«زخم کاری» به روایت صداوسیما!
اگر قرار بود سریال «زخم کاری» در صداوسیما ساخته شود، به چه صورتی ساخته می شد؟ در این مطلب طنز نویسنده نگاهی به ساخت این سریال در صداوسیما داشته است.
اعتمادآنلاین| سریال «زخم کاری» این روزها در حال پخش است و ما شاهد این هستیم که مردم علاقه چندانی به دنبال کردن این سریال ندارند.
به گزارش اعتمادآنلاین ، حق هم دارند، فیلمنامه و انتخاب بازیگر سریال با اشکالات اساسی روبهروست. ما برای کمک به جذب مخاطب لطف کردیم و تغییرات جزئی در داستان به وجود آوردیم تا بیننده رغبت پیدا کند این سریال کسل کننده را دنبال کند.
حاج عمو (که ما انتظار داریم داریوش ارجمند آن را بازی کند) بزرگ خانواده است و اسم و رسمی در بازار دارد، مالک (با بازی پندار اکبری) را بعد از فوت پدرش (عنایتالله بخشی) نزد خود میآورد و از او مثل پسر خودش حمایت میکند. مثلا در چند سکانس دست نوازش حاج عمو روی سر مالک را میبینیم که آهنگ مجید اخشابی در مورد نیکی به دیگران زیر تصویر پخش میشود.
حاج عمو خیلی پولدار است و از خیرین اصلی محله است. کل خانواده در یک خانه بزرگ زندگی میکنند که حاج عمو بزرگشان است و کسی روی حرف او حرف نمیزند.
منصوره (با بازی زهره فکور صبور) دختر حاج عمو با احمد، پسر حاج ممد، ازدواج کرده است و در آرزوی بچهدار شدن است. منتها این آرزو فقط در حد یکی دو دیالوگ باید نمایش داده بشود، نه بیشتر.
ناصر (با بازی رامین راستاد) پسر و عضو ناجور خانواده است که یک جای زخم هم روی صورتش دارد. او در خانه روبدوشامبر میپوشد و آب پرتقال مینوشد و داخل هال خانهاش یک میز بیلیارد وجود دارد. ناصر از اینکه پدرش این قدر به مالک توجه میکند حسادت میکند و در فکر است که مالک را از زندگیشان حذف کند.
منصوره و همسرش احمد (با بازی مجید واشقانی)، مدام به ناصر میگویند: «این قدر به مالک حسادت نکن. آقاجون برای هیچ کدوم از ما کم نذاشته. پدر خدابیامرزش مالک رو دست آقاجون سپرده. آقا جون خیرش به همه رسیده. آقاجون خیلی اعتبار داره، آبروی آقاجون رو نبر». اما این حرفها به کتف ناصر است.
سمیرا (با بازی کمند امیرسلیمانی) دختر حاج قاسم، همسر مالک است و اوایل ازدواج به مالک گفته بود که حق مالک بیشتر از این حرفهاست.
اما مالک در دهان سمیرا زد و به او گفت که حاج عمو به گردن ما حق دارد، طمع نکن زن. اگر یک بار دیگر از این حرفها بزنی، طلاقت میدهم. سمیرا هم حساب کار دستش میآید و میفهمد مالک درست کارتر از این حرفهاست و خجالتزده میشود و از مالک عذرخواهی میکند و به زندگی و بچههایش میرسد.
میثم (با بازی ارسلان قاسمی)، پسر مالک، عاشق مائده (با بازی حدیث میرامینی) دختر ناصر است اما حیا به او اجازه نمیدهند چیزی بگوید.
فقط گاهی با خدمتکارخانه (با بازی ساقی زینتی) درددل میکند و به او میگوید عاشق مائده است اما از آقاجون خجالت میکشد برای همین سکوت کرده است و حتما هم تاکید میکند که اگر خانوادهها راضی نباشند و مسائل شرعی و عرفی به طور کامل اجرا نشود حاضر نیست تن به یک ارتباط غیرمتعارف بدهد و ازدواجی که در آن عنایت ویژه خداوند نباشد ارزشی ندارد.
ناصر که سیگاری شده و در فضای مجازی تحت تاثیر یک عده دوست ناباب قرار گرفته است، در جمعی از دوستانش (با بازی شهرام عبدلی و رحیم نوروزی) در حالی که مشغول بازی بیلیارد هستند، تصمیم میگیرد با نقشهای مالک را پیش آقاجون خراب کند.
همسر ناصر (با بازی مریم کاویانی) که زن سادهای است و نگران همسر و خانوادهاش است نزد آقاجون میرود و اشکریزان میگوید: «ناصر رو شیطون گول زده، جلوش رو بگیر آقاجون. نذار با این کارها بدبختمون کنه آقاجون».
حاج عمو که از نقشه ناصر خبردار میشود از غصه این که چه پسری است من تربیت کردهام سکته میکند. البته قبلش چندبار به امامزاده محل میرود و زیر نور سبز گوشه امامزاده نذر و نیاز میکند.
حاج عمو به کما میرود و ناصر مثل یک هاپو از کرده خود پشیمان میشود و میرود به همان امامزاده زیر نور سبز مینشیند و گریه میکند.
مالک که دل بزرگی دارد این صحنه را میبیند، نزد ناصر میرود و میگوید او را بخشیده است. آنها در آغوش هم روی یکدیگر را میبوسند و اشک میریزند. ناصر خطاب به مالک میگوید: «پسرعمو شیطون گولم زد. نذر کردم اگه آقاجون خوب بشه، دست مائده رو بذارم تو دست میثم، ماشین عروسیشون هم خودم گل میزنم».
مالک هم میگوید: «ممنون پسرعمو. آقاجون خوب میشه پسرعمو، مطمئنم خوب میشه پسرعمو».
ناگهان در همین لحظه انگشت کوچک حاج عمو تکان میخورد و او در سکانسی تاثیر گذار از کما بیرون میآید. اینجا آهنگ مجید اخشابی در مورد امید پخش میشود.
فردا منصوره با برگه آزمایش خود به ملاقات حاج عمو میرود و خبر بارداریاش را به آقاجونش میدهد.
منصوره خطاب به حاج عمو میگوید: «اسم بچه رو شما باید انتخاب کنید».
حاج عمو هم میگوید: «اسم مادر خدابیامرزت رو میذاریم، نازنین زهرا و اگر پسر بود امیرعلی».
در همان لحظه سمیرا وارد اتاق میشود و میگوید: « خبه خبه پدر دختری خوب با هم خلوت کردید».
و در نهایت سریال با سکانس عروسی میثم و مائده، در حالی که همه در حال خندیدن هستند و سایه چند بچه کوچک در حال رقص گوشه تصویر دیده میشود به پایان میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید