تیزر |گفت‌وگوی اعتمادآنلاین با صالح رامسری، ناشر آثار احمد محمود

شهرداری اگر می‌خواهد شرمنده آیندگان نشود، خانه احمد محمود را بخرد

کد خبر: 689585
|
۱۴۰۳/۰۹/۲۲ ۱۸:۰۵:۰۳
| |

صالح رامسری در این گفتگو  از احم محمود می گوید:

- آشنایی من اول با اسم احمد محمود بود. نوجوان که بودیم، وقتی می‌خواستیم در کتاتبخانه شهرمان جلوی دخترها افه‌ای بیایم، به کتابدار می‌گفتیم کتاب «همسایه‌ها»ی احمد محمود دارید؟ چون شنیده بودیم «همسایه‌ها» کتاب ممنوعی‌ است و هر کس این کتاب را داشته باشد، شش ماه زندانی دارد.

- [احمد محمود] فراتر از زمان زندگی می‌کرد. اصلا به این چیزها [یعنی مسایل مادی] مهری نداشت. وقتی می‌خواستم حق‌التالیفش را بدهم، می‌گفت چک‌ها را طوری بده که بتوانی پاس کنی. بعد من مثلا 10 تا چک به او می‌دادم. دفتری داشت که چک‌ها را می‌گذاشت لای آن. می‌گفت ببین رامسری، چک‌ها را می‌‌گذارم لای این دفتر، هر ماه که بازش می‌‌کنم و می‌بینم خالی نیست، می‌گویم خب، این ماه هم امورات‌مان می‌گذرد.

- برایش مهم نبود راجع به او چه فکری می‌کنند و چه چیزی می‌نویسند. می بینیم دیگر!          گوشه‌ای از پارکینگ را برداشته و برای خودش اتاق کار درست کرده. در حالی که من با نویسنده‌هایی سر و کار داشتم که میزشان از میز رییس جمهور هم بزرگ‌تر بود. میز محمود این است [که می‌بینید].

- آخرین تصویری که از او [در ذهن] دارم این است که وقتی برای ملاقاتش به بیمارستان رفتم، مرا به جا نمی‌آورد. انگار سال‌های سال است که خوابیده؛ و این برای من خیلی زجرآور بود که دوست داشتم آخرین خداحافظی را با او داشته باشم. دوست داشتم از او خداحافظی کنم. از پشت شیشه به من نگاه کرد...

- شما باید آن روز [تشییع‌اش] بودید و می‌دید که چطور [مردم] تابوتش را روی شانه‌های‌شان [گرفته بودند.

- عده‌ای هم بودند که می‌خواستند مراسم [تشییع] را خراب کنند. درست [سال‌های] بعد از قتل‌های زنجیره‌ای بود. آن‌‌قدر مردم دوستش داشتند، اجازه ندادند [مراسم خراب شود].

- شهرداری برای این‌که فردای آینده پیش نسل‌های بعدی خجالت‌زده و شرمنده نشود و بتواند به نسل‌های بعدی پاسخی بدهد، [جا دارد] این خانه را از ورثه احمد محمود بخرد و آن را به مکان فرهنگی تبدیل کند تا برای نسل‌های بعد بماند. 

 

دیدگاه تان را بنویسید