آرزوی دیرینه علی رهبری برای معرفی «تار» به جهان برآورده شد
علی رهبری ـ آهنگساز و رهبر بین المللی ارکستر ـ که به تازگی قطعهای برای تکنوازی تار توسط آیدین علیانسب به همراه ارکستر سمفونیک به ضبط رسانده و به زودی هم این اثر را به انتشار خواهد رساند، در گفتوگویی درباره روند ساخت این قطعه و از آرزوی دیرینهاش برای خلق اثری چنین برای تار و معرفی این ساز ایرانی به جهان گفت.
اعتمادآنلاین| این موسیقیدان در ابتدا میگوید: من در هنرستان موسیقی ملی رشد کردهام؛ هنرستانی که افرادی چون حسین علیزاده، شهریار فریوسفی و داریوش طلایی در راهروهای آن قدم گذاشتهاند. هنرستانی که چه وقتی آنجا درس میخواندم و چه زمانی که رئیس آن بودم، در کنار اساتیدی چون آقایان فرامرز پایور، محمد اسماعیلی و هوشنگ ظریف حضور داشتهام. تار همیشه سازی بود که نوایش بیش از هر چیزی در هنرستان به گوش میرسید؛ چون هنرجویان نمیتوانستند مثلا سنتور را به سادگی هر جایی با خود حمل کنند ولی تار را به هر راهرویی میتوانستند ببرند و مینواختند.
به گزارش ایسنا،او ادامه میدهد: همیشه عاشق تار بودهام، حتی در کودکی به خیابان سیروس رفتم و به اقساط یک تار خریدم و مدت کوتاهی برای سرگرمی آن را مینواختم. زمانی که مارشال تیتو حدود 55 سال پیش از ایران دیدن میکرد، از آقای دهلوی خواسته بودند که سریعا قطعهای برای یک گروه تار ساخته و در تالار وحدت اجرا شود. آقای دهولی نیز این مأموریت را به من سپردند که یک شب تا صبح نشستم و قطعهای برای تار نوشتم که بعدا توسط هنرجویان هنرستان که اکنون از اساتید معروف موسیقی هستند، اجرا شد.
این هنرمند درباره علاقه خود برای ساخت قطعهای برای تار بیان میکند: همیشه دوست داشتم قطعهای برای تار بنویسم ولی هر گاه که شروع کردم به جایی نرسیدم؛ زیرا کار آسانی نبود. یک بار به همراه آقای باربد بیات به این ایده رسیدیم قطعهای را که در 20 سالگی برای ویولن نوشته بودم و هنوز هم یکی از بهترین آثار من است، برای تار تنظیم کنم. به همین جهت تنظیم این قطعه را برای تار آغاز کردم و دیدم که چقدر اتفاقا همخوانی دارد.
او ادامه میدهد: پس از آن برای ضبط اثر از چندین نوازنده تار استفاده کردیم ولی کار به خوبی درنیامد. حتی با یکی از دوستان حدود دو ماه روی این قطعه کار کردم ولی آن چیزی که میخواستم نشد تا اینکه آقای آهنگ، یکی از دوستان من در ایران گفت که در ایران نوازندهای به نام آیدین اولیا نسب داریم و او تصور میکند که این نوازنده بهترین نوازنده تار در ایران است. من هم با خوشحالی نتها را برای او فرستادم تا ببینم کار به چه صورت پیش خواهد رفت ولی آقای علیانسب بعد از مدت کوتاهی گفت که مسئولیت نواختن تار در این قطعه را برعهده میگیرد. خیلی خوشحال شدم ولی امید زیادی نداشتم، اما چون آرزو داشتم که بتوانم روزی تار را آنگونه که شایسته است در دنیا نشان دهم، خوشحال شدم که شخصی توانایی نواختن این کار را در خودش میبیند.
این هنرمند تصریح میکند: آقای علیانسب هر روز نتیجه تمرین خود را از بخشی از کار، برایم ارسال میکردند و هر چه پیش میرفت نتیجه بهتر میشد. حتی همسر من که این کنسرتو را با ویولن اجرا کرده و میداند دیگر نوازندگان ویولن از سختی آن میگویند، از مهارت این نوازنده تعجب کرده بود. خلاصه اینکه آقای علیانسب چندین ماه هر روز روی این قطعه کار کرد و بالاخره به ضبط رسید. این اثر توسط ارکستر متروپلیتن پراگ و تار نوازی آیدین اولیا نسب به ضبط رسیده است.
او با بیان اینکه یکی از بزرگترین آرزوهای او برای موسیقی و ساز ایرانی برآورده شد، میگوید: من به همه موسیقیدانهای ایرانی برای کم توجهی به سازهای ایرانی و پایمال شدن حق آنها شدیدا انتقاد دارم. در ایران ارکستر سازهای ملی نداریم گرچه که سال 94 با مدیریت من و آقایان سجاد پورقناد و حمید متبسم یک ارکستر سازهای ملی به رهبری آقای اسماعیلی تشکیل دادند که به علت مدیریت ضعیف موسیقی در ایران نتیجه نداد.
این هنرمند درباره علت نداشتن ارکستر سازهای ملی خوب در ایران بیان میکند: در ایران نوازندگان درجه یکی داریم که انوع سازهای ایرانی را مینوازند ولی مسئولان بنیاد رودکی، اعضای خانه موسیقی و مشاوران وزیر آنقدر ناآگاه و مشغول راضی کردن دوستان خود هستند که نمیتوانستند ارکستر سازهای ملی درست کنند. ارکستر ملی فهم و استعداد میخواهد؛ زیرا برای این کار هم باید موسیقی ملی را بلد باشند و هم استعداد ارکستراسیون کردن. اغلب مشاوران وزیر اصلا موسیقی ملی نمیدادند و هیچ کدام از افرادی که در موسیقی قدرت دارند و در وزارت ارشاد هستند سواد موسیقایی ایرانی ندارند.
«به نظر شما چرا تا کنون برای ارکستر سازهای ایرانی و سازهای ملی ما آنگونه که باید قطعه ساخته نشده است؟» پاسخ میدهد: اگر دقت کنید می بینید که در سال های گذشته چه کسانی از وزارت فرهنگ سفارش گرفته یا به توصیه وزارت فرهنگ از بانکها وام گرفته و دهها هزار یورو هزینه کردهاند؛ هیچ کدام موسیقی ایرانی نمیدانستهاند. علت اینکه چرا این افراد تا کنون قطعه خوبی برای موسیقی ایرانی ننوشتهاند، این است که موسیقی ایرانی چون موسیقی کلاسیک نیست که بتوانند از کشورهای همسایه و پارتیتورهای غربی تقلید و دزدی کنند و خودشان باید از صفر تا صد یک قطعه را بنویسند. به
هر حال تا زمانی که مسئولان بنیاد رودکی و خانه موسیقی این افراد باشند به هیچ عنوان به سازهای ملی ما توجهی نمیشود.
باید حتما ارکستر سازهای ملی داشته باشیم؟
میگوید: بله و باید در اولویت باشد. با وجود اینکه شغل اصلی من به ارکستر سمفونیک مربوط است ولی معتقدم در ایران و کلیه شهرها میتوانیم در عرض یک هفته ارکسترهای ساز ملی تشکیل دهیم ولی تحقق این امر با این مسئوولان و مشاوران غیرممکن است.
از او سوال میکنیم که برای آینده این کنسرتو تار چه برنامه ای دارد؟ پاسخ میدهد: برایم این مهم است که قطعه را به ارکسترها و رهبران بزرگ معرفی کنم که با دعوت از آقای علیانسب که نوازنده درجه یکی است، به اجرای این کنسرتو بپردازند. به نظرم شانس این قطعه خیلی زیاد باشد؛ زیرا این قطعه که قبلا برای ویولن تنظیم و توسط ناکسوز منتشر شده بود، از نظر منتقدان موسیقی موفقیت بزرگی کسب کرده است. به عقیده من اکنون حتی با تار خیلی قویتر شده است و برحسب اتفاق حتی در گامی قرار دارد که برای تار یک گام ایده آل است.
او در پایان توضیح میدهد: این قطعه کنسرتو تار و ارکستر سمفونیک و در سه قسمت است که حدود 38 دقیقه طول میکشد. این قطعه بر پایه نوحه خوان یعنی داستان روز عاشورا است که در 20 سالگی آن را نوشتهام و چهار یا پنج سال تغییراتی در آن اعمال کردم. این قطعه را به نوازندگان ارکستر سازهای ملی 94 تقدیم میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید