در هفتمین نشست «سخن» مطرح شد؛
در تقسیمبندی محتوایی انواع ترانه شاهد وضعیت سیاه و سفید هستیم
هفتمین نشست مجازی از مجموعه برنامه سخن؛ جستاری در ادبیات و شعر پارسی با موضوع «ترانه فارسی؛ از آغاز تا امروز»، عصر روز سهشنبه 16 شهریور ماه در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
اعتمادآنلاین| هفتمین نشست مجازی از مجموعه برنامه سخن؛ جستاری در ادبیات و شعر پارسی با موضوع «ترانه فارسی؛ از آغاز تا امروز»، عصر روز سهشنبه 16 شهریور ماه در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش اعتمادآنلاین ، در این برنامه رضا زنگنه، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی به گفتوگو با حسن علیشیری، ترانهسرا و پژوهشگر ترانه پرداخت.
در ابتدای این نشست رضا زنگنه به اهمیت و جایگاه ترانه در زندگی عموم مردم اشاره کرد و پرسید که آیا ما توانستهایم به تعریفی جامع از ترانه برسیم و حسن علیشیری در پاسخ گفت: طبیعتا وقتی درباره هر چیزی در هر مقوله فرهنگی ادبی میخواهیم صحبت کنیم باید به یک تعریف مشترکی رسیده باشیم و در پی آن تعریف مشترک وارد جزئیات شویم که میتواند کمککننده در آن حوزه باشد. درباره ترانه لزوم تعریف مشترک دو چندان است. چون با وجود اینکه همچنان ترانه از آغاز تولد تا لحظه وفات همیشه همراه ما است و در همه فرهنگها هم حضور دارد. اما در فرهنگ ما، تعریف دقیق و روشنی نسبت به این کلمه نداریم و تعابیر مختلفی برای آن وجود دارد و نسبت به کلمه ترانه، مصادیق مختلفی در ذهن مخاطب است.
وی ادامه داد: جامعه دانشگاهی، صاحبنظران و تئوریسینهای ادبیات کمتر وارد این حوزه شدند و بیشتر تلاشهایی هم که صورت گرفته، شاید در همین یکی-دو دهه اخیر بوده است. وقتی به آثار بزرگان ترانه مراجعه میکنیم، در جاهایی که به ترانه پرداختهاند، بیشتر به یک تعاریف شاعرانهای از ترانه بسنده کردند و کمتر به صورت تئوری و بر مبنای مباحث نقد ادبی به این موضوع پرداختهاند. در مجموع همه اینها میتواند ما را به تعریفی از ترانه برساند که بیشتر مصادیقش را در بر بگیرد.
وی افزود: در یک تعریف کلی ترانه هر نوع کلامی است که به همراه موسیقی اجرا میشود. با این تعریف باید قائل بر این باشیم که ترانه تاریخچهای مفصلتر و قدیمیتری حتی نسبت به شعر دارد. چون پیش از شعر مکتوب، شعر ملحون و شعری که با آواز خوانده میشده، در تمام تاریخ تمدن بشر در شکلهای مختلف وجود داشته است، از آوازهای کار گرفته تا لالایی مادران و مرثیهها و... . ما در تمام فرهنگها و تمدنها اشکال مختلف کلام ملحون را میبینیم.
علیشیری بیان کرد: ما با انواع کلام به ملحون و آهنگین سر و کار داریم که بعضیهایشان ارزش ادبی دارند و بعضیهایشان ندارند. من ترانه را شعری میدانم که با هدف همراهی با موسیقی یا بر بستر موسیقی سروده شده باشد. یعنی ما با سه جزء اصلی در این تعریف روبهرو هستیم. اولاً شعر بودن که طبیعتاً الزام شاعرانگی را با خود میآورد، همه آنچه که در تعریف شعر لحاظ میکنیم و از دیرباز در ادبیات وجود داشته، در این تعریف وجود دارد. در دو بخش دیگر با هدف همراهی با موسیقی یا بر بستر موسیقی نوشته شده باشد، میدانیم تا همین چند دهه پیش بیشتر آن چیزی که ما به عنوان تصنیف و ترانه میشناسیم، روی موسیقی سروده میشد. یعنی اول یک ملودی ساخته میشد و بعد کلام روی آن قرار میگرفت.
وی افزود: در بخش با هدف همراهی با موسیقی، زمانی که ترانه سرا قصد میکند کلامی بنویسد که در آینده بر روی آن موسیقی قرار خواهد گرفت و خیلی هم چیز غریبی نیست و با موضوع نمایشنامه و فیلمنامه شباهت دارد. در نمایشنامه با داستانی روبرو هستیم که برای اجرای روی صحنه نوشته میشود، در فیلمنامه با داستانی که برای تبدیل شدن به فیلم سینمایی نوشته میشود روبهرو هستیم. اگر ما به این تعریف قائل باشیم طبیعتاً میتواند دریچهای برای آغاز مباحث نقد ادبی باشد.
وی در بخش دیگری گفت: پیچیدگیهایی در تعریف مفهوم بهظاهر ساده ترانه وجود دارد که تا پیش از اینکه وارد مباحث جدی نظری شدیم میبینیم که همه میدانیم ترانه چیست، از آن خاطره داریم. اما ترانه چه تفاوتی با زمانی که غزلی از حافظ، شعری از نیما یوشیج، شاملو یا فروغ به همراه موسیقی خوانده میشود که اصلا به نیت همراه با موسیقی نوشته نشده، دارد؟ وقتی درباره ترانهسرایی صحبت میکنیم باید ترانه سرا را شاعر و فردی بدانیم که شعری را با هدف همراهی با موسیقی یا بر بستر موسیقی مینویسد.
در ادامه علیشیری به تاریخچه و ریشههای ترانه اشاره و عنوان کرد: شاید کمی جدیتر و منسجمتر، بتوانیم از دوره مشروطه این تاریخ را پی بگیریم، به ویژه از زمان کسی مانند شیدا که او را احیا گر تصنیف ایرانی میدانند و بعد از او عارف قزوینی. بعد از آن میتوانیم نقاط مشخصی را در تاریخ معاصر مان پی بگیریم که تحولاتی در آن رخ داده است.
دیدگاه تان را بنویسید