کمال تبریزی کارگردان سینما و تلویزیون در بخشی از گفتوگویش با فریدون جیرانی برخی اختلافات سیاسی را از دلایل پخش نشدن سریال «سرزمین کهن» در زمان خودش عنوان میکند. او میگوید در آن زمان به من پیام دادند با شما مشکلی نداریم و مساله ما با ضرغامی و تلویزیون است.
به گزارش اعتمادآنلاین، بخشیهایی از این گفتوگو را در ادامه میخوانید و میبینید:
دائماً درگیر تزاحمات سیاسی بهخصوص در تلویزیون هستیم/ علت اینکه «سرزمین کهن» در زمان خودش نتوانست پخش شود یکسری اختلافات سیاسی بود
*میخواهم بدانم شما چقدر آزاد بودید در درآوردن ملیترین شخصیت تاریخ [یعنی] مصدق؟ ما قبل از انقلاب فکر میکردیم وقتی انقلاب بشود ما همه آن شخصیتها را میتوانیم در تلویزیون و سینما بیاوریم، ولی تا این تاریخ که من میگویم یک فیلم خوب راجع به مصدق نداریم، یک تصویر خوب راجع به مصدق نداریم...
واقعیت این است که ما دائماً درگیر تزاحمات سیاسی بهخصوص در تلویزیون هستیم. میخواهم بگویم علت اینکه «سرزمین کهن» در زمان خودش نتوانست پخش بشود یکسری اختلافات سیاسی بود. واقعاً من هم خودم سر درنیاوردم. به ما هم پیغام دادند؛ یعنی آن کسانی که این شلوغی را ایجاد کرده بودند و مانع نمایش سریال شده بودند، از طریق افراد مختلف به ما پیغام دادند- حداقل این پیغام برای من آمد از طریق تهیهکننده و ارتباطی که با افراد مختلف داشت- که ما با شما مشکلی نداریم، ما مسالهمان با آقای ضرغامی است، ما مسالهمان با تلویزیون است. ما مسالهمان با سیستم و ساختار تلویزیون است که مثلاً قبلاً این کارها را کرده و ما هم الان میخواهیم تلافی کنیم، ما هم میخواهیم بگوییم که نمیگذاریم این سریال شما پخش بشود وگرنه ما با شخص شما هیچ مشکلی نداریم.
یکسری دعواهای سیاسی به حوزه هنر سرایت میکند/ هیچوقت به این فکر نکردم که از نظر تفکر بیشتر به جبهه چپ تمایل دارم یا به جبهه راست
ببینید یکسری تزاحمات سیاسی، یکسری اختلافات سیاسی، اختلاف سلیقه سیاسی و یکسری دعواهای سیاسی وجود دارد که اینها سرایت میکند به حوزه هنر، سرایت میکند به حوزه فعالیت و کاری ما و ما هم روحمان خبردار نیست که اصلاً کی با کی دعوا میکند. الان این در جبهه الف یا مثلاً گروه الف است که دارد با من صحبت میکند یا در گروه ب؟ واقعاً من نمیدانم آقای جیرانی؛ یعنی واقعاً در طول زندگانیام هیچ وقت به این فکر نکردم که من مثلاً بیشتر تمایل دارم به جبهه چپ از نظر تفکر یا به جبهه راست؟ یا مثلاً همه آدمهایی که در اصلاحات هستند قبول دارم در جناح اصلاحگرا یا جناح اصولگرا؟ خیلی از آدمها در جناح اصولگرا هستند که از نظر من آدم قابل قبولیاند و خیلی آدمها هستند در جناح اصلاحگرا و اصلاحطلب که آدم [قابل قبولی نیستند]؛ یعنی فکر میکنم ما اساساً نباید وارد این دستهبندی بشویم و خودمان را مقید کنیم به یک جور طرز تلقی اجتماعی.
دیدگاه تان را بنویسید