نزهت امیری، رهبر ارکستر:
رهبری ارکستر مرد و زن نمیشناسد / موسیقی درسی از دروسِ مدارس شود
در ایران تقریبا بستری برای آموزش رهبری ارکستر وجود ندارد
نزهت امیری، رهبر خانم ارکستر با اعتقاد به اینکه رهبری ارکستر نیز همچون سایر شاخههای هنری، زنانه و مردانه ندارد، بر علاقهاش پای فشرد.
نزهت امیری، رهبر ارکستر است و این برای او در مقام زن ایرانی اهل موسیقی، جایگاه ویژهای است. امیری خود به اهمیت و حساسیت کار رهبری ارکستر آگاه است و زنان پیشگامِ این عرصه را که راهگشای دیگر همتایانِ خود برای رسیدن به این جایگاه بودند، میاستاید. میگوید «زنانی که آغازگر رهبری ارکستر در جهان بودند دشواریهای زیادی را متحمل شدند.»
به گزارش روزنامه اعتماد، نزهت امیری با اعتقاد به اینکه رهبری ارکستر نیز همچون سایر شاخههای هنری، زنانه و مردانه ندارد، بر علاقهاش پای فشرد. علاقهای که از ابتدای فعالیت موسیقاییاش در او وجود داشت و بالاخره به ثمر نشست. البته او علاوه بر رهبری ارکستر، بیش از سه دهه است که در حوزه آموزش موسیقی به کودکان نیز فعالیت دارد و دغدغه عمیقش در این حوزه، او را بر آن داشت تا متد آموزشی برای کودکان را در 5 جلد تدوین کند و به چاپ برساند. این پیشکسوت آموزش موسیقی به کودکان ورود و آموزش این هنر به مدارس را یک ضرورت میداند؛ ضرورتی انکارناپذیر که تنها راه تضمینِ آینده موسیقایی جامعه است.
پس از سکوت دو ساله صحنهها، با بهتر شدن شرایط پاندمی کرونا در کشور کمکم برخی گروهها برای اجرا به صحنه آمدند؛ «ارکستر سرزمین مادری» نیز به رهبری نزهت امیری اوایل دی ماه در تالار وحدت روی صحنه رفت؛ این اجرا و البته چاپ پنج جلد کتاب این رهبر ارکستر و پیشکسوت آموزش موسیقی به کودکان بهانهای شد تا سراغ او برویم و درباره چالشهایی که برای «رهبر ارکستر شدن» پیش رو داشته و همچنین اهمیت و جایگاه آموزش موسیقی به کودکان گفتوگو کنیم.
*اخیرا «ارکستر سرزمین مادری» به رهبری شما روی صحنه رفت؛ در آغاز قدری درباره تشکیل این ارکستر، فعالیتهای آن و اجراهایی که پیش از این داشته، صحبت کنید.
اندیشه تشکیل «ارکستر سرزمین مادری» به سال 1384 برمیگردد؛ زمانی که من «ارکستر مضرابی» استاد دهلوی را روی صحنه برده بودم و با فکر ادامه راه، «ارکستر سازهای ملی ایران» را راهاندازی کردم. متاسفانه این ارکستر پا نگرفت. سالها بعد، در آذر سال 1395 «ارکستر سرزمین مادری» را بنیان گذاشتم و اولین گروه را با این نام در اسفند همان سال در تالار رودکی روی صحنه بردم.
*بله؛ تالار وحدت دو سال پس از شیوع ویروس کرونا، دی ماه سال جاری میزبان «ارکستر سرزمین مادری» شد؛ این پاندمی خیلی چیزها را درگیر کرد. البته شما در همین پاندمی یک قطعه را نیز رهبری کردید.
همینطور است. پاندمی کرونا بر چهره فرهنگی و هنری جهان تاثیر زیادی گذاشت. در دو سال گذشته، گردی از خاموشی بر صحنههای اجرا نشست. تالار زیبای وحدت هم از این ویروس در امان نماند، با تمام اینها من زانو خم نکردم و در تابستان سال گذشته، در کنار دیوارهای خاموش این تالار، قطعه «رقص ساقی» از سمفونی شهرزاد ساخته امیناله آندره حسین را در فضای باز رهبری کردم. این قطعه که بانوان نوازنده آن را اجرا کردند، به زحمتکشان عرصه بهداشت و درمان تقدیم شد.
*برگردیم به اجرای اخیر ارکستر مادری که دوم و سوم دی ماه انجام شد، قطعاتی از روحالله خالقی، گلنوش خالقی، توفیق قلیاف، مهرداد دلنوازی و بهزاد عبدی اجرا شدند؛ ملاک انتخاب این قطعات برای شما چه بود و چه چیزی باعث شد که این قطعات را برگزینید؟
چند سال پیش، در گفتوگویی تلفنی با زندهیاد «گلنوش خالقی» از او خواستم که ساختههای تنظیمشده پدرش را در اختیار من بگذارد تا آنها را رهبری کنم. گلنوش با حسرتی دیرپا گفت آرزو دارد تا خود در خاک ایران و بر صحنه تالار وحدت این آثار را رهبری کند. نه شرایط موجود، نه پاندمی کرونا و نه عمرِ فانی اجازه ندادند که این آرزویِ بزرگ گلنوش محقق شود. من هنگام اجرا حضور گلنوش را حس میکردم؛ بیشک گلنوش خالقی در جایی از تالار وحدت نشسته بود و این اجرا را میدید. من با افتخار این اجرا را به او تقدیم میکنم. اجرای ساختههای دیگر هنرمندان نیز این اجرا را مزین میکرد.
*برنامههای بعدی «ارکستر سرزمین مادری» چه خواهند بود؟
من امیدوارم این ارکستر بتواند آثار دیگر بزرگان موسیقی ایران و جهان را به صحنه ببرد. امیدواریم بتوانیم در همه شهرهای ایران به اجرا بپردازیم. امیدواریم نوازندگان و خوانندگان زنِ ایرانی را به صحنه ببریم. امیدواریم این بیماری دست از سر ما بردارد. ما با امید زندهایم و تلاش میکنیم.
*شما در مقام بانویی که کار رهبری ارکستر انجام میدهد، تجربه ویژه در عرصه موسیقی ایران دارید. میخواهم کمی درباره رهبری ارکستر صحبت کنید. خصوصا که از اولین و معدود زنان رهبر ارکستر در ایران هستید که به صورت حرفهای این کار را انجام داده و میدهد. از آغاز فعالیت خود در حوزه موسیقی تا رهبری ارکستر بیشتر با مخاطبان ما بگویید و اینکه خود شما نزد چه کسانی و کجا آموزش رهبری ارکستر را دیدهاید.
رهبری ارکستر یکی از شاخههای موسیقی است و شاید دشوارترین آن. با نگاهی به تاریخ موسیقی میبینید که زنان در راه رسیدن به این مقام از موسیقی چه سختیهایی را به جان خریدهاند. شاید باور نکنید که اولین رهبر ارکستر زن در سال 1930 روی صحنه رفت. هنوز هم تعداد رهبران ارکستر زن در دنیا بسیار اندک هستند.
من از آغاز راهِ موسیقی، دوستدارِ رهبری ارکستر بودم. از آنسامبلهای کوچکی که در منزل استادم «پرویز منصوری» رهبری کردم تا گروههای کرِ دانشجویی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و بعدها حضور در تمرینات ارکستر سمفونیک تهران، همه نشان از علاقه من به این شاخه از موسیقی داشتند. در کنار آن، من سالها -بیش از 33 سال- از عمرم را در دنیای موسیقی کودک گذراندهام. بیشک رهبری قطعات تنظیم شده ایرانی و کلاسیک با اجرای کودکان و نوجوانان، توان مرا در این راه افزایش داد. شاید باورتان نشود که اجرای قطعهای از اپرای «کارمن» اثر ژرژ بیزه، با سازهای کودکان و با بیش از 50 نوازنده کودک، چقدر میتواند دشوار باشد.
بعدترها، دوره کوتاه رهبری را در مسترکلاس استاد «منوچهر صهبایی» دیدم و در سال 1384 ارکستر مضرابی استاد دهلوی را با آثار او در تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن رهبری کردم و رسما به باشگاه زنان رهبر جهان پیوستم.
*به نظر شما علاقهمندان به رهبری ارکستر با چه چالشهایی روبهرو هستند؛ آیا بستر آموزش در ایران برای علاقهمندان مهیا است؟
در ایران تقریبا بستری برای آموزش رهبری ارکستر وجود ندارد. علاقهمندان به این شاخه از موسیقی باید در کنار تلاش و تحقیقِ مستمر، به هر چه در این عرصه هنری میبینند چنگ بزنند: از رهبرانِ بنامِ کشور تا شرکت در اجراها و تمرینات زنده ارکسترها.
من امیدوارم که روزی مراکز موسیقی ما دپارتمانی را به رهبری ارکستر اختصاص دهند و ما شاهد خروج رهبران جوان و تحصیلکرده از این مراکز باشیم.
*مشخصا درباره موانع پیش روی زنانی که در رهبری ارکستر فعالیت میکنند، سخن بگویید.
زنانی که آغازگر رهبری ارکستر در جهان بودند، دشواریهای زیادی را تحمل کردند. تصور اینکه زنی بتواند با اقتدار، رهبری یک گروه از مردان و زنانِ نوازنده و مدعی و صاحبنام را به عهده بگیرد دشوار بود. زن که مادر است. زن که همسر است و زن که اغلب حرفشنو است؛ حالا با یک باتون (چوب رهبری) همه را به اطاعت میخواند. اما زنان این عرصه را نیز فتح کردند و با شایستگی به رهبری پرداختند. من نیز از این باغ آتش گذشتم و امروز میتوانم به همه دختران و زنان میهنم نوید بدهم که این راه نیز همچون سایر شاخههای هنری، زنانه- مردانه ندارد.
*من از شما هر جا مطلبی خواندم تاکیدی بر حس مادرانگی داشتهاید؛ جایی هم خوانده بودم که شما خود را مادر جامعه میدانید. حتی در عنوان ارکستر هم از واژه مادر استفاده کردهاید؛ این احساس در ارتباط بین شما و اعضای گروه و هنرجویانتان چگونه نمود پیدا میکند.
زن مادر است. مادر میآموزد. مادر تربیت میکند. مادر تشویق میکند. مادر تنبیه میکند. مادر هدایت میکند. مادر حمایت میکند و همه اینها بخشی از هنر و موسیقی به شمار میرود. سالها تلاش من در حوزه موسیقی کودک، این حس را در من تقویت کرده است. حتی سرزمین من و هنر سرزمین من هم مادر من است. من این نام را با این نگاه برگزیدم.
*پیشتر اشاره فرمودید به تفکیکهای جنسیتی و کلیشههای مردانه و زنانه؛ بسیاری از افراد یک رهبر ارکستر را همیشه به قاطعیت و جدی بودن و همان اقتداری که از آن یاد کردید، میشناسند و از سوی دیگر مادرانگی را یک حس لطیف؛ شاید برای برخی این سوال باشد که اینها را چگونه با هم جمع میکنید. البته که میدانم به هیچ عنوان این دو در تقابل با هم نیستند؛ اما میخواهم برخوردتان را با آن دسته از افراد جامعه با این مساله، از نگاه خودتان بیان بفرمایید.
واقعیت این است که زمانی فکر میکردند زن نمیتواند بجنگد: «گُردآفرید» جنگید. زمانی فکر میکردند زن نمیتواند فرمانده باشد: «ژاندارک» شد. زمانی فکر میکردند زن نمیتواند فضانورد باشد: «ترشکوا» به فضا رفت. زمانی فکر میکردند زن نمیتواند جایزه نوبل را تصاحب کند: «مادام کوری» دو جایزه نوبل برد. زمانی فکر میکردند زن نمیتواند بر صحنه بخواند: «قمر» خواند و در گلهای صحنه غرق شد. زمانی فکر میکردند زن نمیتواند بر قلههای علم بایستد: «مریم میرزاخانی» ایستاد و زمانی فکر میکردند زن نمیتواند رهبر ارکستر شود: اما شد.
*بخش دیگر پرسشها را به حوزه کودکان اختصاص دهیم که تخصص شماست. خانم امیری شما در حوزه کودکان هم فعالیت گستردهای داشته و دارید؛ شاید کمتر کسی به حوزه مهم آموزش کودکان به صورت جدی وارد شود ولی شما به طور جدی وارد این حوزه شدهاید، قدری از اهمیت ورود به این حوزه صحبت کنید.
من و جمعی از دوستان هنرمند، اولین کسانی بودیم که در سال 1367 برای نخستینبار پس از انقلاب، موسیقی کودک را در ایران راه انداختیم. مهد کودکی در حاشیه خیابان طالقانی، سازهای شکسته بسته اُرف و خانوادهها و کودکانی که شاهد استقبالشان بودیم. این نهال به سرعت پا گرفت و جنگل شد. امروز کمتر خانوادهای را میشناسید که موسیقی کودک را نشناسد یا به آن بیاعتنا باشد.
*جایگاه آموزش موسیقی کودکان را در ایران چگونه میبینید؛ از نظر شما که در این حوزه تخصص دارید، چرا باید به این مقوله به صورت ویژه و تخصصی پرداخت.
آموزش موسیقی کودک بخشی از پداگوژی دوران کودکی است. یادگیری موسیقی در کودکی، علاوه بر تاثیر آن بر ذهن و خلاقیت کودک، زیرساختی پایدار برای آینده هنری اوست، از این رو من معتقدم که موسیقی کودک در ایران باید به بخشی از آموزش عمومی تبدیل شود؛ درسی از دروسِ مدارس شود و در کنار سایر هنرها آموخته شود.
*در واقع ورود موسیقی را به آموزش و پرورش و مدارس یک ضرورت میدانید.
بله، قطعا. تنها از این راه است که آینده موسیقایی جامعه تضمین میشود.
*اخیرا هم در این زمینه، یعنی در زمینه متد آموزش موسیقی به کودکان، کتاب منتشر کردهاید، در این زمینه هم توضیحاتی داشته باشید.
من در این 33 سال حضورم در عرصه موسیقی کودک، همواره در فکر تدوین متدی برای آموزش موسیقی به کودکان بودم. نوشتن متد، کار دشواری است. در ایران، تنها بزرگانی چون خالقی، صبا، پایور و... توانستهاند متد آموزش موسیقی تدوین کنند. من کتابهای آموزش موسیقی کودک را که نخستین متد آموزشی برای کودکان است، در 5 مجلد تدوین کردم و به چاپ سپردم که به زودی به دستِ کودکان خواهند رسید. این کتابها بخشی از نگاشتههای من در این سالها هستند. امیدوارم عمری در پیش باشد تا دیگر نوشتههایم را نیز بتوانم به مرحله چاپ برسانم.
*متشکرم از شما خانم امیری، در پایان اگر سخنی هست، بفرمایید.
از همینجا برای مردم سرزمینم آرزوی روزهای بهتر را دارم. برای زنان میهنم نیز دستیابی به قلههای والای هنر و علم را آرزومندم. امیدوارم دختران جوان گام در راه بگذارند و ادامهدهنده این راهها باشند تا همچون گذشته قلههای موفقیت را فتح کنند.
دیدگاه تان را بنویسید