کد خبر: 671529
|
۱۴۰۳/۰۵/۲۷ ۱۶:۵۰:۰۰
| |

ابوالحسن داودی در گفت وگو با اعتماد مطرح کرد:

سند سینما؛ یک تصمیم پنهانی سیاسی برای سینماگران

مدتی است بحث چگونگی تصویب سند ملی سینما، حاشیه جدیدی را برای سینما به وجود آورده و انتقادهای زیادی از جانب سینماگران در پی داشته، آنچه باعث نگرانی اهالی سینما شده، اینکه تنظیم‌کنندگان کوشیده‌اند تا به هر چه دولتی‌تر کردن سینما دست یابند و هیچ حقوقی را برای هنرمندان و بخش خصوصی قائل نشده‌اند ضمن اینکه کنترل و محدود کردن خلاقیت و کنش هنری هنرمندان از نکات برجسته این سند به شمار می‌رود.

سند سینما؛ یک تصمیم پنهانی سیاسی برای سینماگران
کد خبر: 671529
|
۱۴۰۳/۰۵/۲۷ ۱۶:۵۰:۰۰

تینا جلالی- مدتی است بحث چگونگی تصویب سند ملی سینما، حاشیه جدیدی را برای سینما به وجود آورده و انتقادهای زیادی از جانب سینماگران در پی داشته، آنچه باعث نگرانی اهالی سینما شده، اینکه تنظیم‌کنندگان کوشیده‌اند تا به هر چه دولتی‌تر کردن سینما دست یابند و هیچ حقوقی را برای هنرمندان و بخش خصوصی قائل نشده‌اند ضمن اینکه کنترل و محدود کردن خلاقیت و کنش هنری هنرمندان از نکات برجسته این سند به شمار می‌رود.

اما پرسش اصلی این است که چگونه شتاب‌زده و در آخرین زمان‌ها و ثانیه‌های تغییر و تحول دولت چنین سندی صادر می‌شود و نکته مهم‌تر اینکه این امر بدون کوچک‌ترین مشورتی با اهالی سینما و تشکل‌های قانونی صنفی و فرهنگی دست‌اندرکاران سینمایی که تحت لوای جمهوری اسلامی مراحل قانونی را طی کرده و فعالیت می‌کنند، صورت می‌گیرد؟

ما با ابوالحسن داودی، فیلمساز و کارشناس سینما در این باره گفت‌وگویی انجام دادیم و نظرش را درباره این سند جویا شدیم که
پیش روی شماست.

‌جناب داودی اگر موافق باشید در ابتدا توضیحی درباره چیستی سند ملی ارائه دهید؟ سند ملی سینما قرار است چه کار کند؟

 سند ملی سینما قرار است بالاترین تعریف و دستورالعمل و شیوه‌نامه قانونی باشد برای کلیت وجودی یک جریان فرهنگی /اقتصادی /صنعتی به نام سینمای ایران .

‌‌توسط چه کسانی این سند تنظیم می‌شود؟

ظاهرا این سند باید از طریق مشارکت بالاترین مقامات کارشناسی کشور در کنار متخصصان و کارشناسان تشکیلات و نهادهای قانونی صنفی سینما تدوین شود و نه فقط کارمندان نهادهای دولتی و کارشناسان مزدبگیر این نهادها و بدون حضور و نظر اهالی و دست‌اندرکاران این سینما یک چنین سند مهم و تعیین‌کننده‌ای تبیین و صادر شود، اصولا این سند باید بشود «قانون اساسی سینمای ایران.» و با رعایت عدالت، حاکم برکلیه شؤون، راهبردها، برنامه‌ها و همه فعالیت‌های دست‌اندرکاران سینما باشد.

‌‌با درنظر گرفتن این نکته که اشاره شده که در 12 سال اخیر این سند در دست تنظیم بوده، اما پرسش اینجاست بیش از 40 سال از قدمت سینمای ایران بعد از انقلاب می‌گذرد، چرا سینما در این 40 سال سند نداشته؟ و مهم‌تر اینکه چرا درست در روزهای آخر فعالیت دولت سیزدهم این سند رسمی می‌شود؟

تعجب اهالی سینما هم همین است، البته که فقط این تعجیل مربوط به سینما نمی‌شود، برای موسیقی و تئاتر هم این سند را تنظیم کرده‌اند، اما پرسش این است که چگونه، شتاب‌زده و در آخرین زمان‌ها و ثانیه‌های تغییر و تحول دولت یک چنین سندی صادر می‌شود و نکته مهم‌تر اینکه این امر بدون کوچک‌ترین مشورتی با اهالی سینما و تشکل‌های قانونی صنفی و فرهنگی دست‌اندرکاران سینمایی که تحت لوای جمهوری اسلامی مراحل قانونی را طی کرده و فعالیت می کنند، صورت می گیرد؟ این سند کمترین ارجاعی‌ای نه در تدوین و نه در متن ارائه شده به این اصناف ندارد.
31 صنف در خانه سینما تشکیل و فعالیت می‌کنند و هیچ کدام آنها در جریان تنظیم این سند نبودند و تنها بعداز تدوین و تبیین سند و با پیگیری خانه سینما ظاهرا متن فقط دراختیار هیات رییسه این خانه قرار می‌گیرد. این پنهان‌کاری در نوشتن و تنظیم سند و دور زدن جریان اصلی سینما و منوط کردن به نظریات کارشناسی دولتی بسیار تعجب‌برانگیز و مشکوک است.

‌‌در دوره‌های دیگر هم درباره تنظیم سند بحث‌هایی می‌شد. 

ببینید، سند سینما در همه دوره‌ها به عنوان نیاز به یک قانون مادر و برای اینکه سینما را نظم و نسقی بدهد در ادوار مختلف مطرح شده و فعالیت‌های مختلفی هم در دوره‌های قبلی درباره آن انجام شده اما هیچ وقت به نتیجه مطلوب نرسیده، چراکه شرایط سینما همواره سریع‌تر از مسوولان مربوطه درشرف تغییر و تحول بوده است.

‌‌البته جناب داودی، در چند روز گذشته بعد از اعتراض اهالی سینما نسبت به سند ملی سینما، دبیر شورای هنر گفته پرونده سند هنوز باز است و این سند به‌طور قطعی ثبت نشده است.

 کدام عقل سلیمی می‌گوید که متنی را یکبار پنهانی و از دیدگاه صرف خودمان بنویسم و دیکته کنیم و بعد که با عکس‌العمل روبه‌رو شد بخواهیم غلط‌های آن را ویرایش کنیم و دیکته را تصحیح کنیم؟ اینجا کلاس آموزش که نیست که دیکته غلط دولتمردان را اهالی سینما تصحیح کنند. این ظاهرا یک سند «ملی» است و نه صرفا دولتی و حکومتی، خب از همان ابتدا متخصصین امر را هنگام نگارش دیکته‌مان دعوت کنیم که در جریان باشند و نظارت کنند به تدوین درست‌تر و به‌روزتر و عادلانه‌تر. در متن ارائه شده فعلی بیشتر به‌نظر می‌رسد که در تنظیم این سند انگار یک‌جور تصمیم سیاسی دخیل بوده که باعث شده جریان‌های صنفی و شعور فکری و تخصصی درون خانواده سینما را دور بزنند و درهای پاسخگویی را به آنها ببندند.

  ‌‌گویا این مصوبه توسط دکتر پزشکیان رییس‌جمهور ایران باید ابلاغ شود.

بله تصمیم نهایی با رییس‌جمهور است ولی ظاهرا سیاست‌های پنهانی در تنظیم این سند وجود دارد که می‌تواند موجب سوءاستفاده آن در درازمدت باشد، ما از آقای پزشکیان انتظار داریم به این موضوع ورود کند، ضمن اینکه قانونی‌ترین و مدنی‌ترین مطالبه‌گری جریان جامعه اصناف سینمای ایران در زمان انتخابات از همه کاندیداها طی 8 سوال شکل گرفت که آقای پزشکیان به آن در همان زمان پاسخ داد و نکاتی را در مقام رییس‌جمهور آینده به روشنی متعهد شدند. آقایان تنظیم‌کننده سند اگر به مفاد همین سوال‌های خانه سینما و پاسخ آقای پزشکیان رجوع می‌کردند کما اینکه سند را به گونه دیگر نگارش می‌کردند، به نظر من مفاد بسیاری دراین سند هست که تنها کاربرد محدودکننده سینمای متکثر ایران را دارد و بردن و تعریف آن در یک قالب صرفا ایدئولوژیک که می‌تواند موجب استفاده‌های محدودکننده شدید برای دوره‌های آینده سینما باشد‌.

‌‌کمی درباره نکاتی که در سند آورده شده برای‌مان صحبت می‌کنید؟ گویا به نفع اهالی سینما نیست و بیشتر نکات سلبی و توبیخی است ازجمله اینکه رییس سازمان سینمایی یا وزیر ارشاد هر زمان که لازم ببیند جلوی تولید فیلم را می‌گیرد و…. 

به صورت مستقیم در این سند این نکات مطرح نشده، اما اخیرا با تکیه به برخی مفاد همین سند، آیین‌نامه صدور مجوزهای فیلمسازی و نمایش فیلم توسط شورای فرهنگی انقلاب تصویب شده که به نوعی صرفا به تثبیت دیدگاه مهجوریت فیلمسازان از دید آقایان دامن زده! و این مواردی که شما گفتید در آن آورده شده، نکته‌ای که در متن فعلی این سند وجود دارد و بسیار اشتباه و مهم است این است که فراموش کرده چه در قانون اساسی و چه در قانون‌های زیردستی دیگر این مفهوم موکد شده که جایی با تعریف وزارت فرهنگ و ارشاد نمی‌تواند و نباید و ظیفه سازمان‌های دیگر را به عهده بگیرد. نمی‌تواند همزمان سازمان اطلاعات و امنیت هم باشد و نمی‌تواند در امور مربوط به امور قضایی دخالت یا به جای آنها تصمیم بگیرد. اصلا وزارت ارشاد نمی‌تواند قاضی باشد، اما مفاد این سند و آیین‌نامه‌های حاصل از آن همه این مراحل را که الان هم به شکل کم و بیش اجرا می‌شود را به شکل مفاد قانونی تعریف و تصریح کرده.

‌‌البته جناب داودی، اگر خاطرتان باشد چند سال پیش بود که اصغر فرهادی صرفا به دلیل صحبت‌هایی که در جشن خانه سینما داشت، جلوی فیلمبرداری فیلم او را گرفتند…

بله در این سال‌ها رفتارهایی از بعضی افراد در موقعیت‌های دولتی و حاکمیتی دیدیم که بسیار متفاوت بوده و بعضا قانونی نبوده و صرفا تندروی بعضی مدیران بوده که خارج از مفاد قانون صورت می‌گرفته اما حالا آقایان تلاش می‌کنند این موارد را به قانون تبدیل کنند، چراکه می‌دانند خارج از دایره قانون این‌گونه برخوردها گاهی با مشکل روبه‌رو می‌شود و امکان‌پذیر نیست، لذا می‌خواهند سینما و قوانین آن را محدود تعریف کنند که خارج از اراده آنان هر کاری که صورت گیرد جرم محسوب شود.

‌‌به نظر شما چرا وزارت فرهنگ و ارشاد به جای حمایت از هنرمندان به چنین رفتارهای سلبی روی آورده؛ حال آنکه باید بازوی کمک به سینما و شاخه‌های فرهنگ باشد.

این مورد توضیح دادنی نیست، باید ابعاد قانونی بودن یا نبودن این‌گونه رفتارها پیگیری شود، این سوال همواره وجود داشته که وزارت فرهنگ و ارشاد مسوول تنبیه و ارعاب هنرمندان باید باشد یا دوست و همراه و مشاور آنها؟ اساسا یکی از مسائل و مشکلاتی که نسبت به این سند وجود دارد این است که بعضی مفاد آن زمینه‌های جایز شدن رفتارهای سلبی و خشن را با سینما و در مقابل هنرمندان تسری می‌بخشد و اصلا دلیل مخالفت جامعه سینمایی همین است که جلوی تنگ نظری برخوردهای صعب سلبی و نگاه صرفا ایدئولوژیک و سیاسی در سینما گرفته شود. ما هنرمندان به این واقفیم و می‌دانیم که خارج از عرف و قانون مصوب نباید هیچ‌گونه فعالیتی داشته باشیم و این را در رعایت‌های قانونی ثابت هم کردیم، اما آقایان بسیار تمایل دارند سرشان را همانند کبک زیر برف کنند و اصلا به این موضوع توجه نکنند. این درحالی است که بخش عمده‌ای از سینمای ایران اجبارا و در مقابل برخوردهای نامتعارف، طی سال‌های گذشته مسیر دیگری را در پیش گرفته و عملا این به نوعی غیرقابل کنترل شده و خود آقایان به این موضوع واقفند که سیاست‌های شداد و غلاظ‌شان نیز نتوانسته مانع این گسترش شود، چراکه کنترل این امر باتوجه به انقلاب تکنولوژیک در حیطه سینما، با چنین سیاست‌های دفعی کهنه‌ای دیگر ممکن نیست. کافی است به خروجی بخشی از سینمای ایران که خارج از قواعد تولید دیکته شده ساخته شده‌اند نگاه کنیم. دو سال قبل تعداد فیلم‌های زیر زمینی 2 تا 3 فیلم بود اما سال گذشته به 17 فیلم زیر زمینی رسیده. وزارت ارشاد کجا بوده؟ آیا توانسته جلوی فیلمسازان را بگیرد؟ توانسته همه این پروژه‌ها را تعطیل کند؟ نزدیک به 70 تا 80 فیلم کوتاه و بلند زیرزمینی خارج از اراده وزارت ساخته شده، این نکات را آقایان درنظر می‌گیرند؟ حالا به من بگویند این سند توان جلوگیری را دارد؟ جز اینکه شکاف‌ها را عمیق‌تر کند؟ به نظر من چنین قوانین کهنه‌ای باتوجه به روزآمد شدن تکنولوژیک سینما هم پیامدهای مخرب برای سینمای ایران دارد و هم به نقش تنظیم‌گری قانونی خود آقایان در سینما آسیب می‌رساند.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها