حرف رمز کیروش و برانکو
«حالا که حرف رمز برانکو و کیروش پس از ایران «دروغگوخواندن» کارفرما است، باید بهطور جزئی به ادعاهای آنها هم رسیدگی شود؛ آیا واقعاً همه دروغ میگویند به غیر از کیروش و برانکو؟»
اعتمادآنلاین| روزنامه شرق نوشت: «مهدی تاج عوامفریبی میکند تا از اشتباهات و مسئولیتهایش شانه خالی کرده و فرار کند. این موضوع ربطی به محدودشدن انتقال بانکی ندارد بلکه به این خاطر است که رئیس فدراسیون فوتبال ایران نمیتواند به گفتهها و شخصیت خود وفادار بماند. به این خاطر است که او نتوانسته وعدهها و قولهای خود را عملی کند. در یک کلمه بخواهم خلاصه کنم مهدی تاج به همه دروغ میگوید.» حرفهایش آشناست و با یک مرور ساده میتوان پی برد که این جملات را کارلوس کیروش، سرمربی سابق تیم ملی ایران، به زبان آورده است؛ کارلوس بعد از رفتن از ایران یکی از دهها گفتوگوهایش که در آن مسئولان فدراسیون فوتبال را «دروغگو» خطاب کرد، با تهرانتایمز انجام داد. او که از پرداختنشدن بخشی از دستمزدش شاکی بود، همه را به یک چوب راند و با زدن مهدی تاج، سعی کرد نشان دهد برای آدمی کار میکرده که صداقت چندانی ندارد. کیروش که در زمان حضورش در ایران علاقهای به انجام گفتوگو با رسانههای ایرانی نداشت، یکباره چندین مصاحبه ریزودرشت با رسانههای ایرانی داشت که در آنها بهصورت واحد، از مسئولان فوتبال و ورزش ایران انتقاد کرد.
البته اینطور نیست که فقط کیروش، کارفرمایش را دروغگو خطاب کرده باشد، چون رقیب همیشگی او در فوتبال ایران، یعنی برانکو ایوانکوویچ هم با کپیکردن از روی دست رقیب پرتغالی، صحبت از دروغگویی مدیران باشگاه پرسپولیس میکند. برانکو هم درست از زمانی که از پرسپولیس جدا شده و با الاهلی به توافق رسیده، کلی مصاحبه با رسانههای ایرانی کرده که در همه آنها بهشدت از مسئولان باشگاه پرسپولیس گلایه کرده است. او حتی در تازهترین مصاحبهاش که با ایسنا داشته، دوباره و چندباره، ایرج عرب، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و دیگر مسئولان این باشگاه را دروغگو خطاب کرده است. «میدانم که مدیران حال حاضر باشگاه پرسپولیس با این کارها میخواهند من را مقابل هواداران قرار بدهند و بگویند برانکو کاری کرده که ما میخواهیم از او به فیفا شکایت کنیم، اما آنها واقعاً دروغ میگویند و این دروغگوییها اخلاق نامتعارف آنها را نشان میدهد، چون به وظایفشان در قبال من عمل نکردهاند. در طول یک سال قبل فقط از آنها دروغ شنیدم.»
کیروش و برانکو که خودشان چهار سالی با جدلهای فرسایشی جو روانی فوتبال ایران را تحت تأثیر قرار داده بودند و در هیچ زمینهای با هم اشتراک نداشتند، حالا به درک واحدی رسیدهاند و میگویند آدمهایی که مسئولیت داشتهاند، دروغگویی بیش نیستند. جالب اینکه جنس بهانههای هر دو هم (فارغ از درستی ادعاهایشان) یک شکل و مربوط به مسئله حق و حقوق است؛ کیروش که بابت طلب چند صد هزار دلاریاش از فدراسیون فوتبال کار را به شکایت از فیفا کشاند، تاج را متهم شماره یک رفتنش خطاب و عنوان کرد که او با دروغگوییهایش هرگز در حرف و عمل یکرو نبوده است. اتفاقاً موضع برانکو هم دقیقاً مشابه است؛ او هم بابت حق و حقوق نگرفتهاش از باشگاه حسابی شاکی است و تهدید کرده به فیفا شکایت میکند ولی مقصر همه این موارد را ایرج عرب میداند و میگوید مدیرعامل پرسپولیس دلیل اصلی رفتنش از این باشگاه بوده است. البته که جنس جدایی این دو شباهتی به هم ندارد؛ قرارداد کیروش تمدید نشد و او با اتمام قراردادش از ایران رفت ولی برانکو با وجود اینکه یک سال دیگر هنوز با پرسپولیسیها قرارداد داشت، چمدانهایش را بست و راهی عربستان شد.
این دو مربی البته هر دو بهنوعی حق دارند؛ نه ای نکه حق داشته باشند کارفرما را دروغگو خطاب کنند ولی با سوءمدیریتهایی که رخ داده خودشان را محق میدانند هر طور دوست داشته باشند درباره افرادی که با آنها کار کردهاند، حرف بزنند. هر دو هم آن قدر زیرک بودهاند که تقصیرها را روی دوش یک نفر مشخص بیندازند و جایگاه خودشان را همچنان در بین هواداران ایرانی محکم نگه دارند. کیروش بعد از دروغگوخواندن مهدی تاج میگوید: «هواداران ایران من را دوست دارند. چه کسی به بقیه اهمیتی میدهد. ما برای هواداران ایرانی جنگیدیم و کار کردیم، برای مردم. پیام من برای این مردم این است که من نهایت احساس غرور را دارم. من به دیگران بیتوجه هستم و متأسفم که باعث حسادت آنها شدم.»
حتی در همین چند جمله کوتاه هم کیروش علاوه بر تأکید بر دوستداشتهشدن توسط هواداران، کنایهای هم به انتقادهای برانکو میزند. با این حال برانکو هم درست راه کیروش را رفته و حالا بعد از انتقاد شدید از مسئولان باشگاه، همچنان نمیخواهد جایگاهی را که بهدرستی و بهسختی بین هواداران پرسپولیس به دست آورده، از دست بدهد.
او هم بعد از دروغگوخواندن مسئولان باشگاه پرسپولیس سعی میکند خودش را محبوب ایرانیها جلوه دهد. «من در چهار سال گذشته بهشدت با پرسپولیس و هوادارانش خو گرفته بودم و ترک ایران برایم کار سادهای نبود. مردم در ایران بسیار مهربان و علاقهمند بودند و من همیشه از دریافت انرژی مثبت و محبتهای آنها خوشحال بودم و فکر میکنم من و کادرم شایسته رفتار محترمانهتری از سوی مدیران باشگاه پرسپولیس بودیم و این را هم مطمئن باشید این بیاحترامی روزی به آنها بازخواهد گشت.»
حالا که حرف رمز برانکو و کیروش پس از ایران «دروغگوخواندن» کارفرما است، باید بهطور جزئی به ادعاهای آنها هم رسیدگی شود؛ آیا واقعاً همه دروغ میگویند به غیر از کیروش و برانکو؟ این دو مربی با داشتن دانش فنی بالا، کمک زیادی به ارتقای سطح فوتبال ایران در عرصه ملی و باشگاهی داشتهاند ولی هر دو به یک اندازه در متشنجکردن جو روانی فوتبال ایران هم تقصیر داشتند. «تقصیر» ی که البته هیچکدام حاضر به پذیرشش نبوده و نیستند؛ هر دو هم طرف مقابل را متهم به سنگاندازی میکردند. سؤال مهمتر اما این است که چطور این دو مربی سطح بالای دنیای فوتبال این همه مدت توانستهاند با چنین مدیران دروغگویی کار کنند؟ چطور میشود که کیروش تا زمانی که مطالباتش را از فدراسیون فوتبال میگرفت تاج و کفاشیان را دروغگو نمیدانست ولی به محض اینکه قراردادش تمدید نشد و دریافت پولش با تأخیر مواجه شد، تصمیم گرفت دروغگوبودن مخاطبش را برملا کند؟ برانکو چطور؟
او که خود را «آتشنشان» پرسپولیس توصیف کرده و گفته جلوی بسیاری از اتفاقات را گرفته چطور بهیکباره و بعد از دریافتنکردن مطالباتش مسئولان پرسپولیس را دروغگو خطاب کرد؟ همانطور که در بالا عنوان شد، در سوءمدیریت مهدی تاج و ایرج عرب در فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس شکی نیست؛ دست کم در زمان حضور کیروش و برانکو این دو، آنطور که باید و شاید نتوانستند بحرانها را مدیریت کنند و هر روز دستهگل تازهای به آب میرفت. با این حال، در این میان باید پای صحبت آنهایی که به دروغگویی متهم شدند هم نشست؛ تاج که بیشتر «بله قربان» گوی کیروش بود همه شرایط مالی را (منهای چندماه آخر) برایش فراهم کرد؛ دست آخر اما بهدلیل تحریمها بود که او نتوانست دستمزد عقبافتاده کیروش را بهموقع بپردازد. تاج هم البته دل پری از کیروش داشت و از او و رفتارهایش به ستوه آمده بود ولی سؤال این است که آیا در پرونده جدایی کیروش و فوتبال ایران، فقط مهدی تاج دروغ گفته است؟ آیا کیروش در این مدت هرگز پایش را از مسیر درست برنداشته است؟ درباره برانکو هم شرایط نه بهشدت کیروش بلکه در مقیاس کوچکتری مشابه است؛ چطور او خود را وفادار به باشگاه و هواداران پرسپولیس معرفی کرده ولی هر روز خبر از مذاکرهاش با یک باشگاه یا یک تیم ملی دیگر به گوش میرسید؟ چطور او توانست در روزهایی که پرسپولیس درگیر بازی فینال جام حذفی بود با تراکتورسازیها پای مذاکره بنشیند؟ آیا برانکو در زمان حضورش در پرسپولیس همیشه حرف راست را زد و روراست بود؟»
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید