کد خبر: 513449
|
۱۴۰۰/۰۶/۱۸ ۰۸:۲۹:۳۷
| |

جلال آل احمد؛ ایستاده در مقابل غرب‌زدگی

جلال آل احمد یکی از برجسته‌ترین روشنفکران ایران معاصر محسوب می‌شد که در برابر غرب‌زدگی و وانهادگیِ روشنفکران ایرانی، احیا و بازگشت به دینی آرمانی و به دور از خرافات، تعصبات، مقدس‌مابی و تحجر اندیشی که توان رشد و توسعه معنوی و مادی جامعه را در خود داشته باشد، تدوین و تبلیغ کرد.

جلال آل احمد؛ ایستاده در مقابل غرب‌زدگی
کد خبر: 513449
|
۱۴۰۰/۰۶/۱۸ ۰۸:۲۹:۳۷

اعتمادآنلاین| جلال آل احمد را می توان با نفوذ ترین روشنفکر عصر خود دانست. زندگی و زمانه او ناظر بر یکی از مهم ترین دوره های تاریخ معاصر ایران از نظر ساختار اندیشه سیاسی و ایدئولوژیک در پیوند با ساخت نظام سیاسی و اجتماعی بود. وی در دهه های حادثه خیز سی و چهل خورشیدی با زندگی و آثارش، رویکرد تازه ای برای روشنفکری در فضای فرهنگی و اندیشه ای ایران به وجود آورد.

به گزارش ایرنا، جلال آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، تحصیل در دوره دکتری ادبیات فارسی را نیز ادامه داد اما در اواخر تحصیل از آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری(دکتر شدن) شفا یافت». در تیرماه 1326 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد و با سیمین دانشور ازدواج کرد.

افکار و گرایش فکری

جلال ال احمد مانند هر نویسنده یا روشنفکر دیگری محصول شرایط و فضای سیاسی، اجتماعی و فکری زمانه خویش است. قرائت خاص او از روشنفکری و تدوین نظریه روشنفکری متعهد و بومی را می بایست در پیوند با تحول ذهن و زبان او در رویکردش به مذهب دید. دگرگونی ها و نوسات روحی او و دوران گذارش از سنت گرایی به تجدد و از تجدد غربی به سنت اسلامی- ایرانی، معرف روح پر تلاطم، کمال خواه و آرمان گرای آل احمد بود.

او طی سال‌های زندگی خود دارای افکار و گرایش‌های متفاوت فکری بود زیرا زندگی او دوران پرتلاطمی را در 2 مرحله متفاوت پشت سر گذرد: دوره جوانی که دوره‌ای بود که از لحاظ فکری و سیاسی به گروه‌های چپ گرایش پیدا کرد و دوره دوم زندگی او از هنگامی آغاز شد که بعد از شکست سیاسی و سفر به مکه به نوشتن سفرنامه‌اش، موسوم به خسی در میقات، نه تنها از افکار و اندیشه‌های گذشته‌اش فاصله گرفت، بلکه نقش تأثیرگذار دین و روحانیت را در درون جریان نهضت اسلامی به رسمیت شناخت.

دوره اول فکری جلال آل احمد اینگونه بود که در اوایل 1323 خورشیدی همراه با افرادی مانند امیرحسین جهانبگلو، رضا زنجانی، علینقلی منزوی، و ... به حزب توده پیوستند. چون یک قصه و یک ترجمه از او در مجله سخن چاپ شده بود، به زودی در حزب توده مورد تشویق قرار گرفت. عوامل چندی را می‌توان در تغییر فکر آل احمد مؤثر دانست: دوران پرحرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوج‌گیری حرکت‌های چپ‌گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند و انقلابی آن حزب، مجموعه این عوامل سبب شد تا جلال آل احمد به حزب توده بپیوندد. جلال نزدیک به چهار سال در حزب توده ایران عضویت داشت.

در 1326، پس از شکست مفتضحانه رهبری حزب توده در حوادث تاریخی آن سال‌ها با همفکری پنج تن دیگر از اعضای کمیته ایالتی حزب توده تهران- به ویژه حسین ملک و محمد ناصحی و محمد امین ریاحی طرح استعفای دسته جمعی‌شان را نوشتند. جلال آل احمد دلایل انشعاب از حزب توده، به ویژه وابستگی این حزب به سیاست‌های حکومت شوروی را به خوبی در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توضیح می‌دهد.

جلال آل احمد که تجربه تلخ حزب توده را امتحان کرده بود اینک عدم توفیق برای هرگونه اصلاح در چارچوب مملکت را بر تجربه های پیشین خود می‌افزود از این جهت است که توجه او به دین، به ویژه در سال‌های پایانی عمر خود اندک اندک آشکار شد. انتشار سفرنامه حج به نام «خسی در میقات» به وضوح بیانگر رویکرد جدید آل احمد است.

جلال آل احمد دین را نه تنها به عنوان تحرک‌بخشی جامعه تلقی می‌کرد، بلکه در تلاش بود که احساس و تجربه را با دانش دینی تکمیل کند. آیت‌الله سیدمحمود طالقانی تصریح می‌کند که «جلال در بعضی جلسات تفسیر قرآن که داشتم، شرکت می‌کرد و گاهی اظهاراتی هم داشت» و حتی در روزهای پایانی عمر جلال آل احمد در دیداری که با یکدیگر داشتند «جلال بسیار اظهار علاقه می‌کرد که با هم به صحبت و بحث بنشینیم و از مسایل اسلامی و سیاسی و اجتماعی حرف بزنیم.» این موارد به خوبی نشان می دهد که او در سال‌های پایانی عمر خود رابطه نزدیکی با روحانیت، به ویژه با افرادی مانند آیت‌الله سیدمحمود طالقانی هم داشت، که بیشتر در مورد بحث و بیان مسایل روز سیاسی و اجتماعی بود. این نحوه رابطه جلال با روحانیت را می‌توان به خوبی در گزارش‌های ساواک دید. این امر محصول نوعی تحول فکری در ذهنیت جلال آل احمد به نقش روحانیان در اصلاح جامعه بود. در یکی از این گزارش‌ها آمده که در بررسی مدارک کشف شده از منزل امام خمینی(ره) نامه‌ای به دست آمده که توسط جلال آل احمد به امام خمینی(ره) نوشته شده بود و همین امر مبین توجه جلال آل احمد به اندیشه‌های امام خمینی(ره) بود. بنابراین، ساواک به مأموران خود دستور می‌دهد که اعمال و رفتار جلال آل احمد را از طریق عوامل و منابع موجود تحت مراقبت قرار داده و اخبار و اطلاعات به دست آمده در این ارتباط را به سازمان گزارش دهند. به طوری که در سال 1347 امام خمینی(ره) رساله‌ای را منتشر ساخت و در آن رساله به جای بیان اصول دینی همچون نماز و روزه، 9 اصل انقلابی را به زبان فارسی و عربی در مورد مبارزه نوشت و از بغداد برای جلال آل احمد ارسال کرد. ساواک گزارش داد که این رساله در منزل جلال آل احمد موجود است و امکان دارد تا چند روز دیگر در بین گروه‌های مخالف دولت و بازاری‌ها توزیع شود. ساواک به مأموران خود دستور می‌دهد با توجه به اینکه رابطه جلال آل احمد با امام خمینی(ره) از سال 1340 بوده، هرگونه اطلاعی درباره ارسال این رساله امام خمینی(ره) را اطلاع رسانی کرده و اقدامات لازم را گزارش دهند.

غرب ستیزی و طلب هویت ملی -اسلامی

گفتمان غرب ستیزی و طلب هویت ملی اسلامی در اندیشه آل احمد را می توان در آثاری چون غرب‌زدگی، در خدمت و خیانت روشنفکران و نون و قلم دید. در واقع وی ادبیات را در خدمت بیان اندیشه های سیاسی و دغدغه های اجتماعی اش به کار گرفت. سفرهای آل احمد به نقاط دیگر جهان و مشاهده ساختارهای اجتماعی و سیاسی ملل دیگر، ناامیدی وی از ساختار سیاسی ایران در راه انجام اصلاحات اجتماعی و نوسازی سیاسی را شدت بخشید و همچنین بر این نکته آگاهی یافت که پیوند میان ساخت سیاسی حاکمیت و برنامه ها و طرح های ملازم با آن از یک سو و ایدئولوژی غرب گرایی که از طرف روشنفکران تئوریزه می شد از سوی دیگر، فرهنگ های و سنن بومی را دچار اضمحلال کرده و جامعه ایرانی را به نوعی بی هویتی یا هویتی التقاطی و ناهمگون دچار کرده است که این بی هویتی تمام عرصه های حیات اجتماعی از جمله خانواده، آموزش، صنعت و کشاورزی، هنر و معماری و سبک زندگی را تحت شعاع قرار داده است. او در برابر غربزدگی و وانهادگیِ روشنفکران ایرانی، احیا و بازگشت به دینی آرمانی و بدور از خرافات، تعصبات، مقدس مابی و تحجر اندیشی که توان رشد و توسعه معنوی و مادی جامعه را در خود داشته باشد، تدوین و تبلیغ کرد.

درگذشت

سرانجام این روشنفکر و نویسنده در 18 شهریور 1348 خورشیدی هنگامی که در اسالم گیلان بود، بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست.

منابع

- جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، چ 1.

- جلال از چشم برادر، آل احمد، شمس، تهران: انتشارات بدیهه، 1376

- جلال اهل قلم، زندگی، آثار و اندیشه‌های جلال آل احمد، میرزایی، حسین، تهران: سروش، 1380.

- درآمدی بر تاریخ‌نگاری حزب توده ایران، ترابی فارسانی، سهیلا و مریم توسلی کوپایی، فصلنامه تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری دانشگاه الزهرا(س)، س 19، ش 4، زمستان 1388، صص 1- 24.

- در خدمت و خیانت روشنفکران، آل احمد، جلال، تهران: انتشارات فردوسی، 1372.

- صحیفه نور، پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی(ره)، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378.

- غرب‌زدگی، آل احمد، جلال، تهران، انتشارات فردوس، 1372.

- کارنامه سه ساله، آل احمد، جلال، تهران، انتشارات زمان، 1346.

- کاوشی در آثار، افکار و سبک نوشتار جلال آل احمد، پیروز، غلامرضا، تهران: حوزه هنری، 1372.

- یک چاه و دو چاله: مثلا˝ شرح احوالات، آل احمد، جلال، تهران: انتشارات رواق، 1356.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها