چرا بسکتبال ایران دچار پسرفت شده است؟
بیش از سه سال از شروع به کار فدراسیون بسکتبال گذشته است حالا زمان بررسی نتیجه عملکرد این فدراسیون در سال پایانی است. فدراسیونی که تیم ملی را در اوج تحویل گرفت و حالا در مقابل سوریه هم تن به شکست داده است. با رضا محمدی منش سرمربی سابق تیم ملی و مدرس بسکتبال تا ریشههای این پس رفت را بررسی کنیم.
اعتمادآنلاین| بیش از سه سال از شروع به کار فدراسیون بسکتبال گذشته است حالا زمان بررسی نتیجه عملکرد این فدراسیون در سال پایانی است. فدراسیونی که تیم ملی را در اوج تحویل گرفت و حالا در مقابل سوریه هم تن به شکست داده است. با رضا محمدی منش سرمربی سابق تیم ملی و مدرس بسکتبال به گفتگو نشستیم تا ریشههای این پسرفت را بررسی کنیم و ببینیم که چرا تیم قهرمان آسیا امروز مغلوب تیمهای درجه دو و سه آسیایی میشود.
بیش از سه سال از شروع به کار فدراسیون بسکتبال گذشته است حالا زمان بررسی نتیجه عملکرد این فدراسیون در سال پایانی است. فدراسیونی که تیم ملی را در اوج تحویل گرفت و حالا در مقابل سوریه هم تن به شکست داده است. با رضا محمدی منش سرمربی سابق تیم ملی و مدرس بسکتبال تا ریشههای این پس رفت را بررسی کنیم و ببینیم که چرا تیم قهرمان آسیا امروز مغلوب تیمهای درجه دو و سه آسیایی میشود.
در دوره فدراسیون گذشته ما تمام افتخارات آسیایی را به دست آوردیم، انتظار ما این بود که با تغییراتی که در فدراسیون اتفاق افتاد و جوان شدن فدراسیون، درالمپیک بتوانیم از مرحله اول صعود کنیم ولی میبینیم که عملکرد ما، در آسیا هم ضعیف شده است.
به هر فدراسیونی انتقاداتی وارد است و ما فدراسیون قبلی را هم نقد کردیم اما وقتی که این فدراسیون کارش را آغاز کرد، همه در کنار فدراسیون قرار گرفتند تا زمان کافی برای بررسی عملکرد تیم جدید فدراسیون وجود داشته باشد. رییس فدراسیون هم مصاحبه کرد که ما از آسیا فراتریم و باید به مرحله ی بعدی المپیک چشم داشته باشیم. این چشم اندازی بود که ما داشتیم همه هم کمک کردند و همه ی کارشناسان اعلام امادگی کردند که در کنار فدراسیون باشند. اما شش ماه پس از آغاز به کار فدراسیون جدید با گماردن افراد کوچک در راس کمیته ها از جمله کمیته ی آموزش، مربیان، کمیته داوران، کمیته مسابقات و ... باعث شد که همه سردرگم شوند، چون کارهای بزرگ افراد بزرگی میخواهد. ما به شخصیت حقیقی افرادی که در راس کمیته ها قرار گرفتند کاری نداریم ما در مورد شخصیت حقوقی آنها صحبت میکنیم.
شرایط کمیته های فدراسیون به چه ترتیب است؟
در سه سال اخیر شاهد بودیم که سه یا چهار بار کمیته های مختلف عوض شدند. یعنی در کمیته داوران تا به حال چندین نفردر عرض این سه سال آمدهاند و رفته اند، درکمیتهی مسابقات، روابط عمومی، کمیته مربیان و آموزش بارها تغییرات زیادی انجام شده است.کسانی که در راس کمیتهها قرار میگرفتند بعد از مدتی به عنوان سرمربی در راس تیم های لیگ بانوان یا آقایان قرار میگرفتند.رییس کمیته مربیان باید با رای مربیان کل کشورانتخاب شود، تا بتواند در انتخاب مربی تیم ملی هم نقش داشته باشد.از همان روزهای اول این اتفاقات افتاد. اما بخاطر حمایت و برای اینکه نگویند، چوب لای چرخ تیم مدیریت جدید میگذارند همه سکوت کردند و حمایت کردند اما متاسفانه کاربه اینجا رسید.
عملکرد مدیرتیم های ملی را چگونه ارزیابی می کنید؟
حرف من این است که در ابعاد مختلف این فدراسیون مشکل وجود دارد که به انتخاب های نادرست در راس کمیته ها و تیم های ملی برمیگردد.یک فرد با رزومه خیلی ضعیفی را به عنوان مدیر تیم های ملی انتخاب میکنند، در حالی که مدیر تیم های ملی باید فردی بسیار با دانش،موجه و قابل قبول تمامی قهرمانان ملی و کارشناسان باشد.یعنی فرد بزرگی باشد که اگر در تیم ملی ما مشکلی بین افراد مختلف بوجود آمد بتواند از پس جمع و جور کردن آن بر بیاید.
تعدد افکار و افراد باعث میشود در تیم ملی مشکلاتی بوجود بیاید، مدیر تیم ملی باید آنقدر بزرگ باشد که بتواند حاشیه ها را جمع کند. وقتی فدراسیون این توان را نداشت که مشکلات را حل کند، آقای دکتر صالحی ورود کرد و حامد حدادی به تیم ملی بازگشت.مصاحبه حامد حدادی درصدا و سیما راجع به این مشکلات خیلی شفاف بود.شاید این سوال پیش بیاید که چرا قبلا این مسائل نبود؟ به این علت که مدیران مشکلات را در داخل خانواده حل میکردند.
چرا از ارسلان کاظمی در تیم ملی استفاده نمیشود؟
ارسلان کاظمی با کادر فنی تیم ملی مشکل داشت اما چرا این مشکل در درون خانواده ی بسکتبال حل نشد؟ یکی از دلایل اصلی این است که ما بزرگتری در راس تیمهای ملی نداریم و این باعث میشود که ناکارآمدی در مدیریت تیم ملی مشهود تر باشد. چیزی که در این تیم ملی ما نمود پیدا کرده این است که مدیر تیمهای ملی خودش منبع حاشیه است. چرا چنین سمتی را برای تیم های ملی تعریف کردهاند؟ چنین سمتی تعریف شده است که به عنوان یک بزرگ تر مشکلات را حل کند و حاشیه ها را جمع کند در حالی که در دو سه سال گذشته در تیم ملی شاهد عکس این قضیه بودهایم.
این افراد بر چه اساسی در تیمهای مختلف سمت میگیرند؟
مدیرانی که خودشان ضعیف باشند هیچ گاه افراد بزرگ را به کار نمیگیرند.این سلسله مراتب در کمیته های مختلف هم وجود دارد. وقتی رییس فدراسیون تسلط کافی نداشته باشد، افراد با ظرفیت پایین تری را به کار میگیرد.هر فردی یک ظرفیتی دارد و ظرفیت فدراسیون ما هم در این حد است،هر انسانی توانایی مشخصی دارد. ما کسی را قضاوت نمیکنیم، خروجی برنامه ها و کارهایی را که در این سه سال انجام شده و نشده را میبینیم.هر زمانی قرار باشد در هر زمینه ای کاری انجام شود اول برنامه ریزی انجام میشود و بعد آن برنامه اجرا میشود.این از بدیهیات است، این برنامه میتواند میان مدت، کوتاه مدت و یا بلند مدت باشد.فدراسیون باید سال به سال برنامه ریزی میکرد و آن را اجرا و ارزیابی میکرد، که در یکسال اول چه اتفاقاتی افتاده در سال دوم چه اتفاقاتی افتاده و در سال سوم چه اتفاقاتی افتاده است.
آیا فدراسیون به آن چشم اندازهایی که تعیین کرده رسیده است؟
این تناقض گویی در صحبت های رییس فدراسیون کاملا مشهود است که، سال گذشته اعلام میکند که مربیان رده های مختلف ملی و سر مربی بزرگسالان به هیچ عنوان نباید در تیم های باشگاهی باشند. ولی ملاحظه میکنید که تمام مربیان تیم های ملی ما امسال مربی و سرمربی تیم های باشگاهی مختلف هستند. این تناقض گویی ها یعنی این که ما برنامهای نداریم.اگر در تیم های ملی آدم بزرگی داشتیم، مشکلات حاشیهای که برای تیم بوجود میآید را حل میکرد، این وظیفه مدیر تیم ملی است، نه اینکه آقای صالحی ورود کند و این کار را انجام دهد.
مشکل فدراسیون بسکتبال کجاست؟
بازهم تاکید میکنم که رییس فدراسیون و تمام مدیران تیم های ملی زحمت میکشند و تمام تلاش خود را انجام میدهند، ولی تمام این تلاشها در طی این سه سال نشان داده که توان آنها همین بوده است.ما هیچ غرض ورزی نداریم وداریم تحلیل میکنیم. دل همه ما برای تیمهای ملیمان میتپد و آرزو داریم همیشه در اوج باشند. اما در سه سال اخیر که این فدراسیون شروع به کار کرد، همه امیدوار شده بودند که اتفاقات جدید و مثبتی در بسکتبال ما به وقوع خواهد پیوست، اما در این سه سال اتفاق مثبتی رخ نداد و حالا ما تحلیل میکنیم که جلوی این پسرفت گرفته شود و دوستان آگاه بشوند و بتوانند ادامه راه را به شکل بهتری طی کنند، هیچ کس از نتایج ضعیف تیم ملی خوشحال نمیشود.هر شش ماه یکبارکه عملکرد فدراسیون را بررسی کنیم، خواهیم دید که افراد زیادی استعفا داده اند از فدراسیون رفته اند و هر شش ماه تغییرات زیادی در بدنه فدراسیون بسکتبال رخ داده است و در واقع ثبات مدیریتی نداشتهایم.
تنها کار خوبی فدراسیون انجام داده است بحث رسانه ای و فضای مجازی است.یک مثال ساده بزنم، تیم ملی نوجوان ما به تیم های درجه دو و سه باخت ولی در فضای مجازی طوری آن را بزرگنمایی کردند که انگار ما قهرمان آسیا شدهایم. این یعنی فضای مجازی فدراسیون قوی کار میکند. اما درعمل میبینیم که چیزی نداریم.
در دوره های قبل هم همین بازیکنان، یعنی ارسلان کاظمی، حامد حدادی ، صمد نیکخواه وهمین مربیان را داشتیم ولی در آن دورهها ما این مشکلات را نداشتیم، که مثلا چند مهره ی کلیدی ما یک جا از تیم ملی حذف شوند، ولی در این دوره به این مشکلات برخوردیم شما علت این مشکلات را در چه چیزی میبینید؟
این مساله برمیگردد به اینکه ما، در بخش مدیریتی یعنی راس هرم مشکل داریم. فدراسیون پیش از هرچیزی باید مدیریت میکرد تا ازتمام توان تیم ملی استفاده شود و موجودیت تیم حفظ شود.چند سال است که تیم داوری ما به آسیا اعزام نشده است. برای اینکه مشکلات داخلی ایجاد شده است. بازیکنان ما چندین سال است که بازی میکنند در حالی که ما همین بازیکنان را هم نتوانستیم به صورت صحیح جایگزین کنیم.برای بازیکنان مختلف در همین سه سال اخیر اتفاقات ناخوشایندی افتاده است. این یعنی اینکه ما نتوانستیم در وهله اول موجودیت تیم را حفظ کنیم.
آقایان زمانی میگفتند ما فراتر از آسیا هستیم و باید جهانی فکر کنیم.از آن تاریخ به این سو باید برنامه ریزی میشد و با مدیریت صحیح این توان حفظ میشد، و درکنار آن برنامه ریزی صحیحی انجام میشد برای اینکه جهانی شویم. جهانی شدن فقط در مصاحبه ها مطرح شد اما به هیچ عنوان مدیریت صحیحی صورت نگرفت و در خروجی دیدیم که چه مشکلاتی ایجاد شده است. بحث ما باخت به سوریه نیست حرف من این است که ای کاش سوریه را شکست میدادیم. اگر سوریه را برده بودیم و درهمین پنجره صعود ما قطعیت پیدا میکرد بازی های مرحله بعدی تشریفاتی بود و در آنجا به بازیکنان جوان میدان میدادیم.
علت عدم نتیجه گیری تیم ملی بزرگسالان ما را چه می دانید؟
حامد حدادی فراتر از آسیاست، بهنام یخچالی در بهترین پوزیشن خودش در آسیاست است. بازیکنان ما آماده هستند و کرونا در تمام دنیا وجود دارد. فقط درایران نیست، که ما بگوییم باخت ما به خاطر کرونا است. کرونا هست ولی آیا ما برنامه ریزی درستی داشتیم؟ چطورسوریه برنامه ریزی کرد؟ چرا ما برنامه ریزی نداشتیم؟ این برنامه ریزی که دست خود فدراسیون بوده است. اینکه کرونا بوده است و ما بچه های ما کنار هم بازی نکردند، فرافکنی است.
حرف من این است که این فدراسیون بیش از سه سال است که مشغول کار است. در این سه سال در ردههای پایه تیمهای ملی نتیجهای نگرفتند. آیا توانستند یک بازیکن ملی به ما معرفی کنند؟ حتی آقای سینا واحدی هم که دعوت شد، برای تیم ملی دوره قبل بود.ما سه سال سکوت کردیم از تیم ملی حمایت کردیم اما اتفاق مثبتی رخ نداده است. ما باید ضعف های خود را برطرف کنیم، باید گوش شنوا داشته باشیم.ساختن نسل بعد در این صورت ممکن میشود که ما برای آن برنامه داشته باشیم. ما این موقعیت را داشتیم که با برد مقابل سوریه، بازیهای مرحله بعد برای ما تشریفاتی باشد و در این صورت میتوانستیم به جوانها میدان بدهیم.
در سال 2017 ما نایب قهرمان کاپ آسیا شدیم. اما در سه سال گذشته و از زمانی که فدراسیون جدید کار خود را شروع کرد در همین تورنومنت با تیم های درجه دو و سه آسیا به مشکل برخوردیم. آیا میتوان نام این اتفاق را پیشرفت گذاشت؟این زنگ خطری برای بسکتبال کشور است. باختهای اخیر تیم ملی بسکتبال باختی نیست که کسی را خوشحال کند. این باختها همان زنگ خطر است.
ما در خود فدراسیون جوانگرایی کردیم و یک مدیر جوان در راس کار قرار گرفت تا در بحث مدیریت هم چابک سازی صورت بگیرد و به نتایج دلخواه برسیم، ولی چیزی که داریم میبینیم در عمل نوعی عقب گرد است، علت این عقب گرد چیست؟
موضوع فقط رییس فدراسیون نیست، بحث اصلی تیم مدیریتی فدراسیون است. چون یک نفر به تنهایی نمیتواند مدیریت کند و باید یک تیم قوی در کنار خود داشته باشد.ولی اگر مشکلی برای تیم ملی پیش بیاید،فدراسیون خود را پشت کادر فنی مخفی میکند. من بسیار موافقم که یک مدیر جوان در راس کار باشد، اما آیا مدیر جوان توانسته یک تیم قوی داشته باشد یک برنامه ریزی منجر به فایده داشته باشد؟یک فدراسیون چهار سال زمان دارد که سه سال آن گذشته است. الان در سال چهارم هستیم و وقت آن است که نتیجه کار را ببینیم.شاهد این هستیم که بازیکنانی به تیم ملی دعوت میشوند که زمانی که جوان بودند و در اوج قرار داشتند دعوت نشدند.
امروز شاهد اتفاقاتی در کمیته داوران هستیم که چندان مطلوب نیست. درگیریهایی در کمیته داوران بوجود آمده است که برای وجهه داوران اصلا خوب نیست. بسکتبال یک ورزش دانشگاهی است و همه باید مراقب رفتار و گفتارشان باشند. چه کسی باید این مسائل را در بسکتبال حل و فصل کند؟ در این سه سال جامعه بسکتبال به هم ریخته است. این چند دلسوزی هم که انتقاداتی را مطرح میکنند برای گرفتن پست و جایگاه نیست، بسکتبال مثل فرزند ماست، مثل یک عضو خانواده ماست و ما عضوی از خانواده بسکتبال هستیم. کافی است یکی از کارشناسان و دلسوزان انتقاد سازنده ای را مطرح کند، سریع شروع به تخریب او میکنند. من نزدیک به پنجاه سال سن دارم و حدود 30 سال در بسکتبال کشور بوده ام و در این مدت چنین اتفاقاتی ندیده بودم.
چرا نتایج تیم ملی ما به این ترتیب است که میبینیم؟
بزرگان و دلسوزان بسکتبال خانه نشین شده اند. اشکالی ندارد که جوان گرایی شود. اما جوانها باید در کنار با تجربه ها قرار گیرند تا به تجربه آنها افزوده شود.آیا کسانی که در کنار سرمربی تیم قرار گرفته اند توانستند کمکی به تیم بکنند. آنالیزور تیم ملی با چه سابقهای، آنالیزور تیم ملی شده است؟چرا هیچ شناخت قبلی ای نسبت به تیم ها نداشته است؟
صحبت من این است در زمانی که استراتژی یک مربی به مشکل بر میخورد. چه کسی باید به او کمک کند؟معنی کادر فنی چیست؟ کادرفنی فقط سرمربی نیست. آیا کادرفنی در بازی با عربستان یا سوریه که تیم ایران به مشکل خورد تونستند کمکی به آقای شاهین طبع کنند؟ وظیفه کادر فنی این است. مشکل ما این چیزها است. جایگاهها درست مشخص نشده است، وگرنه بازیکنان ما همان بازیکنان هستند و هیچکدام کم کاری نکردند واز جان مایه گذاشتند.
روسای تمام کمیته ها و مربیان تیم ملی با باشگاه های مختلف قرارداد دارند و این اتفاقی بی سابقه در بسکتبال است.آنالیزور و کسی که در کنار مربی است باید کسی باشه که خود سر مربی قبولش داشته باشه اگه قبولش نداشته باشه قطعا باهاش مشورت نمیکند.هر انسانی توانی دارد. این دوستان تمام توان خود را برای تیم ملی میگذارند اما مساله این است که توانشان در همین حد است. همه ما تیم ملی را دوست داریم و از جان برای آن مایه میگذاریم. ولی از استعدادهایی که داریم به درستی استفاده نکردیم. آرزوی ما این است که تیم ما قهرمان آسیا شود.
منبع: سایت خبری تدبیر
دیدگاه تان را بنویسید