سایهای که بر سر «خانه اخوان» حاکم شد
خانهموزه اخوان که این روزها در سایه دو ساختمان بلند قرار گرفته، در حالی به حیات خود ادامه میدهد که به دلیل ساختوساز ساختمان دیوار به دیوار در خطر قرار گرفته و برای ادامه حیات به مقاومسازی نیاز دارد.
مهدی اخوان ثالث ـ شاعر معاصر ـ دهۀ آخر زندگی خود را در خانۀ قدیمی دو طبقهای در خیابان زرتشت غربی در تهران گذراند. خانۀ بازمانده از پهلوی دوم، هرچند قدمت زیادی نداشت، اما به دلیل آنچه از این شاعر به یادگار مانده و بخشی از زندگی او در آن شکل گرفته بود، در سال ۱۳۸۲ به ثبت ملی رسید. روزگار اما پس از درگذشت شاعر، بالا و پایین زیادی را برای این خانه رقم زده است؛ چند سال پس از ثبت، شهرداری تهران آن را خرید و در اوایل دهۀ ۹۰ در اختیار ستاد گردشگری شهرداری قرار داد. البته در آن زمان به مکانی اداری تبدیل شد که فضای داخلی آن با تغییراتی مواجه شد، حتی درِ خانه تعویض شد.
به گزارش ایسنا، در طول این مدت و درحالیکه این خانه دچار فرسودگی شده بود، فعالان میراث فرهنگی، رسانهها و علاقهمندان به اخوان تمام سعی خود را کردند تا این خانه از شکل اداری خارج و در فهرست آثار ملی ثبت شود و به عنوان «خانهموزۀ اخوان» در اختیار عموم قرار گیرد. سرانجام این پیگیریها، این خانه سال ۱۳۹۷ در اختیار شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران قرار گرفت و اقدامات مرمت و احیای آن برای تبدیل به خانهموزه شروع شد، تا اینکه در سال ۱۳۹۹ این خانه به عنوان «خانهموزۀ اخوان ثالث» افتتاح شد و سعی شد آن را با مرمت و احیاء به همان روزهایی که اخوان در آن میزیست، شبیه کنند.
در خیابان زرتشت غربی، وارد کوچۀ خجسته که شویم باید خوب چشم بچرخانیم تا خانهای محصور میان دو ساختمان قد بلند را بیابیم، خانهای با نمایی قدیمی که تابلویی کوچک روی در آن گواهی میدهد که خانهموزه اخوان ثالث اینجاست. درِ خانه بسته است و روی زنگ آن نوشته شده: «برای بازدید زنگ بزنید». وارد حیاط که میشویم، باغچۀ سرسبز کوچک حیاط نقلی توجه را جلب میکند؛ اما چندی طول نمیکشد که متوجه سایۀ ساختمانی بلندقامت، اما نیمهکاره در سمت چپ خانۀ اخوان میشویم و تا برای برانداز کردن نمای خانه سر میچرخانیم، ساختمان دیگری که در سمت راست خانه اخوان قد کشیده، دهنکجی میکند و گویی خودش را، به رخ این خانۀ کوچک قدیمی میکشد.
اگر از حیاط این خانه بگذریم و زشتی ساختمانهای مجاور را هم به روی نیاوریم، اما باز هم نگرانی برای خانه اخوان وجود خواهد دارد؛ این خانه به دلیل ساخت و سازی که بیخ گوشش انجام شده، در خطر است و این خطر در سقف طبقه اول ساختمان مشهود است. وقتی وارد خانه میشویم، در اتاق جلویی که شبیه اتاق پذیرایی است، متوجه تَرَکهایی روی ستونهای سقف میشویم که به گفتۀ گیشهدار بعد از ساختِ ساختمان جدید پدید آمدهاند و تا قبل از آن خبری از آنها نبوده است.
هرچند که سعی کردند خانۀ اخوان را با همان حال و هوای قدیمی خودش به نمایش بگذارند و از برخی وسایل قدیمی او مانند کتابهایش، کتابخانه، تلویزیون قدیمی و... استفاده کردند، اما موضوع مهم دربارۀ خانۀ اخوان این است که به حفاظت و حریم آن توجه نشده است و این، نگرانیهایی را تحمیل خانۀ شاعر کرده است.
به طبقه دوم که قدم بگذاریم، در اتاق انتهایی که تراس خانه نیز آنجا قرار دارد، به راحتی میتوانیم دیوارهای ساختمان تازه علم شده را ببینیم. این ساختمان تازه قد کشیده حتی از خانه اخوان جلوتر رفته و کاملاً عرصه و حریم آن را خدشهدار کرده است.
ساختمان تازهتأسیس در حریم خانهموزه اخوان/ عکس از تراس این خانه گرفته شده است.
مهدی دُرخواه ـ مدیر خانۀ موزه اخوان ثالث ـ در گفت و گو با ایسنا ماجرای ساختمان تازه ساخته شده در کنار خانه اخوان را اینطور روایت میکند: زمانیکه قرار بود خانه اخوان احیا شود و درهای آن به روی بازدیدکنندگان باز شود، آقای محیط طباطبایی (رییس کمیته ملی موزهها) در جلساتی که برای مرمت و احیای خانه اخوان برگزار شد، گفتند که اگر خانه کناری (خانه تازه ساخته شده) که سازه و ساختمانی شبیه خانه اخوان داشت، حفظ شود، خانه اخوان دیگر به مقاومسازی نیاز نخواهد داشت. آن زمان قرار بر این شد (در دوره قبلی شهرداری) آقای حقشناس که رییس کمیسیون فرهنگی بودند، خانه همسایه را خریداری کنند، اما آن خانه خریداری نشد و من هم اطلاعی ندارم که چرا این اتفاق نیفتاد. اردیبهشت سال ۱۳۹۹ خانه موزه تعیین حریم شد، در حالیکه ساختمان کناری تیر سال ۱۴۰۰ مجوز ساخت پنج طبقه گرفت.
او اضافه میکند : با میراث فرهنگی نامهنگاری هم کردیم، ولی پاسخ درستی ندادند، به اعتقاد من به نوعی از این اتفاق شانه خالی کردند و در واقع تصمیمگیری را بر عهده شهرداری گذاشتند. شهرداری منطقه ۶ هم در پی این اتفاق اعلام کرد که بر اساس قوانینی که دارد، نمیتواند پروانه ساخت را باطل کند، اما میراث فرهنگی طبق آییننامه و ضوابطش میتواند به شهرداری نامه بزند تا بر اساس آن پروانه ساخت پنج طبقه را باطل کند و تنها مجوز احداث ساختمانی دو طبقه صادر شود تا همسطح با خانه اخوان شود، اما اداره میراث فرهنگی تهران چنین کاری را انجام نداد و از اسفند ۱۴۰۰ تخریب ساختمان کناری آغاز شد، در طول ۱۰ روز خانه را تخریب کردند و از ۱۵ فروردین ۱۴۰۱ و ظرف مدت ۵ ماه این ساختمان ۵ طبقه را بالا بردند.
دُرخواهی ادامه میدهد: ما اگر بخواهیم چنین خانههایی را حفظ نکنیم، هویت فرهنگی و هویت شهریمان را از دست میدهیم. این اتفاق برای خانه اخوان در حالی رخ داد که صاحبِ خانه مجاور به فروش آن به شهرداری راضی بود و تعلل در خرید این خانه موجب چنین اتفاقاتی شد. تنها اقدامی که میراث فرهنگی برای خانه موزه اخوان انجام داد، این بود که در سال ۱۳۹۸ به شهرداری نامهای زد مبنی بر اینکه خانه اخوان در فهرست آثار ملی ثبت شده است و ارزش ملی دارد و فقط برای ساخت و ساز اطراف آن هشدار داد.
مدیر خانه موزه اخوان ثالث معتقد است: در حق این خانه کوتاهی شده است و شهرداری میتوانست در سالهای گذشته با مبلغ کمتری خانه همسایه را بخرد و به یک مکان فرهنگی تبدیل کند؛ چراکه با این اقدام حریم و حیات خانه اخوان حفظ میشد.
او درباره خانه سمت راستی نیز میگوید: این ساختمان در همان سال ۱۳۸۲ که خانه اخوان درگیر ثبت شدن بود، مجوز گرفت و ساخته شد و کسی هم به آن توجهی نکرد، اما این بنای جدید زمانی قد علم کرد که خانه اخوان علاوه بر ثبت، تعیین حریم شده و به عنوان خانه موزه افتتاح شده بود.
اخوان در طول سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۹ در این خانه کوچه خجسته زندگی کرد. این خانه دارای همکف و یک طبقه بالای آن است که هر دو طبقه، نقشهای یکسان دارند؛ نشیمن، پذیرایی رو به جنوب، اتاقی شمالی، راهرویی که در ضلع شرقی واقع است و در انتها، پلکانی که دسترسی به طبقات را فراهم میکند. طبقه اول مخصوص خانواده بوده و از اتاق کار آقای شاعر در طبقه همکف جدا بوده است، همین تفکیکبندی را در طبقه دوم خانه نیز میتوان دید.
خانه اخوان ثالت پس از تملک شهرداری در جریان بازسازیها، دچار تغییراتی شد که انتقادهایی را نسبت به نوسازی و دگرگونی ماهیت ابتدایی و اصالت آن برانگیخت، به طوری که فرزند این شاعر فقید به آن تغییرات واکنش نشان داده و گفته بود: «به طور قطع شمایلی که برای خانه درست کردهاند، سلیقۀ مقاطعهکار آن است، نه آنچه من از خانه پدری به یاد دارم. چیزی که الآن به اسم خانۀ اخوان درست کردهاند، سرهمبندی و نوعی از سر باز کردن است.»
دیدگاه تان را بنویسید