فیلم «برادران لیلا» یک سند است؛ سند جنایت افزایش قیمت دلار و سکه + ویدئو
رضا درستکار در فیلم امروز نوشت:
«برادران لیلا» ماجرای صعود جنونآمیز قیمتها و سکه و ارز را به رخ بینندهاش میکشد و نفس را در سینۀ مخاطبش حبس میکند، دوباره انگار به صُلابه کشیده شدهای در روزهای جهنمی جهش دلار و سکه، و دوباره زجر میکشی.
کاری به مهابت اتفاق و حتی تهاجم موضوع به روح و روانت را ندارم به این «سند» کار دارم که تا کنون کسی آن را اینطوری ثبت نکرده! نتوانسته، ترسیده، نشده، هر چه...، و اما حالا شده است. بله! این موضوع انفجار قیمت ارز را دلال سر کوچه هم میداند. همه میدانیم. اما تاریخ از وضع ما سند میطلبد، از این وضعیت دیوانهوار لهکننده مدرک باید داشت. «برادران لیلا» سند این وضعیت است. دستمریزاد.
در «قیصر» که به خواهر تجاوز میشد، کسی به پلیس مراجعه نمیکرد و انتقام شخصی میشد سند مردان غیرتی زمانهاش اما چیزی که قیصر را قیصر کرد، ثبت سند با مختصات زمانه بود. فیلم مدل آن هم زیاد ساختند اما هیچکدام «قیصر» نشد. اینجا هم در «برادران لیلا» یک سند درست و دقیق ثبت شده که قبلتر با این قدرت داستانی، سندی نبوده یا حداقل تصویری نشده بود. ما نیاز داشتیم یک فیلم این فاجعۀ اقتصادی عصر ما را نشانه رود و داغان شدن و اضمحلال و آب شدنها را ثبت کند؛ آب شدن در آسفالت داغ خیابان، بخار شدن و به هوا رفتن را...
گفتم سند! از خیابان میگذشتم، بچههای فقیر که میدانیم مال تهران نیستند و از اطراف، سرریز شدهاند، سر راه من و همۀ عابران سبز میشدند و کف مطلب را طلب میکردند. جلوی یک رستوران که مردم غذا میخوردند و از پشت شیشه پیدا بود، یکی از آن بچهها بهم گفت: «عمو! میشه برام یه نون لواش بخری؟» و من یاد این جملۀ فیلم افتادم: بایرام: «زورش که نکردم!» علیرضا: «زورش نکردی اما دلش رو که آب کردی!»
انهدام آدمها چندان طولی نمیکشد. حقیقت لحظه به لحظه، لخت و عریان به صورتها سیلی میزند وقتی که دل بچههای فقیر از پشت شیشۀ رستوران آب میشود؛ و من از خود میپرسم که این فاصلۀ طبقاتی شگفت در جامعۀ ما از کجا برخاست و چه اثری جز تحقیر و عقده خواهد گذاشت؟ مرد، زن، پیر، جوان هر روز از این مسیر میگذرند و آوایی و طلبی در محیط شنیده و هر روز بیشتر شنیده میشود و ناشنیده باقی میماند: عمو! خاله! میشه برام یه نون لواش بخری؟...*
دیدگاه تان را بنویسید