کد خبر: 662080
|
۱۴۰۳/۰۳/۱۲ ۱۶:۰۰:۰۰
| |

در گفت وگویی ویدئویی کیوان کثیریان با مهدی گنجی و مجتبی میرطهماسب مطرح شد:

سینمای مستند یک کار ورشکسته است؛ باور کنید کاری که ما می کنیم دیوانگی است

در برنامه این هفته خط فرضی، کیوان کثیریان کارشناس با مجتبی میرطهماسب و مهدی گنجی دو مستندساز، ماهیت سینمای مستند و اهمیت آن را بررسی می‌کنند.

حجم ویدیو: 22.34M | مدت زمان ویدیو: 00:05:58 دانلود ویدیو
کد خبر: 662080
|
۱۴۰۳/۰۳/۱۲ ۱۶:۰۰:۰۰

در برنامه این هفته خط فرضی، کیوان کثیریان کارشناس با مجتبی میرطهماسب و مهدی گنجی دو مستندساز، ماهیت سینمای مستند  و اهمیت آن را بررسی می‌کنند.

در بخشی از این برنامه مهدی گنجی به سختی های کار مستندسازی اشاره می کند.

آنچه مستندساز می گوید وحی منزل نیست ، من اینطوری فکر می‌کنم و بخشی از این واقعیت بزرگ را به شما نشان می‌دهم/  ممکن است ما هم اشتباه کنیم واین هیچ عیبی ندارد

مهدی گنجی: مستندساز هم مثل هرکس دیگری که در این اجتماع زندگی می‌کند، تحت تاثیر شرایط این اجتماع است. محیط زیست، اعدام، زندگی روزمره، حجاب، دهه ۶۰ و ۷۰، جنبش‌های دانشجویی. همه این‌ها را از سال ۷۵ که دانشجو شدم زندگی‌ام در حال بسامد بوده. ما فکر می‌کنیم یک ابزاری را بلد هستیم و سعی می‌کنیم با آن یک بیانی داشته باشیم. تحلیلمان هم همیشه درست نیست و ممکن است اشتباه هم بکنیم و هیچ عیبی هم ندارد.

 اتفاقا نکته این است که کسی که قیچی دستش است فکر می‌کند من یک وحی منزل را پیاده می‌کنم، ولی واقعیت اینطوری نیست من اینطوری فکر می‌کنم و بخشی از این واقعیت بزرگ را به شما نشان می‌دهم، تو می‌توانی تحملش کنی می‌توانی به این قضیه فکر کنی، یا می‌توانی حذفش کنی و پاکش کنی. خیلی از چیزهایی که شما گفتید در مورد اسناد تاریخ صحبت کرده.

در ایران امروز ما باید راجع به کهنسالی فیلم بسازیم/ باید راجع به مفهوم کهنسالی چه سخت‌افزاری و چه ذهنی‌اش فیلم بسازیم

در جوامع درست و حسابی دنیا مستندسازان به آینده فکر می‌کنند. در ایران امروز ما باید راجع به کهنسالی فیلم بسازیم. باید راجع به مفهوم کهنسالی چه سخت‌افزاری و چه ذهنی‌اش فیلم بسازیم. ما باید راجع به اینکه ۲۰ سال بعد کشور به چه صورت خواهد شد هم نگاه کنیم. اما من هم مثل همه مردم ایران درگیر کرایه خانه، زندگی روزمره، درگیر بچه و خبرها هستم.

 من ابتدا که وارد کار مستندسازی شدم فکر می‌کردم با کار مستند می‌شود تاثیرات خیلی جدی گذاشت و تغییرات بزرگی در کشور ایجاد کرد. ولی دیدم نمی‌شود. آدم‌هایی که همفکرت هستند و فیلم می‌بینند، چون ما تلویزیون که نداریم همان پلان خیابان ولیعصر را تلویزیون نشان نمی‌دهد پس فیلم مستند را هم طبیعتا نشان نمی‌دهد پس نمی‌تواند تاثیر بگذارد.

فیلم مستند همانطور که گفتم واقعیت نادیده را به شما می‌گوید شاید از این واقعیت‌ها خوشتان نیاید. الان به من دوربین بدهند از خود شما هم پلان می‌گیرم شما می‌گویید این چیست؟

الان یکسری فیلم‌هایی می‌سازند،  یک عده عملاً دلسرد هستند/ باور کنید کاری که ما مستندسازان می‌کنیم دیوانگی است

هر چیزی در این کشور -نمی‌دانم خوب است یا نه- یک لایه اجتماعی سیاسی پیدا می‌کند راجع به مسائل بهداشتی، محیط زیستی، آب و هوا تا برویم در لایه‌های دیگری که ماجرا را پیچیده‌تر می‌کند. به نظر من الان یکسری فیلم‌هایی می‌سازند،  یک عده عملاً دلسرد هستند و نباید از این قضیه گذشت. مجتبی همیشه روحیه مثبت‌اندیشی دارد بعضی وقت‌ها می‌گویم تو مثبت‌اندیشی‌ات سمی است(باخنده).

 ولی من اینطور نیستم. خیلی از اطرافیانم هم اینطور نیستند. تلاشمان را می‌کنیم که یه کار کنیم ولی اوضاع خوبی نیست. شما وقتی نمی‌توانید به مخاطب انبوه فیلمت را نشان بدهید می‌خواهی با خارج از کشور کار کنی یا فاند بگیری یا تامین سرمایه کنی. در مورد فیلم مستند حرفه‌ای صحبت می‌کنم.

برای اینکه کمی قضیه روشن‌تر شود شاید بد نباشد به این‌ها اشاره کنیم که یک مستند حرفه‌ای که حدود ۷۰ تا ۹۰ دقیقه زمان دارد، بین سه تا چهار سال برای سازنده‌اش وقت می‌برد. باور کنید کاری که ما می‌کنیم دیوانگی است. یعنی سه چهار سال وقتت را می‌گذاری شاید آخرش باید حساب کتابی هم بابت چیزهایی پس بدهی، در کشور خودت هم شاید نتوانی نمایش بدهی و با خودت می‌گویی چه چیزی است که نباید نمایشش بدهم؟ به قول مجتبی کار به جایی رسید که نمی‌گفتند این فیلم چیست. می‌گفتند تو یک کاری کرده‌ای که حق نداری کارت را نمایش بدهی.

جامعه حرفه‌ای مستندسازان ایران الان در موقعیت نجات‌دادن خودشان قرار گرفته‌اند/ آدم‌های این کشور باید وابسته به قدرت خودشان باشند تا کشور بتواند تغییر کند

 در چنین شرایطی باز هم باید انقدر امیدوار بود؟ بعضی وقت‌ها شاید باید کمی سکوت کرد و کار دیگری کرد. جامعه حرفه‌ای مستندسازان ایران الان در موقعیت نجات‌دادن خودشان قرار گرفته‌اند، چه به لحاظ تامین مالی برای فیلم‌هایشان و زندگی روزمره‌شان، چون از آن طریق زندگی می‌کنند. من فکر می‌کنم درِ همکاری با نهادهای دولتی که کاملاً بسته است، من هم هیچوقت علاقه نداشتم با نهادهای دولتی کار کنم. همه آن فیلم‌هایی را هم که چندتایی نام بردید یک تم مشترک دارند،

آدم‌های این کشور باید وابسته به قدرت خودشان باشند تا کشور بتواند تغییر کند. اگر می‌گوییم خانمی که دنبال این است که برای مجازات اعدام یک کاری بکند که یک نفر اعدام نشود، آنها یک جمع هستند که این کار را می‌کنند و مدام بزرگتر و بزرگتر می‌شوند، تا شاید یک روزی اعدام کمتر بشود. اما در نهایت می‌خواهم بگویم شرایط خیلی خوبی وجود ندارد. درهای بیرون بسته است، نمی‌شود فاند گرفت، همانطور که مجتبی گفت پخش با مشکل مواجه است و سینمای مستند عملا از نظر من الان به عنوان یک کالای فرهنگی یک کار ورشکسته است.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها