دلیل رد صلاحیت مدیرسابق سینما: مرا متهم کردند که چرا قانون را زیر پا نگذاشتم
دبیر اسبق جشنواره میگوید: پرسش من از آقایان این است آیا این اتهام مصداق بارز عدم رعایت حقالناس نیست؟ من به چه جرمی محکوم شدم ؟ به اینکه قانون را اجرا کردم؟
تینا جلالی- جشنواره فیلم فجر طی چهار دهه برگزاری، محلی برای گردهمایی سینماگران و هنرمندان بوده، روزهای شلوغ و پر از هیجانی که همه نوع تفکر در کنار هم قرار میگرفتند و با زبان سینما با هم معاشرت داشتند، از آن سالهایی صحبت میکنیم که جشنواره با نام بزرگانش گره خورده بود، از آن روزهایی که در سرمای زمستان سختی انتظار در صفهای طولانی را به جان میخریدیم تا فیلم موردعلاقه خودمان را ببینیم. امسال اما چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، بیشتر رنگ و بوی انقلابی و ارزشی دارد و فیلمها هم توسط ارگانهای دولتی اغلب در ژانر جنگی ساخته شدهاند. گو اینکه فقط یک طبقه فکری در این رویداد حضور دارند و تنها یک عده فرصت ابراز نظر دارند. ما به سراغ سید محمدمهدی طباطبایینژاد از مدیران سابق سینما که سال 1399 مدیریت جشنواره فیلم فجر را در شرایط سخت کرونایی برعهده داشت، رفتیم. او در آن سال سخت کرونایی، که بیم تعطیلی این رویداد میرفت، جشنواره را با حفظ تمام نکات بهداشتی و به صورت محدود با حضور پرشور همه اهالی سینما برگزار کرده بود. با او درباره چگونگی برگزاری جشنواره در آن سال ترسناک گفتوگو کردیم و در خلال آن گریزی به کیفیت جشنواره امسال هم زدیم:
*جناب طباطبایینژاد آنچه از دوره مدیریت شما در ذهن باقی مانده، این است که بیشتر حامی هنرمندان بودید و در تقابل با آنها قرار نمیگرفتید. خودتان نظرتان چیست؟
به نظرم هر مدیری وقتی مسوولیتی را میپذیرد برای رتق و فتق امورات هنرمندان است و باید حامی هنرمندان باشد. اصلا وظیفه ذاتی مدیرسینما حمایت از هنرمندان است، قرار نیست مدیر مزاحم کارهنرمندان باشد وظیفهاش تسهیلگری است، مدیر در راستای وظیفهای که بر عهده دارد باید حامی اهل هنر باشد من هم تلاش کردم به قدر توان و استطاعت این مهم را به جا بیاورم چرا که وطیفه کاری خود میدانم.
*شما این حمایت را در مدیران فعلی سینما میبینید؟
هر مدیری رفتار خاص خود را دارد. ممکن است یکجایی رفتار سلیقهای اعمال شود یا اینکه آداب معاشرت با اهل فرهنگ و هنر را نشناسند، اما نکته مهمی که باید به آن اهمیت داد اینکه، باید تابع قانون باشیم، چه در مقام مدیر فرهنگی و چه در مقام هنرمند، کشور قانون دارد و ما باید به قانون عمل کنیم و رفتارهای اخلاقی و آداب اجرای آن را بدانیم، قانون را میشود به تندی و تلخی اجرا کرد، ولی مدیران میتوانند در شیرینترین وجه آن عمل کنند. همیشه یک نصیحت از حضرت علی را مدنظرم در کارهایم قرار میدهم، حضرت امیرالمومنین در نامه به مالک اشتر مینویسند: یا مالک! همه هم و غم تو این باشد وقتی کسی حاجتی را نزد تو آورد، تلاش کن او را از خودت نرانی و حاجتش را برآورده کنی، اما اگر برآورده کردن حاجتش از توانت خارج بود یکجوری به او «نه »بگو که از کلامت شیرینی و لذت «آره» را بچشد و مشخص میشود تلاشت را کردی. متاسفانه در رفتار مدیران فعلی رفتار اقناعی وجود ندارد. تاکید کنم که فرد خاصی به هیچ عنوان مدنظرم نیست.
* بیشتر توضیح میدهید؟
ما از چهار مسیر میتوانیم به اهدافمان برسیم، زور، القا، اقناع و شیاع. سریعترین راه رسیدن به هدف و ناپایدارترین آن زور و قدرت است، پایدارترین و سختترین آن اقناع است. هنرمند را باید قانع کرد، اگر قرار است به کار او اصلاحیه وارد شود اگر قرار است دستورالعملی صادر شود باید با گفتوگو و تعامل صورت گیرد. قانونی وضع میشود و در پی آن مدیران فکر میکنند مامور ابلاغ قانون هستند، خیر مدیران سینما مامور اقناع هستند، مدیران فاصله بین قانونگذار و هنرمند و مردم را باید پر کنند. متاسفانه در جوامع توسعهنیافته یا جهان سوم مدیران فکر میکنند مامور ابلاغ قانون هستند در حالی که به آنها باید گفت خیر شما مدیر محترم، ربات که نیستید، شما مدیر شدید تا اقناعکننده شرایط باشید، و دستورالعمل یا هر نکتهای را برای مردم و هنرمند با تعامل انتقال دهید.دستورالعمل را نباید به زور به هنرمند دستور داد؛ باید با استدلال توضیح داد تا به درک منجر شود.
*تجربه هم نشان داده استفاده از روشهای زور و قدرت، ضرر و آسیب هم به همراه دارد .
چون دستور از طریق قدرت است ماندگاری ندارد و پایدار نیست، ممکن است بلافاصه دستور مدیران فردا انجام شود اما عمرش کوتاه است، ولی وقتی مسیر از باب گفتوگو و تعامل باشد هدف پایدارتر خواهد بود. تاکید میکنم مدیر خاصی مدنظرم نیست، اتمسفر مدیریت را در کلامم در نظر میگیرم میخواهم بگویم رویکرد مدیران در مسیر متقاعد کردن نیست و مدیران محترم ترجیح میدهند از قدرت قاهره خود بهره ببرند.
*جناب طباطبایینژاد درآستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم، شما در دوره سی و نهم دبیری جشنواره فجر را بر عهده داشتید، همان زمانی که به واسطه شیوع کرونا بیم تعطیلی آن میرفت، اما جشنواره برگزار شد، کمی از آن دوران برایمان بگویید؛ به نظر میرسد مسوولیت دشواری بر عهده داشتید.
در جلسه شورای سیاستگذاری جشنواره فجر با اعضا درباره اینکه جشنواره آن سال برگزار شود یا نشود رای گرفتیم، در رایگیری فقط یک رای مثبت برای برگزاری جشنواره داشتیم آن هم فقط من رای مثبت دادم، بقیه یا مخالف یا ممتنع بودند.
*چرا شما رای مثبت دادید؟
از این جهت که به عقیده من جشنواره فیلم فجر یکی از مهمترین و بزرگترین رویدادهای فرهنگی کشور است و تعطیل کردن آن به واسطه شیوع کرونا درست نبود، معتقدم جشنواره باید در سختترین شرایط هم برگزار شود. این پیشنهاد را در شرایط سخت دادم اما سختیاش را به جان خریدم. شاید باورتان نشود تا پنج روز مانده به برگزاری جشنواره نمیدانستیم جشنواره در چه سطحی برگزار میشود. از این جهت که وزارت کشور و وزارت بهداشت نمیپذیرفت که جشنواره برگزار شود، مصاحبههای استاندار تهران هست که گفته بودند زورمان به جشنواره فجر نرسید چون دلشان میخواست جشنواره در شرایط کرونا تعطیل شود.
*ولی به هر حال با رعایت پروتکلها و محدودیت در نمایش جشنواره را برگزار کردید.
آن سال نزدیک به بیش از 4000 بار سالنهای سینما را ضدعفونی کردیم، فقط 30 درصد از طرفیت سالن در اختیار مخاطب بود و ساعت 10 شب باید چراغ سینماها خاموش میشد. من الان به کادر برگزاری جشنواره چهل و دوم فیلم فجر خداقوت میگویم اما به آنها گوشزد میکنم که قدر لحظههای امروز را بدانند؛ در آرامش و شعف جشنواره برگزار میکنند ما در سختترین شرایط و غیرقابل تحملترین اوضاع و روزهای دشوار جشنواره برگزار کردیم، انگار که صحنه جنگ بود و ما در خط مقدم میجنگیدیم ولی جشنوارهای آبرومند برگزار کردیم.
*خودتان هم دچار بیماری کرونا شدید؟
در زمان جشنواره خیر، قبلش کرونا گرفته بودم، اما در جشنواره خاطره بسیار تلخی داشتم. علی انصاریان دو هفته مانده به آغاز جشنواره به بیماری کرونا مبتلا شده بود، و یک روز در برج میلاد در سالن نمایش فیلم نشسته بودم که مسعود نجفی مدیر روابط عمومی در گوشم آرام گفت علی انصاریان فوت کرد. خیلی متاثر شدم، چون فیلم رمانتیسم «عماد و طوبی» فیلم افتتاحیه جشنواره بود و ورای از اینکه علی انصاریان چهره ورزشی بود در جایگاه هنرمندان قرار میگرفت و این تلخترین خبری بود که آن سال در همان روزهای ابتدایی جشنواره به ما رسید.
*با توجه به اینکه سال کرونایی را پشت سر گذاشته بودیم تعداد فیلمهایی که در جشنواره شرکت کردند کم بود یا زیاد؟
گمان ما این بود که تعداد آثار کمی در جشنواره شرکت کند اما فیلمسازان زیادی فرم حضور در جشنواره را پر کردند. ما تمهیدی اندیشیدیم که تعداد فیلمها را در جشنواره کاهش دهیم.
*راهحلتان در این شرایط سخت چه بود؟
با فیلمسازان شناخته شده و سازندگان آثار همفکری کردیم و از خود سینماگران مشورت گرفتیم، اتفاقی که در این سال به صورت نادر افتاد این بود که فیلمها از یک فیلتر رد میشدند و باید حتما کیفیت قابل قبول بالایی میداشتند . یعنی ما فقط یک هیات انتخاب و داوری داشتیم، آنها فیلمهایی را به جشنواره راه دادند که حتما فیلم در یکی از بخشها کاندید دریافت جایزه باشد. از این حیث کار هیات انتخاب بسیار سخت بود.16 فیلم برای جشنواره انتخاب شدند. حتی این باعث شده بود فیلمهایی که در بخش مسابقه نمایش داده میشود کیفیت قابل اهمیتتری نسبت به دورههای قبل جشنواره داشته باشد چون همه فیلمها باید در یک بخش کاندید سیمرغ میشد.
*درخلال صحبتهایتان به نکتهای اشاره کردید که به نظر بسیار مهم است، اینکه با فیلمسازان شناخته شده و سینماگران برای برگزاری جشنواره مشورت کردید. آیا این دوستی و رفاقت در میان مسوولان جشنواره را با فیلمسازان میبینیم؟
عادتم نیست درباره چیزی که اطلاع ندارم و نمیدانم حرف بزنم ولی حمل بر حسن میکنم چون دوستان اهل فکر و فرهنگ هستند بعید میدانم جز این باشد.
*میدانید از چه جهت این سوال را پرسیدم، جشنواره برای همه طیف تفکر است. اما در حال حاضر انگار فقط یک گروه دراین رویداد فیلم دارند.
بعید میدانم فیلم خوبی بوده باشد و هیات انتخاب آن را انتخاب نکرده باشد یا نسبت به سینماگران دیگر حب و بغضی داشته باشند یا خط و ربطی را پیروی کنند، معتقدم اگر فیلم خوبی بود حتما به جشنواره راه پیدا میکرد چون عاقلانه نیست فیلم خوب را بیرون بگذارند. ممکن است فیلمی به دلیل ملاحظات فنی بیرون باشد. با این حال گویا نوع نگاه میان هیات انتخاب اختلاف نظرهایی را بین دو نفر به وجود آورده بود و یکی از دوستان مخالف حضور بعضی فیلمهای ارزشی فاقد کیفیت در جشنواره بود. از این حیث من هم موافقم که فیلمهای ارزشی فاقد کیفیت نباید به جشنواره راه پیدا کند. چون معتقدم ما باید مراقب ارزشهایمان باشیم.اگر فیلمی کیفیت و استاندارد بیان و مفاهیم ارزشها را ندارد به جشنواره راه ندهیم این اشتباه محض است. اجازه بدهید از دوره خودم مثال بزنم، دو تن از کارگردانان شایسته و توانای سینمای ایران که فیلمهایشان بسیار مسوولانه بود اما به لحاظ کیفی اشکالاتی داشت، فیلمشان شرایط رقابت با دیگر آثار جشنواره را پیدا نکرد، ما به این فیلمسازان محترم توضیح دادیم که دفاع از ارزشها مبتنی بر توانایی و کیفیت اثر هنری است، معتقدم وقتی صحبت از ارزشها میکنیم اتفاقا فیلم باید کیفیت بسیار بالا داشته باشد چون این فیلمها به لحاظ مالی از ارگانها و سازمانهای مختلف حمایت میشود پس مشکل مالی که ندارند پس حرفشان را باید درست بزنند و مفاهیمشان را بهتر و شیواتر بگویند چون امتیاز ارزشی دارند. درخبرها خواندم بهرغم مخالفتها اما بعضی فیلمهای ارزشی فاقد کیفیت به جشنواره راه پیدا کردند. امیدوارم این خبر درست نباشد چون شان آثار جشنواره باید در تراز سینمای ایران باشد و نباید سینمای ایران و هنرمندان آن با یکسری کارهای بیکیفیت زیر سوال بروند. اینجا دبیر باید مراقبت کند و اگر چهره ارزشی یا مفهوم ارزشی در فیلمی نهفته است که سازنده آن نتوانسته حرف خود را درست بگوید امتیاز نادرست به او ندهند .
*اساسا سینما و ساخت فیلم بسیار گران شده و به نظر میرسد باید در ساخت فیلم مراقبتهای بیشتری کرد.
سینما به واسطه تورم و سلیقه و شرایط جامعه فضای بسیار محدود و بستهای پیدا کرده است. به نظرم ما همه تخممرغهایمان را در یک سبد خاص میگذاریم، از اوج گرفته تا فارابی همه یک موضوع را دنبال میکنند و همه فیلمهای ظاهرا ارزشی میسازند اما پرسش من این است که فارابی چرا در حوزههای دیگر سرمایهگذاری نمیکند؟ مگر مسائل اجتماعی این روزهای ما ارزش نیست؟ چراهمه میخواهیم ادای آدمهای حزباللهی را در بیاوریم ؟ مگر یک آدم وطنپرست حزباللهی نیست؟ اگر از مشکلات اجتماعی بگوییم آدمهای حزباللهی نیستیم؟ چرا برای نشان دادن حزباللهی بودن حتما باید 4 رزمنده در فیلمهایمان بگذاریم؟ این صحبتها را کسی میگوید که همه نوجوانیاش در جبهه بوده و جانباز جنگ است.
سوال من این است چرا فارابی در بخش سرگرم کردن مردم فیلم نمیسازد؟ چرا در ژانر فیلمهای کمدیسرمایهگذاری نمیکند؟چرا فارابی فیلم کمدی مثل اجارهنشینها را نمیسازد؟ چرا ساخت فیلمهای کمدی در دست یک عده فیلمساز باید باشد؟ شما به عنوان فارابی باید درحوزه فیلمهای اجتماعی سرمایهگذاری کنید، حامی بخش خصوصی باشید .در حال حاضر یک فیلم معمولی آپارتمانی در سینمای ایران زیر 20 میلیارد ساخته نمیشود، حالا فیلم بیگ پروداکشن و حادثهای که دیگر حرفش جداست. شعار حمایتهای دولتی را به حداقل برسانیم حامی بخش خصوصی باشیم سرمایه خصوصی را دعوت به کار کنیم، واقعا میگویم عملکرد ما با شعاری که میدهیم در تقابل است. در شعار یک چیز میگوییم اما در عمل ضد بخش خصوصی کار میکنیم، وزیر فرهنگ و ارشاد گفته 17 فیلم بنیاد فارابی با بخش خصوصی ساخته شده آیا این واقعی است؟ اساسا بخش خصوصی در سینمای ایران چه جایگاهی دارد؟
*حرف شما کاملا درست و فیلمسازی در سینمای ایران واقعا گران شده است.
طوریکه فیلمسازان حوزه فیلمهای بفروش هم دچار مضیقه شدند، به این نکته باید اذعان داشت که سینمای ایران این روزها با سه نهاد دولتی وابسته به ارگانها پیش میرود.
این درحالی است که اگر سیاستگذاری درستی میداشتیم پلتفرمها میتوانستند به کمک سینمای ایران بیایند.مثلا در سطح جهانی پلتفرمی همچون نتفلیکس فیلمهایی با رویکرد فرهنگی برای سینما میسازد نظیر فیلم رما Roma.
سکوهای نمایشی میتوانند به عنوان بازوی حمایتی نقش جدی در پیش برد منافع سینما داشته باشند. گمان میکردم امسال هر پلتفرمی دو سه فیلم در جشنواره فجر امسال داشته باشد. اما متاسفانه در سیاستگذاریهایمان نقص داشتیم ولی میتوان به حضور پلتفرها برای کمک به سینما فکر جدی کرد و از همراهی این بخش استفاده برد واقعا میگویم بخش خصوصی دیگر زورش به سینما نمیرسد.
*جناب طباطبایی در هفتههای پیش شنیدیم که برای حضور در مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شدید. ماجرا چه بود؟
به من اعلام کردند که پرونده شما ابهاماتی دارد و برای پارهای توضیحات به شورای نگهبان تشریف بیاورید.وقتی به شورای نگهبان رفتم، از من سوال پرسیده شد که چه سالهایی مامور در وزارت ارشاد بودید به آنها توضیح دادم، در جواب به من گفتند در پرونده شما درج شده که در دورهای که شما در سازمان سینمایی مامور بودید فیلمهایی در سینمایی ایران مجوز صادر شده که با اهداف متعالی جمهوری اسلامی ایران همخوانی نداشته است. از آنها خواستم اسم فیلم را بگویند. به من گفتند اسم فیلم نوشته نشده. ولی فضای کلی دوره مدیریت شما مورد تایید نظام نیست، شما باید جلوی صدور بعضی پروانه نمایشها را میگرفتید. در جوابشان گفتم وقتی قانون در مورد فیلمی تعیین تکلیف میکند من اجازه ندارم خلاف قانون عمل کنم من که مدیر نشدم توقیف کنم من باید حامی هنرمندان و فیلمسازان و فیلم ساخته شده باشم.
به آنها گفتم شما که نام فیلم را نمیگویید پس اجازه دهید برای شما توضیح دهم که مسوولیت آثار نمایشی به عهده شورای پروانه نمایش است، در دوره من، اعضای پروانه نمایش متشکل از آقای دکتر حسن خجسته (برادر خانم مقام معظم رهبری و امین ایشان در حوزه فرهنگ) آقای حجتالاسلام والمسلمین خاموشی رییس سازمان اوقاف، آقای دکتر رضا پورحسین قائم مقام وقت سیما، آقای دکتر حسین کرمی مدیروقت سیما فیلم، دکتر محمد احسانیزاده مدیر وقت شبکه نسیم و نمایندگان خانه سینما آقای کمال تبریزی و مرحوم فرشته طائرپور بودند، این افراد همه خودشان صاحبنظر و در شورا مسوولیت داشتند؛ من اجازه ندارم در کارشان دخالت کنم وقتی قانون به فیلمی مجوز اکران میدهد وقتی پروانه نمایش توسط شورای پروانه نمایش صادر میشود من نمیتوانم و اجازه ندارم جلوی اکران فیلمی را بگیرم،
البته طبق مصوبه هیات وزیران، معاونت سینمایی میتواند موقتا و تا رفع موانع جلوی نمایش فیلمی را بگیرد اما ازآنجایی که اعضای شورای پروانه نمایش منسوب آقای وزیر هستند حتما باید بانظر وزیر این اتفاق رخ دهد؟ در جواب به من گفتند شما ماشین امضا بودید؟
به آنها گفتم رییس کل بانک مرکزی هم در ابلاغ مصوبات شورای عالی پول و اعتبار اجازه دخل و تصرف در جابهجابه جایی یک ویرگول را هم ندارد یعنی رییس کل بانک مرکزی هم ماشین امضا است؟ متاسفانه به نظرم آمد آن دوست منتقد دولت روحانی بود. به من گفت قانون را به من نشان بده، قانون را برایش نوشتم و به او گفتم شما من را به عنوان مدیر به خاطر این مواخذه میکنید که در کشورم به قانون عمل کردم؟ شما مرا متهم میکنید که چرا قانون را زیر پا نگذاشتم؟ من باید قانون را زیر پا میگذاشتم تا امروز اجازه ورود به مجلس را به من میدادید؟
*بعد چه شد؟
بعد از دو روز نامه فرمانداری به من رسید که اعلام کرد فاقد صلاحیت برای ورود به مجلس هستم، آن هم به دلیل عدم ابراز به قانون اساسی و ولایت فقیه، و عدم التزام عملی به اسلام، من هرچه فکر کردم متوجه نشدم این دو جرم را از چه چیزی استخراج کردند. پرسش من از آقایان این است آیا این اتهام مصداق بارز عدم رعایت حقالناس نیست؟ من به چه جرمی محکوم شدم ؟ به اینکه قانون را اجرا کردم؟
دیدگاه تان را بنویسید