیای سینما نزده است. خیلی‌ها برای موفقیت خیلی چیزها را فروختند اما اصغر فرهادی در این مسیر هیچ‌گاه فروشنده نبوده است.

او افزود: فرهادی امکان فیلمسازی در خارج از کشور را هم دارد و دیدیم که بر خلاف بسیاری از فیلمسازان ایرانی در این عرصه هم موفق بود و فیلم‌های خوبی ساخت. همین که او با این شرایط و چنین جایگاهی که در سینمای جهان دارد با وجود همه شرایط سخت فرهنگی کشور همچنان در کشورمان فیلم می‌سازد نشان می‌دهد که او برای موفقیت چیزی را نفروخته است.

درستکار در پایان درباره احتمال موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن گفت: به عنوان منتقد ترجیح می‌دهم فیلم را ببینم و بعد درباره آن و احتمال موفقیتش نظر بدهم. همیشه سعی من بر این بوده که نظراتم از درون خود فیلم بیرون بیاید و در واقع دستورم را از داخل فیلم می‌گیرم و پیش از دیدنش هیچ جبهه‌گیری و نظری ندارم اما با توجه به اینکه فرهادی طی سال‌های اخیر خود را به عنوان فیلمسازی بالغ و به رشد رسیده ثابت کرده می‌توانم بگویم که امروز در سینمای ایران تنها به اصغر فرهادی می‌توان امید داشت. به هر حال امیدوارم و آرزو می‌کنم که فیلم خوبی ساخته باشد و مثل همیشه نماینده‌ای شایسته از سینمای ایران باشد.

آنتونیا شرکا: اصغر فرهادی با تیزهوشی پیوند خود با ایران را قطع نکرده است

آنتونیا شرکا منتقد سینما و تلویزیون گفت: اصغر فرهادی از فیلم «چهارشنبه‌سوری» به بعد و با جایزه‌های اسکاری که برای سینمای ایران به ارمغان آورد فصل تازه‌ای در سینمای ایران رقم زد و به واسطه آن ساختاری جدید در سینمای ایران ایجاد کرد.

شرکا خاطرنشان کرد: سینمای اصغر فرهادی ترکیبی از سینمای هالیوود با سینمای اروپا است. سینمایی که با وجود داشتن ویژگی‌های هالیوودی نشانه‌هایی از سینمای اروپا را هم در خود دارد. شخصیت‌محور بودن آثار این کارگردان و پایان باز از ویژگی‌های اروپایی فیلم‌های فرهادی به حساب می‌آیند و او با آمیزه‌ای که از لحاظ ساختاری و سبکی ابداع کرد و استفاده از موضوعاتی که ایرانی بود ترکیبی ایجاد کرد که مورد توجه جهانیان قرار گرفت.

او افزود: به عنوان مثال فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» علاوه بر نکاتی که مطرح کردم حائز یک سری از اصول هالیوودی است که فرهادی در آن‌ها دست برده و آن‌ها را در خدمت موضوعی قرار داده و یک داستان ملودرام ایرانی را روایت کرده است که می‌تواند آینه‌ای باشد از کشمکش‌هایی که در بستر اجتماعی ایران وجود داشته است. در واقع فرهادی در این اثرش نمونه‌‌ای کوچک از سیاست ایران و کشمکش‌هایی که وجود دارد را در اثرش به تصویر کشیده است و او با نگاه ریزبینش تا امروز توانسته با آثاری که خلق کرده تصویری از ایران امروز را به جهانیان نشان دهد که مورد توجه قرار گرفته است.

این منتقد در ادامه اظهاراتش گفت: پس از موفقیت «جدایی نادر از سیمین» فرهادی توانست به چهره‌ای بین‌المللی تبدیل شود و حتی پس از آن با دوباره برنده شدن اسکار توسط فیلم «فروشنده» موفقیت‌های خود را تکرار کرد و توانست روندی را در پیش بگیرد که هر برنده اسکاری می‌تواند این روند را در پیش داشته باشد. هوشمندی اصغر فرهادی در این است که همیشه سعی کرده پیوند خود را با ایران حفظ کند و به خوبی این مسئله را درک کرده که ریشه‌هایش در ایران قرار دارد و حتی وقتی خارج از ایران فیلم ساخته هم مخاطب ایرانی خود را از دست نداده است. او با وجود اینکه امکان فیلمسازی در خارج از مرزهای ایران را دارد آخرین اثرش را هم در ایران ساخته و پیوندش را با ریشه‌هایش قطع نکرده است.

شرکا درباره این نگرش که درباره فیلمسازهای موفق ایرانی در جشنواره‌های خارجی مطرح می‌شود که او قطعاً با سیاهنمایی به این جایگاه رسیده‌اند، گفت: به نظر من این حرف‌ها و این اظهارات در این دوره دیگر محلی از اعراب ندارد. شاید اصغر فرهادی در آثارش نگاهی به معضلات و مشکلات جامعه داشته باشد اما فیلم‌هایی وجود دارند که واقعاً سیاه‌نمایی می‌کنند یا بیش از فرهادی به معضلات می‌پردازند و نمی‌توانند موفقیت‌های او را کسب کنند. فرهادی هیچ‌گاه جایگاهی که امروز کسب کرده را با سیاه‌نمایی به دست نیاورده و او با وجود اینکه نگاهی انتقادی به شرایط امروز دارد به سراغ فقر مطلق و پوچ‌گرایی و... نرفته است.

او افزود: فیلم‌های فیلمسازانی چون محمدحسین مهدویان یا حتی فیلم «ابد و یک روز» اثری به مراتب تلخ‌تر از آثار اصغر فرهادی هستند ولی هیچ‌گاه نتوانسته‌اند موفقیت‌های او را کسب کنند. البته من نمی‌خواهم ارزش این فیلم‌ها را پایین بیاورم و قطعاً این فیلم‌ها هم کیفیت‌های بالایی دارند اما منظورم از مثالی که زدم این است که صرفاً سیاه‌نمایی یا پرداختن به معضلات جامعه نمی‌تواند عامل موفقیت یک فیلمساز باشد. این در حالی است که اتفاقاً اصغر فرهادی در فیلم‌هایش وضعیتی عادی را نشان می‌دهد و ما در آن نشانه‌های غلو‌شده‌ای از مشکلات و معضلات اجتماعی نمی‌بینیم.

این منتقد درباره استقبال از فیلم‌های ایرانی در گیشه سینماهای خارجی گفت: فیلم‌های بسیاری با تأثیر از سینمای فرهادی ساخته شدند که اکثر ویژگی‌های آثار او را داشتند. فیلم‌هایی چون «ملبورن» هم در سبک و سیاق آثار فرهادی ساخته شدند اما نتوانستند در گیشه سینماهای خارجی موفق باشند. علاوه بر نقش پخش‌کننده در موفقیت گیشه به نظر من فیلم‌های فرهادی هنوز آثاری منحصر به فرد و خاص هستند که نمی‌توانیم جریان شکل‌گرفته‌ای که موفقیت‌های او در ایران رقم زده را برای فروش بالای فیلم‌های ایرانی در گیشه تضمین‌کننده بدانیم. یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد فرهادی در بین سینماگران ایرانیِ موفق در جشنواره‌های جهانی این است که او علاوه بر موفقیت در جشنواره‌ها در جلب نظر مخاطبان عام نیز موفق است و البته همین نکته است که او را به فیلمسازی برنده جایزه اسکار تبدیل کرده است. در واقع فیلم‌های فرهادی بیشتر از جشنواره‌های اروپایی می‌توانند مورد توجه آکادمی‌هایی چون اسکار قرار بگیرند.

او در پایان درباره احتمال موفقیت فیلم «قهرمان» در جشنواره فیلم کن اظهار داشت: طبیعتاً تا زمانی که فیلم را ندیده باشیم نمی‌توانیم نظر قاطعی بدهیم اما من به سینمای فرهادی امیدوار هستم. همانطور که اسکار دومش به هیچ‌وجه قابل پیش‌بینی نبود و من به شخصه اصلاً فکر نمی‌کردم که او دوباره به فاصله چند سال برنده اسکار شود ممکن است در جشنواره کن نیز جایزه اصلی را از آن خود کند. به نظر من سینمای اصغر فرهادی همچنان پتانسیل شگفتی‌سازی در سطح جهانی را دارد و به خصوص امروز که فیلمش را در ایران ساخته من بیشتر امیدوار هستم. قطعاً برای فیلمسازانی در حد و اندازه اصغر فرهادی فیلمسازی در داخل کشور خودشان امتیاز مضاعفی به حساب می‌آید که امیدوارم امسال نخل طلای کن را برای سینمای ایران به ارمغان بیاورد.

احمد طالبی‌نژاد: رمز موفقیت اصغر فرهادی پرداختن به موضوعات مشترک موجود در فرهنگ‌های مختلف است / او پیش از اینکه کارگردان خوبی باشد یک فیلمنامه‌نویس درجه یک است

احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما گفت: تفاوت عمده‌ای که اصغر فرهادی در نگاهش با دیگر فیلمسازان ایرانی موفق در جشنواره‌های خارجی دارد به این مسئله مربوط می‌شود که او از جهاتی ادامه‌دهنده مسیر عباس کیارستمی است به این معنی که او بنای فیلم‌هایش را برای موفقیت به افشاگری‌های سیاسی قرار نداده و محتوای آثارش را در حوزه اخلاقیات بنا کرده که در همه جای جهان معیارهای مشابهی دارد و انسان‌ها در جوامع مختلف می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

طالبی‌نژاد خاطرنشان کرد: مسائلی چون دروغ که در همه فرهنگ‌ها به عنوان یک رفتار نادرست شناخته می‌‍شود یا عشق و علاقه پدر و مادر به فرزندانشان مسائلی نیستند که تنها مربوط به فرهنگ ما باشند. فرهادی با پرداختن به این موضوعات مشترک در فرهنگ‌های مختلف توانسته توجه مخاطبان جهانی را به خود جلب کند و به نظر من رمز موفقیت او همین نکته است. فیلم‌هایی که روی اخلاق و روابط اجتماعی تأکید دارند در هر کشوری مورد توجه قرار می‌گیرند.

او افزود: عباس کیارستمی هم به مدت 20 سال چنین جایگاهی داشت و فیلمساز مهم و شناخته شده ما در عرصه‌های جهانی به حساب می‌آمد که آن زمان هم مثل امروز فیلمسازان دیگری در کنار او بودند که توجه جهانیان را به خود جلب کرده بودند اما اصلی‌ترین و مهم‌ترین فیلمساز ما در آن زمان کیارستمی بود که امروز این جایگاه متعلق به اصغر فرهادی است.

این منتقد درباره موفقیت فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های جهانی گفت: فیلم‌های بسیاری از سینمای ایران هستند که با تکیه بر افشاگری‌ها سعی در جلب نظر جشنواره‌ها دارند که من این فیلم‌ها را شبیه روزنامه می‌دانم که گزارشی هستند و مثل یک روزنامه که هرچقدر هم دقیق و باکیفیت یک گزارش در آن منتشر شده باشد تاریخ مصرف دارد و پس از مدتی ارزشش به حداقل می‌رسد. یک نکته بسیار مهم درباره اصغر فرهادی این است که او پیش از اینکه کارگردان خوبی باشد یک فیلمنامه‌نویس درجه یک است و فیلمنامه‌هایش در یک مهندسی دقیق اطلاعات را به صورت قطره‌چکانی به مخاطبش ارائه می‌دهد، غافلگیری و شوک دارد و مخاطب را با گره‌ها و قلاب‌های دراماتیک درگیر اثر می‌کند. مرحوم جلال مقدم درباره سینمای مسعود کیمیایی جمله‌ای دارد که می‌گوید "کیمیایی در فیلم‌هایش یقه تماشاگر را می‌گیرد و رها نمی‌کند"، امروز می‌توان این خصوصیت را به سینمای اصغر فرهادی داد که او هم با آثارش یقه مخاطب را می‌چسبد و رها نمی‌کند.

طالبی‌نژاد درباره استقبال مخاطبان عام از فیلم‌های اصغر فرهادی گفت: ما در سینمای روشنفکرانه‌مان یکی از مشکلاتی که داشتیم به عدم توجه فیلمسازان به مخاطبان عام برمی‌گردد. در سینمای ما غیر از داریوش مهرجویی که در مقطعی حدود دهه 1360 و 70 آثارش مورد توجه عموم قرار می‌گرفت فیلمسازان ما معمولاً بین مخاطبان عام و خاص تفاوت قائل می‌شوند و اکثر سینماگران موفق در جشنواره‌ها اقبال عمومی را ندارند اما از آنجا که ملودرام ساختار مورد علاقه اصغر فرهادی است آثارش می‌تواند با مخاطبان بسیاری ارتباط برقرار کند و این امتیازی منحصر به فرد برای او به حساب می‌آید.

این منتقد درباره شانس اصغر فرهادی برای کسب جایزه نخل طلای کن اظهار داشت: شاید اصغر فرهادی شانس چندانی برای برنده شدن نخل طلای کن نداشته باشد، جشنواره‌ها سیاست‌هایی را دنبال می‌کنند که شاید مسائل سیاسی هم در آن‌ها دخیل باشد. هر چند که تأکید کردم موفقیت اصغر فرهادی به افشاگری یا تزریق مسائل سیاسی به فیلم‌هایش ارتباطی ندارد اما سیاست در جوایزی که او دریافت کرده بی‌تأثیر نبوده و نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که دومین اسکار او یک جایزه سیاسی بود. البته من فیلم «قهرمان» را ندیده‌ام، قصه‌ و جهت‌گیری فیلمش را نمی‌دانم و شاید او رویکردش را در این اثر تغییر داده باشد اما در هر صورت حتی اگر جایزه‌ای به فرهادی نرسد حضور او در جشنواره کن اتفاق بزرگی است که بسیاری از فیلمسازان آرزویش را دارند و حداقل می‌خواهند فیلمشان در بازار کن حضور داشته باشد.

او در پایان افزود: متأسفانه در 40 سال اخیر حضور سینمای ایران در مجامع جهانی فقط محفلی و جشنواره‌ای بوده و ما به بازار موجود در خارج از مرزهای کشورمان توجهی نکرده‌ایم و حتی فیلمسازان بزرگی چون کیارستمی هم در بارازهای جهانی به فروش آثارشان توجهی نداشته‌اند. ما می‌توانیم با توجه به اشتراکات فرهنگی‌مان با برخی کشورها بازارهای محدودی داشته باشیم و در این بین حتی شبکه‌های معروف تلویزیونی را نباید نادیده گرفت اما برای این اتفاق نیاز به سیستمی داریم که این موضوع را با جدیت دنبال کند و متأسفانه تا امروز این نیاز تأمین نشده است. زمانی بنیاد سینمایی فارابی که برای حضور سینمای ایران در مجامع بین‌المللی فعالیت می‌کرد تنها رویکردش به حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها توجه داشت. ما می‌توانیم با اکران فیلم‌هایمان حداقل در کشورهای فارسی زبان بازار مناسبی را برای سینمای‌مان به وجود آوریم اما متأسفانه در حال حاضر همتی برای این اتفاق مهم وجود نداشته و اگر هم تلاشی صورت گرفته معمولاً نتیجه‌ای نداشته و مسیر را اشتباه طی کرده‌ایم.

کیوان کثیریان: اصغر فرهادی یکی از اصلی‌ترین شانس‌های نخل طلای کن است/ حضور بین‌المللی نباید محدود به جشنواره‌ها شود/ فیلم‌های ما در خاورمیانه می‌توانند اکران موفقی داشته باشند

کیوان کثیریان منتقد سینما گفت: برای بررسی عوامل موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره‌های جهانی به یک فرمول خاص و مشخص نمی‌رسیم. او برای سینمای خود استانداردهایی تعریف کرده که امروز با توجه به معتبر بودن نام این کارگردان جشنواره‌ها برای کسب اعتبار خودشان از آثارش استقبال می‌کنند.

کثیریان خاطرنشان کرد: اصغر فرهادی طی سال‌های اخیر استانداردهای سینمایی خود را ارتقا داده و با دو جایزه اسکاری که برنده شده به یک نام معتبر در سینمای جهان تبدیل شده که حضورش در کن دور از ذهن نبود و اتفاق تازه‌ای به حساب نمی‌آید چرا که پس از فیلم «گذشته» همه فیلم‌های او در بخش اصلی جشنواره فیلم کن حضور داشته‌اند.

او افزود: فیلم‌های سیاه و منفی ایرانی برخی مواقع می‌توانند نظر جشنواره‌های معتبر جهانی را به خود جلب کنند اما این فرمول را همیشگی نمی‌توان دانست. فرمول مشخصی برای موفقیت فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌ها وجود ندارد و موارد بسیاری وجود دارد که می‌تواند در موفقیت یا عدم موفقیت فیلم‌ها تأثیرگذار باشد. هر جشنواره سیاست‌ها و ملاحظات خود را دارد و برخی مواقع ملاحظات سیاسی در مورد توجه قرار گرفتن یک فیلم تأثیرگذار است و برخی مواقع اینگونه نیست. به هر حال سینمای دنیا معادلات خود را دارد و چندان قابل پیش‌بینی نیست که به عنوان مثال بگوییم فیلم‌هایی با ویژگی‌هایی اینچنین مورد توجه قرار می‌گیرند.

این منتقد در ادامه درباره محدود بودن سینمای ایران برای موفقیت در جشنواره‌های جهانی به فیلمسازان معدودی چون اصغر فرهادی گفت: ظهور یا عدم ظهور فیلمسازانی چون اصغر فرهادی تا حد زیادی به سیاست‌های مدیریتی سینمای ما در داخل کشور برمی‌گردد. فضای فیلمسازی ما به لحاظ مضمونی محدود است. پروسه صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش و در واقع ورود سلیقه‌ها و دخالت زیاد سلایق مدیریتی در ممیزی‌ها باعث می‌شود که فیلم‌های ما به لحاظ مضمونی تنوع کافی نداشته باشند و از این منظر کم‌ جان و کم رمق باشند. ورود به بسیاری از موضوعات باعث می‌شود تا ممیزی فعال شود و به همین دلیل فیلمسازان از پرداختن به بسیاری از موضوعات پرهیز می‌کنند و به نوعی خودسانسوری هم مسئله‌ای است که فیلمسازان ما به آن دچار هستند. این وضعیت و این دردسرها باعث می‌شود که ما به لحاظ مضمونی در محدودیتی قرار بگیریم که موضوعات فیلم‌هایمان بسیار محدود و تکراری شوند.

کثیریان تأکید کرد: به هر حال در هر دوره یک فیلمساز ظهور می‌کند که به چهره‌ای شاخص و نامی معتبر تبدیل می‌شود ولی ما فیلمسازان جوان دیگری هم داریم که پتانسیل موفقیت در جشنواره‌های مهم جهانی را دارند. فیلمسازانی چون شهرام مکری و مجید برزگر از این دست فیلمسازان هستند و از طرفی جوانانی هستند که از راه می‌رسند و نگاه‌های تازه را به سینمای ما تزریق خواهند کرد. کاوه مظاهری، سعید روستایی، نرگس آبیار و بسیاری دیگر از فیلمسازان جوان هستند که می‌توان به آن‌ها در ادامه راه امیدوار بود و البته تا امروز هم جوایزی از جشنواره‌ها دریافت کرده‌اند.

او افزود: فرهادی امروز یکی از بزرگ‌ترین فیلمسازان سینمای ایران به حساب می‌آید او در عرصه بین‌الملل وجهه قابل قبولی دارد و اعتباری کسب کرده که دستش در پرداختن به قصه‌ها و موضوعات مختلف بازتر است و مزاحمت‌های کمتری از سوی عوامل ممیزی و سانسور متوجهش می‌شود و می‌تواند به موضوعات تازه‌تر مراجعه کند. به هر صورت باید برای ظهور فیلمسازان نامدار و موفق در عرصه بین‌الملل به نسل جوان فرصت داد، من فکر می‌کنم نسل جوان ما راه خود را بالاخره پیدا می‌کند و ما در آینده فیلمسازان موفق بیشتری خواهیم داشت.

این منتقد درباره احتمال موفقیت اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن گفت: باید دیگر رقبای اصغر فرهادی در جشنواره کن را هم مورد ارزیابی قرار دهیم و فیلم‌های آن‌ها را هم ببینیم اما به نظر من فرهادی همیشه شانس برنده شدن جایزه مهم نخل طلای کن را دارد. شاید مثل فیلم قبلی‌اش «همه می‌دانند» نتواند نظر منتقدان و جشنواره را به خود جلب کند که البته ایرادی ندارد و یک فیلمساز همیشه در کارنامه‌اش فراز و فرودهایی دارد ولی مطمئناً او امروز یکی از سینماگران مهمی است که در جشنواره کن حضور دارد و سینمایش به استانداردی رسیده که می‌توان به موفقیت او در این جشنواره امیدوار بود.

کثیریان در پاسخ به این پرسش که در سینمای ایران علاوه بر حضور جشنواره‌ای برای اکران جهانی چه عملکردی داشته و در چه کشورهایی می‌توان به موفقیت فیلم‌های ایرانی امیدوار بود، گفت: متأسفانه مدیریت سینمای ما توجه چندانی به اکران جهانی نداشته و ما حتی برای اکران منطقه‌ای هم برنامه‌ای نداشته‌ایم. فیلم‌های ما حداقل در کشورهای منطقه می‌توانند اکران شوند و موفق باشند اما هیچ برنامه‌ای برای اکران خارج از کشور نداشته‌ایم و از این امکان فوق‌العاده به هیچ‌وجه استفاده نکرده‌ایم. به هر حال سینمای ما جزو 10 سینمای برتر دنیا است و اکران جهانی امکان بازاریابی و فروش فیلم‌ را به قدری بالا می‌برد که به هیچ‌وجه با شرایطی که سینمای ما امروز دارد و فیلم‌ها تنها در کشور خودمان اکران می‌شوند قابل قیاس نیست. متأسفانه در این زمینه نه پخش‌کننده‌ها کاری کرده‌اند و نه مدیریت سینمایی کشور برنامه و عملکرد مفیدی داشته است.

او در پایان افزود: دلیل این اتفاق را نابلدی و سوء مدیریت در سینمای کشور می‌دانیم. عدم ارتباط‌های بین‌المللی و پخش‌کننده‌های محدودی که داریم باعث شده تا هیچ‌گاه اکران جهانی فیلم‌های ایرانی به یک جریان تبدیل نشود و ما برای حضور در عرصه‌های بین‌المللی به جشنواره‌ها محدود شویم. سینمای ما در دنیا یک سینمای استاندارد با آثاری کنجکاوی‌برانگیز است که اگر بتوانیم اکران جهانی را در دستور کار قرار دهیم قطعاً توسط مخاطبان جهانی بسیاری از آثار ما مورد توجه و استقبال قرار می‌گیرد. بهتر است مسئولان و کسانی که امکان فراهم کردن این شرایط را دارند به جای مقصر دانستن دیگران به فکر فراهم شدن این شرایط باشند تا ما از این دور باطل که فیلم‌هایمان فقط در داخل کشورمان اکران می‌شوند و مخاطبان جهانی ندارند خارج شود.

محمود گبرلو: اصغر فرهادی را نباید در دسته فیلمسازانی قرار داد که با سیاست‌زدگی به موفقیت رسیده‌اند

محمود گبرلو منتقد سینما و تلویزیون گفت: به طور کل موفقیت سینمای ایران در عرصه‌های مختلف جهانی و مطرح شدن سینماگران ایرانی و آثارشان در جهان اتفاقی خوشحال‌کننده است.

گبرلو خاطرنشان کرد: ما باید بپذیریم که سینما برای ارتباط با جهان مهم‌ترین ابزار است و نباید این فرصت طلایی را برای سینمای کشورمان از دست دهیم و این امکان مهم را نادیده بگیریم. موفقیت اصغر فرهادی در عرصه‌های بین‌المللی یکی از همین اتفاقات مهم است.

او افزود: اصغر فرهادی متفاوت‌ترین فیلمساز در بین سینماگران موفق ایرانی است که در عرصه‌های بین‌المللی توانسته اعتباری برای خود کسب کند. او راه حضور در جشنواره‌های جهانی را پیدا کرده و با تهیه‌کننده و پخش‌کننده‌های مهم دنیا ارتباط دارد و موفقیتش امری طبیعی است. اصغر فرهادی با یک داستان ایرانی حرف جهانی می‌زند و به همین دلیل است که می‌بینیم فیلم‌هایش در داخل کشور هم مخاطب دارد و با فروش بالایی همراه است. او را نمی‌توان در دسته فیلمسازانی قرار داد که با جنبه‌های سیاسی آثارشان توانسته‌اند نظر جشنواره‌ها را به خود جلب کنند؛ فیلمسازان بسیاری هستند که با پر رنگ کردن جنبه‌های سیاسی اثرشان سعی دارند نظر جشنواره‌ها را به خود جلب کنند و جشنواره‌ها هم موذیانه این رویکرد را تشویق می‌کنند اما آثار فرهادی چنین ویژگی‌هایی ندارد و عامل موفقیت آثارش چنین مسائلی نیست.

این منتقد در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: اصغر فرهادی آنقدر رشد کرده که در قالب و فرم ایرانی می‌تواند حرف جهانی بزند و در عین حال مورد توجه مخاطبان داخلی و خارجی قرار بگیرد. به نظر من اصغر فرهادی نسبت به همه فیلمسازان ما که در جشنواره‌های جهانی موفق بوده‌اند یک پدیده است، پیش از او قطعاً عباس کیارستمی بود که آثارش با استقبال خوبی از سوی جشنواره‌های مختلف روبرو می‌شدند و او را می‌توان پرچمدار سینمای ایران در مجامع جهانی دانست اما از نظر من اصغر فرهادی چند گام جلوتر از کیارستمی قدم برمی‌دارد چرا که فرم و تکنیکش علاوه بر مورد توجه بودن در مجامع سینمایی جهان با مخاطبان عام ایرانی و خارجی هم ارتباط برقرار می‌کند. این ویژگی مهم که فیلمسازی بتواند نظر جشنواره‌ها را به خود جلب کند و در عین حال در گیشه نیز موفق باشد را در سینمای ایران تنها می‌توان به اصغر فرهادی مربوط دانست.

او افزود: فروش فیلم‌های فرهادی همیشه خوب بوده و این نشان می‌دهد که مردم با آثار او ارتباط برقرار کرده‌اند و علاوه بر آن بسیاری از شبکه‌های جهانی و پخش‌کننده‌ها مایل به همکاری با فرهادی هستند. این اقبال نسبت به فیلم‌های این کارگردان ارتباطی با شیطنت‌های سیاسی ندارد بلکه او به خاطر فرم، موضوع و کیفیت آثارش توانسته با مخاطبان جهانی ارتباط برقرار کند و من در سینمای ایران چنین فیلمسازی را سراغ ندارم که بتواند چنین توانایی‌ مهمی داشته باشد.

گبرلو در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: اصغر فرهادی به یک بلوغ فکری رسیده و فرمول ارتباط جهانی را خیلی خوب به دست آورده و در واقع کشف کرده است. قصه‌های فرهادی به زندگی اجتماعی مردم می‌پردازد و نقاط مشترک انسانی در همه انسان‌ها را به دست آورده و به نوعی ارتباطی در آثارش بین ایرانیان و جهانیان برقرار کرده که در عین حال که اثری کاملاً ایرانی می‌سازد، فیلمش تنها مربوط به یک قوم و نژاد ایرانی نمی‌شود و همه مردم جهان با آن می‌توانند ارتباط برقرار کنند.

این منتقد درباره احتمال موفقیت «قهرمان» اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن گفت: من هنوز «قهرمان» را ندیدم و حتی نمی‌دانم چه داستانی روایت می‌کند و طبیعتاً آثار رقبای فرهادی را هم ندیده‌ام اما با توجه به جایگاهی که امروز فرهادی در سینمای جهان دارد و موفقیتش در سال‌های اخیر به موفقیت او در جشنواره کن امیدوار هستم و اگر او برنده نخل طلا شود اتفاق بسیار خوشحال‌کننده‌ای است. جایزه گرفتن اصغر فرهادی که نجیبانه بدون جوسازی‌های سیاسی در عرصه‌های بین‌الملل حاضر می‌شود امتیاز بزرگی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.

گبرلو درباره حضور سینمای ایران در بازارهای جهانی گفت: کشور ما امروز در شرایطی است که قطعاً هر حرکت فرهنگی که با فرم و فرهنگ ایرانی در ابعاد جهانی دیده شود، اتفاقی مثبت به حساب می‌آید و یک امتیاز مهم برای سینمای ما است. ما می‌توانیم ایده‌های بکر را در آثارمان دستمایه قرار دهیم و نظر جهانیان را به سینمای خود جلب کنیم اما متأسفانه سینمای ایران این موضوع را به خوبی درک نکرده و فیلمسازان اندکی داریم که بتوانند با ساختار و فرم ایرانی و و تکنیک و محتوایی غنی نظر جهانیان را به خود جلب کنند. ما نباید سینمای خود را به داخل محدود کنیم و می‌توانیم به ارتباط‌ها و بازارهای جهانی توجه داشته باشیم. موفقیت فرهادی در عرصه‌های بین‌المللی می‌تواند سکوی پرتاب بزرگی برای سینمای ایران به حساب بیاید که ما را به بازارهای جهانی وصل کند. قطعاً وصل شدن به بازارهای جهانی کار سختی است اما اصغر فرهادی به ما نشان داد که این کار شدنی است.

او افزود: فیلمسازان ما دیگر نباید خود را محدود به بازار داخلی کنند. البته بسیاری از فیلمسازان هستند که اعتقادی به این مسئله ندارند و سبک و سیاق خود را در مسیری پرورش داده‌اند که تنها مربوط به بازار داخلی می‌شود. یکی از این فیلمسازان مسعود کیمیایی است که قطعاً نگرش او قابل احترام است اما او یک استثنا است و باید اکثر فیلمسازان ما بازارهای جهانی را هم برای ارائه آثار خود در نظر بگیرند. همانطور که پیش‌تر گفتم ما طی سال‌های گذشته فیلمسازانی داشتیم که سعی می‌کردند ابعاد سیاسی فیلم‌هایشان پر‌رنگ‌تر باشد و از این طریق با مطرح‌ کردن حرف‌های سیاسی و جناحی خود را به اثبات برسانند اما خوشبختانه با ظهور فیلمسازانی چون فرهادی به باز شدن راه‌های بهتر و مناسب‌تر رسیده‌ایم که باید مورد توجه باشند.

گبرلو در پایان تأکید کرد: یک دوره‌ای جبهه‌ای وجود داشت که به اصغر فرهادی حمله می‌کرد، حضور او در تلویزیون به نوعی ممنوع می‌شد اما امروز باید به این درک برسیم که او از فیلمسازانی است که به دلیل تخصص و تبحرش در سینما به موفقیت رسیده و باید از این سرمایه فرهنگی خود مراقبت کرده و به آن افتخار کنیم. من در آثار اصغر فرهادی اندیشه‌های سیاه سیاسی یا نگرش‌های ضد دینی ندیدم. او همواره با آثارش سعی در مطرح کردن سوالاتی در ذهن تماشاگر داشته که پاسخ روشنی نیز به پرسش‌ها نمی‌دهد و در نهایت مخاطب را به تصمیم‌گیری وادار می‌کند. این شکل فیلمسازی به سبک و سیاق او مربوط می‌شود و می‌بینیم که مخاطبان نیز از آن به خوبی استقبال می‌کنند. وقتی فیلم‌های فرهادی اکران می‌شوند مردم دسته‌جمعی به دیدن آثارش می‌روند و این نشان می‌دهد که آثار او پتانسیل ایجاد بحث و گفت‌وگو را دارند. او یک پدیده در سینمای ایران است و ما نباید با هر پدیده جدید برخوردی قهرآمیز داشته باشیم و آن را به یک بحران منفی تبدیل کنیم بلکه باید از حضور او در سینمای کشورمان بهره ببریم و از موفقیت‌هایش در جشنواره‌های مختلف دنیا به نفع سینما و فرهنگ خودمان استفاده کنیم

امیررضا نوری‌پرتو: سینمای اصغر فرهادی در محافل آکادمیک آمریکا از جشنواره‌های اروپایی موفق‌تر است

امیررضا نوری‌پرتو منتقد سینما گفت: به نظر من فرآیند فیلمسازی اصغر فرهادی و روند کارنامه کاری‌اش را با دقت دنبال کنیم متوجه می‌شویم که او روندی بسیار شبیه به نظام استودیویی در پیش گرفته که معمولاً این روند در کشورهایی که صاحب صنعت سینما هستند برای فیلمسازان وجود دارد. اصغر فرهادی از سِمَت‌های کوچک‌تر کار خود را شروع کرده و پله‌پله پیش رفته و این مسیر همانطور که اشاره کردم مختص فیلمسازی در نظام استودیویی است و در کشور ما وجود ندارد و شبیه‌ترین را به آن می‌توان فیلمسازان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در پیش از انقلاب دانست که فیلمسازانی چون عباس کیارستمی و امیر نادری از آن جمله هستند.

نوری‌پرتو در ادامه خاطرنشان کرد: یکی دیگر از ویژگی‌های خوبی که اصغر فرهادی را به جایگاه امروزش رسانده تسلط او بر ساختار درام است. او کار خود را با نمایشنامه‌نویسی برای رادیو آغاز کرده، سپس برای تلویزیون سریال نوشته و پس از آن با «داستان یک شهر» کارگردانی را تجربه کرده است و در نهایت به فیلمسازی در سینما روی آورده است.

او افزود: در دوره دوم دولت اصلاحات ما شاهد رونق ساخت فیلم‌های به اصطلاح معناگرا بودیم که البته من با این اصطلاح مخالف هستم اما به هر حال آن زمان آنچه که درباره این سینما مصطلح بود، سینمای معناگرا بود و در این زمان اصغر فرهادی فیلم «رقص در غبار» را ساخت و پس از آن به سراغ یک موضوع ملتهب اجتماعی رفت که مورد علاقه‌اش بود و پس از آن با ساخت فیلم‌های «چهارشنبه‌سوری»، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» و حتی «گذشته»، «فروشنده» و «همه می‌دانند» به سراغ مردم طبقه متوسط رفت.

این منتقد در ادامه خاطرنشان کرد: فرهادی بر خلاف فیلمسازان ایرانی تسلط خیلی خوبی روی ساختارهای کلاسیک قصه‌گویی دارد و این تسلط هم به ریشه تحصیلی و علمی او برمی‌گردد که در سینمای ایران یک نقطه قوت برای فرهادی به حساب می‌آید. او تم ملودرام را به خوبی می‌شناسد و به ایجاد کشمکش‌های دراماتیک تسلط دارد و نقطه قوت فیلمنامه‌های فرهادی در همین مورد است و دو فیلم «جدایی نادر از سیمین» و «درباره الی» در این مورد عالی هستند و دیگر آثارش کم و بیش به در این موارد به خوبی ظاهر شده است.

نوری‌پرتو در ادامه اظهاراتش درباره عوامل موفقیت اصغر فرهادی گفت: بر خلاف اینکه بسیاری معتقدند اصغر فرهادی فیلمساز تلویزیونی است به نظر من فیلمسازی است که موقعیت داراماتیک را می‌شناسد و میزانسن‌ها و جو حاکم بر صحنه را به خوبی می‌شناسد و فرم را به شکلی درست بر محور محتوا قرار می‌دهد. به عنوان مثال در فیلم «جدایی نادر از سیمین» دوربین او به عنوان یک کاوشگر عمل می‌کند و در حالیکه در قصه قصد فیلمساز بر این است که قضاوت نداشته باشد در میزانسن به شکلی قضاوت دارد که مخاطب را هم به قضاوت و داوری دعوت می‌کند. در حالیکه اکثر آثار اصغر فرهادی در ژانر درام قرار می‌گیرند او مایه‌های داستانی ژنریک را به اثرش تزریق می‌کند که تم‌هایی معمایی، تریلر و... را در آثارش می‌بینیم، به طوری که به یاد دارم منتقدان آمریکایی پس از دیدن فیلم «جدایی نادر از سیمین» آن را یک تریلر هیچکاکی قرن 21 دانستند و این نکته‌ای بود که حتی منتقدان ما به آن اشاره نکرده بودند.

او در پایان افزود: همه الگوهای تماتیک و ساختاری سینمای آمریکا را در آثار اصغر فرهادی می‌بینیم و از طرفی او به موضوعاتی می‌پردازد که تنها مربوط به کشور ما نیستند و مسائلی چون رابطه پدر و دختر یا دروغ موضوعاتی ابدی ازلی هستند که می‌توانند مسائلی ملتهبی در یک درام اجتماعی روی جوامع مختلف باشند. مخاطبی که سینمای قصه‌گو را دوست دارد قطعاً به سینمای فرهادی علاقه دارد. استقبال مخاطبان عام از فیلم‌های فرهادی این شائبه را به وجود آورده‌اند که فرهادی آرتیست نیست اما این نگرش را به هیچ‌وجه قبول ندارم و معتقد هستم که فرهادی از سطح سینمای ایران بسیار جلوتر است و فیلمسازی است که بر مدار الگوها حرکت می‌کند و این الگوها را به خوبی می‌شناسد. به نظر من فیلم‌های اصغر فرهادی در محفل‌های آکادمیک و جشنواره‌ای آمریکایی موفق‌تر از جشنواره‌های اروپایی باشند چرا که به سلیقه این جشنواره‌ها نزدیک‌تر است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها