13 دقیقه فوتبال علیه سکوها
اگر یک فوتبالیست تیمش را به قصد تیم رقیب ترک کند، خیانت کرده و این یک قانون نانوشته در فوتبال است. پشت کردن به هوادار خودی در زبان فوتبال یک عمل نابخشودنی است که حتی کله خوک مرده را سهم خیانتکار میکند (رفتار هوادار بارسلونا با لوییس فیگو) اما حالا روزی رسیده که هم میتوانید به هوادارانتان پشت کنید و هم قهرمان شوید. راهش را اگر میخواهید، از ستارههای بایرن بپرسید.
اعتمادآنلاین| دقایق آخر دیدار هوفنهایم-بایرن مونیخ، استرس و تپش قلب داشت اما نه از همان جنس همیشگی؛ همانهایی که وقتی مهاجم حریف به دروازه تیم محبوبمان نزدیک میشود، همانهایی که وقتی توپی به تیر دروازه میخورد دستهایمان را روی سرمان میبرد.
این بار استرس داشتیم برای اینکه یک تغییر را میدیدیم. برای اینکه برخلاف باور همیشگیمان، ستارهها به هوادارانشان پشت کردند، آن هم به خاطر تیم رقیب.
13 دقیقه پایانی بازی باواریاییها در «راین نکر آرهنا»، فرم جدیدی از فوتبال بود. مهاجم حریف دیگر یک خطر محسوب نمیشد. توپ در مالکیت هیچ تیمی نبود. دروازهها خالی بودند اما آگاهانه کسی سمت آنها نرفت. زیر باران شهر زینشایم 22 نفر داخل زمین سبز ورزشگاه هرچند دقیقه یک بار شروع به دست زدن میکردند و یکدیگر را در آغوش میگرفتند.
دقیقه 77 مسابقه وقتی هواداران بایرن که تیمشان 6 بر صفر آن هم در خانه حریف، جلو بود بنرهای توهینآمیزی علیه مالک هوفنهایم به نمایش گذاشتند؛ اتفاقی که هواداران دورتمند آن را شروع کرده بودند.
هرکسی در زمین بود سعی کرد کاری کند تا بنرها جمع شوند، سرمربی، مدیر و بازیکنان بایرن سمت هوادارانشان رفتند و از آنها خواستند این توهینها را تمام کنند اما روی سکوها کسی گوشش بدهکار نبود.
مسابقه به حالت تعلیق درآمد، بازیکنان هر دو تیم به سمت رختکن رفتند و سرنوشت بازی مشخص نبود.
رومنیگه بعد از بازی گفت: خیلی وقت است که چشمانمان را بستهایم. اجازه دادیم این بحرانها و آشوبها ادامه پیدا کند. امروز باید دوباره فکر کنیم. باید با هوشیاری و شفافیت برخورد کنیم.
بله آنها فکر کردند، فکر کردند و فکر کردند و دوباره به زمین رفتند. 13 دقیقه برای هم دست زدند، شوخی کردند، حرف زدند و ایستاده تشویق شدند. 13 دقیقه بدون هیچ شوتی، هیچ سانتری، بدون کرنر و پرتابی، بدون پنالتی و شیرجهای. 13 دقیقه واکنش منتقدانه، 13 دقیقه فوتبال علیه سکوها.
«فوتبال بدون هوادار معنا ندارد». این جملهای است که هر کسی که طرفدار فوتبال است آن را شنیده. هوادار بزرگ است. اگر برابر آن بایستی شکست میخوری، بعضی جاها حتی مقدس است.
رویارویی با هواداران حریف را بارها دیدهایم، حتی میشود برای منافع شخصی و تیمی علیه هواداران خودی شد هرچند که تبعات بزرگی به دنبال دارد اما چند بار دیدهایم بازیکنان و مربیان به خاطر رقیبشان علیه هواداران خودشان شوند و منفعلانه عمل نکنند؟
بازیکنان بایرن 6 بر صفر پیروز شدند اما این بار برای هواداران رقیب دست زدند و از طرف همانها هم تشویق شدند. بعد از پایان بازی همه بازیکنان و نیمکتنشینان دو تیم به کنار هم به سمت طرفداران هوفنهایم رفتند؛ اتفاق نادری که آدم را به فکر فرو میبرد.
ستارههای باواریایی علیه هوادارانی شدند که نه در ذهن، کلام و واژههای تکراری بلکه در واقعیت سهم بزرگی از تیمشان دارند. در فوتبال آلمان نیمی از سهام باشگاه در اختیار هواداران است. اصلا اعتراض هواداران بایرن به هوفنهایم همین است که برخلاف بقیه تیمهای بوندس لیگا، هواداران سهمی در اداره این باشگاه ندارند.
در فوتبال خودمان اما بارها جملاتی در مدح و ستایش هواداران شنیدهایم.
«می خواهیم دل هواداران را شاد کنیم»، «فقط به خاطر هواداران بازی می کنیم»، «به خاطر هواداران درخواست لغو بازی کردیم»، «نمیخواستیم هواداران را ناراحت کنیم»، «به خاطر هواداران به این تیم آمدم» و «شرمنده هواداران شدیم».
اگر یک نفر از خارج از ایران این حرفها را بشنود فکر میکند هواداران مالک کل باشگاه هستند و همه امور را آنها کنترل میکنند. «باشگاه برای این هواداران است» فقط یک توهم است.
با همین شرایط هم بازیکنان در مصاحبههایشان جملات تکراری را انگار از روی یک متن آماده میخوانند. آنهایی هم که بعد از شنیدن ناسزا در ورزشگاه از کوره در میروند و حرفی علیه هواداران میزنند، یک ساعت بعد یک پست در صفحه شخصیشان می گذارند و با چند عدد قلب همرنگ با لباس تیمشان، از هواداران دلجویی میکنند.
فوتبال به هواداران ایرانی چیز زیادی نداده است. ورزشگاههای زهوار در رفته، دوربینهای اسقاطی، گزارشگران نابلد و تیمهایی با تاکتیک «بکش زیرش» سهم هوادار ایرانی است اما چرا باید آنقدر برابر آنها نقش بازی کرد؟ چرا باید در همه مصاحبهها آنها را ستایش کرد؟ با وجود اینکه کنش آنها معلول شرایط نا به سامان جامعه و فوتبال است، چرا باید آنها را مستقلا نقد نکرد؟
بارها به دروغ شنیدهایم که «هواداران تاج سر فوتبال هستند». این چه تاجی است که نمیتواند حتی بدون ترس از اینکه در ورزشگاه کسی او جای او را بگیرد، به آن جا برود؟
یک نفر اینجا دروغ میگوید. این یا یک نمایش آگاهانه برای فریب هواداران است یا صرفا بیتوجهی بازیکنان و مربیان و مسئولان به اتفاقات پیرامونشان؟
جامعه و فوتبال ما بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به کنش مسئولانه دارد نه انفعال. هم از طرف تماشاگران، هم از طرف هر کسی که پایش به زمین چمن میرسد یا روی نیمکت مینشیند و هم از طرف رسانهها.
آرزو میکنیم هواداران با دیدن هر عمل زشتی در زمین سوتهای اعتراضیشان را حتی به گوش بازیکن خودی برسانند. آرزو میکنیم وقتی صندلیها روی سکوها شکسته شد، وقتی سنگها به سمت تماشاگران حریف پرتاب شد، بازیکنان دو تیم سر جایشان بایستند اما ثانیه شمار و دقیقه شمار داور حرکت کند.
منبع: ایسنا
دیدگاه تان را بنویسید