کد خبر: 580865
|
۱۴۰۱/۰۸/۱۲ ۱۵:۴۱:۳۵
| |

درباره مستند «چوب»؛ زندگی و دیگر هیچ

مستند کوتاه «چوب» ایده‌ای خلاقانه و ساختاری جسورانه دارد.

درباره مستند «چوب»؛ زندگی و دیگر هیچ
کد خبر: 580865
|
۱۴۰۱/۰۸/۱۲ ۱۵:۴۱:۳۵

محدثه واعظی‌پور در نقدی درباره مستند چوب نوشت: مستند کوتاه «چوب» ایده‌ای خلاقانه و ساختاری جسورانه دارد. فیلم با نمایی از کلاس درس شروع می‌شود و در مسیری معکوس روند یک اتفاق را به تصویر می‌کشد. بدون تاکید بر مکان وقوع ماجرا، شخصیت‌ها و حتی زمان آن. اما این وجه، به ویژگی و امتیاز این مستند کوتاه تبدیل می‌شود.

تماشاگر، همراه دوربین به عقب می‌رود و گام به گام با مسئله اصلی فیلم مواجه می‌شود. اینجا هم می‌توان به پرسشی رسید که مرتضی پایه شناس کارگردان «چوب»، پیشتر در «گلوله باران» به نحوی دیگر پیش روی مخاطب قرار داده بود. آنجا بیننده آزاد بود دست به انتخاب بزند و از میان مهلکه‌ای که شخصیت‌ها در آن گرفتار بودند، گلوله را ببیند یا باران را. در «چوب»، در چشم اندازی وسیع تر انسان به چالشی فراخوانده می‌شود که دانش را انتخاب کند یا جنگ؟

آنچه «چوب» را تماشایی می‌کند، علاوه بر ایده و مضمون انسانی آن، ساختاری است که کارگردان برای مطرح کردن ایده‌اش انتخاب کرده است. او که در «گلوله باران» نشان داده بود به حذف عناصر داستانی از سینمای مستند علاقه‌مند است و ترجیح می‌دهد با صدا و تصویر موضوع مورد نظر را برای تماشاگر مطرح کند، اینجا با استفاده مینی مالیستی از تصویر، صدا و با تکیه بر مهارتش در تدوین، فیلمی ساخته کامل، گویا و بدون هیچ عنصر اضافی.

«چوب»، به مفهوم جذاب «فیلم کوتاه» بسیار نزدیک و وفادار است. بی‌آنکه زیاده‌گویی کند و درگیر نمایش نشانه‌ها و نمادهای آشنا شود، جهان خود را شکل می‌دهد. فراتر از جغرافیای وقوع ماجرا، هویت پیدا می‌کند و در آخر با نمای لانگ شات از نیمکت‌های انباشته شده که در انتظار ورود به مدارس هستند، با امید و روشنی به پایان می‌رسد. کارگردان هوشمندانه مسیر معکوس را برای روایت ماجرایی که در ذهن داشته انتخاب کرده است. اگر فیلم از پایان به آغاز و کلاس درس می‌رسید این قدر در ذهن تماشاگر نمی‌ماند و فاصله‌اش را با آثار مشابه به رخ نمی‌کشید.

آنچه پس از تماشای «چوب» آشکار می‌شود نگاه حرفه‌ای به رسانه‌ای به نام فیلم کوتاه است. فیلم کوتاه که معمولا به عنوان سکوی پرتاب فیلمسازان به سینمای بلند مطرح شده و شامل سیاه مشق‌های عاشقان کارگردانی و رسیدن به فیلم داستانی است، محملی خاص برای بیان دغدغه‌ها و مضامینی است که اتفاقا سینمای حرفه‌ای به بیان آن دلبستگی ندارد. عرصه‌ای که کمتر درگیر وجه تجاری سینماست و می‌تواند مستقل‌تر و تجربی‌تر عمل کند، «چوب» محصول تبحر و تخصص کارگردان در فیلمسازی است، اما بیش از آن، نمایانگر روحیه تجربه‌گر اوست.

تمایل به طرح مضامین اساسی درباره انسان، زندگی و پدیده‌ای پیچیده همچون جنگ، در قالب فیلمی کوتاه جدا از آنکه اعتماد به نفس می‌خواهد، تسلط بر ابزار هم می‌طلبد. پایه شناس در «چوب» نشان می‌دهد که سینما را می‌شناسد و می‌داند که در این ظرف چطور می‌توان مسائل مهم انسان امروز را عرضه کرد. «چوب» یک مستند کوتاه به یادماندنی است، اثری شاخص در کارنامه فیلمسازی که به نظر می‌رسد در سینمای مستند، به دنبال زبان و لحن مخصوص خود به ویژه در مورد موضوعاتی است که ماهیتشان چندان باب میل و یا مد روز نیست.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها