خبرهایی از بازار بزرگ فیلم جهان؛ حواشی و متن جشنواره فیلم کن 2022
شرکتهای پخش فیلم از تمام جهان هرساله و در مدت جشنواره به کن میآیند و در طبقه پایین کاخ جشنواره که زیرزمین آن محسوب میشود، سکونت میگزینند. عدهای از کشورها البته چادر مخصوص خود را در خارج از کاخ و در کنار دریا دارند که غرفههایی هستند زیبا با چشماندازی رو به دریا. این چادرها از در پشتی به بازار راه دارند.
یکی از بهترین فیلمهای جشنواره امسال را دیدم. فیلمی که مو را بر تنم راست کرد و اشک به چشمانم آورد. من سینما را به این دلیل دوست دارم. یک فیلم خوب باعث به وجود آمدن احساسات میشود و آدم را به فکر فرو میبرد و ذهن را درگیر خود میکند. اینها البته نظر من است. خیلیها سینما را جور دیگری میبینند و فیلمها را جور دیگری دوست دارند ولی برای من یک فیلم خوب حتما نیازی به هزار ترفند و جلوههای ویژه و ادا و اطوارهای آنچنانی ندارد. پس آخرین ساخته برادران داردن برای من کاملا در این دسته از فیلمها قرار میگیرد.
به گزارش روزنامه اعتماد، «ژان-پیر» و «لوک» داردن، دو برادر 71 و 68 ساله بلژیکی هستند که سابقه رفت و آمد زیادی در کن دارند. آنها جزو دایره بسته و خاص کارگردانانی هستند که دو بار نخل طلا را از آن خود کردهاند. دیگر کارگردانان حاضر در این محفل خاص «فرانسیس فورد کاپولا» کارگردان بزرگ امریکایی و سازنده پدر خوانده، «امیر کستاریکا» صربستانی، «شوهی ایمامورا»ی ژاپنی، «بیل آگوست» دانمارکی، «میکائل هانکه» آلمانی و بالاخره «کن لوچ» انگلیسی هستند. برادران داردن بار اول در سال ١٩٩٩ و برای فیلم «روزتا» و بار دیگر فقط ٦ سال بعد و در سال ٢٠٠٥، برای فیلم «کودک» این جایزه مهم و پر افتخار را از آن خود کردهاند. در سالهای اخیر اما هیچ وقت نتوانستند فیلمی بسازند که مورد توجه باشد. امسال ولی با «توری و لوکیتا» آمدهاند تا شاید بتوانند نخل طلا را برای بار سوم از آن خود کنند و اگر نظر مرا بخواهید، احتمالش زیاد است.
فیلم داستان یک زن جوان و یک پسر نوجوان آفریقایی است که به طور غیرقانونی به بلژیک آمدهاند. این دو در قایق قاچاقچیان با هم آشنا شدهاند و رابطه خواهر و برادرانه محکمی بینشان شکل گرفته است. پسر نوجوان «توری» توانسته اجازه اقامت در بلژیک را بگیرد ولی کار «لوکیتا» به مشکل خورده است. آن دو سعی دارند که به مامورین مهاجرت دروغ گفته و خود را خواهر و برادر واقعی معرفی میکنند تا از این طریق «لوکیتا» هم اجازه زندگی قانونی بگیرد ولی این اتفاق نمیافتد و پرونده او رد میشود. مردی که در رستورانی سرآشپز است و این دو برایش مواد جابهجا میکنند تا پول کمی برای گذران زندگی داشته باشند به «لوکیتا» قول میدهد که اگر سه ماه در دخمهای که او در آنجا ماری جوانا پرورش میدهد زندگی کند، مدارکش را جور میکند. ولی زندانی شدن بدون تلفن «لوکیتا» و تلاش او و «توری» برای دیدن هم، بدون اجازه او برایشان دردسر درست میکند.
زمان این فیلم فقط یک ساعت و نیم است که برای فیلمهایی که به بخش اصلی جشنواره راه پیدا میکنند، خیلی کم است. ولی اتفاقا همین زمان کوتاه فیلم یکی از نکات مثبت آن است. کارگردانان فیلم نخواستهاند که با پلانهای به اصطلاح هنری که خیلی مواقع زیادی و بیخودی هستند فیلم خود را آلوده کنند و کش بدهند. بعد از دو بار بردن نخل طلا، «داردن»ها قطعا دلیلی برای ثابت کردن خود به دنیا و جشنواره ندارند. پس تصمیم درست را گرفتهاند. داستان سریع جلو میرود و فیلمبرداری و کارگردانی آن ساده و بیشیله پیله است و بدون تعلل به سر اصل مطلب میرود. پایان شوکهکننده فیلم هم در همین راستا، ناگهانی و سریع اتفاق میافتد. این هم دیگر نکته مهم و عالی فیلم است.
رابطه این دو مهاجر که با تمام سختیها و مشکلات به زندگی امید دارند واقعی است و بازی هر دو بازیگر جوان فیلم، مخصوصا پسر کوچک زیباست و همه را به تحسین وا میدارد. مهمترین نکته فیلم حرف آن است. موج مهاجرتی که در سالهای اخیر، به دلیل فقر و جنگ از سمت کشورهای مختلف در آفریقا و خاورمیانه به اروپا راه افتاده، باعث به وجود آمدن موج دیگری شده است که افراطیها و نژادپرستان به راه انداختهاند. اروپا را به نژادپرستی میرود و احزاب افراطی روز به روز بیشتر در کشورهای مختلف هوادار پیدا میکنند. چندی قبل در همین فرانسه، حزب راستهای افراطی به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری رسیدند. پس فیلم برادران «داردن» در این شرایط حرف مهمی را میزند. «توری» در آخر فیلم با بلندگویی در دست میگوید «اگر به «لوکیتا» اجازه اقامتش را داده بودید، تمام این اتفاقها نمیافتاد...» او با میکروفن در دستش و رو به حضار در سالن صحبت میکند ولی روی سخنش و در حقیقت روی سخن برادران «داردن» به مردم اروپا است و میگویند که انسانها فارغ از رنگ پوست و مرزها با هم برابرند. پس از این نگاه حقارتآمیز به دیگران، به غیر اروپاییها، دست بردارید و انسانها را انسان ببینید. در این روزهای تنفر و جدایی، دیدن فیلمهایی از این دست حال آدم را خوب میکند. دیدن کارگردانانی از این دست که از شهرت و محبوبیت خود برای کمک به دیگران و عوض کردن فکر و عقیدههای اشتباه و به زیر نور پروژکتور آوردن مشکلاتی از این دست استفاده میکنند، فارغ از اینکه از فیلم خوشمان بیاید یا نه، تحسین برانگیز است. جالب است که دو فیلمی که به نظر من تا به اینجا خود را از بقیه جدا کردهاند، «مثلث غم» «روبن استلند» و «توری و لوکیتا»ی برادران داردن، دو دنیای مختلف را به تصویر میکشند: دنیای پولدارها و دنیای فقیران! ولی هر دو توانستند احساساتم را تحریک کنند. اگر با اولی قاه قاه خندیدم با دومی گریه کردم و این جادوی سینماست.
و اما این فیلمها و دیگر فیلمهای حاضر در جشنواره و حتی خیلی از فیلمهایی که در جشنواره حضور ندارند، همه در بازار فیلم کن حضور دارند. پس بگذارید که از این بزرگترین بازار جهانی فیلم هم کمی برایتان بگویم.
شرکتهای پخش فیلم از تمام جهان هرساله و در مدت جشنواره به کن میآیند و در طبقه پایین کاخ جشنواره که زیرزمین آن محسوب میشود، سکونت میگزینند. عدهای از کشورها البته چادر مخصوص خود را در خارج از کاخ و در کنار دریا دارند که غرفههایی هستند زیبا با چشماندازی رو به دریا. این چادرها از در پشتی به بازار راه دارند. زیرزمین کن البته بسیار بزرگ است و پیچ در پیچ و هزاران راهرو دارد و بعد از طی مسافتی از طرفی دیگر به روی زمین برمیگردد و خانه هزاران هزار نفری است که هر ساله به مدت 10 روز مستاجران آن میشوند. هر ساله ایرانیان نیز در بازار کن حضوری پررنگ دارند. شرکتهای مختلف پخش فیلم از تقریبا تمام کشورهای جهان در این بازار سعی در خرید و فروش فیلمهای مختلف از اقصی نقاط جهان دارند و هیچجا برای این مبادلات به خوبی و بزرگی بازار فیلم کن نیست. امسال 12 هزار و 500 شرکت مختلف در بازار فیلم کن شرکت کردهاند. تعدادی که با تعداد افراد شرکت کننده در سال ٢٠١٩ برابری میکند و خیال مدیران را که از کم شدن این تعداد در سال قبل نگران بودند راحت کرد. نکته جالب امسال نبود چینیها و روسهاست که هر ساله دو تا از بزرگترین و فعالترین شرکتکنندههای بازار هستند. 800 شرکت چینی به طور آنلاین در بازار شرکت کردند چون به دلیل شیوع دوباره کرونا در چین امسال نتوانستند در جشنواره بهطور فیزیکی شرکت کنند. اما روسها به دلیل سیاستهای اروپا درباره جنگ روسیه با اوکراین اجازه حضور نداشته و کنار گذاشته شدهاند. بازار فیلم امسال مثل همیشه با شور و هیجان شروع شد، چون نباید از یاد برد که سینما در کنار هنر بودن خود صنعتی بزرگ است که برای بقا، مثل تقریبا هر چیز دیگری در دنیای امروز به پول وابستگی دارد. مدت زمان کار بازار فیلم از جشنواره کوتاهتر است و امروز به کار خود خاتمه میدهد تا شرکتهای کوچک و بزرگ بتوانند بساطشان را جمع کنند و با دستانی پر یا خالی به کشورهای خود برگردند.
دیدگاه تان را بنویسید