چرا پردیس تئاتر شهرزاد در آستانه تعطیلی است؟
مالک پردیس تئاتر خصوصی شهرزاد در نامهای خطاب به وزیر ارشاد نوشت: «به سبب بیکفایتی مسئولان امر در مرکز هنرهای نمایشی و بازیهای روانی و رفتارهای سلیقهای این نهادِ زیر دستِ شما (مشخصا شورای نظارت و ارزشیابی) و نیز دروغهای مکرر، پردیس تئاتر شهرزاد همانند دیگر مجموعههای خصوصی فرهنگی در شُرف تعطیلی و اضمحلال قرار گرفته است.»
قاسم جعفری، نویسنده و گارگردان تئاتر و مالک پردیس تئاتر خصوصی شهرزاد، در نامه ای سرگشاده خطاب به محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت: «آقای وزیر برادرانه عرض میکنم که دورنمای رفتار مدیران انتصابی شما در مرکز هنرهای نمایشی جز به نابودی تئاتر و علیالخصوص بخش خصوصی نمیانجامد.» او همچنین نوشته است: «به سبب بیکفایتی مسئولان امر در مرکز هنرهای نمایشی و بازیهای روانی و رفتارهای سلیقهای این نهادِ زیر دستِ شما ( مشخصا شورای نظارت و ارزشیابی) و نیز دروغهای مکرر، پردیس تئاتر شهرزاد همانند دیگر مجموعههای خصوصی فرهنگی در شُرف تعطیلی و اضمحلال قرار گرفته است.»
به گزارش خبرآنلاین، متن کامل این نامه که در دبیرخانه وزارت فرهنگوارشاد اسلامی هم ثبت شده است به شرح زیر است:
«نگذارید اسمتان با توقیف و حذف و گوشهنشینی هنرمندان گره بخورد
جناب آقای اسماعیلی، وزیر محترم فرهنگوارشاد اسلامی
با تقدیم سلام
باید صاف و صادقانه با شما سخنی بگوییم. ممکن است در میانهی این خطابنامه گاهی لحن کلمات به تندی بچرخد و امیدوارم تلخی این نوشته را به صراحتش ببخشید. پردیس تئاتر شهرزاد بهعنوان اولین و تنها پردیس خصوصی تئاتر کشور با پنج سالن مجهز که همه با سرمایهگذاری شخصی به بدنهی فرهنگی این کشور افزوده شده بیش از پنج سال است که جای خود را در میان هنرمندان و مخاطبان تئاتر باز کرده است. مجموعهای که دراین سالها میزبان برترین و پرمخاطبترین نمایشها با سلایق گوناگون و کارگردانهایی از نسلهای مختلف بوده و بسیاری از نمایشهایش ۱۰۰ تا ۲۰۰ شب اجرا داشتهاند و مخاطبان تازهای به تئاتر اضافه کرده و در پرورش نسل جدیدی ازهنرمندان تازهنفس سهیم بوده است.
پردیس تئاتر شهرزاد در آستانهی تعطیلی است
به سبب بیکفایتی مسئولان امر در مرکز هنرهای نمایشی و بازیهای روانی و رفتارهای سلیقهای این نهادِ زیر دستِ شما ( مشخصا شورای نظارت و ارزشیابی) و نیز دروغهای مکرر، پردیس تئاتر شهرزاد همانند دیگر مجموعههای خصوصی فرهنگی در شُرف تعطیلی و اضمحلال قرار گرفته است. آقای وزیر برادرانه عرض میکنم که دورنمای رفتار مدیران انتصابی شما در مرکز هنرهای نمایشی جز به نابودی تئاتر و علیالخصوص بخش خصوصی نمیانجامد.
کلاهتان را قاضی کنید و شبی بیخبر به سالنهای نمایشی دولتی سری بزنید. خاک مرده پاشیدهاند. هنرمندان برجستهی تئاتر از همکاری و همسویی شما و نهادهای زیردستتان نومیدند. مدیرانِ ناکارآمد و انتصابیِ مرکز هنرهای نمایشی کاری جز بستن دروغ به نهادهای فرادستی و امنیتی ندارند و همهی تصمیمات و توقیفها و موانع را تحت عنوان «از بالا گفتن» به ورطهی ممنوعیت و مغاک نیستی میسپارند.
تئاتر بهترین فرزندانش را از دست داده است
به سبب این سیاستهای مرتجعانه و ایذایی، پردیس تئاتر شهرزاد که در حال حاضر با بیش از ده اجرا در هر شب از نسلهای متفاوت در معرض تعطیلی قرار گرفته، زبان به شکایت نزد شما باز میکند. چگونه میتوان با قلع و قمع آثار هنری و رویکردهای سلیقهای و تسویهحسابهای شخصی تئاتر را به نابودی کشاند؟ این پرسش در منش مدیران شما عینیت دارد. همانها که تئاترشهر را به جایی برای اجراهای بیرونق و بیبنیه بدل کردند. همانها که سالنهای دولتی و محترم و باسابقه را در تئاتر به قهقرا سپردند. ببینید بهترینهای تئاتر خانهنشین شدهاند و ازاین فضای یاسآلود دوری میکنند. تئاتر بهترین فرزندانش را به واسطهی حضور و سیاستهایی که مدیران شما اعمال میکنند، از دست داده است. فهرستی بلند بالا از توقیفها فقط و فقط در تئاتر شهرزاد وجود دارد که در صورت تمایل میتوانیم به آنها اشاره کنیم. ببینید شورای نظارت با آثار همایون غنیزاده یا مسعود دلخواه که قرار بود در این مجموعه روی صحنه بروند، چه کرد؟ یا جشنوارهی تئاتر شهرزاد چگونه نابود شد!
رفتار شورای نظارت تبعیضآمیز است
رفتار تبعیضآمیز مرکز هنرهای نمایشی شبیه قوانین نانوشتهای است که یک نویسنده خارجی نظیر زلر را ممنوع میکند و طرفه اینکه آثار این نویسنده که در سالنهای خصوصی با ۱۰۰صندلی و برای یک شب نمایشنامهخوانی ممنوع شده، ناگهان در تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه میرود.
طبق کدام قانون؟ رفتار شورای نظارت حتی منطبق بر آییننامههای شورای انقلاب فرهنگی هم نیست. برای نمونه به متنی از علی شمس ارجاع میدهم که علاوه بر اجراهای مکرر در طول بیش از یک دهه، در سال نود و دو توسط خود مرکز هنرهای نمایشی نیز به چاپ رسیده. شورای نظارت اجرای متن این هنرمند را به حذف نام نویسنده و تعویض اسم منوط کرده است. باورتان میشود؟ رفتار بازبینهای تحت امر و نظارت شما بوی انتقام و گروکشیهای شخصی میدهد. این فقط کمی از بسیار است.
رتبه و رکوردی تاریخی در توقیف تئاتر ثبت شده است
خودتان به کارنامهی یک ساله توقیفها و آزارها نگاه کنید. الحق که نوبر است و رتبه و رکوردی تاریخی است که همه و همه در کارنامهی شما ثبت خواهد شد. شما گفته بودید برای وصل کردن آمدید. حال آنکه در این مدت که شما وزیر فرهنگ مملکتید جز ترس و توقیف و تذکر و بوروکراسی نظارت چیز دیگری دستمان را نگرفته. بیش از هفتاد نمایش و فراتر از پنجاه نمایشنامهخوانی تحت لوای عدم اولویت توسط شورای نظارت کنار گذاشته شده و این آمار تنها مختص به پردیس تئاتر شهرزاد است و داغ دل دیگران را از دیگران بپرسید که لابد این عدد سر به ثریا خواهد زد. شبی نیست که اشباح و ماموران مخفی نهاد مورد خشم هنرمندان در سالن مشغول تفتیش و یادداشتبرداری نباشند. به کجا چنین شتابان؟ از مدیران خود در حراست و نظارت بپرسید چرا اینگونه به جان تئاتر افتادهاند. اثری پس از چهار بار بازبینی و گرفتن کلی تعهد ازنویسنده و کارگردان مردود اعلام میشود. در روزهای التهاب و رنجی که پشت سر گذاشتیم پردیس تئاتر شهرزاد تنها سالنی بود که با متنی از استاد بهرام بیضایی و کارگردانی استاد گلاب آدینه با بیش از ۱۰۰ اجرا چراغ تئاتر را زنده نگه داشت.
نابودی جشنواره تئاتر شهرزاد با تیغ سانسور
عرض زیاده، بازگوییِ رنج است که از جشنوارهی شهرزاد سخن به میان آورم که با ترکیبی از داوران آزموده و هنرمند (فرهاد مهندسپور، نادر برهانیمرند، سیما تیرانداز، علی شمس، اشکان خیلنژاد، محسن حسینی) و دبیری دکتر مسعود دلخواه توسط شورای نظارت سر بریده شد و با سانسورهای عجیب و غریب نیمهکاره ماند.
آثاری که با سختگیریهای مرسوم شهرستان هر کدام در شهر خود اجرا رفته بودند، با مهر عدم تایید شورای نظارت رنگ صحنه به خود ندیدند. اگر بنا به بستن و نیستی تئاتر خصوصی و کنار گذاشتن هنرمندان صاحبنام است که در این سیاست موفق بودهاید و اگر این نیست نگاهی به رفتار مدیران خود بیندازید که همه و همه به پای شما و دولت متبوعتان نوشته میشود. این نامه نه استمدادنامه که هشداری است به عنوان یک فعال فرهنگی دلسوز خطاب به شما. نگذارید اسمتان در تاریخ فرهنگ ایران زمین با توقیف و حذف و گوشهنشینی هنرمندان گره بخورد. کاری بکنید. دستی بجنبانید که همین حالا هم دیر شده است. این مسیر به ویرانی تئاتر می انجامد.»
دیدگاه تان را بنویسید