کد خبر: 504684
|
۱۴۰۰/۰۴/۲۵ ۰۹:۳۰:۰۰
| |

ساناز رجبیان، مصحح نسخه خطی دیوان احمد جلایر، از تصحیح دیوان شعر شاهی می‌گوید:

احمد جلایر، اولین «شاه-شاعر» ادبیات فارسی

سلطان احمد جلایر اولین پادشاه در تاریخ ایران ا‌ست که از او دیوان شعری به طور کامل بر جا مانده. تصحیح دیوان او که به تازگی انجام پذیرفته رهیافت نوینی در بررسی و شناخت ادبیات قرن هشتم و به‌ تبع آن، حافظ و عصر اوست.

احمد جلایر، اولین «شاه-شاعر» ادبیات فارسی
کد خبر: 504684
|
۱۴۰۰/۰۴/۲۵ ۰۹:۳۰:۰۰

اعتمادآنلاین| سلطان احمد جلایر اولین پادشاه در تاریخ ایران ا‌ست که از او دیوان شعری به طور کامل بر جا مانده. تصحیح دیوان او که به تازگی انجام پذیرفته رهیافت نوینی در بررسی و شناخت ادبیات قرن هشتم و به‌ تبع آن، حافظ و عصر اوست.

در گفت‌وگوی پیش رو، ساناز رجبیان، از مصححان نسخه خطی دیوان احمد جلایر، به شرح و توضیح در باب اهمیت اشعار او و چگونگی تصحیح این دیوان در همکاری با دکتر علی فردوسی رئیس بخش تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه «نوتردام دونامور» سان‌فرانسیسکو می‌گوید.

علی فردوسی، رئیس بخش تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه «نوتردام دونامور» سانفرانسیسکو است؛ کشف قدیمی‌ترین نسخه اشعار حافظ در کتاب‌خانه «بادلیان» در دانشگاه آکسفورد (نسخه علامرندی)، تصحیح آن و نیز انتشار کتاب غزل‌هایی از حافظ (نخستین نسخه یافت‌شده از زمان حیات شاعر) از فعالیت‌های برجسته او در زمینه حافظ‌پژوهی به شمار می‌آیند. این کتاب دربرگیرنده اشعاری از حافظ، قریب به پنجاه بیت است که در سال‌های 791 و 792 (واپسین سال‌های حیات شاعر) به دست علامرندی، گردآوری شده‌ و در سال 1387 در انتشارات دیبایه و به کوشش علی فردوسی منتشر شد.

رجبیان معتقد است احمد جلایر این شاه-شاعر از شعر به مثابه ابزاری به‌ منظور ایجاد یک گفتمان در جهت مشروعیت‌بخشی به حکومت خود بهره می‌برده است. شاعر و حاکمی که همواره بین 2 ساحت لطافت و خشونت در نوسان بوده است.

***


*چه عامل یا عواملی توجه و علاقه شما را به دیوان احمد جلایر جلب کرد؟


علاقه شخصی من به تصحیح نسخ باعث ورود به این جهان پررمز و راز شد. در پاسخ به چرایی انتخاب دیوان سلطان احمد، شناخت جامعی از عصر و شعر حافظ برای هر محقق ادبی نیازمند شناخت یک حلقه گمشده‌ در تاریخ ادبیات است؛ یعنی دیوان سلطان احمد جلایر. در واقع این مسیری بود که من و همکارم را به دیوان سلطان احمد رساند.

*آغاز همکاری شما با آقای علی فردوسی برای تصحیح این دیوان چگونه شکل گرفت؟ تجربه‌ این همکاری برای شما چگونه بود؟


تصحیح دیوان احمد جلایر عنوان رساله دکتری من با تاکید بر پنج نسخه اصلی و چند نسخه فرعی بود که تکمیل آن موجب شکل گرفتن این همکاری شد. نسخه‌ مهمی که دکتر علی فردوسی در اختیار من قرار دادند کامل‌ترین نسخه موجود از دیوان احمد جلایر بود که با تاکید بر آن ما اجازه داریم دیوان سلطان احمد را «هفت پیکر» بنامیم. یقینا همکاری با دکتر فردوسی از بخت‌یاری و سعادت من بوده است

*در حال حاضر از دیوان احمد جلایر چند نسخه در دست است؟ مجموع ابیات باقی‌مانده از او چه تعداد است؟

مهم‌ترین و کامل‌ترین نسخه موجود- همان‌طور که پیشتر گفته شد- متعلق به موزه هنرهای ترکی و اسلامی‌ است با عنوان «هفت پیکر» و شامل هفت کتاب مجزا که هر کدام حاوی قالب‌های مختلف شعری‌اند.

قدیمی‌ترین نسخه متعلق به کتابخانه «ایاصوفیا» (سال 800 ق) است، از جمله نسخ دیگر می‌توان به نسخه موزه «توپ‌قاپی» (سال 809) و نسخه کتابخانه «لالااسماعیل» (سال813) اشاره کرد.

تمامی این نسخ در ترکیه نگهداری می‌شود. نسخه مهم دیگری نیز در نگارخانه «فریر» (805؟) [واقع در واشینگتن دی‌سی] وجود دارد، نسخه‌ای مصور، نفیس و بلندآوازه که بنا بر گفته‌ها، میرعلی تبریزی آن را کتابت کرده و هشت مجلس نقاشی مصور در آن را به عبدالحی منسوب کرده‌اند.

نکته مهم راجع به تمامی نسخ فوق، تالیف در زمان حیات مولف است. در ایران نیز چند غزل در نسخه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی (834) وجود دارد.


به طور کلی مجموع ابیاتی که از احمد جلایر به جا مانده 11 هزار بیت در قالب‌های مختلف است.

*چرا این نسخه تاکنون تصحیح نشده؟


جز یک نسخه، تمام نسخ خارج از ایران بودند، در روند تصحیح، مشکل اصلی دشواری دسترسی به نسخ بود، علی‌الخصوص نسخه فریر که مسئولان نگارخانه فریر بعد از مکاتبات من، راضی به عکسبرداری و ارسال آن شد.

درباره نسخه مصور فریر شایان ذکر است که پیشتر در یک پایان‌نامه فوق لیسانس و 2 مقاله به تأویل عارفانه هشت مجلس نقاشی مصور در آن پرداختند؛ و این مجالس مصور، که هشتمین آن بعدها به دست کاتبی حاشیه‌نگار مخدوش شد، به تعبیراین مقالات، «هفت مرحله عشق» در منطق‌الطیر عطار را بازنمایی می‌کنند.

در اصل این رویکردِ اشتباه به‌ تبعیت از «دبورا کلیمبرگ» [مورخ هنر] شکل گرفت که نخستین‌ بار از مطابقت این نقاشی‌ها با هفت مرحله منطق‌الطیر سخن گفته بود.

بعدها این نگاه با خواندن و بررسی دقیقی که از متن دیوان احمد جلایر صورت گرفت اعتبار خود را از دست داد چراکه اشعار سلطان احمد فاقد هرگونه ارتباط با فضای هفت مرحله عشق عطار است، و اتفاقاً این نقاشی‌ها مضمونی متناسب با دیوان سلطان دارد.


*از نگاه شما دیوان احمد جلایر از حیث ارزش ادبی چه جایگاهی در میان آثار کلاسیک فارسی دارد؟ محتوا و ژانر آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


از حیث ادبی می‌توان گفت اشعار او ارزش زیبایی‌شناختی شاخصی در تاریخ ادبیات ما ندارد اما نکته مهم و حائز اهمیت درباره او به بُعد پادشاه-شاعری‌اش بازمی‌گردد. پرواضح است سلطان در خلوت خود، گرچه گاهی برای تسلی خاطر شعر سروده، اما جهت‌داری خاص سیاسی پاره‌ای ابیات که قصد داریم «ژانر شعر شاهی» بنامیم امری عیان است.


برای روشن‌تر شدن بحث عصر سلجوقی را در نظر بگیرید. در آن عصر سلاطین ترک‌تبار برای شاعران و مادحان خود ارج و قرب بسیاری قائل بودند اما اینکه تا چه میزان از سواد و قدرت درک شعر بهره‌ای داشتند نامعلوم است.

ولی در دوره مورد بحث، پادشاهان علاوه بر حمایت شاعران (که البته باعث سرایش قصاید مدحی بسیاری شد) خود نیز سعی در تولید آثار هنری از جمله شعر داشتند، تلاشی که شاید به‌ منظور ایجاد یک گفتمان در جهت مشروعیت‌بخشی به حکومت خود بود.

به بیان دیگر، در کنار به‌ خدمت گرفتن شعر و صدای شاعران به‌ عنوان ابزاری برای ارضای نفس یا به‌ قول نظامی عروضی، برای «بقای نام»، پادشاه نیز خود می‌آفریند و نقشی در تولید صدا به قصد انتشار دارد.


این اشعار در گذشته در مجالس خاص عرضه می‌شد یا راویان بازارخوان آنها را برای عموم مردم می‌خواندند. این‌گونه تصور کنید که بهره از هنر و ادبیات عواملی هستند که سلطان احمد برای القای گفتمان سیاسی خود و تحکیم پایه‌های قدرتش از آنها بهره می‌جوید.


احمد جلایر، همچون تمام پادشاهان دیگر، از جانب بسیاری مدح شده است؛ علاوه بر حوزه آذربایجان و بغداد، در شیراز نیز جهان ملک خاتون او را «خسرو زمانه» و « بنیاد عدل» نامیده، حافظ نیز از «معدلت سلطانی» او سخن به‌ میان آورده است. اما در کنار آنها احمد جلایر مفاخرات بسیاری دارد که بن‌مایه عمده اشعار اوست.

این مفاخرات در ستایش قوه شعری، جلال و جبروت خود یا در وصف قدرت سیاسی‌اش است و بسامد بالای افعال امری و نهی، گواهی‌ است بر رابطه تنگاتنگ جایگاه او با اشعارش. من باب مثال اگر در گذشته، شاعران «خاک آستان» پادشاه را «سرمه چشم» خود می‌انگاشتند، حال این مفهوم در شعر احمد جلایر به این شکل بدل می‌شود: «هر سرمه‌ای که چشم فلک می‌کشد به چشم/ آن سرمه نیست، خاک در آستان ماست» یا در جایی دیگر: «ای خوشا دل که در وفای من است/ وی خوشا سر که در هوای من است/ کدخدایی نه در کار درویش است/ دولت من چو کدخدای من است/ لمعه برق قهرمانی چیست/ سر تیغ جهان‌گشای من است». همین‌طور در تفاخر به تصرفاتش: «مجموع از آن ماست ز بغداد و روم و فارس/ الا مقام تخت به تبریز کرده‌ایم».


*با این اوصاف، از نظر شما تصحیح و بررسی دیوان جلایر چه رهیافت یا نکته حائز اهمیتی را می‌تواند در تاریخ ادبیات فارسی نشان دهد؟

در بیان اهمیت دیوان احمد جلایر، مهم‌ترین وجه این نکته است که اشعار او اولین مجموعه منظومی در تاریخ ادبیات ماست که از پادشاهی به‌ جا مانده و تفاوت در محتوا و مضامین آن به‌ واسطه مقام او، دیوانش را واجد ارزش کرده است. از این حیث می‌توان گونه یا ژانری جدید تحت عنوان «شعر شاهی» را به این دیوان نسبت داد که تا امروز از مختصات آن سخنی به میان نیامده است.


از منظر ساختار و فرم نیز تلاش سلطان احمد برای نوآوری در ادغام و خلق قالب‌های شعری واجد اهمیت است. به‌ عنوان مثال ابداع قالبی به نام «ترجیع‌بند طرز مثنوی خاص» حاکی از تلاش او در این راه است؛ هرچند این تلاش‌ها به سرانجام و موفقیتی نرسیدند، اما نشان از جسارت و تهوری برآمده از قدرت دارند.


*آیا می‌توان تأثیر و تاثراتی میان احمد جلایر و هم‌عصران او نظیر حافظ یا سلمان ساوجی یافت؟


درباره این پرسش باید اشاره کرد که در دوره مورد بحث (قرن هشتم) کانون‌های ادبی گوناگونی در نواحی مختلف دایرند؛ از حافظ می‌توان به‌ عنوان سرآمد کانون ادبی شیراز و از سلمان ساوجی- استاد سلطان احمد و شاعر دربار سلطان حسین جلایر- به‌ عنوان چهره شاخص حوزه بغداد و تبریز یاد کرد و ارتباط این کانون‌ها و شاعران‌شان بالطبع مرسوم بوده است.

درباره ارتباط احمد جلایر و حافظ باید گفت که بسیاری از اشعار او در پاسخ به شاعر شیرازاست و می‌توان آنها را در زمره «رسائل سلطانیات» به شمار آورد.

از پژوهش‌های پیشین در خصوص ارتباط حافظ و احمد جلایر می‌توان به مقاله‌ای تحت عنوان «تحقیقات ادبی حافظ و احمد جلایر» به قلم استاد [محمد] قزوینی اشاره کرد که در سال 1323 به چاپ رسید.


*سروده شدن این دیوان را در کنار ابعاد مختلف شخصیت احمد جلایر، در مقام آخرین پادشاه مهم دودمان جلایریان، چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کسی که شاعر است و در عین حال قاتل برادر خویش، در کنار آن در نقاشی، خوشنویسی و موسیقی‌ نیز تبحر دارد.


برآیند زندگی سلطان احمد نشان از پادشاهی سفاک، قهار، قتال و نااعتماد (چنان که به تیمور دوم ملقب بود) در عین حال هنرمندی با طبع لطیف دارد. به نظر می‌آید که زندگیِ توأمان با قدرت و بر منصب حکومت، مانند عموم شاهان دیگر، ناگزیر او را به این شیوه دچار کرده است؛ این امکان نیز وجود دارد که در برهه‌ای از زمان، از اعمال و رفتار خود پشیمان شده باشد.

به هر روی قضاوت ما درباره او هیچ‌گاه نمی‌تواند کاملاً درست باشد، اما روشن است که طبع او همواره بین 2 ساحت خشونت و لطافت در نوسان بوده است. او پادشاهی‌ است که به رغم مفاخرات بسیارش به سلطه و جاه، جایی هم می‌گوید: «جام زرین سلاطین ندهد نشوه عشق/ حبذا عیش گدایی که سفالی دارد».

علی فردوسی رئیس بخش تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه «نوتردام دونامور» سان‌فرانسیسکو است؛ کشف قدیمی‌ترین نسخه اشعار حافظ در کتابخانه «بادلیان» در دانشگاه آکسفورد (نسخه علامرندی)، تصحیح آن و نیز انتشار کتاب غزل‌هایی از حافظ (نخستین نسخه یافت‌شده از زمان حیات شاعر) از فعالیت‌های برجسته او در زمینه حافظ‌‌پژوهی به شمار می‌آیند.

این کتاب دربرگیرنده اشعاری از حافظ، قریب به پنجاه بیت است که در سال‌های 791 و 792 (واپسین سال‌های حیات شاعر) به دست علامرندی گردآوری شده‌ و در سال 1387 در انتشارات دیبایه و به کوشش علی فردوسی انتشار یافت.

کتاب

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها