علی ربیعی:
میزان فروش کتاب در نمایشگاه ۵۰ درصد کاهش یافته است
علی ربیعی نوشت: از غرفهداران بسیاری پرسوجو کردم. آنها معتقد بودند میزان فروش کتاب، حتی نسبت به سالهای نزدیک گذشته هم، تقریبا پنجاه درصد کاهش نشان میدهد. یکی از دلایل این امر، گرانی کتاب و دلیل دیگر به عدم تنوع کتابهای ارایه شده در نمایشگاه برمیگردد.
«فرهنگ؛ کتاب با پرتعدادان کمرونق و اقلیت پررونق» عنوان یادداشت علی ربیعی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: معمولا در دنیا، برگزاری نمایشگاههای سالانه کتاب یک اتفاق مهم در عرصه علم، دانش، فرهنگ و ادبیات محسوب شده و هم نشانگانی از سیاستهای دولتها و گرایشهای مخاطبان اجتماعی آن جامعه است. لذا بررسی حتی سطحی یک نمایشگاه کتاب به عنوان یک حجم نمونه از جامعه آماری بزرگتر، حال و روز فرهنگ، نشر، سلایق و نیز تحولات ارزشی جامعه را نمایان میکند. بازدید و گفتوگوهایی با غرفهداران و بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب امسال، چند نکته قابل تامل در برداشت:
۱- معمولا اندازه نمایشگاه، چیدمان غرفهها، تعداد بازدیدکنندگان، میزان حضور و تنوع ناشران و حتی حوزههای تخصصی ناشران نشانگر سیاستهای فرهنگی هر دورهای میتواند باشد. به نظرم رسید در نمایشگاه کتاب امسال، به شکل قابل توجهی، غرفهها و تعداد کتابهایی که به چشم میخورد متعلق به بخش دولتی یا بخشهایی بود که از بودجه دولتی استفاده میکردند . همچنین اکثر مکانهای مرغوب و نقاط در معرض دید برای بینندگان، در اختیار نهادهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی قرار داشت.
۲- از انتشاراتیهای برجسته و شناخته شده که معمولا کتابهایشان حاوی اندیشههای نو و به نوعی به پرسشآفرینی فکری دامن میزنند و نیز خوانندگانی در میان نسلهای جدید دارند، خبری نبود. ناشرانی از قبیل چشمه، ققنوس، ثالث، نی، مروارید، نگاه، اختران، مهرگان خرد، گمان و... و ناشران صوتی مثل آوا نامه، ماه آوا، نوین کتاب، رادیو گوشه، شادی پژواک و و نیز پلتفرمهای عرضه کتاب دیجیتال مثل کتاب راه، طاقچه، نوار و... که اینها در مجموع قسمت عمدهای از بازار نشر پرمخاطب را در اختیار داشتند. این امر حاکی از نوعی سیاست فرهنگی است که آثار آن را در سایر حوزهها همچون سینما و مطبوعات نیز میتوان مشاهده کرد. خبرهای رسیده حاکی از آن است که عدم حضور تعدادی از این ناشران در اعتراض به سیاستهای فرهنگی بوده است.
۳- از غرفهداران بسیاری پرسوجو کردم. آنها معتقد بودند میزان فروش کتاب، حتی نسبت به سالهای نزدیک گذشته هم، تقریبا پنجاه درصد کاهش نشان میدهد. یکی از دلایل این امر، گرانی کتاب و دلیل دیگر به عدم تنوع کتابهای ارایه شده در نمایشگاه برمیگردد. بر این اساس، به نظر میرسد آمارهای ریالی فروش اعلامی بنا بر علل افزایش قیمت کتابها (حتی نزدیک به صد درصد نسبت به گذشته) و همچنین میزان خریدهایی که توسط ارگانها و نهادها و مراکز دولتی صورت میگیرد، شاخص مناسبی برای سنجش میزان فروش نیست.
۴- نکته قابل تامل دیگر، میزان جمعیت حاضر در نمایشگاه بود که کاهش چشمگیری نسبت به سالهای پررونق قبل را نشان میداد. در سالهای نه چندان دور، نمایشگاه کتاب، همراه با نمایشگاه مطبوعات یک رخداد فرهنگی بزرگ به شمار میرفت و به تعبیر چند تن از غرفهداران، همیشه سالنها لبریز از جمعیت و آدمها بود، دانشجویان، دانشپژوهان و دانشآموزان زیادی را با ساکهای مملو از کتاب مشاهده میکردیم. ولی امسال، تا لحظه نگارش این متن، جمعیت بازدیدکننده اندکی در نمایشگاه کتاب حضور یافتهاند. وضعیت سالنها از لحاظ تهویه و فضای فیزیکی نامناسب بوده و فاقد جذابیتها لازم برای جذب مخاطب داشت.تعدادی از ناشران معتقد بودند متاسفانه بعد از سی و چهار دوره از برگزاری نمایشگاه فضای دایمی و مناسبی برای کتاب نداشتند.
۵- در بازدید از نمایشگاه، هم بر اساس مشاهدات عینی نگارنده و هم بر اساس گفتوگو با غرفهداران، بیشتر کتابهای خریداری شده توسط مردم، در درجه اول رمان بوده است؛ (به خصوص رمانهای قدیمی از نویسندگان شناخته شده حداقل شصت، هفتاد سال پیش) و تعداد کمی از رمانهای نویسندگان جدید ایرانی مورد اقبال قرار گرفتهاند. همتای فروش رمانها، بیشترین استقبال از کتابهایی است که به زندگی روزمره و مناسبات اجتماعی و به موضوعاتی در خصوص جستوجوی آرام بخشی، زندگی خوب، موفقیت و از این قبیل موارد پرداختهاند و غرفههای دارای این نوع کتابها بیشتر مورد استقبال عمومی قرار میگرفتند.
به نظرم غرفههای پرتعداد کم رونق و برخی غرفههای در اقلیت پررونق، نمایانگر نوعی تغییرات ارزشی، سبک زندگی و مصرف کالای فرهنگی و نیازهای چند نسل متاخر است. استقبال از این نوع کتابها با تولیدات دلخواه فرهنگ رسمی بهطور معناداری فاصله ارزشهای نیاز جامعه و تولیدات سیستمی را نشان میدهد. استقبال خرید از برخی انواع کتاب، به خصوص در میان نسلهای دهه هفتاد و هشتاد، نشانگر ذهنیت و نیازهای اجتماعی، فرهنگی و زیستی آنهاست. کتابهای مورد توجه نسل جدید، غالبا یا رمان بود یا کتابهایی که در راستای بهبود زندگی نگاشته شده یا آنهایی که توصیه به زیست همراه با شادی میکردند. شاید این اقبال به نوع خاصی از کتابها، نشانگر آن است که مردم میخواهند آنچنان به زندگی خود معنابخشی کنند که «زیستی شاد» داشته باشند.
۶- نمایشگاه کتاب از این جهت هم یک معیار است. میزان کتابخوانی در جامعه و دیدن کتاب در دستان افراد، میتواند نمایانگر نوع ارزشهای زیستی آن جامعه بهطور کلی باشد. به نظرم، جامعه که در آن نسلها کتاب، شعر، هنر، ادبیات، تاریخ، سینما و تئاتر را درک نکرده باشند، جامعهای بیامید، بدون راهگشایی و افقگشایی است. کتابها و رمانها، تخیلات را افزایش میدهند. کتاب را نباید فقط از جنبه کارکرد دانایی و دانشافزایی سنجید، بلکه کتابخوانی یک نوع نگاه، سبک و شیوه اندیشیدن و تفکر پیرامون جهان است. با کتاب است که فارغ از موضوع و نوع نگاه و نگارش آن، زمینه ذهنی برای گفتوگو تقویت میشود و چالشهای نظری شکل میگیرند. از این جهت، کتاب خواندن، همواره یک معیار بزرگ برای قضاوت جامعه است. ظریفی میگفت: میزان توسعه، پیشرفت، تحولآفرینی و اداره خوب یک جامعه به میزان کتاب خواندن از تاریخ جهان، هنر، ادبیات و حتی رمان در میان مدیران و نخبگان سیاسی آن بستگی دارد!
دیدگاه تان را بنویسید