علی حضرتی، کارگردان فیلم «شهرک»:
با فیلمنامه حسی برخورد میکردم
«شهرک» دومین اثر علی حضرتی در مقام کارگردان است و برای نخستین بار در جشنواره چهلم فیلم فجر دیده میشود. دومین اثر سینمایی او پس از «سازهای ناکوک» بخش دیگری از دغدغهمندی او در سینماست. این جملهای است که حضرتی در توصیف تازهترین ساخته سینماییاش به آن اشاره میکند.
«شهرک» دومین اثر علی حضرتی در مقام کارگردان است و برای نخستین بار در جشنواره چهلم فیلم فجر دیده میشود. دومین اثر سینمایی او پس از «سازهای ناکوک» بخش دیگری از دغدغهمندی او در سینماست. این جملهای است که حضرتی در توصیف تازهترین ساخته سینماییاش به آن اشاره میکند.
به گزارش روزنامه شرق، در ادامه گفتوگوی ما با او را میخوانید:
«شهرک» برای ساخت فیلم دوم، ایده جسورانهای است و با فرم روایتی که برایش در نظر گرفتید، اجرا را سخت میکند. ابتدا از شکلگرفتن ایده صحبت کنیم.
شاید بد نیست ایجا به نکتهای اشاره کنم. مشخص نیست ذات ایده از کجا به ذهن متبادر میشود. خط روایت قصه هم شامل همین موضوع میشود. تنها نکتهای که شاید بیشتر میتوان درموردش صحبت کرد، این است که در مدتزمانی از زندگی روزمره، بیشتر به چه چیزی فکر میشود و دغدغه ذهن به طور کلی چیست؟ گاهی چند ماه درگیری ذهنی باعث میشود که ایدهای شکل بگیرد و گاهی هم ممکن است چندین سال زمان صرف شود و هیچ اتفاقی نیفتد. این را که ایده کِی و چطور میآید، نمیتوان متوجه شد؛ ولی زمانی که ایده «شهرک» به ذهنم آمد و به فیلمنامه تبدیل شد، به مفهوم زندگی، جبر و اختیار و ساختگیبودن زندگی یا واقعیبودنش فکر میکردم و مطالعاتم هم در همین زمینه بود.
کمی درموردش صحبت میکنید؟
اصولا مطالعات گسترده و متنوعی دارم. زمان زیادی در روز، فیلم میبینم و کتاب میخوانم و به شکل واقعی کار دیگری غیر از این در زندگی ندارم. زمان نگارش این فیلمنامه هم مطالعات فلسفی، داستانی و عرفانی بسیاری داشتم. موقعیت قراردادی شهرک به همراه حس قهرمان فیلم که زندگی مدام ساختگیبودنش را به رخ میکشد، به من حس عجیبی داد و فکر کردم باید به این موضوع بپردازم. درحالیکه اصلا برنامه فیلمسازی نداشتم. وقتی فیلمنامه تمام شد، تمام برنامههای زندگی و کاری من را به هم ریخت و احساس کردم که باید آن را بسازم.
چقدر زمان برد تا فیلمنامه کامل شود؟
دو تا سه ماه زمان برد. بخش اول سه ماه بود و بعد دو ماه وقفه ایجاد شد و دوباره سه ماه بعد تکمیل شد و به بازنویسی رسید و بلافاصله وارد پیشتولید شدیم.
«سازهای ناکوک» اولین تجربه کارگردانی شما، نمایش رضایتبخشی در اکران آنلاین نداشت و واکنشهای مختلفی نسبت به این فیلم وجود داشت. بااینهمه «شهرک» فیلمی متفاوتتر است از چیزی که پیشازاین از شما بهعنوان کارگردان دیده بودیم. چه مواردی برای ساخت فیلم دوم اهمیت داشت؟
احساس میکردم مطالعاتی برای ساخت فیلم دوم لازم دارم و باید ارتقایی بین فیلم اول و دوم وجود داشته باشد و بتواند حرف و نکته جدیدی هم به لحاظ فنی و تکنیکی و هم به لحاظ محتوایی داشته باشد. بعد از ساخت فیلم اول اصلا گمان نمیکردم فیلم بعدی را به این زودی شروع کنم. حتی درمورد فیلم سوم هم همین حدس را دارم؛ اما همانطور که پیشازاین اشاره کردم، فیلمنامه «شهرک» من را تشویق به ساخت کرد. بیش از 95 درصد عوامل و بازیگران همان افرادی شدند که مدنظرم بود. گروه بسیار حرفهای در پشت و مقابل دوربین داشتیم و همه حواسشان به کیفیت بود و در پیشتولید هم جلسات منظمی داشتیم. البته زمان پیشتولید کوتاه بود؛ اما توانستیم در همین زمان کم به نقطه نظرات خوبی بین افراد برسیم.
فیلم میزانسنهای خوبی دارد و به نظر میرسد زمان زیادی برای طراحی دقیق آنها صرف شده باشد.
آهنگساز این فیلم شورا کریمی است. همکاری بین ما کمی با کارگردان- آهنگسازان دیگر متفاوت است. او از اولین نفراتی بود که فیلمنامه را خواند و بسیار تحت تأثیرش قرار گرفت و در پیشتولید شروع کرد به موسیقیساختن. بخش زیادی از آن موسیقی در فیلم استفاده نشده است. البته بعد بر مبنای موسیقیهایی که او روی صحنهها کار کرد، من دکوپاژ کردم و میزانسن دادم. انگار ناخواسته موسیقیهایی برای میزانسن و دکوپاژ ساخته شد و بخش زیادی از این طراحی مدیون هماهنگی افراد بود.
البته نمیتوان از فیلمبرداری درست فیلم هم غافل شد.
بله، همکاری فوقالعادهای بود و علیرضا برازنده از لحاظ نورپردازی و حرکت دوربین کار عجیبی در این فیلم انجام داد که به نظرم یک قدم رو به جلو است. چیزی که به نظرم در این فیلم بیش از هر چیز دیگری دیده میشود، این است که هنرمندان درجه یکی دور هم جمع شدند که همگی آنها یکی از بهترین کارهایشان را ارائه دادند. جذابیت سینما این است که تعداد زیادی هنرمند با هم سر یک پروژه همکاری میکنند و همین موضوع میتواند بالهای قدرتمندی برای پرواز اثر باشد. تجربه تهیهکنندگی و ساخت فیلم «سازهای ناکوک» به من آموخت که در مرحله فیلمنامه، به فضای کلی فیلم فکر کنم؛ اما آن را نبندم؛ چراکه معتقدم در مرحله پیشتولید با وجود متخصصان مختلف، ایدههای فیلمنامه ارتقا پیدا میکند و به تکامل میرسد. همکاری با علیرضا برازنده هم همین موضوع بود. من طرحی کلی در ذهن داشتم؛ اما با حضور او همه چیز کاملتر شد.
ساختار فیلم به گونهای است که موقعیت دشواری برای بازیگر ایجاد میکند. مرز بین بازیکردن و نکردن در این فیلم باریک است. چطور بازیگران را راهنمایی کردید؟
شاهرخ فروتنیان که به نظرم حضور بسیار مؤثر و جذابی در فیلم داشت، بعد از اتمام کارش در پروژه، اشاره کرد که سختترین نقش زندگیاش را ایفا کرده است؛ چراکه باید طوری بازی میکرد که بازیکردنش دیده نشود. خودم هم دقیقا در همین موقعیت بودم. برای تصمیمگیری درمورد اینکه صحنهای مطابق میلم شد یا نه، با فیلمنامه حسی برخورد میکردم. در پشت مانیتور لحظهای که فکر میکردم احساسم درگیر شده و همه نقش بازی میکنند و درعینحال همه چیز واقعی است، خودم را در آن موقعیت حس میکردم و متوجه میشدم همه چیز درست پیش میرود. باید در موقعیت حسی قهرمان قرار بگیرید تا متوجه شوید همه چیز واقعی به نظر میآید.
ساعد سهیلی انتخاب خوبی برای نقش اول این فیلم بود و به نظرم موقعیت را درست در نظر گرفته بود.
با ساعد جلسات مفصلی داشتیم و درباره فیلمنامه صحبتهای زیادی داشتیم. او هم ابتدا به سمت آنالیزهای منطقی از شخصیت رفت؛ اما هر دو متوجه شدیم نباید این اتفاق بیفتد. از زمانی به بعد درست اوایل پیشتولید، ساعد به شکل غریزی این نقش را بازی کرد. او یک بازیگر غریزی فوقالعاده است. خودش را رها کرد و توانست از پس این نقش فوقالعاده سخت برآید؛ چون بازیهای در «شهرک» پارادوکسیکال است و چندان راحت نیست. در این فیلم همه چیز شانه به شانه زندگی واقعی روایت میشود و هر بار با دیدن فیلم برداشت دیگری از آن خواهیم داشت. درحالیکه غیر از بحث مفهوم زندگی، لایههای سادهتر دیگری هم در فیلم وجود دارد، مثل فیلمی که قرار است ساخته شود و... از این جهت فکر میکنم طیف عظیمی از مخاطب با فیلم ارتباط برقرار میکند و هر شخص از منظر خودش میتواند با قهرمان قصه همذاتپنداری کند.
آقای حضرتی! قطعا بعد از ورود به سینما چه در مقام تهیهکننده و بعد کارگردان نسبت خانوادگی شما چالشهایی ایجاد کرده و طبیعی است در این شرایط مسیر سختتری برای اثبات تواناییتان طی کنید. تا به امروز چقدر این موضوع در روند کارتان چالشبرانگیز بوده است؟
طبعا درمورد این موضوع و موقعیت صحبتکردن کمی دشوار است؛ اما همین نسبت خانوادگی باعث شد که اتفاقا خیلی متمرکزتر روی کارم باشم و به خاطر موقعیت پدرم، سعی کردم کاری غیر از سینما نداشته باشم و من هیچ فعالیت اقتصادی ندارم. سعی کردم زندگی سادهای داشته باشم که بتوانم از پس آن برآیم. اتفاقا همین موضوع کمک کرد تا روی فیلمنامهنویسی و کارگردانی دقت بیشتری داشته باشم و تواناییام را اثبات کنم. حس میکنم تا حد زیادی نتیجهای را که دلخواهم بود، گرفتم. وقتی بهعنوان تهیهکننده کارم را در سینما شروع کردم سن کمی داشتم. فشار روحی و روانی زیادی متحمل شدم. مستقل و بهسختی فیلم ساختم و میدانم جامعهای که بهحق ملتهب است، به چنین موقعیتهایی از جنس من واکنش نشان میدهد. احساس کردم شاید نتوانم بهتنهایی نظر دوستان را که منتقد هستند، عوض کنم. برای همین فکر کردم باید در طولانیمدت سعی کنم مسیر بیحاشیهای را پیش بروم و احتمالا همه چیز درست خواهد شد. طبیعی است از این نظر زیر فشار روحی و روانی زیادی هم بودم؛ اما در نهایت موقعیتم را پذیرفتم. سعی میکنم در عمل و در طولانیمدت نگاه بسیاری را که شاید به من انتقاد داشته باشند، واقعیتر کنم؛ اما تلاش هم نمیکنم این را با حرف ثابت کنم، فکر میکنم این باید در عمل و در طولانیمدت نشان داده شود.
رقابت در جشنواره فیلم فجر تا چه اندازه برای شما مهم است؟
جشنواره فجر درحالحاضر مهمترین و شاید تنها رویداد جدی سینمایی کشور است. چند سال هم در دولت قبل فیلمهای من هیچکدام به جشنواره راه پیدا نمیکرد و «نیمرخها» هم به هنر و تجربه رفت. نکته اینجاست که وقتی وارد یک فستیوال میشویم، باید قواعد بازی را بپذیریم. طبعا برندهشدن در این رقابت جذاب است؛ اما بحث مرگ و زندگی هم نیست. شاید بیش از هر چیز در مقام کارگردان دوست دارم زحمات همکارانم دیده شود. از 22 فیلم حاضر در جشنواره هنوز 21 فیلم را ندیدهام. نمیتوانم بگویم در چه بخشهایی از سایر همکارانم در جشنواره عقب یا جلوتر هستم. سخت است فیلمی مثل «شهرک» را با اثری در حوزه دفاع مقدس یا اکشن مقایسه کرد؛ اما در نهایت دوست دارم سلیقه هیئت داوران هم جسورانه باشد و کاملا مطابق سلیقه خودشان رأی بدهند و هیچ چیزی خلوص رأیشان را تحتالشعاع قرار ندهد؛ اما بیش از هر چیز کنجکاوم که نظرات و عکسالعملهای مردم را بعد از تماشای فیلم ببینم. اختتامیه هم بخش جذابی از جشنواره است.
دیدگاه تان را بنویسید