کد خبر: 510785
|
۱۴۰۰/۰۵/۲۷ ۱۱:۰۰:۱۱
| |

مستندسازی که زندگی در میان طالبان را تجربه کرده، مطرح کرد:

جهاد نکاح آخرین حربه امنیت ملی افغانستان علیه طالبان بود/ کسانی به کودک‌کشی دست زدند که امروز نقشی در نظام سیاسی افغانستان ندارند/ طالبان این‌بار کشتار، اعدام و به رگبار بستن مردم را پیش نگرفت

هادی اسلام‌زاده از عادی شدن شرایط در افغانستان و در امان بودن زنان و دختران سخن می‌گوید. او می‌گوید: من به منابع مختلفی در افغانستان دسترسی دارم که در کابل، هرات و مزارشریف که بزرگ‌ترین شهرهای افغانستان هستند، زندگی می‌کنند. هیچ موردی درباره عقد دختران و زنان با نیروهای طالبان گزارش نداده‌اند.

جهاد نکاح آخرین حربه امنیت ملی افغانستان علیه طالبان بود/ کسانی به کودک‌کشی دست زدند که امروز نقشی در نظام سیاسی افغانستان ندارند/ طالبان این‌بار کشتار، اعدام و به رگبار بستن مردم را پیش نگرفت
کد خبر: 510785
|
۱۴۰۰/۰۵/۲۷ ۱۱:۰۰:۱۱

اعتمادآنلاین| تسلط طالبان بر افغانستان با واکنش‌های متفاوتی در سراسر جهان همراه بوده است. عده‌ای از حضور این گروه در افغانستان ابراز خوشحالی می‌کنند و گروهی دیگر نگران از بین رفتن حقوق انسانی شهروندان این کشور به ویژه برای زنان هستند. انتشار تصاویری در شبانه‌روز گذشته توجه تمام جهان را به خود جلب کرد. هواپیماهای مملو از جمعیت، انسان‌های روی باند و سقوط دو افغان از روی چرخ‌های هواپیمایی در حال اوچ گرفتن بود شاید نشان از این باشد که بخشی از مردم افغانستان دیگر سرزمین خود را امن نمی‌دانند.

به گزارش ایلنا، هادی اسلام‌زاده (مستندساز) که در ساخته خود یعنی «زندگی میان پرچم‌های جنگی» مواجهه طالبان و داعش در افغانستان را روایت می‌کند بر این باور است، زبان طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده و این موضوع در برخورد با والی‌های این کشور بروز یافته است.

متن کامل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

هفته گذشته، منطقه شاهد رویدادی بود که توجه تمام جهان را به خود جلب کرد. طالبان بر افغانستان مسلط شد و به نحوی تمام این کشور را در اختیار خود درآورد. با توجه به تغییرات که در ساختار سیاسی_ نظامی این کشور به وجود آمد چه سرنوشتی در انتظار مردم افغانستان خواهد بود؟

پیش‌بینی وضعیت مردم افغانستان کاری سخت است زیرا از یک وجه با اسمی با عنوان «طالبان» روبرو هستیم که در گذشته اقدماتی انجام داده اما شاهد اقدامات مثبتی از این گروه در این روزها هستیم. ابهاماتی درارتباط با عملکرد طالبان وجود دارد که گذر زمان شرایط را مشخص می‌کند. در حال حاضر، زندگی در شهرهای هرات و مزارشریف جریان دارد.

یک نفر از اعضای طالبان به یکی از هیات‌های مذهبی شهر هرات رفته و برای مردم سخنرانی می‌کند. نماز جمعه اهل تشیع نیز در این شهر برگزار شده است. شرایط این روزهای طالبان با گذشته تفاوت دارد. آنها کشتار، اعدام و به رگبار بستن مردم را در پیش نگرفته‌اند و وضعیت فعلی در افغانستان، نرمال است. طالبان هیچکدام از والی‌ها و رهبران اقوام مختلف که دستگیر یا تسلیم شده‌اند را اعدام نکرد. به قطع، «اسماعیل خان» را می‌توان شاخص‌ترین چهره در میان این افراد دانست که از بزرگان قومی نواحی غربی افغانستان است. این رهبر قومی در شب گذشته (24 مرداد ماه) وارد ایران شد. اگرچه او تا آخرین لحظه با طالبان جنگید و علیه آن‌ها در رسانه‌ها بسیار موضع گرفت اما طالبان او را مخیر کرده‌اند تا محل سکوت خود را انتخاب کند. این موضوع برای من غیرقابل باور بود و تصور می‌کردم که در حبس خانگی به سرمی‌برد و تصمیم بر اعدام او دارند. و با این حال اگرچه اقدامات مثبتی صورت گرفته اما نگرانی‌هایی در ارتباط با آینده، زنان، حق تحصیل زنان، تشدید بکارگرفتن یک قومیت در ساز و کار حکومت و مسائل دیگر وجود دارد. اگرچه من تصوری نسبت به آینده ندارم اما امیدوار هستم تا طالبان به همین روال فعلی خود ادامه دهد.

طالبان در سال 2001 از قدرت ساقط شد. آن دوره زمانی با جهان امروز بسیار متفاوت است. این نگرانی وجود دارد، طالبان برای در دست گرفتن قدرت به طور کامل دست به چنین اقداماتی زده است اما پس از اینکه بر مردم و افغانستان مسلط شد، اندیشه‌های گذشته خود را برای حکومت بر مردم پیاده کند. زنان در اندیشه‌های طالبان پایین‌ترین جایگاه را دارند و به نحوی هیچ اهمیتی برای آن‌ها قائل نمی‌شوند. بیانیه‌ای از سوی طالبان برای معرفی دختران 12ساله تا زنان بیوه 45ساله به این گروه و برای نکاح با آنها منتشر شد. این موضوع گواهی بر این است که همان نگرش قبلی در میان طالبان وجود دارد. اگر این دیدگاه‌ها وجود داشته باشد، به طور قطع روزگار تلخی بر مردم افغانستان خواهد گذشت.

نامه‌ای که درباره عقد دختران و زنان افغان در فضای مجازی و رسانه‌ای منتشتر شد، معتقدم، این موضوع از سوی امنیت ملی افغانستان طراحی شد تا مردم را علیه طالبان به شورش وادارند. من به منابع مختلفی در افغانستان دسترسی دارم که در کابل، هرات و مزارشریف که بزرگ‌ترین شهرهای افغانستان هستند، زندگی می‌کنند. هیچ موردی درباره عقد دختران و زنان با نیروهای طالبان گزارش نداده‌اند.

چند فیلم در فضای مجازی منتشر شده که مربوط به مسائل دیگر است. تنها یک فیلم درباره نکاح دختران با طالبان وجود دارد که در پارکی در افغانستان ضبط شده است. یک آقا و خانم در این ویدیو ادعا می‌کنند که چنین اتفاقی بر آن‌ها گذشته است. اگر ادعای آن دو را درست بدانیم و بروز چنین اتفاقی را باور کنیم باید بگویم که رویه طالبان این نخواهد بود. این موضوع در افغانستان هیچ جایگاهی ندارد.

مردمان افغانستان بسیار متعصب هستند، وقتی با اهالی هرات که از فرهیختگان این کشور هستند و دل خوشی از طالبان ندارند، این موضوع را تکذیب می‌کنند، رسانه‌های ایرانی چرا به این موضوع بسیار توجه می‌کنند؟ طالبان ادعایی درباره‌ی بیرون آمدن زنان از خانه بدون چادر نداشته است. این گروه صداقتی در حرف‌های خود دارد اما به ضرر خودشان تمام شده است. آن‌ها به دنبال راهکارهایی هستند تا مباحث آموزشی را به راه بیاندازند اما ملاک‌های خود را در آن لحاظ کنند. ملاک‌هایی که از منظر ما مورد انتقاد است.

معتقدم این گروه در چانه‌زنی و گفتگوها به این نتیجه رسیده است که از کشتار مردم دست بردارد. روابط دیپلماتیک و چانه‌زنی‌ها باید میان ایران و طالبان ادامه داشته باشد تا بتوانند از حقوق خود، هم پیمانان و مردم افغانستان دفاع کنند. طالبان افغانستان را تصرف کرد اما بدون مشروعیت جهانی نمی‌تواند کاری از پیش‌ببرد. طالبان در دهه 90 میلادی به قدرت رسید و پس از مدتی قدرت خود را از دست داد. طالبان امروز بسیار متحول شده و به دنبال ارتباط با جهان هستند.

این گروه، ایالات‌متحده را اشغالگر می‌داند اما در بیانیه‌های خود اعلام کرده‌اند اگر نیروهای آمریکایی کشور افغانستان را ترک کنند با آن‌ها نیز ارتباط برقرار خواهند کرد. هرگروهی که در این عرصه سیاست وارد می‌شود به دلیل اینکه سیمای خود را مخدوش نکند، دست به اقدامات اصلاحی خواهد زد. جمهوری اسلامی باید با این گروه گفتگو و چانه‌زنی کند تا از حقوق مردم دفاع کند.

اگرچه مذاکرات صلح دوحه برگزار شد اما به نظر می‌رسد هیچ انگیزه‌ای وجود نداشت تا طرفین را به نظری جامع برسند. اگر این چانه‌زنی را میان مردم افغانستان و نیروهای طالبان تعریف کنیم، نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. شاید این یعنی طالبان با زبان اسلحه سخن خواهد گفت و مردم نیز بی‌دفاع خواهند بود. تجربه ثابت کرده است که طالبان در صورت نیاز دست به اسلحه می‌برد.

مبحثی که مطرح کردید کاملا درست است. طالبان در گذشته با اسلحه شهرهای افغانستان را تصرف کرد و با حاکمیت اسلحه بر مردم حکومت کرد. این موضوع تبعات گسترده‌ای برای این گروه به همراه داشت و مردم علیه آن‌ها دست به شورش زدند.

افغانستان خاصیتی دومینووار دارد، شهرهای این کشور به صورت دومینویی سقوط کردند. بر این باور هستم، اگر طالبان به دیدگاه‌های گذشته خود بازگردد با نارضایتی دومینویی مردم روبرو خواهد شد. طالبان تصمیم گرفته تا با زبان مدارا با مردم سخن بگوید. آن‌ها روابط بین‌الملل دارند و به چین، ترکمنستان، اندونزی، ژاپن و ایران سفر می‌کنند. این گروه برای بقا در حکومت بسیار انگیزه دارد، وقتی چنین دیدگاهی وجود داشته باشد به قطع محافظه‌کارانه‌تر رفتار خواهد کرد.

وقتی این گروه می‌خواهد با کشورهایی مثل چین کمونیست، روسیه، امریکا و ایران در تماس باشد تا نیارهای خود را تامین کند، مطمئنا باید در رفتارش تجدیدنظر کند. طالبان به ایران وابسته است و برای تامین سوخت خود در زمستان به ایران متوسل خواهد شد، کامیون‌های متعددی روزانه از مرز «دوغارون» یا جاده ترانزیتی «چابهار_میلک» وارد افغانستان می‌شوند تا کالاهای ایرانی و دیگر کشورها را وارد این کشور کنند. منظور من از چانه‌زنی، گفتگوی دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران است.

هنگامی که طالبان هرات را تصرف کرد، در وهله اول به صرافی این شهر برای تامین امنیت تعهد دادند و جلساتی با پزشکان، کارمندان گمرک برگزار کردند. آن‌ها از یک دفتر خبرگزاری در مزارشریف که رابطه خوبی با ایران دارد، بازدید کردند. اسم طالبان مانعی برای جلوگیری از کارهای خلاف است زیرا متخلفان با سخت‌ترین جریمه‌ها مجازات می‌کنند.

بازهم تاکید می‌کنم، ما با گروهی به نام طالبان روبرو هستیم که در سال‌های گذشته چیزی جز زبان خشونت از آن‌ها نشنیده‌ایم. اقدامات فعلی آن‌ها بدون زبان اسلحه بوده ولی اگر طالبان به کارهای سابق خود روی بیاورد نه تنها مردم افغانستان بلکه جامعه جهانی نیز آن‌ها را نخواهند پذیرفت.

شما به برقراری ارتباط طالبان با جهان پیرامون خود اشاره کردید. یکی از راه‌های برقراری ارتباط استفاده از قدرت رسانه است. داعش، اولین گروهی بود که استفاده از رسانه را کلید زد و از تکنیک‌های سینمایی قوی در رسانه خود استفاده می‌کرد. این روزها، طالبان استفاه از رسانه را در دستور کار خود قرار داده است و از مدیوم‌های مختلف برای بیان اندیشه‌های خود استفاده می‌کند. رسانه چه نقشی در ترویج باورهای این گروه‌ها دارد؟

رسانه ابزاری بسیار مهم است که از سوی داعش تا طالبان مورد استفاده قرار می‌گیرد. داعش از مدیوم رسانه برای ترویج رعب و وحشت استفاده می‌کرد و بر آن تاکید می‌کرد. اگرچه طالبان هم از رسانه استفاده می‌کند اما کاربرد دیگری برای آن‌ها دارد. به طور مثال، هنگامی که یک والی تسلیم می‌شود، دستی بر سر او می‌کشند و تصاویرش را منتشر می‌کنند.

صبح دیروز، نیروهای طالبان در دفتر والی استان «ننگرهار» که در شرق این کشور قرار دارد، حاضر شدند و با او صبحانه خوردند. عکس اشرف‌غنی در این اتاق روی دیوار بود اما با او و آن عکس کاری نکردند. عکس «احمدشاه مسعود» در اتاقی در مزارشریف نصب بوده با آن هم کاری نکردند. طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف مراجعه کردند تا آن خاطره‌ی تلخ گذشته که موجب مکدر شدن ایرانیان شده بود را جبران کنند. آن‌ها فیلمی منتشر کردند و امنیت آنجا را نشان دادند. روی برخی مثل اسماعیل‌خان اسلحه نکشیدند و او را اعدام نکردند و در رسانه خود منتشر نکردند. این گروه از رسانه استفاده می‌کند تا امنیت شیعیان، گفتگو و مذاکرات خودشان را نشان دهند. این نقطه تفاوت طالبان با گروه‌هایی است که اسم جهادی بین المللی روی خود گذاشته‌اند.

استقبال چینی‌ها از طالبان نکته‌ای بسیار تعجب‌برانگیز برای من است. افغانستان و چین مرزی مشترک دارند که آن منطقه «اویغور» نشین است. چینی‌ها به شدت از گروه‌های اسلام‌گرا واهمه دارند تا بر مسلمانان اویغور تاثیر بگذارند. روس‌ها و چینی‌ها اجازه ندادند تا پرونده طالبان به شورای امنیت برود. تمامی این مسائل دلایلی بر این است که طالبان، داعش و گروه‌های تروریستی با یکدیگر تفاوت دارند.

بسیاری معتقدند، اختلافات قومی یکی از عواملی که افغانستان را گرفتار مسائل متعدد کرده است. «پشتون» ها گروه طالبان را تشکیل می‌دهند، بمب‌گذاری‌های آنها در «دشت‌برچی» مقابل مدارس دخترانه «هزاره‌ای» ها منجر به مرگ کودکان بسیاری شد. شاید آنها هنوز همان اندیشه‌های گذشته را دارند. این اقدامات در گذشته هم اتفاق افتاده است و البته به نظر می‌رسد نه تنها با زنان، هزاره‌ای‌ها و تحصیل دشمنی دارند. اگر این دیدگاه وجود نداشت، دست به چنین کاری نمی‌زدند.

من چه چیزی بگویم تا شما، من را متهم به تطهیر طالبان نکنید. جنگ افغانستان، جنگی مذهبی نیست بلکه برای قدرت و در نهایت قومیتی است. در 5 سال اخیر، آمریکایی‌ها و دولت افغانستان دست به اقداماتی زدند تا جنگ را وارد فاز مذهبی کنند. یکی از اقدامات دولت افغانستان و امریکا، تقویت داعش در افغانستان بود. اسناد این موضوع در مجلس افغانستان مطرح و درباره آن بحث شد.

سال 1397، درباره حضور داعش در افغانستان فیلمی ساختم. بزنگاه‌هایی برای داعش وجود دارد که گرفتار مخمصه شده بود اما هلیکوپترهای افغانستانی به آن‌ها کمک کردند. من در زندان‌های مخوف طالبان با داعشی‌های اروپایی مصاحبه کرده‌ام که زندانی طالبان بوده‌اند. آمریکایی‌ها و نیروهای افغانستان با هر دو گروه در جنگ هستند اما در عملیات پیچیده‌ای توانستند نیروهای طالبان را بکشند اما داعشی‌ها را آزاد کنند. این سوال برایم بود که چرا آنجا را بمباران نکردند که داعشی‌ها و طالبان کشته شوند و ریسک کردند و رفتند داعشی‌ها را نجات دادند؟!

من بر این باور هستم و همواره این اعتقاد را به زبان آورده‌ام، انفجار زایشگاه و بیمارستان شیعیان، انفجار مدرسه، انفجار دانشگاه و انفجار دفتر طبیان که «آوا پرس» در آنجا قرار دارد همگی توسط بخشی از امنیت ملی افغانستان صورت گرفته است. ادعای من بر این است، برخی از دولتمردان افغان نسبت به این موضوع آگاه بودند که در نظام سیاسی آتی افغانستان جایگاهی نخواهند داشت. به همین دلیل به دنبال اقداماتی بودند تا جامعه جهانی را متاثر کنند و بگویند طالبان مردم و کودکان را می‌کشند.

امنیت ملی افغانستان، پلنی برای این موضوع طراحی کرده بود. بر این اساس، جهاد نکاح را به عنوان آخرین حربه خود طراحی کرد تا افکار عمومی علیه طالبان را ترغیب کنند. این موارد در تاریخ افغانستان جایگاهی ندارد. در مورد حملات انتحاری به مراکز شیعه هم باید عرض کنم که من سفرهای متعددی به پاکستان و افغانستان داشته‌ام. در آن سال‌ها، مساجد پاکستان مورد حملات انتحاری قرار می‌گرفت اما در سفرهای خود به افغانستان هرگز ندیدم که در مساجد و اماکن زیارتی، مردم را بازرسی بدنی کنند زیرا اطمینان داشتند که هیچ حمله‌ای صورت نخواهد گرفت. کودک‌کشی در دو سال گذشته در افغانستان بروز پیدا کرده است اما به طور قطع کسانی که این روزها نقشی در نظام سیاسی افغانستان ندارند، دست به چنین اقداماتی زده‌اند. امنیت ملی افغانستان بزرگ‌ترین متهم ماجراست.

آثار مستندی درباره افغانستان ساخته شده است. نگاه مستندسازان به این خطه چگونه است؟ آیا امکان ساخت مستند بیشتر وجود دارد؟

نگاه‌های متعددی وجود دارد اما مستندسازان در یک دهه اخیر بیشتر تمرکز خود را روی سوژه‌های جنگ، انفجار و کشتار گذاشته‌اند و در سال‌های اخیر نیز آثاری درباره مهاجران ساخته شده است. چند سریال هم درباره این مردمان در حال ساخت است تا ایرانیان نگاه خود نسبت به آن‌ها تغییر دهند. تصور مردم از افغانستانی‌ها این است که همه نیروی کارگری ارزان هستند که در آثار نمایشی نمود پیدا کرده است. آن‌ها انسان‌های فرهیخته و پزشک و تاجر و هنرمند دارند که باید مورد توجه فیلمسازان قرار گیرند. افغانستان باردیگر مورد توجه جهان قرار گرفته است، مستندسازان می‌توانند به این موضوع ورود کنند و آثار خود را بسازند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها