کد خبر: 527904
|
۱۴۰۰/۰۹/۳۰ ۱۵:۳۶:۰۲
| |

نگاهی به فیلم «بی‌همه چیز»

رمانتیسیسم بی‌همه چیز

در «بی‌همه چیز» مانند آثار ادبی از این دست، تخیل همه چیز را در همه چیز ترکیب می‌کند و محصولی به دست می‌دهد که با یک پایان انقلابی، نه مخاطب که بیشتر خود را شوکه می‌کند.

رمانتیسیسم بی‌همه چیز
کد خبر: 527904
|
۱۴۰۰/۰۹/۳۰ ۱۵:۳۶:۰۲

الناز دیمان- «رمانتیسیسم یا رومانتیک‌گرایی که به تجلی آزاد و آرمان‌گرایانه دیدگاهها نسبت به عواطف و فردیت مربوط می شود، یک اصطلاح بی نهایت مبهم است، که بیشتر در تحلیل هنر آشنا است. در ادبیات، صنعت «رمانتیک» که نخست در حدود اواخر قرن هفدهم در فرانسه ظاهر شد به شکلی از داستان تخیلی نقلی متضمن عواطف اشاره داشت تا فرد... رمانتیک‌گرایی به تدریج تاریخ، فلسفه، موسیقی، هنرهای پلاستیک، و سیاست و همچنین ادبیات را در برگرفت. معنی آن در سیاست اغلب بازتابی از طبقه‌بندی‌های ادبی بنظر می رسد، و رمانتیک گرایی نمی تواند با هیچ نظام سیاسی یا ایدئولوژی ویژه ای ارتباط داشته باشد. انقلاب فرانسه اولین مجموعه از حوادث قابل توجهی بود که رمانتیکگرایی برای آن پاسخ فراهم ساخت.» (فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ایان مک‌لین، ترجمه حمید احمدی)

احتمالا عجیب‌ترین خوانشی که در پس تماشای فیلم «بی‌همه چیز» تازه‌ترین ساخته محسن قرایی برای مخاطب به وجود می‌آید نسبت برقرار کردن با رمانتیسیسم آن هم از نوع سیاسی باشد. اما چه می‌توان کرد وقتی اثر پر بازیگر قرایی خیلی زود و بی‌نهایت غریب به دام یک رمانتیسیسم عجیب می‌افتد.

اثر قرایی در یک ناکجاآباد و در بازه زمانی سال‌های حکومت پهلوی دوم آغاز می‌شود. اثری که به واسطه تعداد بازیگر و فضاسازی و خیلی ویژگی‌های دیگر می‌تواند یکی از مورد توجه‌ترین آثار این سال‌های سینمای ایران باشد، اما دقیقا فارغ از این همه ویژگی در دام فیلمنامه خود می‌افتد.

ترکیب قرایی و محمد داوودی که پیش از این سیمرغ بهترین فیلمنامه جشنواره را برای «قصر شیرین» رضا میرکریمی برده بودند، این بار درصدد هستند تا یک داستان اقتباس شده را روایت کنند. روایت امیر قهرمان یک روستا (با بازی پرویز پرستویی) که با بازگشت لیلی، عشق طرد شده سابقش به روستا در قامت زنی که عکس او بر روی جلد «زن روز» رفته و حالا اعتبار و ثروت فراوانی دارد (با بازی هدیه تهرانی) قرار است وارد یک چالش بزرگ شود.

داستان قرایی و داوودی خوب آغاز می‌شود، گروه بازیگری پر چهره «بی‌همه چیز» هم سنگ تمام می‌گذارند و مطمئن می‌شویم که با اثری طرف هستیم که نمونه‌اش از نظر تعداد بازیگر را در این سال‌ها کمتر دیده‌ایم. فیلمبرداری خوب هم مزید بر علت است اما داستان «بی‌همه چیز» ضعف اساسی دارد. احتمالا دو نویسنده فیلمنامه قصد دارند استعاره‌ای از جامعه امروز ایران را به نمایش بگذارند اما آنچه به مرور و با گذشت زمان فیلم دیده می‌شود هیاهویی است که فیلمنامه را نیز در خود غرق می‌کند.

فیلمنامه «بی‌همه‌ چیز» تلاش می‌کند تا همه را در کنار هم قرار دهد. همه کوشش نویسندگان این است که شخصیت‌ها تا جای ممکن خاکستری باشند. اگر امیر در ابتدا قهرمان است به تدریج باید تبدیل به شیطان روستا شود. اگر لیلی روزگاری با بدنامی طرد شده امروز قهرمانی بدجنس نمایانده می‌شود و اگر دهدار، دکتر یا رئیس شهربانی زمانی پشت امیر بوده‌اند حالا با فاش شدن رازی که همه هم آن را می‌دانسته‌اند باید تغییر کنند و آن سویی بایستند که جامعه روستا می‌خواهد برود.

همه تلاش فیلم این است که بحران‌های گذار از رابطه ارباب و رعیت را به بحران دارا و ندار بکشاند و در میانه این جدال تلنگری هم به پوپولیسم ناموزون اجتماعی که نوری (با بازی باران کوثری) آن را نمایندگی می‌کند، بزند. در این میان یک معلم مدرسه احتمالا چپ هم وجود دارد که در دوگانه‌سازی خیر و شر می‌تواند مردم را از پول به سوی حق راهنمایی کند.

در این میان بخش‌های پایانی و تصمیم جمعی برای کشتن امیر آن هم با جمع‌آوری امضا و گریه برای مرگ او از آن توصیف‌های رمانتیکی است که «بی‌همه چیز» مانند آن کم ندارد. در نهایت با فیلمی روبه‌رو هستیم که می‌توان گفت یک رمانتیک‌گرایی تمام قد است. در «بی‌همه چیز» مانند آثار ادبی از این دست تخیل همه چیز را در همه چیز ترکیب می‌کند و محصولی به دست می‌دهد که با یک پایان انقلابی، نه مخاطب که بیشتر خود را شوکه می‌کند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها