تعهد اخلاقی، یک شوخی بزرگ با فوتبال ایران
شرمندهایم آقای ویلچرنشین!
این روزها درددلهای لئوناردو پادوانی به بخشی از اخبار روزمره فوتبال ایران تبدیل شده است. مدافع 37 ساله برزیلی یکی از نجیبترین و محترمترین بازیکنان خارجی تاریخ لیگ برتر بود، اما افسوس که سرنوشتی غمانگیز و تراژیک برای او رقم خورد.
اعتمادآنلاین| سه سال پیش در جریان بازی استقلال با فولاد، پادو آسیب دید و در ناحیه گردن دچار جابهجایی مهره شد. او رفت روی ویلچر تا همه آرزویش این باشد که بار دیگر بتواند روی پاهای خودش بایستد. با این همه اما پادو چند روز پیش خبر داد پزشکان نسبت به معالجه او بهطور کامل قطع امید کردهاند. به این ترتیب، ویلچر سرنوشت ابدی فوتبالیستی شد که بدون یک سر سوزن حاشیه، همیشه با تمام وجود برای تیمهایش در ایران بازی کرد و چیزی کم نگذاشت.
به گزارش دنیای اقتصاد، او حتی بعد از آن مصدومیت شدید هم قدردان پیگیریهای مردم ایران بود و هنگام ترک خاک کشورمان در کنار همسرش، با زبان فارسی از هواداران تشکر کرد. حالا اما او رفته و فراموششده؛ نسیان و انزوایی که دردش شاید از همه رنجهای فیزیکی پادوانی بیشتر باشد.
مدافع برزیلی قرارداد نسبتا پایینی داشت و در نتیجه مطالبات قانونی چندانی هم از استقلال ندارد. با این حال همه وظایف باشگاههای بزرگ در ماده و تبصره روی کاغذها خلاصه نمیشود. استقلال بهخاطر اسم و رسم و اعتبارش وظیفه دارد جویای احوال پادوانی باشد و در حد امکان به او کمک کند. این بازیکن تا به حال به دفعات از هزینههای بالای درمانیاش گلایه کرده است. همچنین فراموش نکنیم او قدرت کار کردن را از دست داده و دیگر توانایی کسب درآمد ندارد. از نظر اخلاقی آیا باشگاهی که پادو بهخاطر پیراهنش متحمل این خسارت شد، نباید برای رسیدگی به وضعیت او اقدام کند؟ تنها در دو فقره، بازیکنان خارجی بسیار ناکارآمد استقلال مثل بودوروف و بویان نایدنوف مجموعا چیزی حدود 500 هزار دلار از استقلال غرامت گرفتند، بیآنکه گلی به سر تیم زده باشند. باشگاهی که به زور فیفا هزینه این خریدهای بنجل را میدهد، چرا برای بازیکنی که جانش را پای پیراهن آبی گذاشت قدم از قدم برنمیدارد؟ حتما همه خارجیها باید تیغزن و کلاش باشند؟ حتما باید با بستن قراردادهای شیادانه و فرصتطلبانه از ما به فیفا شکایت کنند و اگر لازم شد ساختمانمان را هم مصادره کنند؟
سلامتی بزرگترین گوهر دنیاست و از دست دادن آن برای هر آدمی یک خسران بیجبران است، اما بدشانسی دیگر پادوانی این است که چنین اتفاقی در فوتبال ما برایش رخ داده است. او اگر در یک تیم درجه دو از یک لیگ درجه سه اروپایی آسیب میدید، احتمالا تا الان آینده فرزندانش را هم تضمین کرده بودند. اینجا اما لابهلای روزمرگیهای بیرحم فوتبال ما، در سیستم معیوبی که هر شش ماه یک تیم مدیریتی عوض میشود، جایی برای فکر کردن به پادوانی نیست. باشگاه استقلال هنوز به خانواده مرحوم منصور پورحیدری بدهکار است؛ به مردی که بیشترین نقش را در تاریخ این تیم داشته و آن را با چنگ و دندان نگه داشته است. زن و بچه کسی که خانه و زندگیاش را برای استقلال فروخت هنوز از آبیها طلبکارند، با این شرایط تکلیف پادوانی که دیگر روشن است.
دیدگاه تان را بنویسید