بنیانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی:
مسائل اخیر محصول مدیریت غلط فرهنگی در 40 سال گذشته است/ مسئله ما فقط مسلمان کردن آدمها نیست
در فضای مجازی کسی دیندار نمیشود
یک عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: مسائل اخیر علاوه بر شیطنتهای سازماندهی شده دشمن، محصول کارکردهای غلط مدیریت فرهنگی در 40 سال گذشته است و مدیران باید به این موضوع اعتراف کنند.
حسن بنیانیان، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سومین نشست نبض فرهنگ در اصفهان با اشاره به اهمیت توجه به مباحث فرهنگی در کشور اظهار داشت: حُسن مباحث فرهنگی این است که در تمام نقشهای ما در زندگی اجتماعی کاربرد دارد و از این مزیت باید استفاده کرد.
به گزارش تسنیم، بخش هایی از اظهارات بنیانیان را در ادامه می خوانید:
*پیشفرضهای ناقصی هم در جامعه وجود دارد که ریشه همه مشکلات را اقتصادی میداند درحالی که بیش از 50 درصد مشکلات اقتصادی ما فرهنگی است.
*بسیاری بعد از انقلاب به صورت افراطی هنگام تحلیل قضایا مسائل را به حاکمیت گره میزنیم و این ریشه در شعارهایی دارد که تمام مشکلات را به اشخاص نسبت میداد و حواسمان نبود که به فرهنگ تبدیل میشود.
*تا زمانی که این فضای ذهنی وجود ما نقطه اصلاح نداریم و دشمن هم به این قضیه در رسانهها دامن میزند؛ خودمان هم در تحلیلهایمان بر این موضوع تاکید میکنیم و در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری این مسئله تصدیق میشود و گفته میشود که شما مردم خوبی هستید و همه مشکلات از مسئولان است و میوه این آسیب امروز چیده میشود.
*مابه عنوان حکمران و مدیر در سطوح مختلف میخواهیم تصمیمات خود، مخاطب، خانواده یا مردم را اصلاح کنیم؛ این کار به صورت مقطعی با راهکارهای اقتصادی قابل انجام است یا میتوان از ایجاد ترس و مشوق سیاسی و اجتماعی استفاده کنیم.
*مسئله ما فقط مسلمان کردن آدمها نیست و علیرغم اهمیت بسیار زیاد این مسئله اما بحثهای مفصلی میتوان کرد که آنچه امروز موجب اقتدار ما شده سرمایههای فرهنگی گذشته است که بازتولید نمیشود و این اقتدار در صورتی که مسئولان متوجه نباشند متوقف میشود.
*مسئله بعدی ما این است که توسعه و پیشرفت در کشور ما نیازمند تحولات فرهنگی است؛ جهانی شدن و جهانی سازی امری غیر ارادی است اما برای کشوری مثل ما پر از آسیب است، بنابراین ناچار هستیم که فرهنگ را مدیریت کنیم چراکه یک تهاجم فرهنگی بسیار سنگین روی ما سوار است.
*اگر ما بتوانیم باورهای خود را از جهانبینی اسلامی خالص کنیم و از دل این باورها، هنجارها و ارزشهای خود را استخراج کنیم و بر اساس آنها نمادها و الگوهای رفتاریمان را بازتعریف کنیم و این را به اقتصاد، معماری، روابط سیاسی و سبک زندگی خود وارد کنیم، فرهنگ اسلامی حاکم میشود و میوه آن تمدن نوین اسلامی است.
*ما رقیب سنگینی داریم که به شدت در حال خودنمایی است، در اروپا از 400 سال پیش تا کنون با قطع ارتباط با خالق، نیازهای حیوانی و مادی انسان غالب شده و سایر نیازهایی که انسانیت را تعریف میکند به تدریج ضعیف شده است.
*ما میخواهیم یک انسان متعادل را در جامعه ساماندهی کنیم تا همه نیازهای فطری آن به صورت متعادل رشد کند و به انسانیت معنای عینی ببخشیم؛ این نیاز دارد که فطرت و دین الهی به کمک ما بیاید.
*این رقیب با جوانان و نوجوانان که در سن نیازهای جنسی هستند ارتباط بیشتری برقرار میکند و ما باید خودمان را به عقل و فطرت آنها برسانیم؛ این درحالی است که دشمن با ابزارهای خود در تلاش برای رسیدن به شهوت آنان است.
*دین یک نعمت الهی است و بدون وجود یک حکومت در شرایط امروزی قابل دوام نیست، این فهم عمیق حضرت امام(ره) بود که اگر ما حکومت را در اختیار نداشته باشیم با گسترش ساختارهای مدرن دین به تدریج کوچک میشود و به حاشیه میرود و دین و حکومت قابل جدا کردن نیست.
*اگر یک نظام فرهنگی قدرتمند وجود نداشته باشد که خواستههای مردم را با دین هماهنگ کند تا به سمت تعادل پیش برویم و نیز خواستههای مردم از خارج کشور هدایت شود، این خواستهها کمکم به سمت بحران بین حکومت و مردم پیش میرود.
*مسائل اخیر علاوه بر شیطنتهای سازماندهی شده دشمن، محصول کارکردهای غلط مدیریت فرهنگی در 40 سال گذشته است و مدیران باید به این موضوع اعتراف کنند.
*نفس نظام جمهوری اسلامی که حکومت و دین را بهم گره زده، یک نظام فرهنگی قوی طلب میکند و بسیاری از مدیران به غیر از رهبر معظم انقلاب متوجه آن نمیشوند.
*در فرهنگ مدیران ما یک مانع فرهنگی وجود دارد که برای هر اصلاح به صورت افراطی به سراغ قوانین و دستورالعملها میروند درحالی که بسیاری از رفتارهای جامعه ابتدا نیازمند تربیت و فرهنگسازی است؛ درصد کوچکی از جامعه با این کار قانع نمیشوند و نیازمند قانون هستند.
*وقتی ما با نگرش استبدادزده از بالا به پایین کشور را اداره میکنیم تولید انبوه قانون شکل میگیرد به طوری که ما اکنون 11 هزار قانون و مجلس فرانسه که از لحاظ تاریخ تشکیل تقریبا نشابه ما است حدود 400 قانون دارد؛ تولید انبوه قانون کنترل و بازرسی را زیاد میکند و دور زدن قانون و رشوه را نیز افزایش میدهد و این موجب نارضایتی میشود.
*برای قانون حجاب توانمندترین افراد باید مردم را قانع کنند که این قانون به نفع خود آنها و نبود آن برای زندگی مردم آسیبزا است.
*اگر ما به سراغ مدیریت کشور با رویکرد فرهنگی برویم، حکمرانی آسانتر میشود؛ همچون اوایل انقلاب سرمایهگذاری باید در نهادها و مراکز فرهنگی انجام شود درحالی که انحراف حاصل از فرهنگ استبدادزده مدیران موجب مخالفت مردم با این موضوع میشود.
*نتیجه این امر در خانوادهها هم دیده میشود درحالی که حجاب و دینی که با زور پدر بیاید در هر فرصتی میرود.
*اگر مسئولان سازمانها، خانوادهها و کلیت کشور درک عالمانه از فرهنگ داشته باشند و مدیریت فرهنگی جایگاه خود را پیدا کند بسیاری از معضلات کشور حل میشود.
*اگر میخواهیم فرهنگ را به مخاطب خود تفهیم کنیم، نقطه شروع آن رابطه فرهنگ با خانواده است؛ جوهر خانواده نقش مهمی در گسترش یا افت اهداف نظام خانواده دارد و هر خانواده یک نظام ارزیابی لازم دارد تا از ایجاد بحرانها جلوگیری شود.
*فرهنگ یک رفتار ریشهدار است که به سختی شکل میگیرد و به راحتی از بین نمیرود، سازوکارهای سنتی ما موجب شده که عزاداری امام حسین(ع) و شعائر دینی به تدریج یک عشقی را در جوانان و نوجوانان ایجاد کند و به راحتی از بین نرود؛ همان جوانی که شعار مرگ بر دیکتاتور سر میدهد به واسطه همین ریشه که قابل بازسازی است، اگر جنگی شکل بگیرد در جبههها حاضر میشود و از شعار خود پشیمان میگردد.
*اینها سرمایههای ما هستند که اگر بازتولید نشوند از بین میروند.
*فاجعهای در آموزشوپرورش ما وجود دارد که رها شده است و دستگاههای تربیت و تحول فکری به حاشیه رفته است، بچهها تیزهوش اما فارغ از دین رشد میکنند و این به دانشگاهها انتقال مییابد.
*نبود کار فرهنگی درست موجب ایجاد فشار بر تولیدکنندگان شده است، رهبر معظم انقلاب در لحظه حساس سال که بسیاری از مردم ایران بیننده هستند، تولید را مطرح میکنند چون تولید گرفتار فرهنگ است.
*فرهنگسازی در جلسات کوچک با مخاطب مشخص موفق است و در جلسات کنونی علیرغم هزینه زیاد بازدهی پایین است درحالی که تشکیل جلسات کوچک فرهنگی توسط افراد متخصص از راهبردهای مردمیسازی مقابله با دشمن است.
*در فضای مجازی کسی دیندار نمیشود، تاکید مقام معظم رهبری کاهش آسیبهای فضای مجازی و خروج از موضع انفعال است؛ نهادهای اصلی گذشته ما باید احیا و بهروز شوند.
دیدگاه تان را بنویسید