ایراندوست:
گفتند فصل بعد برگردید که سال انتخابات است/دو دعوتنامه رسمی خارجی دارم
سرمربی ملوانان می گوید این روزها نمی تواند درباره فصل آینده تصمیم گیری کند.عشق و علاقه به فوتبال و ملوان و دختران انزلی چی از یک طرف و دو قرارداد رسمی خارجی هم در طرف دیگر.
اعتمادآنلاین| شاید بتوان مهم ترین اتفاق این دوره از بازی های لیگ برتر زنان را در حضور دوباره ملوانان دانست.
انزلیچیها بعد از سه فصل به رهبری مریم ایراندوست پا به بازی های لیگ برتر گذاشتند و در نهایت با وجود مشکلات فراوان با حضور در رده ششم جدول رده بندی به کار خود پایان دادند.
پس از پایان بازی ها با مریم ایراندوست به صحبت پرداختیم و درباره شرایط حضور ملوانان در لیگ و اتفاقات و مشکلاتی که برای این تیم به وجود آمد گفتگو کردیم.
بدشانسی یعنی بازی های زیادی را یک بر صفر ببازید
در لیگی که گذشت اتفاقات متفاوتی برای ما افتاد، بعضی از آنها خوب بود و بعضی از آنها هم ناخوشایند. اینکه ما خیلی بدشانس بودیم کاملا مشخص بود. شما بروید نتایج بازی ها را ببینید که ما چند تا از بازی ها را با یک گل به حریف واگذار کردیم. بازی هایی که می توانستیم با امتیاز آن را به پایان برسانیم اما در نهایت با یک نتیجه یک بر صفر از زمین بیرون آمدیم.
تعطیلی های لیگ، برگزاری بازی ها را از ریتم می انداخت
بهرحال لیگ امسال هم به مانند سال های قبل کم و کاستی های فراوانی داشت که برخی از آنها خیلی نمایان بود. مانند زمان برگزاری بازی ها، در ابتدا حدود 3 ماه آغاز لیگ به تاخیر افتاد و پس از آن در سه مقطع با تعطیلی های طولانی مدتی روبرو شدیم که کاملا بازی ها را از ریتم انداخت و وقتی بعد از هر تعطیلی، بازی ها را می دیدید کاملا پیدا بود که بازی ها کیفیت بسیار برخوردار است. البته ما هم می دانیم و می بینیم که تیم های ملی بانوان نیز بازی داشتند و در تاخیرهای مورد نظر موثر بودند اما حتی زمانی که آن بازی ها هم برگزار می شد به گونه ای برنامه ریزی کرد که بین بازی ها این همه وقفه نیفتد.
برای داوری نیاز شدید به آموزش بیشتر حس می شود
اما مهمترین چیزی که بسیار عجیب بود و فکر می کنم خیلی مربیان و تیم ها مانند خود ما از آن شاکی هستند ماجرای داوری بود. متاسفم که بگویم داوری ها در رقابت های فصل گذشته بسیار بد بود و من فکر می کنم باید برای داوران ما کلاس های آموزشی بسیار بگذارند چون خیلی از اشتباهاتی که آنها در طول بازی های مختلف مرتکب می شدند به همین آموزش کم آنها می رسید. متاسفانه وقتی به دلیل داوری ضعیف نتیجه یک بازی عوض می شود همین ذهنیت بدی برای آن تیم به وجود می آورد و باعث می شود آن داور هم نتواند با اعتماد همیشگی قضاوت کند.
مشکلات مان از همان قبل از لیگ شروع شد
باید از مالک وقت باشگاه درباره راه اندازی دوباره تیم زنان تشکر کرد. بهرحال ایشان استارت را در زمانی زد که کسی از درباره تیم زنان حرفی نمی زد. من به ایشان گفتم این فصل کار بسیار سختی داریم و قطعا قدرت قبل را نداریم. ایشان به من گفتند پول هست و برای بستن یک تیم قدرتمند دست تان باز است و می توانید در حد ملی بازیکن بگیرید. اما در کمال ناباوری مشکلات مان از همان پیش از آغاز لیگ شروع شد!
به ما گفتند فصل بعد برگردید که سال انتخابات است!
این را هم متاسفم که باید بگویم برخی از دوستان هم پیغام و پسغام هایی می فرستادند و به ما می گفتند که حداقل امسال به فوتبال برنگردید و فصل بعد حضور دوباره خود را اعلام کنید که سال انتخابات است! اتفاقی که بارها به مدل های مختلف افتاده در این میان سوءاستفاده از ورزش و ورزشی ها برای بعضی ها تنور انتخابات را گرم کرد.
مالک گفت در لابی هتل بنشینید تا پول برسد
در زمان آغاز به کار دوباره با بازیکنان صحبت کردیم آنهایی که عرق داشتند در تیم ماندند، هنرچند آنهایی هم که از تیم رفتند در لیگ نتوانستند کار ویژه ای بکنند. بهرحال با آنهایی که ماندند کار راشروع کردیم و کاملا پیدا بود از همان ابتدای بازی ها فشار زیادی روی من و بازیکنانم بود و باید همه اتفاقات را خودمان هندل کنیم. بعد از بازی با ایلام، ما هنوز مدیرعامل داشتیم، وقتی می خواستیم برگردیم دیدیم هنوز تسویه حساب نشده و به همین دلیل در لابی هتل نشستیم و مالک نیز به ما گفت همانجا بنشینید تا پول از گرجستان برسد! بله همانطور که می بینید هرجا به ما قول مردانه دادند تا کمک مان کنند، پوچ بود اما ما هربار قول زنانه دادیم به بهترین نحو آن را عملی کردیم.
قبلا تار سبیل ضمانت اجرایی قول آقایان بود اما حالا کسی سبیل ندارد!
البته می دانم که چرا دوستان قول می دهند به آن عمل نمی کنند. بهرحال در دوران قدیم اغلب آقایان سبیل داشتند و برای ثبت قول خود به قولی یک تار سبیل هم ضامن قول خود می کردند اما این روزها اغلب آقایان دیگر سبیل ندارند و به همین دلیل است که اغلب قول ها ضمانت اجرایی ندارند!
می گفتند پول های ملوان خرج تیم زنان می شود
متاسفانه برخی از دوستان کم لطفی های فراوانی به ما داشتند و زمانی که ما برای برگزاری بازی ها لیگ یک (که از طریق آن باید جواز حضور در لیگ برتر را به دست می آوردیم) جوری رفتار کردند و در اقدامی زشت اعلام می کردند که همه پول ها برای تیم فوتبال زنان است و آنها در برابر تیم مردان اولویت بیشتری دارد که انصافا حرف خنده داری بود.
مجبور شدم از هواداران بخواهم پول بدهند
بعد از یکی ازبازی ها به آقای مدیرعامل گفتم که می خواهم با انتشار پستی در صفحه اجتماعی خودم، از مردم انزلی و هواداران ملوان در کل ایران خواهم خواست تا به ما کمک کنند. کاری که هیچ وقت دوست نداشتم انجام دهم اما در نهایت برای زنده نگه داشتن نام ملوان و بازیکنانم از هواداران درخواست کمک کردند و از آنجا لطف هواداران به ما شروع شد.
باشگاه دو بار ما را به مسافرت فرستاد و سپس تعطیل شد!
این خیلی جالب است که مسئولان تیم، تنها دو بار موفق شدند ما را برای انجام بازی ها به شهرهای مختلف فرستادند و پس از آن نیز باشگاه تعطیل شد! یعنی وقتی بازی های آقایان به اتمام رسید باشگاه را قفل کردند و رفتند و انگار نه انگار تیم دیگری هم برای اعتبار نام ملوان و بندرانزلی به میدان می رود. بعد از این اتفاقات با سرپرست تیم به جاهای مختلف می رفتیم تا بتوانیم برای تیم اسپانسر جور کنیم و در نهایت بتوانیم سفر کنیم چرا که در غیر این صورت تیم هایی که سه بازی را به هر دلیلی غیبت می کردند از رقابت های لیگ حذف می شدند.
گفتم بروید پی زندگیتان، گفتند خودت چرا نمی روی!
زمانی که مشغول بستن تیم بودیم بازیکنان زیادی از تیم ما همچون مهسا پورمحمدیان، افسانه اقبال، معصومه حضرتی، سارا قمی و ... از تیم های دیگر هم پیشنهادهای خوبی داشتند. من به آنها گفتند شما در بهترین حالت اینجا قرارداد 10 میلیونی می بندید اما چیزی از آن را نمی گیرید و در تیمی که پیشنهاد دارید حداقل 40 میلیون قرارداد می بندید و همه آن را هم دریافت می کنید. گفتم بروید پی زندگی تان اما آنها به من گفتند چرا خودت نمی روی پی زندگیت!؟
آن آقا گفت یا تکذیب کن یا کاری می کنم سربلند نکنید
بازیکنان من، همه فن حریف هایی هستند که همه کار برای تیم شان می کنند. آنها برای پول بیشتر و یا خوش آمد کسی سر خم نمی کنند و حرف هایی که خوش آمد آنها باشد نمی زنند. یادم می آید چند سال پیش یکی از آنها در مصاحبه ای به شرایط تیم پرداخت. یکی از مسئولان تیم به او گفت یا تکذیب می کنی ؟ یا کاری می کنم نتوانید در ایران سربلند کنید!
دو دعوتنامه رسمی خارجی برای مربیگری دارم
این روزها که بازی های لیگ به پایان رسیده باید بگویم آنقدر سردرگم که نمی دانم چه باید بکنم! از یک طرف عشق و علاقه به فوتبال و بازیکنانم و انزلی چی ها وجود دارد و در سوی دیگر نیز می شود با آرامش بیشتری زندگی را در پیش گرفت. من در حال حاضر دو دعوتنامه رسمی خارجی دارم اما گفتم آنقدر سر در گم هستم که نمی دانم چه چیزی درست است و چه چیزی غلط!
منبع: ورزشسه
دیدگاه تان را بنویسید